حزب اسلامى افغانستان تهديد بزرگى بر امنيت ملى كشور شده است

 

بخش اول

در طى سال جارى حملات انتحارى و تخربيى مخالف رژيم كرزى بيش از پيش شدت گرفته و رسانه هاى خبرى در مجموع طالبان را مسؤول چنين حملات معرفى مى‌كنند. طالبان توانسته اند با استفاده از عدم هم آهنگى عمليات نيرو هاى ناتو و ارتش ملى افغانستان كه شيرازه امنيت سر تا سرى افغانستان را به مخاطره انداخته، بيش از پيش به فعاليت هاى دهشت افگنانه روى آورند. حامد كرزى هم پس از تشكيل جبهه ملى و بلند شدن صداى اعتراضات بسيارى از شخصيت ها و جريانات ملى  ‌و دول خارجى در مورد عمل كرد هاى نادرست رژيمش كه مايه نگرانيى مردم ما و جهانيان شده، با در نظر داشت منافع شخصى و تبارى خود، و بنابر عدم وحدت نظر بين سران رژيم و حاميان بين المللى آن، از ملا محمد عمر و گلبدين حكمتيار دعوت نمود تا جهت ختم جنگ در دارالحكومه پوشالى كابل اشتراك ورزند. اين درخواستِ در ظاهر عجولانه ى حامد كرزى با واكنش هاى جدى از طرف دوستان و مخالفان رژيم كابل رو به رو گرديد.  پاسخ طالبان به دعوت سركار رژيم از آنان براى پايان جنگ همانا حملات انتحارى ۲۹سپتامبر و 2 اكتوبردر كابل بود كه جمعاً منجر به كشته شدن 43 افسر مربوط به ارتش ملى افغانستان شد. سخنگوى كرزى هم با توجيه سر تا پا مضحكش كوشش نمود سخنان مترسك سياسى كشور را ماست مالى كند، كه چنين كارى نمايان گر عذرى بد تر از جرم حامد كرزى به شمارمى رود، چون بنابر منافع ملى افغانستان و خواست جامعه بين المللى ملا محمد عمر و گلبدين حكمتيار در جمع افرادى اند كه بايد به پاى ميز محاكمه كشانده شوند، و پس از تطبيق عدالت در يك دادگاه مستقل و دور از هرگونه سليقه سياسى، تبارى، مذهبى به سزاى جنايت ضد بشرى خويش به رسند.

 

اما در طى سه ماه اخير حملات دهشت افگنانه ى مخالفان رژيم كرزى در مناطق اطراف كابل، شمال و غرب كشور مايه نگرانيى ملت مسلمان افغان و جامعه جهانى شده است. رسانه هاى گروهى طالبان را عامل چنين حملات معرفى مى كنند، در حالى كه بيشتر حملات تخريبى در كابل و ولايات همجوار آن توسط اعضاى حزب اسلامى افغانستان انجام مى يابند. حزب اسلامى افغانستان توانسته است در مناطق مهمى در ولايات لوگر، غزنى، وردك، كاپيسا، بغلان، لغمان و پروان نيرو هاى مسلح و دهشت افگنان انتحارگر خود را جا سازى كند. در طى دو ماه گذشته افراد مسلح حزب اسلامى افغانستان قادر به يك سلسله عمليات تخريبى در اطراف و داخل كابل شدند، ولى رسانه هاى وابسته به رژيم و منابع خبرى خارجى طالبان را عاملين چنين فعاليت هاى دهشت افگنانه قلمداد مى‌كنند.

 

حمله انتحارى 6 نوامبر سال جارى كه باعث به شهادت رساندن بيش از هفتاد تن به شمول شش عضو مجلس عوام شوراى ملى افغانستان و موجب زخمى شدن بيش از صد و ده شهروند ديگر افغانستان، كه بيشتر شان را كودكان و دانش آموزان تشكيل مى دهند، گرديد، كار دهشت افگنان مربوط به حزب اسلامى افغانستان به رهبرى گلبدين حكمتيار جنايت كار شناخته شده ى كشور است(خواهشمندم براى معلومات بيشتر در مورد اين جنايت عليه بشريت به نوشته  محترم آقاى محمد اكرم انديشمند زير نام  ”دستان آلوده در انفجار خونین بغلان“ مورخ 7 نومبر 2007 و به نگاشته محترم آقاى  الف، شارح زير عنوان ”ترور مصطفی کاظمی، نقطهء چرخش دموکراسی به خشونت“ مورخ سه شنبه 15 عقرب 1386مراجعه كنيد.). از گزارش هاى دست اول چنين نتيجه گيرى مى شود كه افراد انتحارگرِ مربوط به حزب اسلامى در شمال، غرب و شرق كشور به شمول كابل و مناطق اطراف آن كوشش مى كنند فضاى ترس را در بين اراكين رژيم و مردم از طريق حمله به سران جبهه متحد ملى ايجاد كنند، تا با اين روش ناميمون زمينه بيشتر ضعيف نشان دادن رژيم را در تأمين امنيت نماينده هاى ملت و اعضاى جبهه متحد ملى افغانستان فراهم سازند. هدف انتحارگران حزب اسلامى افغانستان فقط افغان هاى استقلال طلب و ملت گرا است كه در طى ساليان جهاد اسلامى و مقاومت ملى مانع اشغال سرتاسر افغانستان توسط دهشت افگنان داخلى وخارجى شدند. حزب اسلامى افغانستان برنامه حمله به نيرو هاى خارجى را مانند برنامه حملات انتحارى  طالبان عليه قوت هاى ناتو در افغانستان روى دست نه دارد، چون هنوز پاكستان به گلبدين حكمتيار چراغ سبزِ براى انجام دادن چنان حملات انتحارى عليه نيرو هاى خارجيى مستقر در افغانستان را صادر نه كرده است. پاكستان طالبان را به حمله بر نيرو هاى داخلى ‌و خارجى در افغانستان تشويق مى كند، ولى حزب اسلامى افغانستان را به حمله به جان مجاهدين و نيرو هاى‌ مقاومت گر جبهه متحد ملى اسلامى سابق تشويق مى نمايد. پاكستان هنوز اميد وار است كه غرب و كشور هاى همسايه افغانستان به شمول روسيه با وارد شدن گلبدين حكمتيار به صفت مهره مورد پسند آن كشور در صحنه سياسى افغانستان به پذيرند. حكمتيار كسى است كه مى تواند در آينده همه خواسته ها و برنامه هاى نظاميان حاكم بر اريكه قدرت در اسلام آباد را نسبت به ملا محمد عمر برآورده سازد و در تشكيل نمودن يك رژيم وابسته به پاكستان نقش بهترى را بازى كند.

