برلاس

25.12.07

 

 

 

تبصرۀ بر یک خبر وگزارشی از انعکا سات آن :

 

                                                زند در ریشه تا برگش شود زرد

                                                        هنوز معلوم  نباشد  مرد  و نامرد

 

                            سازند گی و بافند گی  

 

در روزعید از بیکاری وبی روزگاری به صفحۀ مانیتور چشم دوخته ازین کانال به آن کانال میپریدم تا ببینم در دنیای ما چه می گذرد و در وطن ازپا فتادۀ  ما که در در ردیف کشورهای آغشته به فساد نمره هفتم شده چه سازنده گی وبافند گی در جریان است .

       درکا نال تلویزیون خراسان آقای حامد قادری سالگرد تولد خود را به اشتراک خانم ستاره ، گویندۀ وتعبیر کنندۀ خوابهای بیننده گان تلویزیون خراسان ، برادر و خانم قادری دور میز تزئین شدۀ جشن گرفته وبر بیننده گان افاده می فرو ختند وتحفه هایی راکه بیننده گان تلویزیون فرستاده بودند ته و بالا کرده نمایش میدادند ،ازمیان تحایف خانم ستاره شالی را بلند کرده گفت : این شال را بمن فرستاده اند، آقای قادری باسرآسیمه گی گفت : نی این را به استد یو فرستاده اند . البته این بر خورد را بگونۀ مزاح تیر کردند وآقای قادری خنجر کرستلی را از جعبۀ بیرون کردند که بگفتۀ شان در آن کلمۀ مبارک نوشته شده بود  پیش از اینکه در رابطۀ به اهمیت کلمۀمبارک وتقدس آن حرفی بزند چنین گفت : خدانکرده با این وسیلۀ کشتار نشود که ما مرتکب کشتن شویم ، زیرا وقت زبح ضرورت به ادای تکبیر نیست این خنجر یاکارد کلمۀ مبارک را باخود حک دارد . فکر نکردند که نماد ونمایش خنجر و کلمۀ مبارک آیا این را تداعی نمی کند که شمشیرواسلام و اسلام شمشیر جدایی نا پذیر اند مگر.جنگ ، خشونت قتل و کشتارآنطوریکه القاعیده و طالبان نمایش میدهند  مگرمستلزم اسلام است ؟ خوب از تبصره دراین مورد میگذریم .

      از دیدن نمایش مبتذل آقای قادری خسته شده به سراغ اقای مسکین یاررفتم در تلویزیون آریا نا  دیدم و با تعجب شنیدم که آقای مسکین یار می گفت: هر دویش  درمیدان هوایی دوبی گرفتار شدند ، چنان حدس زدم که حتماً از بافند گی های کشور ماست که گلی را در افغانستان به آب داده اند که دردوبی بدست آمده .

    پخش این خبر که توام با هیجان زاید الوصف واحساسات انعکاس داده میشد ، باتماس تیلفونی بینندگان که نشان دهنده خوشی های شان بود ادامه یافت ، بیننده های تلویزیون چنان وانمود میکردند : که عید شان دو عید شده ، ملیاردها دالری که از دالرستان به غارت رفته یا حسابش معلوم نیست ، خوب شد یک مقدارآن اکنون در دوبی  بدست آمده .

