معارف عصری 

                        در افغانستان

                                     - 5 -

                                                           نویسنده: محمداکرام اندیشمند

17.12.07

 

ج:- دوران صدارت سردار محمدداود:

سردار محمدداود در ششم سپتمبر 1953 از سوی شاه به عنوان صدراعظم مؤظف گردید و سپس در بیستم سپتمبر اعضای کابینه ی خود را معرفی کرد و خط مشی خویش را بیان داشت.  هرچند او به آزادی های سیاسی و اجتماعی زمان صدارت سردارشاه محمود پایان داد و بیشتر با روش کاکای خود سردار محمدهاشم خان به حکومت پرداخت، اما به معارف بیشتر از گذشته توجه کرد. او علی رغم تند خویی و تکروی در داخل خانواده ی حاکم سلطنتی و روش استبداد مآبانه در مدیریت و زمام داری کشور به پیشرفت افغانستان در عرصه های مختلف از جمله در عرصه ی معارف علاقه ی مفرط داشت. برای سردارمحمدداود پیشتر و بیشتر از آزادی های اجتماعی و روش دموکراتیک در اداره و رهبری جامعه، انکشاف اقتصادی و پیشرفت کشور مطرح بود. او در واقع سیاست شاه امان الله خان را منهای روش های دموکراتیک شاه مذکور در جهت ترقی و انکشاف کشور به ویژه در عرصه ی معارف عصری برای طبقه ی ذکور و اناث تعقیب کرد. او همچون امان الله خان به انکشاف و پیشرفت افغانستان اشتیاق و ذوق فروان نشان میداد و در صدد آن بود که افغانستان را هر چه سریعتر در عرصه های مختلف حیات اجتماعی به رهبری و زعامت خودش متحول کند. صرف نظر از روش های استبدادمآبانه ی سردار محمدداود و گاهی تبعیض آلود در حکومتداری و انجام اشتباهات در عرصه های مختلف سیاست داخلی و خارجی در هردو دوران زمام داری اش، موصوف زمام دار پاک نفس، وطندوست و علاقمند به پیشرفت و اقتدار افغانستان بود. او به خوبی میدانست که  ترقی و توسعه ی افغانستان بستگی به رشد و توسعه ی معارف عصری دارد. از این رو در آغاز صدارت خویش به معارف و اهل معارف تمایل و دلچسپی نشان داد و در روزهای نخست به عنوان صدراعظم به پوهنتون کابل رفت و در آنجابه دانشجویان فاکولته ی حقوق سخنرانی کرد. او سپس فارغان فاکولته ی حقوق را در مدیریت های نواحی شهر کابل به حیث ولسوال تعین نمود.(77)

معارف در سه سال نخست صدارت محمدداود هرچند با اندکی رشد و توسعه به همان شیوه ی قبلی بدون پلانگزاری ادامه یافت؛ اما سه سال بعد مانند بخش های دیگر از سوی حکومت مشمول برنامه ریزی و پلانگزاری گردید.

در سال 1954 توسعه ی مکاتب دهاتی ادامه یافت. فاکولته ی تعلیم و تربیه غرض تربیه ی معلم در پایتخت کشور افتتاح شد. همچنان در این سال وزارت معارف کشور موافقت نامه ای را برای تربیه ی معلمین دوران ابتدایی مکاتب با کالج معلمان پوهنتون کولمبیا و نیویارک به امضاء رساند. در سال بعدی 1955 نیز به شمار مکاتب دهاتی و ابتدایی افزوده شد. یک مکتب نسوان در ولایت قندز تشکیل گردید، برخی از مکاتب ابتدایی به متوسطه ارتقا یافتند.  وزارت معارف بمنظور تربیه ی معلم به تشکیل مؤسسه ی پیداگوژی اقدام کرد. مطابق آمار وزارت معارف کشور در سال 1954 به تعداد 114266 تن شاگرد و درسال 1955، 120500 تن شاگرد ذکور و اناث در مکاتب مختلف کشور به شرح زیر مشغول تعلیم و آموزش بودند:

سال 1954: تعداد شاگردان مکاتب دهاتی 12762 تن، شاگردان ذکور دوره ی ابتدایی 84328 تن و شاگردان اناث 7977 تن، شاگردان ذکور دوره ی متوسطه 2908 تن و شاگردان اناث 568 تن، شاگردان ذکور دوره ی لیسه 911 تن و شاگردان اناث 80 تن.