 

سه ماه است كه شكاف و اختلافات بزرگى بين هسته مركزى گروه طالبان و حزب اسلامى افغانستان به رهبرى گلبدين حكمتيار ايجاد شده است.  گلبدين حكمتيار كما فى سابق تحت هيچ شرايطى حاضر به پذيرش وحدت نظر و عمل با طالبان نيست. بنابر گزارش هاى مؤثق گلبدين حكمتيار رهبرى طالبان را به هيچ وجه تأييد نه مى‌كند، چون پذيرش رهبرى ملا محمد عمر به صفت امير المؤمنين نام نهاد باعث به حاشيه كشانده شدن نقش رهبرى امير حزب اسلامى افغانستان در مخالفت با رژيم كرزى و حضور نيرو هاى خارجى در كشور خواهد شد. گلبدين حكمتيار نه تنها امير المؤمنين بودن ملا محمد عمر را قبول نه دارد، بل كوشش دارد كه محل بود و باش وى را پيدا كند، و نشانى اقامتگاه او را به نيرو هاى امريكايى افشا سازد، تا با كشته شدن ملا عمر شخص حكمتيار رهبريت مخالفان مسلح رژيم كرزى را بر عهده به گيرد. اما رهبر طالبان هرگونه وحدت عمل و نظر با حزب اسلامى افغانستان را مشروط به به رسميت شناختنش به صفت امير المؤمنين، و اطاعت نمودن از اوامرش مى داند.  هم چنين بنابر برنامه ها و سياست هاى دورانديشانه ى جنگيى حزب اسلامى افغانستان رهبريت آن حزب خواهان گسترش حملات و فعاليت هاى دهشت افگنانه نيرو هايش در مناطق تحت اشغال طالبان مى باشد، كه اين خواست گلبدين حكمتيار مورد پسند سران گروه طالبان به ويژه ملا محمد عمر و ملا برادر قرار نه گرفته است، چون طالبان از آن روز بيم دارند كه نيرو هاى حزب اسلامى افغانستان با داشتن تجارب هنگفت جنگى و سياست هاى دو پهلو و غير قابل اعتماد با وارد شدن در مناطق تحت اشغال نيرو هاى آنان و به بهانه عبور از ساحات تحت اشغال شان جهت انجام عمليات دهشت افگنانه عليه نيرو هاى خارجى و ارتش ملى افغانستان براى نيرو هاى ملا محمد عمر مايه درد سر شوند، چنان چه در ساليان جهان نيرو هاى حزب اسلامى افغانستان با وارد شدن در ساحات و مناطق آزاد شده ى تحت اختيار مجاهدين مربوط به احزاب اسلامى ديگر كوشش مى نمودند تا آن جا ها را با زور و توطئه در اختيار خويش در آورند. هم چنين طالبان به علت عدم هم آهنگى و نه داشتن نيرو و امكانات‌ كافيى رزمى ‌و دفاعى در سر تا سر افغانستان از آن ترس دارند كه با وارد شدن نيرو هاى حزب اسلامى افغانستان در ساحات تحت اشغال شان بسيارى از آن مناطق اشغال شده ى ولايات جنوب و جنوب غرب كشور را هم از دست به دهند. طالبان نه مى‌خواهند مناطقى را كه با دادن تلفات سنگين تحت اشغال خويش در آورده اند، به آسانى و به صورت مفت به نفع حزب اسلامى افغانستان از دست به دهد. هم اكنون تمامى نيرو هاى دهشت افگن طالبان بيش از هشت هزار و پنج صد تن نيستند، در حالى كه حزب اسلامى افغانستان توانسته است بيش از سه برابرِ افراد مسلح طالبان را در اطراف و داخل كابل  و در ولايات شمال، شمال شرق، شمال غرب و غرب كشور براى جنگ عليه رژيم كرزى پخش كند.