     آقای مسکین یارمرتباً قسم یاد میکرد واز دقیق بودن خبر اطمینان میداد ومی گفت : خدا کند آقای کرزی به خاطر رهایی آنها مداخله نکند. بالآخره منِ هفته فهم چنین دریافتم که مقداری دالری که اندازۀ آن را بالغ  بریکمیلیون دالر یا بیشترازآن تخمین می کردند  گویا بصو رت غیر قانونی از قانونستان  بوسیلۀ قانونی واحمد ضیا ء مسعود معاون اول رئیس جمهوربیرون برده  شده و درمیدان هوایی دوبی دستگیر شده است . باوصف قسم وتأ کید مکرر، مسکین یار من شک داشتم ، به خود می گفتم  درصورتیکه پول بوسیلۀ قانونی توسط معاون اول رئیس جمهور که خود قانون مجسم است آنهم باداشتن پاسپورت دپلماتیک برده شده ، چطور غیرقانونی شده میتواند . اگر خبر صحت هم داشته باشد  به پیروی ازاین پند حکیمانه که می گوید : خطای بزرگان گرفتن خطاست .  نباید  بنده های بیرون چکیده از چشم وطن  این حق را داشته باشند که به سازنده گی وبافندگی وطن خوش یا خفه شده مرتکب احساسات شوند وهیا هو بر پا کنند . بعد ختم گفت و شنود مسکین یار به سراغ آقای قادری رفتم  دیدم  اقای قادری نیست اما خانم ستاره درمابین برادر و خانم قادری نشسته در رابطه به تولد پر میمنت حامد قادری ومعرفی برادر قادری بمثابۀ هنر مند بی بدیل و صفات نیکوی خانم قادری داد سخن میداد ، دراین جریان تیلفون عاجل آمد وخانم ستاره با آن در تماس شد گوینده ازآن طرف لین صدا کرد : من خالد هستم  از تورنتو با شما گپ میزنم از اینکه موضوع بسیار عاجل و مهم است ، خوا هش میکنم هر برنامۀ که دارید آنرکنسل نموده به این موضوع بپردازید ، خانم ستاره اجازه داد قضیه را توضیح دهد .

        آقای خالد بسیار برافروخته واحساساتی بود.آدمهای حادثه وگرم وسرد ندیدۀ مثل من از دستپاچگی ایشان شوکه میشد و وضع را چنان نشان میداد گویا ، کدام بدنۀ آسمان در کدام گوشۀ دنیا فروریخته  ، وی گفت : آقای مسکین یاردر تلویزیون آریانا خبرِی را در رابطه به دستگیرشدن قانونی وضیا مسعود معاون رئیس جمهورافغانستان جعل وپخش نموده من باشنیدن این خبرتکان دهنده و تأثر انگیزبا وسایل ممکن با مرا جع مربوطه در تماس شده معلومات گرفتم آقای ضیا مسعود با استفاده از رخصتی عید نزد خانواده اش به دوبی رفته وقانونی هم بدیدن خانواده اش و هم بمنظورباز دید رسمی از پار لمان انگلستان از طریق دوبی به لندن رفته بنابرآن خبر دست گیری آنها که شخصیت های درجه دوم کشور ما هستند یک دسیسه و توطئه بیش نیست .

   از هیجانات دوطرف قضیه منهم کم کم هیجانی و علاقه مند شده در صدد آن شدم بدانم که با لآ خره حرف قانونی چیست ؟

        خانم ستاره گفت : اقای قادری هم اکنون در استد یو تلاش دارد ، تا آقای قانونی را یافته مصاحبۀ درمورد این خبر با وی انجام داده به بیننده گان تلویزیون ارائه نماید < تاسیاه روی شود آنکه در او غش باشد . >بالآخره آقای قادری آمد با آقای قانونی مصاحبۀ مختصری در رابطۀ خبر منتشره وسفر اخیرش انجام داد. خود تان حدس میزنید آقای قانونی چه گفت !

  روز دیگر به سراغ تلویزیون آریانای مسکین یار رفتم دیدم وشنیدم درپاسخ پرسندگان درتوضیح خبر دیروزی میگفت : خبر بوسیلۀ رادیو آزادی نیز پخش شده ومن به صحت خبر مطمئین هستم هیچ مجرمی نخواهد گفت من مجرم هستم .

وکسی دیگر از بیننده گان تلویزیون درتائید صحت خبر گفت : من ازمنابع موثق شنیدم مبلغ یک میلیون دالر و یک کیلو الماس ازنزد قانونی وضیا مسعود درمیدان هوایی دوبی ضبط شده . آقای مسکین یاردرپاسخ این بیننده گفت : شاید الماس نباشد یک کیلو زمرد باشد . به هر حال بادیدن این درامه دوروزم  تلف شد وبرندۀ مسابقه ومرد میدان را هم نشناختم .

     این بود درامۀ ازسازندگی وبافندگی دالرستان که به عنوان برنامۀ عیدی برای کسانیکه به آرزوی ماس مهتاب می لیسند ، تلویزیون های اریانا و خراسان نمایش دادند .

      خداکند این همه دالر و گپ گپ دالر جیب های شان را پندانده باشد .