ششم جدی از دید مردم

  

  ظفرشاه رویی

در شامگاه ششم جدی سال 1358 هـ . ش ببرک کارمل قدرت سیاسی را توسط یک کودتا و با حمایت گسترده نظامی نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، از حفیظ الله امین گرفت و او را در بیانیه ای که از یک شبکه خبری خارجی پخش شد، حامی رژیم فاشیستی، جاسوس امپریالیزم امریکا، دیکتاتور و عوام فریب توصیف کرد.

پس از این که حفیظ الله امین توسط ببرک کارمل از قدرت سیاسی کنار زده شد، هجوم نیروهای شوروی به افغانستان گسترده شد و بر اساس برخی از شواهد خود وی نیز در تپه تاج بیگ، محل اقامت و فرماندهی اش در دارالامان کابل اعدام گردید.

هجوم نیروهای شوروی به افغانستان، حساسیت‫های مردم را نیز برانگیخت و در روز قبل از سوم حوت همان سال، شماری از احزاب، با پخش و نشر تبلیغات و دعوت مردم به تظاهرات گسترده ضد حضور نیروهای خارجی در کشور، به جاده های شهر کابل ریختند. این تظاهرات که از طرف احزاب راه اندازی شده بود از کنترول آنان خارج شده و بالاخره توسط نیروی حاکم بر کشور سرکوب شد.

با حضور گسترده نیروهای شوروی به افغانستان، شماری از کشورهای منطقه و جهان نیز، در قبال افغانستان حساسیت‫ نشان دادند و ایالات متحده امریکا رسما با حضور نیروهای شوروی در افغانستان مخالفت کرد. شش سال پس از سقوط رژیم حفیظ الله امین در کابل توسط ببرک کارمل و حامیان روسی اش ، زیبگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر رییس جمهور وقت امریکا در راس یک هیات بلند پایه به پاکستان سفر کرد و در دره خیبر، منطقه مرزی میان افغانستان و پاکستان، یک میل تفنگ را با حضور دهها خبرنگار و عکاس به سوی افغانستان به مفهوم این که امریکا در مقابل حضور نیروهای شوروی در افغانستان بی طرف نیست، نشانه گرفت. کارتر نیز، پس از لحظاتی که نیروهای شوروی به کشور هجوم آوردند، به روسیه هشدار داد که در مقابل حضور نیروهای نظامی‫اش باید بهایی گزافی بپردازد.

در آن وقت اکثر کشورهای غربی، چین، پاکستان و عربستان سعودی نیز، با ایالات متحده امریکا در صف واحد قرار گرفتند و افغانستان به میدان جنگ سرد میان دو ابر قدرت بزرگ جهانی تبدیل شد. با وجود این که سازمان ملل متحد نیز با اکثریت آرا خواستار اخراج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان شد، اما مقام‫های روسی تلاش داشتند که حضور نظامی‫شان در افغانستان را توجیه کنند و تاکید می کردند که آنها به منظور کمک به این کشور حضور یافتهاند.

به هر حال، هم اکنون بیست و هشت سال از زمان هجوم قشون سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان می گذرد و پس از چندین سال از اخراج این نیروها نیز دامنه‫ی جنگ‫ها و ویرانی از کشور کوتاه نشده و به اعتقاد برخی از مردم، شرایطی بدتر از آن در جامعه حاکم شد. دوران حاکمیت روسها در کشور برای برخی ها خاطره انگیز و برای شمار دیگر بدترین دوران بوده که طی آن چندین تن از اعضای خانواده و دوستانشان را از دست داده‫اند. ایوب 53 ساله، یکی از شهروندان کابل خاطرات دوران هجوم روس‫ها به افغانستان را به یاد می‫آورد و می‫گوید: "شبی که کارمل کودتا کرد، در دوکان خود در منطقه کوته سنگی بودم، امین را در تپه تاج بیگ به بهانه مریضی بردند و بعد روس ها داخل کشور شدند. حفیظ الله امین یک انسان خون آشام بود، دو نفر میان خود آزادانه صحبت کرده نمی‫توانستند. از بین رفتن امین باعث خوشحالی مردم شد."

به گفته‫ی او، نیروهای روسی مانند حامیان حفیظ الله امین مردم را آزار و اذیت نمی‫کردند، بلکه به مردم عادی کمک می‫کردند و به آنان کاری نداشتند. وی افزود:" گرچه روس‫ها آدم‫های سرشناس و با نفوذ را زندانی نموده و می‫کشتند، اما مردم عادی را تشویق می‫کردند. زمانی که روس‫ها در افغانستان شکست خوردند، مردم هم تباه شدند و اشخاص کلاه بردار در کشور حاکم شدند."

محمد حنیف یکی دیگر از شهروندان که در زمان هجوم روس‫ها به کشور در ولایت میدان وردک زندگی می‫کرد، روز ششم جدی سال 1358 را روز وحشت و ترس توصیف می‫کند و می‫گوید: "در آن وقت در وردک بودم، وحشت و ترس همه جا را فرا گرفته بود و پس از آن شاهد جنگ‫های خونین زیاد بودم و خدا را شکر که مردم بر علیه آنان بر خواستند و آنان را اخراج کردند." به باور وی، روس ها به جز از تامین منافع‫شان در افغانستان هیچ‫گونه اهدافی خدمت به این کشور را نداشتند. او می‫افزاید با وجود این‫که مردم با شکست روس‫ها خوشحال شدند اما وضعیت بدتری پس از آن در جامعه حاکم شد و نیروهای که برای مبارزه علیه روس‫ها مسلح شده بودند، در مقابل هم قرار گرفتند.

او معتقد است که دوران حاکمیت روس‫ها از لحاظ زمینه کاری و شرایط اقتصادی بهتر از امروز بوده است.

اما در محمد، از ششم جدی چشم دیدهای دیگری دارد و می‫گوید: " شام همان شب صدای یک هواپیمای عسکری از فضا شنیده می‫شد و من فهمیدم که حتما کدام اتفاقی افتاده است. زمانی که صبح از خواب بیدار شدم و در بیرون از خانه رفتم، دیدم که در مقابل هر دروازه و کوچه عسکرهای چشم تیز با لباس سرخ موضع گرفتهاند. زمانی که می دیدند صدا می زدند که دوست هستی و یا دشمن. اگر می گفتیم که دوست هستیم، با دستان خود اشاره می‫کردند که به دنبال کار خود بروید."

به گفته‫ی او، قشر جوان جامعه از حضور نیروهای شوروی خوشحال بودند، زیرا این قشر از آنان پول و اسلحه دریافت می‫کردند.

به هر حال پس از مدتی از حضور گسترده نظامیان روسی در کشور، شماری از احزاب سیاسی و مجاهدین با اشتراک پر رنگ مردم در قیام علیه روس‫ها مبادرت ورزیدند، که به اعتقاد برخی از کارشناسان، جنگ‫های میان گروهی بر جهاد علیه روس ها سایه افگند.

 

 

اقتباس از روزنامه 8 صبح