سال 1955: تعداد شاگردان مکاتب دهاتی 14978 تن، شاگردان ذکور دوره ی ابتدایی 85577 تن و شاگردان اناث 9036 تن، شاگردان ذکور دوران متوسطه 4018 تن و شاگردان اناث 763 تن، شاگردان ذکور دوره ی لیسه 993 تن و شاگردان اناث 4دوره ی لیسه 124 تن.(78)

در سال 1956 سیر رو به رشد معارف ادامه یافت. در حالیکه یک سال قبل به تعداد 29 تن محصل از افغانستان در کشورهای خارجی با استفاده از بورس های تحصیل مشغول تحصیلات عالی بودند، در سال 1956 در حدود 150 سکالر شیب و فیلوشیب به افغانستان داده شد که شمار بیشتر آن به ادارۀ همکاری های بین المللی ایالات متحدۀ امریکا تعلق داشت. همچنان دراین سال بر مبنای ارقام سالنامۀ افغانستان:« به تعداد 91 باب مکتب دهاتی ذکور، دوباب دهاتی اناث، 18 باب مکتب ابتدایی ذکور و سه باب مکتب ابتدایی اناث، 18 باب کورس اکابر، دوباب متوسطه ی ذکور، یک باب متوسطه ی اناث و دوباب لیسه تأسیس گردید. تعداد شاگردان جدید الشمول مکاتب ابتدایی پسران و دختران به 13000 تن بالغ گردید و تعداد فارغان دوره ی ابتدایی به 3674 تن، فارغان مکاتب مسلکی به 571 تن و فارغان دوره ی ثانوی به 84 تن رسید.»(79)

سال 1956 (1335)، نخستین سال پلان گزاری برای معارف افغانستان بود. پلان پنج ساله ی اول در جهت انکشاف عرصه های مختلف حیات کشور از جمله در عرصه ی رشد معارف از 22 سپتمبر سال 1956(اول میزان 1335 خورشیدی) آغاز یافت. هرچند بر مبنای برنامه ی پنج ساله ی انکشافی، معارف افغانستان به شمول بخش صحت عامه هفت درصد مجموع هزینه ی پیش بینی شده را در پلان پنج ساله ی انکشافی نصیب می شد که یک فیصدی اندک بود، اما برای اولین بار رشد و توسعه ی معارف مشمول یک برنامه ی منظم و سنجیده شده گردید. بخش اعظم بودجه در حدود 50 درصد از مجموع بودجه ی هشت و نیم هزار ملیون افغانی پلان پنج ساله ی انکشافی به زراعت و آبیاری اختصاص داده شده بود. از این مقدار پول، 14 درصد آن به مواصلات و مناقلات و دو درصد به صنایع و معادن تعلق داشت.

 پلان پنج ساله ی اول انکشافی در مورد معارف از 1956 تا 1961 به توسعه ی مکاتب ابتدایی متمرکزگردید. بر مبنای این پلان به تعداد مکاتب و شمار شاگردان دوران دهاتی و ابتدایی افزوده شد. این ازدیاد با سپری شدن یکسال اول پلان انکشافی قابل ملاحظه بود. در حالیکه در سال 1956،نخستین سال پلان پنج ساله ی انکشافی تعداد شاگردان پسر در دوره ی ابتدایی به 89660 تن و شاگردان اناث به 10012 تن می رسید، در سال 1957، یکسال پس از تطبیق پلان پنج ساله تعداد شاگردان پسر در دوره ی ابتدایی به 96173 تن و تعداد دختران در این دوره به 11008 تن بالا رفت. در بخش های ثانوی مکاتب نیز پس از سپری شدن سال اول پلان گزاری شمار شاگردان و محصلان بیشتر شد. تعداد متعلمین پسر در دوره ی متوسطه ی سال 1956 از 3705 در سال 1957 به 4103 تن، در دوره ی لیسه از 900 به 1085 نفر و تعداد شاگردان دختر در دوره ی متوسطه ی سال 1956 از 881 تن به 1127 و در دوره ی لیسه از 188 تن به 251 تن بالا رفت. همچنان در مکاتب مسلکی و تحصیلات عالی به شمار دانش آموزان و دانشجویان افزایش بعمل آمد. مجموع شاگردان پسر و دختر در سال 1956 در مکاتب مسلکی به 3451 تن و در فاکولته ها به 758 تن می رسید و این شمار در سال 1957 در مکاتب مسلکی به 4939 تن و در فاکولته ها به 953 تن بالا رفت.(80)

