ناتور رحمانی
28.02.06
پرسش ؟
بپرس از پاسدار شب ستاره ها چرا مُردند
بپرس تابوت آ فتاب را درآ ن ظلمت کجا بُردند
بپرس باد ا ز کجا آمد که شمع عمر خاموش کرد
بپرس آ ن عاشقان نور هزارا ن تير کجا خوردند ؟
***************
بپرس شهر را که آ تش زد چرا آ تش افروختند
بپرس هنر چگونه مُرد بپرس علم را چرا سوختند
بپرس عشق و محبت را چگونه سر به نيست کردند
بپرس لب های شاعر را مگر با بخيه ها دوختند ؟
***************
بپرس باد های يغماگر بهارا ن را کجا بُردند
بپرس در باغ چه ماتم شد چرا گلها پژمردند
بپرس کدام طرار حلاوت خنده ز لب ها بُرد
بپرس آ يينه ها چرا مکدر گشته ا فسردند ؟
****************
بپرس سپيدار ها را کدام دست ها ببريدند
بپرس ا ز راهيا ن صبح که راه را درنورديدند
بپرس ا ز قتل قناری بپرس ا ز مرگ پروانه
بپرس ا ز جنگل سوخته پرنده ها پريدند ؟
***************
بپرس ا ز جانيان دهر که هستی را خرا ب کردند
بپرس ديوانه ها را که غزا ل مست کبا ب کردند
بپرس آ ن سيه مستا ن را که خون جای شراب کردند
بپرس چرا ز جهل محض دوصد پاره کتا ب کردند ؟
***************
بپرس بر چشم پُر درد شبانه خوا ب می آيد
بپرس ظلمت دگرگون ميشود . آ فتاب می آيد
بپرس ا ز پاسدار شهر زندانی اگر ديدی
بپرس پرنده ها را در قفس ها تا ب می آيد ؟
***************
بپرس فکر ميکنيد آيا که سلطان جهان گرديد
بپرس فکر ميکنيد که باز جهانخوا ر زمان گرديد
بپرس تا کی تفنگ و ميله و زنجير کند ياری
بپرس خيال آ ن داريد که شب را پاسبان گرديد ؟
***************
بپرس فکر ميکنيد نور مُرد و آزادی بدار کرديد
بپرس خيل عقابان را مگر در خواب شکار کرديد
بپرس آيا نمی بينيد چريک عاشق خاک را
بپرس ملت عاشق را مگر مُرده حساب کرديد ؟
***************
بپرس در انتظاريم ما چه وقت آ ن شور می آيد
بپرس چه وقت به رگ شب شراب نور می آيد
بپرس آ ن عشق و آ زادی ز راهء دور می آيد
بپرس شادی به قلب خستهء ( ناتور ) می آيد ؟
1998 دوزخ سبز