 

حزب اسلامى افغانستان توانسته است با ايجاد هم آهنگى و بسيج دو باره نيرو هايش در سر تا سر افغانستان، از طريق ولايات پكتيا، كنر،  بدخشان، جوزجان، هرات، فراه و نيمروز راه هاى ورود و انتقال سلاح، مهمات و عبور و مرور افراد تعليم يافته ى نظامى اش را به صورت امن باز نگه دارد. كوچى نما هاى استخدام شده توسط حزب اسلامى افغانستان كسانى اند كه توانسته اند با حمل و نقل سلاح ها و مهمات مربوط به آن حزب منفعت مادى مزيد كسب كنند. والى ولايت بدخشان پس از يك مرحله ظاهراً محرمانه ى گفتگو و تفاهم با نماينده هاى گلبدين حكمتيار براى همكارى با حزب اسلامى مانند جمعه همدرد، فاروق وردك، عبدالجبار ثابت و ... به توافق رسيده است. نيرو هاى حزب اسلامى در ولايات بدخشان، تخار و قندوز دهليز هاى انتقال سلاح و مهمات و موشك هاى ساخت روسيه را باز نموده اند كه چندين ماه است مورد پيگرد نيرو هاى امنيتى و ارتش ملى افغانستان و قوت هاى خارجى مستقر در آن ولايات قرار نه گرفته اند. در شمال كشور در منطقه تيمورك نيرو هاى حزب اسلامى سلاح و مهمات زيادى را انتقال داده اند، تا در موقع مناسب جهت عمليات هاى تخريبى نظامى بالاى‌ مزار شريف و جوزجان مورد استفاده قرار گيرند.

 

در سال هاى اخيرِ دهه نود ميلادى گلبدين حكمتيار توانست با يك سياست بسيار سنجيده شده جوانان طرفدار راه و آرمان خويش را، كه بين سنين هجده الى بيست دو سال قرار داشتند، به كشور هاى عربى مانند عربستان سعودى و شيخ نشين هاى حوزه خليج فارس، ايران، پاكستان و شمال افريقا جهت كسب تعليمات دانشگاهى و دينى ارسال كند. هم اكنون بيش از چهار صد تن از اعضاى حزب اسلامى افغانستان در دانشگاه هاى آزاد ايران مشعول تحصيل هستند. وزارت امور خارجه افغانستان بايد از كشور هاى خارجى به خصوص دول همسايه تقاضاى ارسال نمودن اطلاعات دقيق در مورد دانشجو هاى افغان در دانشگاه ها و ديگر مراكز تحصيلى آن دول را نمايد، تا آشكار شود كه به چه تعداد از دانشجويان افغان در كدام كشور ها، در چه رشته ها و با معاونت ماليى كدام منابع مالى مشغول تحصيل هستند. دانشجو هاى عضو و طرفدار حزب اسلامى افغانستان در خارج از كشور بين دانشجو ها‌ى مسلمان به خصوص عرب تبار ها تبليغات رهبرى شده عليه رژيم كرزى، نيرو هاى جهادى‌ و مقاومت مربوط به جبهه متحد ملى اسلامى سابق و حتى شايعاتى را عليه رهبريت طالبان انجام مى دهند.  اكنون بسيارى از  افراد تعليم يافته مربوط به حزب اسلامى افغانستان بنابر دعوت گلبدين حكمتيار در دو ساحه عليه رژيم كابل فعاليت مى كنند. يك تعداد از آن افراد، كه تحصيلات خود را به اكمال رسانده اند، در داخل دستگاه رژيم كابل كار مى ‌كنند، و عده ى ديگرى از آنان در داخل و خارج از افغانستان نقش كليدى را در راه جلب و جذب كمك هاى مالى‌ و نظامى  به نفع حزب خويش انجام مى دهند. حزب اسلامى افغانستان تنها حزبى است كه اگر به تواند قدرت سياسى و نظامى كشور را از چنگ رژيم كابل و حاميان خارجى اش بيرون آورد، با داشتن هيئت مديره و نيروى فعال كارى به تنهايى حكومت مورد نظر خود را در افغانستان تأسيس و رهبرى كند. احزاب جهادى و ملى كشور هيچ گاه مانند حزب اسلامى افغانستان داراى برنامه هاى تربيوى و تعليمى دراز مدت نه بودند، و نيستند، اما حزب اسلامى افغانستان با آن كه رهبريت آن در چنگ يك شخص خود خواه، خود كامه، خود محور، هميشه باغى، عقده اى و شقى قرار دارد، توانسته است كه در كل وحدت نظر، عمل و آرمان خويش را با تحمل مشقات و شكست هاى بزرگ و سنگين حفظ كند.

 

در اين اواخر در بين افغان هاى خارج از كشور به ويژه افغان هاى مقيم امريكا و اروپا يك سلسله حركت هاى سياسيى توسط حاميان گلبدين حكمتيار راه اندازى شده ا ست. حاميان گلبدين حكمتيار كوشش دارند تا از راه كنار آمدن با شخصيت هاى كهن سالى كه مورد توجه رژيم هاى واژگون شده ى دست نشانده كرملين، دولت اسلامى پيشين افغانستان، رژيم طالبان و رژيم كنونى در كابل قرار نه گرفته اند، زمينه تأسيس سازمان ها و احزاب و حركت هاى به ظاهر مستقل را فراهم سازند، كه در رأس چنين برنامه اعضاى سابقه دار حزب اسلامى، كه ساليان دراز در غرب بود و باش دارند، قرار دارند. هدف از چنين برنامه ى همانا زمينه سازى جلساتى به شمار مى رود كه قرار است در پايان سال 2008 ميلادى براى چرخش ساختار دستگاه رژيم  روى دست گرفته شوند، مى باشد.