در سال 1958 در سراسر کشور 32 مکتب لیسه و متوسطه ی پسران و دختران وجود داشت که در آن مکاتب بصورت مجموعی 26690 شاگرد پسر و دختر توسط 870 معلم تعلیم و آموزش می دیدند. جدول زیر نام مکاتب، تعداد شاگردان پسر و دختر، تعداد معلمین و همچنان موقعیت مکاتب را در مناطق و ولایات کشور در سال 1958 ، سومین سال پلان پنج سالۀ اول انکشافی نشان میدهد:

تعداد معلم

تعداد شاگرد

ولایت

اسم مکاتب

شماره

 82

2269

شهرکابل

لیسۀ حبیبیه

 1 

 72

1855

شهرکابل

لیسۀ استقلال

 2

 59

1229

شهرکابل

لیسۀ نجات

 3

 48

1334

شهرکابل

لیسۀ غازی

 4

 27

605

شهرکابل

لیسۀ خوشحال خان

 5

 20

537

شهرکابل

لیسۀ رحمن بابا

 6

 23

721

شهرکابل

لیسۀ نوی کابل

 7

 60

1777

شهرکابل

لیسۀ ملالی

 8

 80

2176

شهرکابل

لیسۀ زرغونه

 9

 43

1469

شهرکابل

لیسۀ رابعۀ بلخی

 10

 12

188

شهرکابل

متوسطۀ بلقیس

 11

23

1150

مزارشریف

لیسۀ باختر

 12

14

609

مزارشریف

متوسطۀ سلطان رضیه

 13

 13

621

مرکز بغلان

متوسطۀ بغلان

 14

 3

49

فیض آباد(بدخشان)

متوسطۀ شاه محمود غازی

 15

 15

726

شهر گردیز(پکتیا)

لیسۀ عبدالحی گردیزی

 16

 16

445

فراه

لیسۀ ابونصر

17

 15

297

 گرشک (هلمند)

لیسۀ ابوالفتح

 18

 16

878

میمنه

متوسطۀ ابوعبیده

 19

 7

369

میمنه

متوسطۀ نسوان میمنه

20

 23

802

غزنی

متوسطۀ سنایی

 21

 17

601

پروان

متوسطۀ اشترگرام

 22

 21

848

چاریکار(پروان)

لیسۀ نعمان

 23

 9

278

ننگرهار

متوسطۀ سلطان پورسفلی

 24

 20

154

لغمان

لیسۀ تیگری

 25

 12

476

لوگر

متوسطۀ برکی برک

 26

37

1066

هرات

متوسطۀ مهری

 27

 22

707

هرات

لیسۀ سلطان غیاث الدین

 28

 22

843

قطغن(قندز)

لیسۀ خان آباد

 29

 15

779

قندز

لیسۀ قندز

 30

 14

489

قندهار

متوسطۀ زرغونه انا

31

10

343

قندهار

لیسۀ احمدشاه بابا

32

                                                                              (81)

لیسه های رحمن بابا و خوشحال خان به شکل لیلیه در کابل برای شاگردان قبایل پشتون پاکستان در آنسوی مرز دیورند تشکیل گردیده بود. موضوع پشتونستان و منازعه ی دیورند در محور سیاست سردار محمدداود پس از احراز کرسی صدارت قرار گرفت. او برای جلب علاقه و تمایل قبایل آنسوی دیورند به تأسیس دو مکتب لیله ی ثانوی در شهر کابل پرداخت و زمینه برای تعلیم هزاران نفر از مردم قبایل آنسوی دیورند در کابل مساعد شد.  

