اقتباس از مجله زن و قانون    

 نويسنده جهانبين

 

بخوانيد و نخنديد

  

كنفرانس مفت خوران

 

شمارى كثيرى از لايه هاى مختلف كار و بار غريبى گرد هم آمده و پيرامون مفتخورى و مفتخواران, بحث ميكردند, زيرا در مجامع روزنامه نگاران و خبر نويسان و اهل قلم و نوشته , مفتخورى مساله داغ شده بود و همه با اتفاق نظر كامل مفتخورى را علت, اسباب و موجب اوضاع نا بسامان زندگى مردم, قلمداد ميكردند.بنابراين لازم بود از مفتخورى, مفتخور و مفتخوران تعريف دقيق و حسابى ارائه ميگرديد و خط روشنى در سرحد مفتخوران و ديگران كشيده ميشد.

در جلسه نخستين كنفرانس, فيصله بر اين شد تا نمايندگان اصناف رشوتخواران, اختلاس گران, محتكرين, قاچاقبران, رهزنان, باداران, اربابان و سودخوران در دفاع از مواضع خويش كه متهم به مفتخوري و وضعيت بحرانى و نابسامان زندگى مردم , بودند, سخنرانى كنند.

اولين سخنران كنفرانس آقاى ً فنر ً نماينده رشوتخوران, در حاليكه كمربندش را بالاى شكم ورم كرده اش جا بجا ميكرد, گفت : ً فكر ميكنم در هر كاريكه زحمت است و انسان مجبور ميشود, هزار خوف و خطر را بپذيرد تا چند پولى بدست بياورد, ديگر اتهام مفتخورى موجه نيست. منكه رشوتخورى هستم و عزيزانيكه با من در يك كشتى سوارند, كى ميداند كه براى بدست آوردن چند پول, چقدر زحمت ميكشيم و به چه درد سرهايى مواجه هستيم؟ همين خودم, در اولها كه رشوت ميگرفتم, از خجالت گوشتم آب ميشد و ميگفتم زمين چاك شود و من در آن درآيم! چه شبهايى را از تشويش و اضطراب صبح كردم و حتى يادم نميرود كه قرص خواب ميگرفتم كه خوابم ببرد. آخر كى ميداند كه همين من چقدر توهين و تحقير شده ام و چقدر براى اين و آن چاپلوسى كرده ام تا در يك جاى مناسب مقرر شوم كه چند پولي غريبى داشته باشد! مردم فكر كرده اند كه رشوتخورى, يعني مفتخورى! او برادرً خركارى هم درياى علم است ً . و اگر اين كار آسان ميبود و زحمت نميداشت, حالا همه دنيا را رشوتخور گرفته بود !

موصوف مكثى كرد. دستپاكش را از جيب پتلونش بيرون آوردو عرقهاى روى پيشانى و كله تاسش را پاك كرده , به صحبتش ادامه داد:

ً آنچه گفتم يكطرف مساله , طرف ديگر اينكه همين رشوتخوران مهره هاى اساسى كار و بار در دواير و موسسات اند, تا جايى كه ميدانم, رشوتخوران گره گشا اند, نه گره آفرين و آنچه كه بعنوان رشوت ميگيرند, اگر هم نگيرند د رواقع از حق مسلم خويِش چشمپوشى ميكنند و البته اين دور از انصاف است! اميدوارم اين كنفرانس با شكوه و عظيم بتواندجواب دندان شكن براى كسالنى بدهد كه ما وشما و ساير عزيزان را كه در جمع ما حضور ندارند, متهم به مفتخورى ميكنند. آقايونى كه مارا به مفتخورى متهم ميسازند, بايد بدانند كه صرف كسانيكه هيچ زحمتى نميكشند و ميخورند و ميخوابند, مفتخورند ! و سلام !

سخنگوى دوم ( نماينده اختلاس گران) در حاليكه دستش را در هوا تكان ميداد گفت:

سخنان حسابى و بجاى آقاى فنر را تاييد ميكنم. موضع ما با هم يكيست. فكر ميكنم اختلاس, ابتكار است. اگر از سيماى دواير و موسسات دولتى و خصوصى ابتكار را بگيرند, چيزى جز حرف باقى نميماند. بگذار اختلاس بحيث گوشت و پوست اداره وجود داشته باشد ! تشكر.

آقاى ً رابر ً نماينده قاچاقبران كه عميقاً ناراحت و عصبانى مينمود, گفت: ً لازم نيست براى بيهوده گويى هاى مشتى بد بين و بد گمان و حسود, وقت خويش را ضايع كنيم ولى صرف ميخواهم دشمنان را متوجه حماقت شان بسازم. آقايون شما كه در كنار زن و فرزندان تان ميخوابيد, بايد بدانيد كه من و عزيزانم, كشته هاى دوستان خود را در برابر چشمان خويش ميبينم كه بدون كفن ميمانند. شبها وروز ها ره ميزنيم, ميجنگيم, كشته ميدهيم, هست و بود ما ميماند و خود فرار ميكنيم, آيا شما جرات و شجاعت اين را داريد كه با ما رد يك راه برويد؟ نه خير, ميدانم كه صد نخير ! آقايون بايد بدانند كه در سراسر دنيا اين ما هستيم كه باى يك معتاد بيچاره كه در آستانه مرگ است, مواد مخدر ميرسانيم, آن زن بيچاره را كه ده ها ماه وسال در آرزوى رفتن به اروپا و امريكا است, به آرزويش ميرسانيم. آن مرد جنگى را دستش خاليست, برايش سلاح و مهمات ميرسانيم, تا در برابر دشمنان شان بجنگند و انتقام بگيرند. اين ما هستيم كه باى يك بيمار مواجه بمرگ, اعضاى بدن تهيه و ميرسانيم. بلى , اين كجايش مفتخورى است, كدام عقل سليم سخنان ميان تهى دشمنان ما را قبول ميكند؟ اگر ما نباشيم , رنجير هاى قانون دست و پاى همه را ميبندد. بايد دندانهاى قانون و قانونگذاران و قانونبازان را شكست! بايد اجازه نداد كه به بهانه اى قانون, آزادي را خفه كنند! تشكر.

صداى كف زدنها در سالون پيچيد و همه اشتراك كنندگان حاضر د ركنفرانس با فرياد هاى ً زنده باد آزادى, زنده باد آزادى ! سالون را ترك كردند, تا بروند و حق معترضين و دشمنان شان را كف دست شان بدهند.