 

اكنون افراد تعليم يافته ى حزب اسلامى افغانستان در مراكز تعليمى كشور به خصوص دانشگاه ها مشغول جذب جوانان خون گرم، احساساتى و تعليم يافته در حزب خويش هستند. آنان توانسته اند بسيارى از جوانان احساساتى، به ويژه آنانى را، كه عضوى از اعضاى‌ خانواده يا فردى از جمع اقارب شان در طى بمباردمان ها يا حملات قوت هاى‌ ناتو و ارتش ملى افغانستان كشته شده اند، در حزب اسلامى افغانستان جذب كنند، و بسيارى از آن جوانان را براى كسب تعليمات نظامى به پاكستان و ايران ارسال كنند.

 

حزب اسلامى افغانستان مانند طالبان به كمك آدم ربايان كودكان و نوجوانان را از خيابان هاى شهر ها و شهرستان هاى افغانستان مى ربايد، و بعد از يك سلسله تعليمات و شستشوى مغزى در پاكستان، آنان را براى انجام حملات انتحارى در شهر هاى مختلف كشور ارسال مى كند.

 

بسيارى از اعضا، طرفداران و هواخواهان پيشين حزب اسلامى افغانستان موفق شده اند كه پس از دريافت سلاح ومهمات وموشك هاى ساخت چين، اربكستان، روسيه و ايران، و بعد از تشديد حملات و فعاليت هاى دهشت افگنانه نيروى‌ هاى  حزب مذكور با مراكز و دفاتر آن حزب در تماس شوند. اعضا، حاميان، طرفداران و هواخواهان حزب اسلامى افغانستان اكنون متحدانه و محتاطانه براى كسب قدرت در همه ابعاد سياسى، نظامى و تبليغاتى بدون تلف كردن وقت تلاش مى نمايند.

 

نيرو هاى حزب اسلامى افغانستان توانسته اند در ولايات سرپل، بادغيس و ميمنه ساحاتى را از اختيار نيرو هاى رژيم كرزى و حاميان خارجى وى  بيرون آورند، اما سران رژيم كنونى ‌مانند سران رژيم هاى كمونيستى هميشه با ارائه گزارش هاى نادرست و جعلى گسترش دامنه فعاليت هاى تخريبى حزب اسلامى افغانستان را ناديده و كوچك جلوه مى دهند. چنين سياست نادرست در آينده نزديك بزرگترين ضربه مهلك را بر پيكر لرزان و در حال پاشان رژيم كرزى وارد خواهد كرد. حضور افراد جنايت كار جنگى مانند جمعه همدرد همكار فعال گلبدين حكمتيار در شمال افغانستان در دستگاه رژيم كرزى بيان گر آغاز يك مرحله خونين ديگر در كشور است، كه عامل چنين جنايت وخيانت ملى شخص حامد كرزى و گروه طرفدار وى به شمار مى روند، چون سركار رژيم جهت خنثى ساختن موقف، توان،  نيرو و قوت مجاهدين استقلال طلب و نيرو هاى مقاومت ملى افغانستان كوشش مى كند از حضور نيرو ها و اعضاى حزب اسلامى افغانستان كار به گيرد. چنين يك سياست مايه نگرانى همه افغان هاى ملت گرا و استقلال طلب است، چون حامد كرزى حاضر نيست كه نماينده هاى اكثريت مطلق ملت مسلمان افغانستان زمام امور كشورى و لشكرى كشور خويش را به دست به گيرند و به فرهنگ جنگ، تجاوز، مداخلات خارجى، قوم گرايى، قاچاق مواد مخدر، ناقل گرايى، رشوه ستانى، بى كفايتى كارمندان ادارى، ... پايان بخشند.

 

در طى ماه هاى اخير نيرو هاى فعال امنيتى توانسته اند كه با كشف و ضبط مقادير هنگفت سلاح و مهمات به شمول دريشى هاى نظامى از مراكز شركت هاى امنيتى ‌خصوصى كه در خفا با حزب اسلامى افغانستان و طالبان در ارتباط مستقيم هستند، درد سر هاى را به مخالفان مسلح رژيم وارد نمايند، اما رژيم هنوز حاضر نيست اعلان نمايد كه دست چه افراد در داخل كشور در چرخانيدن چرخ چنان شركت هاى امنيتى دخيل است، چون رسانه هاى رژيم كرزى تحت نظارت شديد طرفداران حكمتيار قرار دارند. اعضاى حزب اسلامى افغانستان كه در اداره رژيم كرزى جاى پاى محكم يافته اند نقش كليديى را در چرخش دستگاه رژيم كنونى ايفا مى كنند. آنان تا حال در اغوا نمودن اذهان سران رژيم و گول زدن اذهان مردمان خشميگن، كه مخالف حضور نيرو هاى خارجى در افغانستان هستند، بازيگران ماهر به شمار مى روند. مردمان خشمگين كسانى اند كه  به خاطر تلفات افراد غير مسلح و غير نظامى مانند كودكان، كهن سالان، زنان و نو جوانان كه در اثر عمليات هاى نظامى ناتو جان هاى خويش را از دست داده اند، مخالف حضور نيرو هاى خارجى در افغانستان شده اند.  بسيارى از ترجمان هاى رژيم و نيرو هاى خارجى افرادى اند كه با حزب اسلامى افغانستان و گروهك نام نهاد افغان ملت سر و كار دارند، كه در وارونه جلوه دادن شرايط به نفع گلبدين حكمتيار كار مى‌كنند. خبرنگاران حاميى گلبدين حكمتيار با استفاده از موقف خود در رسانه هاى سمعى و بصرى سعى مى كنند مردم را از دست يابى به حقايق جارى در نفس جريان هاى ضد حيات رژيم كرزى در تاريكى نگه دارند.