درسالهای بعدی با تطبیق پلان پنج ساله ی اول انکشافی بازهم پیشرفت هایی در تمام بخش های معارف کشور صورت گرفت. اما علی رغم آنکه در پلان پنج ساله ی انکشافی اول توسعه و تعمیم مکاتب ابتدایی بخش اصلی برنامه ریزی و اهداف پلان را در عرصه ی معارف تشکیل میداد، در این دوره ی نخستین پلانگزاری از صد فیصد اطفال واجد شرایط شمول در مکتب تنها پنج فیصد روانه ی مکتب شدند:«وقتیکه پلان اول تطبیق می شد معارف افغانستان 762 مکتب و 121000 شاگرد داشت که ازاین جمله 111000 نفر در دوره ی ابتدایی بود. نفوس افغانستان در آغاز پلان اول 1336 دوازده ملیون تخمین می شد پس اگر 18 فیصد نفوس مجموعی را گروپ سن دوره ی ابتدایی فرض کنیم در آن وقت 5 فیصد اطفال به سن مکتب ابتدایی، شامل بودندو این نتیجه ی فعالیت یک دوره ی طولانی تقریباً هفت برابر پلان پنجساله بود.»(82)

جدول زیر تعداد فارغان مکاتب دوران ابتدایی، ثانوی و مسلکی را در سالهای پلان پنج ساله ی انکشافی اول از 1335(1956) تا 1340(1961) نشان میدهد:

 

مجموع

فارغ دار الحفاظ ها

فارغ صنف9 مکاتب مسلکی

فارغ صنف 12 مکاتب مسلکی

فارغ مکاتب ثانوی

فارغ مکاتب متوسطه

فارغ مکاتب ابتدایی

سنوات

7500

4

250

267

172

718

6139

1335

8900

18

309

237

230

1011

7094

1336

11328

10

345

282

255

1056

9380

1337

1042

321

366

312

434

1236

8662

1338

12522

14

401

415

526

1576

9590

1339

14490

17

564

326

540

1796

11247

1340

65833

95

3235

1840

2157

7393

52112

مجموع

                                                                                         (83)

در پایان پلان پنج ساله ی اول آنگونه که بملاحظه میرسد یک رشد نه چندان بزرگ در انکشاف معارف صورت گرفت. این انکشاف و ازدیاد صرف در مقایسه باسالهای ماقبل پلان قابل بررسی بود نه از لحاظ تعمیم معارف درسراسر کشور و رفع نیازمندی های  جامعه در این عرصه. تعداد شاگردان دوران ابتدایی و شمار مکاتب دوچند دوره ی ماقبل پلان شد. به شمار مکاتب ثانوی نیز افزایش بعمل آمد. این ازدیادبرمبنای گزارش وزارت معارف درپایان پلان پنجساله ی اول انکشافی از 16 فیصد به 21 فیصد بود.

 در نخستین پلان پنج ساله ی اول انکشافی در بخش تعلیمات عالی نیز پیشرف هایی صورت گرفت. در اولین سال اجرای پلان(1956) فاکولته ی زراعت و فاکولته ی انجنیری تأسیس گردید. در همین سال دارالمعلمین های ننگرهار و قندهار بوجود آمد. در سال 1957 فاکولته ی اقتصاد تأسیس شد. در هرات نیز یک باب دارالمعلمین بنیانگزاری گردید. در 1958 فاکولته ی فارمسی ایجاد شد. در سال 1959 سنگ تهداب پوهنتون کابل از سوی سردارمحمدداودگذاشته شد.

در بخش نصاب درسی و مضامین مورد تدریس در دوره ی ابتدایی مکاتب نیز تغیراتی وارد شد. در برخی مکاتب ابتدایی آموزش حرفه های چون: نجاری، خیاطی، قالین بافی، سنگ تراشی، تباشیرسازی، گلیم بافی، کلالی، سطرنجی بافی، داشکاری خشت پخته و غیره گنجانیده شد. آموزش بسیاری از این حرفه ها در مکاتب بنا بر کمبود معلم غیر عملی بود.

در سال 1961 یک تیم متخصصان یونسکو بابررسی موضوع تربیه ی معلم وتهیه ی گزارشی در این جهت موجب ایجاد دوپروژه درجهت تربیه ی معلم گردیدند. این دوپروژه شامل تأسیس اکادمی مربیان معلم و تأسیس کالج عالی تربیه ی معلم برای دوره ی متوسطه ی مکاتب بود. هردو پروژه را وزارت معارف به همکاری یونیسف انجام داد.

