ناتور رحمانی
( غول سرمايه )
تکرا ر فاجعه
خشنودی زمام شرربار ما بود
ما ا ز برای زنده گی جاودان خويش
ا ز ساغر گلوی کسان خون ميمکيم
قربانيان ما
هر کی ز هر کجا
فرقی نمی کند
تنها همين بس ا ست
که برای مرا م خويش
خونی به پا کنيم
دريای خون کم ا ست
بحری که ما بشوق درعمقش شنا کنيم
گهی بنام رنگ
گاهی بنام فرقه و آ يين و يا نژا د
گهی با واژه های فريبنده ای قشنگ
آ زا دی و ولوله ای عشق
به نام و ننگ
آ تش زنيم خرمن هستی وا فتخار
برپا کنيم جنگ
فرقی نمی کند
آ تش کدام گوشه د نيا را می بلعد
تنها بفکر ما
باشد اين سخن
کدام جباربخاطر سرکوب مردمش
سلاح کشتار جمعی و جهنمی
ا ز ما ميخرد
ما پول نمی گيريم
ما خود سکه به زر ز سر زور ميزنيم
ماييم مرتاض توا نمند معرکه
سر هزا ر عاشق جا نباز خاک دوست
در دخمه های تاريک زندان
و پای دا ر
بر سنگ ميزنيم
آ ن هيولای وحشت و ترور و انتقام
ماييم با تغيير سياست ، شکل و نام
گهی بنام حامی حقوق ظهور کنيم
گاهی بنام حفظ و حرا ست ز توده ها
صد ها هزا ر آ دم مظلوم ترور کنيم
در يک زمان حما يت بخش جهان کنيم
کشتی درز خورده ای آ ن بی بسان دهر
کز دست ما دگل و با د بان ندا شته ا ست
غرقه به ا وج حا دثه و توفان کنيم
ماييم دزد و رهزن بيباک
و بی حيا
توشه ز خوا ن مردم هر مرز و بوم بريم
گاه با غريو و عربده ، لشکر کشی و جنگ
گاهی بيصدا
ما ا ز برای منفعت و رهبری خويش
بر مردم جهان
صد ها غلام و برده و مزدور بومی را
بالا کشيم چنان
تا که بپای غول سرمايه و ستم
ا ز خون مردمش
بحری بپا کند
آ نروز روز ما ست
گرچه زوا ل ما هم بدستور روز ا ست
زيرا برای مردم آ زا ديخواه چو روز
ا ين چهره ای شيطانی پر ا ز مکر آ شنا ست .
12 جولايی 2005 ها نتاريو
پيشکش برای قربانيان بيگناه ای سرا سر جهان که هر روز خون شان از پنجه های آلوده ای غول سرمايه و زور بر خاک ميهن شان می ريزد .