 

حزب اسلامى افغانستان توانسته كه در ولايت نورستان و كنر پناهگاه هاى نظامى ايجاد كند، و زمينه فعاليت طالبان در آن ولايات را به صورت تدريجى سد شود، و موازى با  چنين يك سياست دور انديشانه آن حزب دارد در ولايات وردك، لوگر و غزنى زمينه فعاليت هاى طالبان را حذف مى كند، و به صورت ماهرانه ساحاتى را كه در آن جا ها طالبان فعاليت مى‌ كنند تحت تصرف خود در مى آورد.  اخيراً بين سلفى هاى مستقر در نورستان و  نيرو هاى حزب اسلامى افغانستان اختلافاتى عميق بروز كرده است، كه موجب تشكيل يك جبهه نظامى مستقلى متشكل از دو صد و هفتاد سلفى عرب تبار در ولايت نورستان عليه رژيم كرزى گرديد. رهبريت القائده كوشش مى كند كه گلبدين حكمتيار با همه تفوق طلبى هايش با گذشت و بردبارى در اين شرايط حاد نظامى، كه حيات القائده، حزب اسلامى افغانستان و گروه طالبان را سخت تهديد مى‌كند، رهبريت ملا محمد عمر را به پذيرد، اما گلبدين حكمتيار پس از دريافت سلاح ها و موشك هاى جديد از روسيه، ازبكستان، ايران، پاكستان و چين و پخش نيروهاى رزمى اش در مناطق مختلف از تنگنا بيرون آمده است، و به هيچ وجه حاضر نيست كه رهبريت ملا محمد عمر را قبول نمايد. هم چنين ارتباطات پاكستان با گلبدين حكمتيار به خاطر جنگ بين طالبان پاكستانى و ارتش آن كشور افزايش يافته است. پاكستان معتقد شده است كه حزب اسلامى افغانستان مانند طالبان و حاميان پاكستانى شان مايه درد سر دولت آن كشور در مناطق قبايلى نه بوده و نيست، چون هدف نهايى گلبدين حكمتيار فقط تصاحب قدرت در قلمرو افغانستان است. اما طالبان خواهان استقرار يك حكومت مورد نظر خويش در سراسر كشور هاى اسلامى به خصوص افغانستان و پاكستان مى باشند. مقامات ارشد آى اس آى به دو دسته تقسيم شده اند. دسته اول طرفداران تقويت گلبدين حكمتيار اند كه رهبريت آن را جنرالان سابقه دار استخبارات پاكستان بر عهده دارند. دسته دوم طرفداران حمايت از طالبان هستند كه رهبريت آن را فرد شماره دوم نظامى پاكستان بر عهده دارد. جنرال حميد گل كه اكنون زندانى است خواهان تقويت معنوى طالبان و طرفدار حمايت مالى و نظامى ‌و سياسى حزب اسلامى افغانستان است. اكنون آى اس آى پاكستان به كمك مافياى مواد مخدر و قاچاقچيان اسلحه در منطقه موشك هاى مدرن چينايى زمين به هوا، ضد تانك هاى پيشرفته به شمول آر پى جى هفت هاى ساخت ايران را از طريق خاك هاى شرقى ايران به كمك مخالفان دولت آن كشور به ولايات غربى افغانستان ارسال مى‌كند. در مناطق شرقى ايران اقوام نورزى، عليزى، بلوچ ها و سنى هاى ناراض از سياست هاى خشن مذهبى جمهورى اسلامى ايران به همكارى مافياى مواد مخدر و قاچاقچيان اسلحه دهليز انتقال سلاح به مخالفان رژيم كرزى را به صورت امن باز نگه مى دارند.  

 