در سالهای صدارت سر دار محمدداود به آموزش سواد بزرگسالان توجه بیشتر مبذول گردید. مراکز سواد آموزی توسعه یافت. در حالیکه نخستین گام برای آموزش سواد بزرگسالان به سال 1906 بر میگردد و سپس شاه امان الله خان به تأسیس کورس های سواد آموزی پرداخت و خود در مدیریت و کنترول آن سهم گرفت، شمار این کورس ها در نخستین پلان پنج ساله ی اول انکشافی در صدارت سردار محمد داود افزایش یافت. در سال 1959 به تعداد چهل کورس سواد آموزی برای بزرگسالان بنام کورس اکابر تأسیس شد. سپس در دهه ی شصت تشکیلات جدید برای مبارزه با بی سوادی  بمیان آمد که رهبری و مدیریت این مبارزه بدوش وزارت معارف گذاشته شد. اما مبارزه با بی سوادی علی رغم پیشرفت ها هیچگاه به محو بی سوادی از جامعه ی افغانستان نیانجامیده است. نبود منابع مالی و تخنیکی به پیمانه ی کافی و مورد نیاز در این مبارزه، عدم زمینه های مساعد ذهنی و فرهنگی در جامعه به خصوص در جامعه ی روستایی و ازدیاد فزاینده ی بی سوادان بنا بر رشد جمعیت و نبود مکتب و زمینه ی تعلیم برای اطفال سراسر کشور که پیوسته به جمعیت بی سوادان افزوده است، از عوامل ناکامی در این عرصه محسوب می شود.

توجه به معارف نسوان یکی دیگر از تحولات عرصه ی معارف در دوره ی صدارت سردارمحمد داود بود. هرچند معارف نسوان پس از زوال سلطنت امان الله خان و یک دوره ی رکود، مجدداً در دوران صدارت محمدهاشم خان در 1941 آغاز گردید و سپس در صدارت سردارشاه محمود انکشاف یافت، اما در دوره ی صدارت سردارمحمدداود وارد مرحله ی جدید رشد و توسعه شد. اقدام سردار محمدداود در رفع حجاب زنان که پس از سال 1958 رویدست گرفته شد، موجب حضور بیشتر زنان در عرصه های حیات اجتماعی کشور و توسعه ی معارف برای طبقه ی نسوان شد. در حالیکه تصمیم و اقدام مشابه شاه امان الله در گذشته مخالفت و طغیان های غیرقابل مهار را در جامعه بر انگیخت، عملکرد سردار محمدداود سه دهه بعد از آن به موانع و مخالفت جدی روبرو نگردید. مؤلف افغانستان درپنج قرن اخیر در این مورد می نویسد:«ازختم دوره ی پادشاهی امان الله شاه به این سو، دولت در مسأله ی حقوق زنان روش ارتجاعی و محافظه کارانه داشت. مدارس دختران مسدود گردید، محمدنادرشاه حجاب زنان را یکی از فقرات اساسی خط مشی خود اعلان کرد و امان الله شاه را به دلیل مداخله در این کار مورد نکوهش قرار داد. اما با گذشت وقت و زمان نیازمندیهای نوی در جامعه پیدا شد که تعلیم دختران را ضروری می ساخت. بنا بر آن در دوره ی صدارت محمدهاشم خان مکتب قابلگی درکابل تأسیس گردید که بعدها در دوره ی شاه محمودخان به شکل کامل العیار متوسطه دختران در آمد. معلمه ها و متعلمه های این مکتب برای بار اول رفع حجاب را از جانب خود نسوان تبلیغ و تقاضا کردند. نسل جدید خانواده ی شاهی اعنی محمدظاهرشاه، محمدداود خان و محمدنعیم خان هرچند این ضرورت را دریافته بودند، لیکن تا مدتی به ملاحظه ی رد عمل احتمالی عناصر محافظه کار، اقدامی در آن راه نکردند، تا اینکه در سال 1958 اولین دسته ی اردو با سلاح جدید شوروی مجهز گردید و دولت خود را براوضاع در داخل کشور مسلط یافت. در این وقت هر سه پسر عم تصمیم گرفتند تا به زنان اجازه بدهند که حجاب از چهره برگیرند.»(84)

