از : طلیعه شکیب
06.04.06
بهار را می ستایم
بهار را می ستایم : که پیام آور نور و باران است .
بهار را می ستایم
بهار را می ستایم : که حصار سردی را با قدرت رویش وتنش مید رد .
بهار را می ستایم
بهار را می ستایم :که آبستن رستن ها است ، ونبض زندگی در دست اوست .
بهار را می ستایم
بهار را می ستایم :که کلید درخشش طبیعت را در اختیار دارد ، و اوست که گنجینه های نهفته ی زمین را بیرون می ریزد ، وعالم مرده را جان تازه بخشیده وسخاوتمندانه بر سر
و گردن آن گل می آویزد .
بهار را می ستایم
بهار را می ستایم : که مرغان با اولین طلیعه ی آن بر پهنای آسمان پرواز می کنند و سرود زندگی سر میدهند .
بهار را می ستایم
بهار را می ستایم : که عروس آفتابست ودامن کشان آهسته ، آهسته با کاروان سبزه وگل دارد به ما نزدیک میشود .
بهار را می ستایم
بهار را می ستایم : ولی من بهاری رنگین تر ازین ستوده بهار دارم . بهارستان سر زمین خودم را که درهر گام دسته ، دسته لا له های رنگین و باغهائی از سروقامتان به سر غلطیده داریم . که به آرزوی آزادی وآبادی میهن جوانمردانه سر در خاک سیه گذاشتند .
باغهای بی همتای دوران ما ، که خزان های غارتگر دسترسی به آن ها نه دارند . وآن باغهای همیشه بهار که نام شان سر لوحه ی افتخارات ما خواهند ماند .
درود من !
درود تو !
و ، درود بهاران بر آنان !