هم چنين اين يك حقيقت غير قابل انكار است كه بعضى از نيرو هاى حزب اسلامى افغانستان با سپاه پاسداران ايران در تماس مستقيم هستند. تعدادى از افراد حزب اسلامى افغانستان در پايگاه هاى نظامى سپاه پاسداران ايران، كه در شهر هاى مشهد و زاهدان موقعيت دارند، تعليمات نظاميى تخريبى دريافت مى‌كنند. هم چنين در مناطق كشمير، باجور و چترال در پاكستان مراكز نظامى تعليمى مربوط به حزب اسلامى افغانستان موقعيت دارند.  اما رژيم كابل بنابر سياست هاى كرنش گرايانه اش در مقابل ايران و پاكستان چنين حقيقت تلخ را، با آن كه دولت مردان امريكا هم بار ها از ارتباط ايران با مخالفان رژيم سخن رانده اند، انكار مى‌ كند. رژيم كرزى از آن روز مى ترسد كه در دو جبهه يكى عليه ايران و ديگرى عليه  پاكستان موقف خشونت بار با نيروى كم و لاف گزاف اتخاذ كند، چون در حال حاضر بيشتر اموال تجارتى، مواد خوراكه و مواد ساختمانى مورد نياز افغانستان از طريق كشور ايران وارد افغانستان مى شود، و پاكستان تا كنون تحت هيچ شرايطى حاضر به اعتراف در مقابل ادعا هاى مؤثق رژيم كرزى در مورد تمويل نمودن و حمايت كردن از طالبان و حزب اسلامى افغانستان نه شده است. ايران با پيشكش نمودن كمك نيم مليارد دالرى به افغانستان كوشش مى كند تا معاونتش براى مخالفان رژيم كرزى را با پنهان كارى و سياست هاى دوگانه كتمان كند. دولت ايران پس از سقوط رژيم طالبان كوشش مى كرد كه توجه افغانستان را در راه برقرارى مناسبات دوستانه و حسن همجوارى با خود جلب كند، اما سياست هاى خصمانه امريكا متحد پر پر و پا قرص اسرائيل عليه ايران و جا به جا شدن سربازان آن كشور در سه هزار مترى مرز هاى شرقى ايران، دولت مردان ايران را از سياست هاى ناكام حامد كرزى در قبال تأمين امنيت مرز هاى شرقى ايران به سوى تجديد سياست دفاعى اش سوق داده است. اگر رژيم كرزى نه تواند نيرو هاى ناتو به خصوص قوت هاى امريكايى را از مرز هاى غربى كشور دور سازد، دولت ايران بيش از پيش بنابر حفظ منافع ملى خويش با مخالفان مسلح رژيم كرزى ارتباطات و همكارى هاى نظامى بيشتر انجام خواهد داد.

 

نظاميان امريكايى با ارسال هواپيما هاى تجسسيى بدون خلبان به خاك ايران كوشش مى كنند كه حركت ها و پايگاه هاى نيرو هاى نظامى ايرانى را رد يابى كنند. اين عمل امريكا باعث شده كه دولت ايران هم جهت دفع عمليات جاسوسى امريكا در مناطق شرقى آن كشور برنامه تأسيس يك پايگاه و ميدان هوايى مجهر را روى دست به گيرد و جاسوس ها و حاميانش را براى شناسايى پايگاه هاى نظامى امريكا در داخل افغانستان به اين كشور ارسال كند. اكنون ايرانى ها از طريق شركت هاى ساختمانى و تجارتى خويش در سرتاسر افغانستان مشغول فعاليت هاى جاسوسى هستند. تعدادى از ايرانى ها در ولايات شمالى كشور مانند بدخشان، تخار، مزار، و در غرب در ولايت هرات اقامت دارند، و رژيم كرزى به علت عدم توانايى رديابى و به سبب نه بود يك دستگاه نيرومند تجسسى امنيتى  قادر به نظارت بالاى حركات، اعمال و برنامه هاى چنان شركت هاى چه ايرانى، چه پاكستانى و چه ... در قلمرو افغانستان نيست.

 

اما امريكايى ها توانسته اند از طريق جاسوسان افغان خود اطلاعات دست اول و مؤثق را در مورد تمويل سلاح و رزمايش هاى نظامى سپاه پاسداران به افراد حزب اسلامى افغانستان در يافت كنند.  جالب است كه حزب اسلامى افغانستان هم با دولت ايران و هم با مخالفان سنى مذهب آن دولت روابط نيك بر قرار كرده است. هدف گلبدين حكمتيار از ايجاد ارتباط با مخالفان سنى مذهب دولت ايران همانا دور نگهداشتن آنان از نزديك شدن و همكارى نمودن با نيرو هاى ناتو به ويژه قوت هاى نظامى امريكايى در افغانستان است، كه اين برنامه با توافق دولت ايران انجام يافته است. دولت ايران از گسترش فعاليت هاى مخربِ چريكيى سنى هاى مخالف نظام حاكم در ايران كه در طى بيست و پنج سال گذشته در شهرستان ها و شهر هاى مرز هاى شرقى آن كشور جريان دارند، سخت در هراس است. اما دولت مردان ايران با قبول اين سياست كه زدن يا ضعيف ساختن دشمن بزرگ تر نياز به مدارا با دشمن كوچك تر را دارد، با به دندان گرفتن جگر خويش تلاش دارند خطر بزرگ از جانب امريكا را، كه حيات دولت ايران را تهديد مى كند، با سياست اغماض با دشمنان كوچك كه اكنون با حزب اسلامى افغانستان و حتى طالبان هم پيمان و همكارند، روى دست به گيرد. در طى ده سال اخير ايرانيان وهابى مشرب و بلوچ هاى ناراض از دولت كنونى ايران بيشتر فعاليت هاى دهشت افگنانه ى خويش را در مناطق شرقى آن كشور به ويژه در استان هاى سيستان و بلوچستان انجام مى دهند.  اما سپاه پاسداران كوشش دارد كه با همكارى حزب اسلامى افغاستان و معاونت طالبان ناراض از ملا محمد عمر مانع همكارى و ارتباط بين مخالفان سنى‌ مذهبش با نيرو هاى امريكايى مستقر در افغانستان شود. هم چنان براى دولت مردان ايران برنامه ايجاد اختلاف بين امريكا و مخالفان دولت ايران از جمع سياست هاى دست اول آن كشور قلمداد  مى شود. ايران، پاكستان، ازبكستان، چين و روسيه توانسته اند افغانستان را به ميدان جنگ هاى فرسايشى عليه امريكا و شركايش تبديل كنند. ادامه جنگ و حضور نيرو هاى خارجى در افغانستان خشم كشور هاى آسياى ميانه به خصوص ازبكستان و تركمنستان را كه چشم اميد به يك افغانستان امن و آرام و با ثبات دارند، بر افروخته است. تركمنستان كوشش دارد كه با عبور خط هاى لوله هاى  گاز از طريق ايران به خليج فارس و تركيه صاحب اقتصاد قوى شود. ادامه جنگ و عدم امنيت در افغانستان، احتمال حمله هوايى امريكا به ايران وافزايش قيمت اقلام وارداتى براى تركمنستان و ازبكستان خسارات مالى فراوانى را به بار آورده اند. ازبكستان بعد از حمايت امريكا از مخالفان مسلحش از زاويه عدم اعتماد به رژيم كرزى و حاميان خارجى آن مى بيند. پاكستان با كسب قناعت ازبكستان، تركمنستان، ايران و روسيه توانسته است دهليز هاى انتقال سلاح براى مخالفان مسلح رژيم كنونى كابل را با همكارى مافياى مواد مخدر در شمال و غرب افغانستان به گشايد. هيچ يك از دول همسايه افغانستان به شمول روسيه تحت هيچ شرايطى قبول نه مى‌كنند كه در افغانستان يك رژيم يا حكومت دست نشانده يا وابسته به امريكا يا بريتانيا يا ديگر كشور هاى غربى حاكم باشد.  كشورهاى همسايه و روسيه به شمول چين حضور امريكا در افغانستان را يك تهديد عليه منافع ملى خود در سطح منطقه و جهان قلمداد مى كنند. از همين رو كشور هاى مذكور به كمك مافياى مواد مخدر در ارسال سلاح، مهمات وموشك هاى ضد هوا و ضد تانك سهيم شده اند. نيرو هاى روسى مستقر در تاجيكستان با همكارى قاچاقچيان مواد مخدر و معاونت خلقى هاى هم پيمان حزب اسلامى افغانستان به نيرو هاى تحت فرمان گلبدين حكمتيار از سمت غرب بدخشان سلاح ارسال مى كنند. والى آن ولايت در اين مورد سكوت اختيار كرده است. سلاح ها و موشك ها و مهمات نظامى ارسال شده از طريق بدخشان به ولايات شمالى و شمال شرقى كشور پخش مى شوند.