تصمیم صدراعظم محمدداود در مورد رفع حجاب که به نام نهضت نسوان صورت گرفت نخست با آشکار شدن چهره های برخی زنان خانواده ی سلطنتی و عده ای از زنان هیئات حکومت در مراسم جشن استقلال آغاز یافت. محمدعزیرنعیم بردارزاده ی سردارمحمد داود می گوید:«جشن استقلال سال 1341 بود. پدرم تصمیم گرفت که باید مادرم با آنها یکجا بیاید. به هرصورت وقتی که مادرم به استدیوم ورزشی کابل رفت برای همه تعجب آور بود و مادرم هم خیلی هیئجان زده بود. همان روزچهره های اشخاصی که درآنجابودند، جالب بود. وزراء هم خبری نداشتند. در این وقت مرحوم سلطان احمدخان شیرزوی که سابق وزیرخارجه بود در یک چوکی(صندلی) خالی که در پهلوی من بود، نشست. به چپ نگاه کرد و به راست نگاه کرد و مادرم را دید و ازمن پرسید که این خانم افغان است؟ گفتم بلی! گفت که خواهد بود؟ گفتم فکر میکنم که مادرم باشد. او به حدی هیئجان زده شد که اشک از چشمانشان جاری شد و بعد از آن، فردایش یک فضای دیگر در سراسر افغانستان به وجود آمد. در کمپها (محل جشن استقلال) وزیرها با خانم هایشان آمدند، چند وقت بعد درسینماپارک خانم ها و مردها مشترکاً به سینما میرفتند.»(85)

برنامه ی رفع حجاب سپس در ولایات عملی گردید. تنها مخالفت هایی در ولایت قندهار در برابر این اقدام صورت گرفت که با استفاده از نیروی نظامی در هم کوبیده شد. پس از آن در سال 1960 فاکولته های نسوان با فاکولته های پسران در دانشگاه کابل ادغام یافت و تدریس مشترک دختران و پسران در صنوف درسی فاکولته ها عملی گردید. در طول سالهای صدارت محمدداودخان به شمار شاگردان دختر در مکاتب افزایش به عمل آمد و تعداد بیشتر زنان در مکاتب و مؤسسات تعلیمی و ادارات دولتی به صفت معلم و کارمند توظیف گردیدند. تعداد دختران دوره ی ابتدایی مکاتب در سال 1955 از 116000 تن به 175658 تن در سال 1960 و به 358037 تن در سال 1965 بالا رفت. در مکاتب ثانوی نیز شمار شاگردان دختر از 5900 تن در سال 1955 به 16647 در سال 1960 ازدیاد یافت. سپس در سال 1965 این تعداد در دوره ی ثانوی مکاتب بیشتر از دوبرابر زیاد شد و به 33982 تن رسید. در جدول زیر رشد تعلیمات نسوان در هرپنج سال از سال 1940 تا 1965 با تعین درصدی این رشد در دروه های ابتدایی، ثانوی و تعلیمات عالی قابل مطالعه است:

فیصدی

تعداد شاگردان نسوان

 سال

 1،5

 900

 1940

 2،6

 2000

 1945

 4،6

 4350

 1950

 8،3

 9990

 1955

 11،9

 23155

 1960

 15،5

 61394

 1965

                                     (86)

دومین پلان پنجساله ی انکشافی در سال 1962 آغاز شد.  در این پلان مصرف مجموعی 31،3 ملیارد افغانی مدنظر گرفته شده بود. از این مقدار پول 11،2 درصد آن به بخش معارف و صحت عامه اختصاص یافته بود که قسمت بیشتر آن (1759 ملیون افغانی) مربوط به معارف می شد. در حالیکه سهم معارف در پلان اول انکشافی 958 ملیون افغانی بود.

