ناتور رحمانی
19.05.06
مرگ نا تمام ؟!
ميخواهم به سرزمين خودم بروم
آ نجا جفت من را کشته اند
و چشمانش باز مانده ا ست
ميخواهم بروم و چشمانش را
ببندم
درين سرزمين همه انگليسی فکر ميکنند
انگليسی می نويسند
ا نگليسی حرف ميزنند
ا نگليسی عشق مي ورزند
و ا نگليسی می مُرند
من هر روز ا ز زبانی به زبان دگر
سفر ميکنم
ا ز( ا لف ) به آ خر خط
با ( ب ) به بغداد
و با ( ک ) به کابل ميرسم
آ نجا ها که سايه ها مرده ها را بر پشت می گيرند
و کنار دروازه های بسته
می گزارند
ا ينجا
ولادت من با کاغذ های مارک دار شروع ميشود
Refugee
Welfare
Social
وقتی برای تجليل ا ز سال تولدم
پرنده های آ هنين بال
فراز جنگل شيشه يی ميخوا نند
Happy birthday to you
وکنار آ بشار نياگارا
برايم جشن می گيرند
من روز تولدم را
روی ميزکاغذی ميگذارم
با شمعی روشن ميکنم
McDonald’s و با کيک
قعطه قعطه ا ش ميسازم
ا ين ا خرين سالگرد تولدم خواهد بود
زيرا دير يا زود
منفجر خواهم شد
چون من بمبی را در قلب خويش
حمل می نمايم
که برويش مارک ا مپريالستی دارد
برای مرگ من درين جنگل
کسی گريه نخواهد کرد
زيرا درين شهر شيشه يی
آ دمهای شيشه يی وجود دارند
فاقد ا حساس
تنهايی و ا ز خود بيگا نگی
همه ا حسا س شانرا
کشته ا ست
آ دمها درين سرزمين
RAP با موزيک
می رقصند
راه ميروند
می خوابند
و عشق می ورزند
در ا ينجا ا ز پگاه تا بيگاه
يک آ هنگ تکرار ميشود
Money money money
آ خرش ريتم هرا س ا نگيز ا ين آ هنگ
مرا خواهد کشت
آ نگاه ( چک )
سک کوچک پشمالو
يگانه رفيق تنهايی هايم
روی کالبد سرد و ا ز ياد رفته ام
خموشانه زوزه خواهد کرد
و آ سمان غبار آلود قطرهء شفاف ا شک را
در چشمش
خواهد ديد .
( تا بستان 2003 )