ناتور رحمانی
20.01.07
کلاش !!
دولت بی کفايت قانون خودسرانه
درخدمت ( رفقا ) دوستان طالبانه
سخت است رسد بجای کاروان کرده گم راه
با هاديان مفسد با مشی کرزيانه
سياه يی های لشکر نايد بکار مردم
با کار جابرانه ادای جاهلانه
روبوسی های پُت پُت وآن دوستی های چُپ چُپ
با قاتلان مردم با وصف عاشقانه
آن مجرمان جنگی ويرانگران هستی
در پارلمان نشسته با ناز دلبرانه
گرم است محفل شان ساقی و شيخ و مجرم
با شور و حال و مستی با چنگ و با چغانه
دموکرات بازی رنگ فريب و تزوير
ملت به خود نديده يک حرف صادقانه
قانون گذار باشد قانون شکن به اصرار
پاسبان برد به يغما آبروی صاحب خانه
کسی به کس مطيع نيست در ساختار دولت
چون بزکشی برد بز هرکس چالاکانه
چور کرده واليانش بنام اوپراتيف
پول های امدادی سر تا به پا خزانه
بازهم نگشته است دورعفريت آتش و خون
از چهار سمت کشور شبخون بزدلانه
قاچاق چرس و ترياک در انحصار خوبان
کاريست گشته رايج يک تير و دو نشانه
مليون ها دالر گم شد به قلزم ما
شايد نهنگ خورده آن گوشت ماهييانه
مردم اسير و فاقه نی کار و بار و خانه
ارکان و دولتی ها در خواب خسروانه
آنکو دو باره برگشت با صد اميد به ميهن
روزش سياه نموده تکليف آب و دانه
کردند زندگانی قرن ها بدون تبعيض
تاجيک ، ازبک ، هزاره ، پشتون برادرانه
از بهر حفظ ميهن سينه سپر نمودند
دشمن به خاک نماندند با عزم راسخانه
نی ديو ی استبداد نی خرس استعمار
هرکز اسير نساختند اين قوم آزادانه
آزادگان نوشتند با خون خود به تاريخ
به افتخار ميهن برگ های جاويدانه
غرور و سرفرازی پيوند نام افغان
در چهار سوی دنيا کران تا کرانه
تفکيک نبود در بين اولاد اين وطن را
در چشم مام ميهن با ديد مادرانه
ليکن ببين امروز چهار استخوان شکستند
وطن فروش و چاکر با ساز خاينانه
دورنيست که باز مردم آيند بخود و باشند
رسته ز دام و ترفند هوشيار و زيرکانه
آزاد افغانستان با هم قوم افغان
بر خا ينان بماند روسياهی در زمانه
" درخانه است اگرکس باشد همينقدربس "
( ناتور ) بکن تو باور اين حرف عالمانه .