در دومین پلان انکشافی پنج ساله به رشد و گسترش دوره ی ثانوی، تخنیکی و عالی معارف توجه بعمل آمد. هرچند سردار محمدداود یکسال پس از شروع پلان از صدارت کنار رفت، برنامه ی انکشاف معارف تا ختم پلان مذکور در 1967 ادامه یافت. اما مشکل عمده در دوران رشد مکاتب ثانوی، کمبود معلمین مسلکی برای تدریس در لیسه ها بودکه در سومین پلان پنج ساله به تربیه ی معلم اهمیت بیشتر داده شد.  توسعه ی معارف را بر مبنای دو پلان پنجساله ی انکشافی متذکره در جدول زیر می توان مشاهده کرد:

                                         تعداد شاگردان

                                پلان اول             پلان دوم

                        (1956- 1961)          (1962- 1967)

    1967

    1960

    1955

 

   444240

   213100

  111650

تعلیمات ابتدایی

   54400

  14100

   5730

تعلیمات ثانوی

   5700

   2500

   1950

تعلیمات مسلکی

  5600

   3900

   1000

تربیۀ معلم

   4320

   1700

    760

تعلیمات عالی

   524260

   235300

   121090

مجموع

                                                                               (87)

همچنان در جدول دیگر رشد و توسعه ی معارف کشور با ملاحظه ی تعداد شاگردان پسر و دختر در دوره های ابتدایی، متوسطه و عالی مشاهده می شود:

  سال

        اناث

ذکور

مجموعه

1955

       9990  

     111100

    121090

1960

      23155

     170845

     194000

1965

      61394

     334074

     395468

1970

      92030

     564090

      656120

                                                                                   (88)

 در سالهای صدارت سردار محمدداود و برنامه های انکشافی معارف در جریان سه پلان پنج ساله ی انکشافی به رشد و توسعه ی تعلیمات تخنیکی و مسلکی و تحصیلات عالی توجه به عمل آمد. بنیان ایجاد مکاتب مسلکی در سلطنت امان الله خان گذاشته شد و اولین بار مکتب صنایع در سال 1923 تأسیس گردید. سپس مکتب میخانیکی در 1937، مکتب زراعت کابل/هلمند در 1944، مکتب تجارت در 1948، تخنیک ثانوی در 1951، مکتب مسلکی بلقیس برای دختران و مکتب اداره ی عامه در 1959، مکتب موزیک در سال 1960و  مکتب هوتل داری در سال 1963 در کابل پایتخت کشور تشکیل یافتند. برای نخستین بار در چوکات پلان انکشافی معارف مکاتب مسلکی خارج از پایتخت ایجاد شد. مکتب میخانیکی در سال 1958 در ولایت قندهار، مکتب میخانیکی در همین سال در خوست پکتیا، مکتب صنایع در سال متذکره در ولایت فراه، مکتب زراعت در سال 1961 در ولایت بغلان تأسیس گردید.

جدول زیر تعداد شاگردان، معلمان و فارغان سال 1963، آخرین سال صدارت سردار محمدداود را از مکاتب مسلکی و مؤسسات عالی مسلکی مشخص میسازد:

تفصیلات

تعداد داخله

تعدادمعلمان

فارغ التحصیلان

مجموع عمومی تدریسات مسلکی

9792

 

542

 

1098

 

دارالمعلمین کابل

473

35

116

دارالمعلمین ننگرهار

616

17

20

15شعبۀ دارالمعلمین نهاری و 15 شعبۀ لیلیه

 

1797

 

56

 

0

دارالمعلمین هرات

404

19

0

دارالمعلمین قندهار

451

21

5

مکتب تخنبک ثانوی

353

30

109

میخانیکی کابل

754

53

156

میخانیکی خوست

205

10

34

میخانیکی قندهار

150

14

49

صنایع کابل

322

43

33

صنایع فراه

129

10

14

زراعت کابل

251

18

51

زراعت بغلان

487

27

32

مکتب سپورت

152

9

19

انستیوت ادارۀ صنعت

65

8

19

مکتب تجارت

343

14

25

لیک او شمیر

29

13

34

شاهدخت بلقیس

180

13

8

ابن سینا

1160

43

276

دارالعلوم عربی

202

10

26

مدرسۀ ابو حنیفه

180

13

8

فخرالمدارس هرات

97

14

6

مدرسۀ جامع هرات

167

12

6

نجم المدارس ننگرهار

125

12

11

مدرسۀ اسدیۀ مزارشریف

109

10

10

مدرسۀ تخارستان قندز

76

6

0

مدرسۀ ظاهرشاهی

50

4

8

مکتب هوتلداری

58

3

0

مجموع

19177

1079

2173

                                                                             (89)