 

اما دولت پاكستان به علت عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان حاضر نيست از كمك و معاونتِ مخالفان هر گونه رژيم يا حكومتى در اين كشور دريغ كند، چون حيات سياسى پاكستان به به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان بستگى دارد. تا حال پاكستان با وجود ارسال بيش از هشتاد هزار سرباز به مناطق آشوب زده ى قبايلى و با داير نمودن چندين جلسه با سران قبايل و مخالفان مسلحش در وزيرستان جنوبى نه توانسته امنيت نسبى آن بخش از خاك هاى خود را تأمين كند. پاكستان در اين اواخر رژيم كرزى را متهم به همكارى با مخالفان مسلح دولت خويش نمود. حامد كرزى چنين كارى را رد كرد، و آن را عمل طالبان قلمداد نمود، در حالى كه داكتر رنگين دادفر اسپنتا در گذشته گفته بود كه افغانستان نه مى‌تواند مرز هايش را بر رخ پاكستانى‌هاى كه خواهان كسب پناهندگى سياسى از افغانستان هستند، به بندد.  هم اكنون يك تعداد بلوچ ها و پشتون هاى جدايى طلب و طرفدار تأسيس كشور نام نهاد پشتونستان در افغانستان حضور دارند. بودن آن تعداد از مخالفان جدايى طلب و دشمنان حيات سياسى پاكستان در افغانستان مايه نگرانى دولت مردان آن كشور شده است. اطلاعات استخبارات پاكستان نه مى تواند فعاليت هاى مخالفان حيات سياسى آن كشور را  ناديده به گيرد، چون پاكستان تا اعماق قلب رژيم كرزى جواسيس خود را جا سازى كرده است، و همه حركات و برنامه هاى رژيم كرزى را سر تا پا مورد تعقيب و بررسى قرار مى دهد. براى كشورى‌ مانند افغانستان كه نه مى‌تواند امنيت شهروندان خود را تأمين كند، دادن پناهندگى به ياغى ها و دشمنان منافع ملى يك كشور ديگر و آن هم كشورى كه با آن همسايه و داراى خصومت و دشمنى تاريخى مى باشد، چه معنى مى دهد؟ افغانستان با داشتن ادعاى غير قابل قبول قوانين موجود و برحال بين المللى در مورد خط ديورند، و با نه داشتن سند معتبر در مورد استرداد خاك هاى صوبه سرحد توسط پاكستان به آن كشور، چگونه مى تواند پذيرش پناهندگان جدايى طلب بلوچ و پشتون تبار پاكستانى را در قلمرو خود توجيه كند؟

 

رژيم كرزى چرا در طى شش سال گذشته بيش از چهار صد مليون دالر را جهت ايجاد اغتشاش در مناطق وزيرستان، باجور و بلوچستان پاكستان توزيغ نموده و به مصرف رسانده است؟

 

