پیکارپامیر – تورنتو
26.11.07
چرخش اوضاع در افغانستان و پاکستان
در ماهی که گذشت ، اوضاع در افغانستان و منطقه متشنج تر از پیش گردید ، گروه مسلح "طالبان " علاوه از به راه اندازی اختطافها و انفجارها و اعدامها در گوشه و کنارجنوب کشور ، چند شهرک و منطقه ی مربوط به ولایات فراه و هلمند و ارزگان را نیز متصرف شدند ، این رویداد ها در حالی بوقوع پیوست که " طالبان" آنسوی سرحد نیز با نیرو های نظامی حکومت پاکستان مشغول زد و خورد مسلحانه بوده چند تن از سر بازان و افسران حکومتی را ربودند ، تعدادی از آنها را سر بریدند و برخی را هم با تندروان زندانی شده ی گروه خویش که در اسارت مقامات حکومتی پاکستان بودند ، معاوضه نمودند .
رویداد منفی مربوط به اشغال مناطقی در جنوب افغانستان از طرف گروه " طالبان " همچنان در حالی صورت میگیرد که هزاران تن از سر بازان داخلی و خارجی با ساز و برگ مدرن نظامی و امکانات وسیع مالی و استخباراتی در مناطق مذکور فعال اند . بهمین دلیل است که تعداد زیاد ی از هموطنان ما چرخش اوضاع را زاده ی بازیهای سیاسی دانسته پیوسته بدان با شک و تردید مینگرند . همچنان دو حادثه ی تکان دهنده ی دیگر نیز در ماه رفته در افغانستان و پاکستان به وقوع پیوست . در افغانستان انفجار شدید و خونینی در ولایت بغلان رخ داد که منجر به قتل بیشتر از هفتاد تن از هموطنان عزیز ما به شمول تعدادی از وکلای پارلمان شد که اکثریت شهدا را کودکان و شاگردان معصوم مکاتب تشکیل میداد . در پاکستان ، حالت فوق العاده ازطرف پرویز مشرف حاکم نظامی آن کشور اعلام گردید که پس از ورود بی نظیربوتو در کراچی و وقوع انفجارخونین دران ایالت ، بدترین حالت سیاسی و اجتماعی و نظامی دران کشور بحساب میرود .
قبل از آنکه روی حوادث جامعه ی پاکستان مکث کنیم ، ضرورتا باید گفت که حادثه ی خونین بغلان ، صرف نظر از جنایتکارانه بودنش ، بار دیگر اوضاع وخیم امنیتی در کشور را به نمایش گذاشت . تعدادی از شاهدان عینی و تحلیلگران اوضاع گفتند که انفجار بغلان هم انتحاری بود وهم نتیجه ی یک توطیه ی داخلی میان جناح های حاکم و چنین دلیل می آورند که وقتی انفجار صورت گرفت ، در عین حال شلیک سر سام آور ماشیندارهم صورت پذیرفت . چنانکه افراد خانواده هایی که فرزندان جوان و عزیزان شان را از دست داده اند ، ضمن مصاحبه ها مصرانه گفتند که متعلقین شان به اثر اصابت مرمی نیز جان باخته اند . آنچه این قضیه را پیچیده تر ساخته و سوالهایی را بر می انگیزد اینست که " طالبان " دست داشتن در این انفجار را رد کرده اند . هرگاه گروه " طالبان " واقعا در آفرینش این حادثه ی خونین دست نداشته باشند ، مسلما دست های نا پاک دیگری در این قتل دسته جمعی و ظالمانه دخیل بوده که باید بصورت جدی شناسایی و برای مردم درد دیده ی افغانستان معرفی و مجازات شوند . یکی از نظر ها و تحلیل ها اینست که افراد حزب اسلامی گلبدین در بغلان بگونه ی متشکل موجود بوده ذخیره گاه های سلاح و مهمات را هم در اختیار دارند و خود گلبدین نیز علی رغم آنکه افرادی را بصورت تاکتیکی در چهار چوب دولت آقای کرزی جابجا کرده است ، در همکاری نزدیک با گروه "طالبان" ، القاعده و آی. اس . آی پاکستان قرار داشته و علاوتا در دسیسه سازی وتوطیه چینی سابقه و تجربه ی کافی دارد ، بنابران ، انفجار خونین بغلان زاده ی طرح خصمانه ی حزب مذکور خواهد بود . کسانی هم میگویند که وجود اختلافات ورقابت های جناحی و درونی دولت متشکله ، موجب وقوع چنین تراژیدی خونین گردید . ولی عامل و عاملین این حادثه هر کی و هرچه باشد ، سلسله ی انفجار ها ، اختطاف ها ، کشتار ها و تصرف شهر ها و شهرکها از سوی گروه های مخالف بیانگر ضعف و ذلت دستگاه دولتی و حامیان خارجی آن بحساب میرود. در پاکستان ، پس از اعلام حالت فوق العاده ، سلسله ی تظاهرات ، اعتراضات و برخورد های فزیکی با نیرو های پولیس و همچنان ، دستگیری های گسترده و زندانی ساختن های مخالفین و معترضین آغاز گردید . چرخش اوضاع سیاسی و اجتماعی در پاکستان موجب گردید بینظیربوتو از موضع نخستین خویش بیرون آمده و بر ضد پرویز مشرف رزم آرایی جدی تر بعمل آورد . هرچند مشرف اقدامات محدود سازنده یی را علیه افراد و گروه های مخالف در چهار چوب حالت اضطراری انجام داد ، ولی موازی بدان ، مقامات کاخ سفید باساس ملاحظات ناشی از برنامه های استراتژیک اش در منطقه ، پرویز مشرف را از اقدامات سختگیرانه تر علیه بینظیر و سایر مخالفین سیاسی اش بر حذر داشته بر وی فشار وارد نمودند تا در رفع حالت اضطرار و اعاده ی دموکراسی در پاکستان هرچه زود تر اقدام نماید و مشرف در پاسخ مقامات امریکایی گفت که تدویر انتخابات عمومی و اعاده ی دموکراسی ، تنها در یک فضای امن و مطمین میتواند صورت گیرد ( البته تا لحظه ی نگارش این مطلب در هفته ی دوم ماه نوامبر) هرچند جنرال مشرف بتاریخ هفدهم ماه نوامبر ، حکومت انتقالی را ظاهرا تا انتخابات آینده موظف نمود ، ولی با آنهم حرکات و اقدامات موصوف نوسانی ، متزلزل و مبهم بوده وضعیت آن کشور هنوز در هاله یی از تیره گی و ابهام قرار داشته هیچ کس نمیداند که بازیهای سیاسی و عوامفریبانه ی جاری چه ارمغانی ببار خواهد آورد ؟ اوضاع عمومی در منطقه ، بخصوص در دو کشور افغانستان و پاکستان و موج تروریسم و کشتار در این دو کشور ایجاب یک بازنگری عمیق سیاسی ، اقدامات نقشه مند و دقیق نظامی ، طرح های خردمندانه ی اقتصادی ، نیات خیر خواهانه و نظارت موثر بین المللی را مینماید ،( اگر چنین چیزی میسر شده بتواند ) در غیر آن ، مردمان هر دو کشور در زیر ساطور دیکتاتوری های مغرض نظامی و تروریسم عربی و طالبی و اغراض قدرت های طماع جهانی هرگز نفس راحتی نخواهند کشید .
( پایان )