جدول ذیل سیر رشد و توسعه ی مکاتب و مؤسسات مسلکی و تحصیلی را در سالهای دو پلان پنجساله ی اول و دوم انکشافی، از سال 1334(1955) تا سال 1346(1967) نشان میدهد:

مجموع

فاکولته ها

مسلکی

لیسه ها

متوسطه

ابتدایی

مکاتب دهاتی

سالها

762

  6

 24

 17

 27

330

358

1334(1955)

1250

 12

 28

 19

 40

456

695

1339(1960)

1436

 10

 31

 22

 52

533

788

1340(1961)

1491

 11

 34

 24

 60

542

820

1341(1962)

1709

 11

 53

 25

 83

568

969

1342(1963)

1871

 11

 57

 28

 111

627

1037

1343(1964)

2096

 13

 56

 30

 122

656

1222

1344(1965)

2287

 12

 58

 42

 164

723

1290

1345(1966)

2848

 14

 56

 51

 197

849

1663

1346(1967)

                                                                                   (90)

رشد و توسعه ی مراکز تربیه ی معلم به عنوان نیاز مبرم در توسعه ی معارف عصری در صدارت سردارمحمدداود مورد توجه قرارگرفت. تأسیس اولین دارالمعلمین در شهر کابل به سال 1923 در دوران سلطنت امان الله خان بر میگردد؛ اما در نخستین برنامه ی انکشافی دوران صدارت سردارمحمدداود بود که مراکز تربیه ی معلم توسعه یافت. در سال 1956 افزون بر اینکه به میزان ظرفیت دارالمعلمین کابل برای جذب شمار بیشتر فارغان لیسه ها افزوده شد، سه دارالمعلمین ابتدایی در ولایات هرات، قندهار و ننگرهار بوجود آمد.

رویهمرفته در سالهای صدارت سردارمحمدداود تعداد مکاتب ثانوی و مسلکی در کشور افزایش یافت. در معارف و تعلیم و تربیه ی افغانستان یک نظام و سیستم ایجاد شد. دربستر این تحول نخبگان روشنفکر رشد و پرورش یافتند. در دوران صدارت محمدداود پوهنتون کابل توسعه پیداکرد. زمینه های مساعدی برای جذب بیشتر شاگردان فارغ دوره ی ثانوی به پوهنتون یا دانشگاه کابل ایجاد شد. در سال 1960 به تعداد 1540 دانشجوی پسر و 157 دانشجوی دختر در فاکولته های مختلف دانشگاه کابل مشغول تحصیل بودند. پنج سال بعد شمار محصلین در دانشگاه دوبرابر شد. تعداد دانشجویان پسر به 2603 نفر و تعداد دانشجویان دختر به 646 تن رسید.(91)

در آغاز اولین پلان انکشافی ساختمانهای جدید تدریسی برای فاکولته های مختلف دانشگاه کابل و تعمیر لیلیه اعمار گردید و تا شروع دومین پلان انکشافی،  فاکولته ها و ادارات مرکزی پوهنتون به این ساختمانها انتقال یافتند. در انکشاف معارف و پوهنتون کابل در این دوره نه تنها شوروی که کشور های غربی چون ایالات متحده ی امریکا و کشورهای اروپایی سهم گرفتند. محمدداود خان که بر سر منازعه ی دیورند و موضوع پشتونستان در مخاصمت فزاینده با پاکستان قرار گرفت، به اتحاد شوروی نزدیک شد. وی از کمک های شوروی در پلان های انکشافی افغانستان از جمله برای توسعه ی معارف استفاده کرد. در دهه ی شصت میلادی فاکولته های طب، ساینس، انجنیری، اقتصاد، حقوق و تعلیم و تربیه به کمک ایالات متحده ی امریکا و کشورهای اروپایی فرانسه و آلمان انکشاف یافت. همزمان با آن دولت شوروی به تشکیل پول تخنیک کابل پرداخت. در آخرین سال صدارت سردار محمدداود در سال 1963 پوهنتون ننگرهار تأسیس گردید.

                      ادامه دارد