از همين رو است كه پاكستان به هر دو جناح مسلحِ مخالف رژيم كرزى كمك معنوى، نظامى، مالى و سياسى مى‌كند، تا با وارد نمودن فشار بالاى افغانستان اين كشور را مجبور به به رسميت شناختن خط ديورند و باقى مرز هاى بين دو كشور نمايد. هم چنين پاكستان از افغانستان مى‌خواهد كه در امور قبايل پختون پاكستانى مداخله نه كند. رژيم كرزى با همه ناتوانى ها، وابستگى ها، برترى طلبى ها، تماميت خواهى ها و سياست هاى تبارسالارنه اش بيهوده كوشش دارد با پذيرش جدايى طلب هاى بلوچ و پشتون تبار پاكستانى خارى به چشم دولت مردان و نظاميان پاكستان به زند. تا حال خار هاى پاكستان نه تنها بر چشمان بل بر قلب، جگر، پا و سر افغانستان و در اين ايام  به جان و سر رژيم كرزى خليده اند. مردم شاهد هستند كه اكنون هر روزه ده خار بزرگ تر و سخت تر پاكستان بر اندام رژيم بيمار كرزى مى خلند، ولى حامد كرزى پهلوان پنبه افغانستان هنوز گمان مى‌كند كه وى در اين نبرد جان كاه با پيشه كردن صبر متكى بر چل و ول سياسى نوع خودش برنده نهايى خواهد بود.

 

نا گفته نه بايد گذاشت كه يك گروه از طالبان كسانى اند كه در گذشته عضويت احزاب جهادى مانند حزب اسلامى افغانستان، حركت انقلاب اسلامى افغانستان، جبهه نجات ملى، محاذ ملى و ... را داشتند. بسيارى از اين افراد به دليل عدم توافق رهبر طالبان براى تسليم نمودن اسامه بن لادن به امريكايى ها در سال 2001 ميلادى كه منجر به سقوط رژيم اشغال گر طالبان شد، با رهبريت كنونى طالبان مخالفت مى ورزند، و حالا پس از قوت يافتن و تبارز دو باره حزب اسلامى‌افغانستان در سطح يك مخالف مهم رژيم كرزى تحت نام طالب در مناطق جنوب غرب افغانستان مانند فراه و هرات به اعمال دهشت افگنانه مشغول اند، و از طريق ارتباط با مافياى منطقه براى خارج ساختن نيرو هاى ‌ناتو از افغانستان مسلح ساخته شده اند. گلبدين حكمتيار براى رسيدن به قدرت با همه كشور هاى همسايه و مافياى مواد مخدر  كه مخالف حضور نيرو هاى خارجى در افغانستان هستند، ارتباطات مستقيم بر قرار نموده است. در طى ساليان جهاد گلبدين حكمتيار جهت كسب قدرت با رژيم هاى كمونيستى ارتباطات مستقيم داشت. گلبدين حكمتيار با ارسال نمايندگان حزبش در هندوستان، عراق، ليبيا و ... كوشش مى كرد كه براى رسيدن به كرسى رياست با دشمنان دين، كشور و ملت افغانستان معامله نمايد. حكمتيار با حفيظ الله امين ارتباطات مستقيم برقرار كرده بود. حكمتيار طرح قيام افسران ريشخور، مزار شريف، قندهار و هرات با كمك مجاهدين جمعيت اسلامى افغانستان و با همكارى افسران و سربازان مسلمان در اسمار عليه رژيم كمونيستى كابل را به حفيظ الله امين افشاء كرد. آن عمل ناميمون گلبدين حكمتيار بزرگ ترين سند خيانت وى را به دين، كشور و ملت افغانستان نمايان ساخت، و به جا گذاشت، چون اگر مجاهدين در آن زمان با كمك افسران و سربازان مسلمان رژيم كمونيستى خلقى ها را سرنگون مى ساختند، ديگر زمينه اشغال افغانستان توسط روس ها فراهم نه مى شد. حكمتيار بعد از مطلع شدن از قيام اسمار و پس از دريافت تقاضاى افسران قيام كننده از حزب اسلامى افغانستان و جمعيت اسلامى افغانستان براى همكارى جهت سرنگونى رژيم كمونيستى وقت حاضر نه شد كه در نظامى اشتراك كند كه وى قادر به رياست آن نه باشد. گلبدين حكمتيار با همكارى آى اس آى توانست با خنثى ساختن طرح و برنامه و هدف قيام افسران و سربازان اسمار بزرگ ترين ضربه را به پيكر افغانستان وارد سازد.  رهبر حزب اسلامى افغانستان با به شهادت رسانيدن فرمانده هاى جهادى شوراى  نظار جمعيت اسلامى افغانستان به دست  سيد جمال بار ديگر دست به خيانت و جنايت زد. يكى از خصوصيات گلبدين حكمتيار نابود ساختن سران جهادى و فرمانده هاى نامدار مجاهدين و نيرو هاى ‌مقاومت ملى افغانستان است. حكمتيار در زمان جهاد از طريق افراد نفوذى خود در سازمان ها و احزاب و تنظيم هاى جهادى كوشش مى كرد طرح و برنامه حملات نيرو هاى آن ها را به دست آورد و بعد با پيشكش نمودن آن اطلاعات به رژيم هاى كمونيستى بزرگ ترين ضربات مهلك را از طريق خلقى‌ها و پرچمى ها بر آن نيرو هاى جهادى وارد مى ساخت.  گلبدين حكمتيار فرزند قادر ولد حكمت كسى است كه با سليمان لايق آشنايى ديرين داشت و در ايام جوانى عضويت جناح پرچم حزب دموكراتيك خلق افغانستان را كسب نموده بود. حكمتيار بعد از دريافت تعليمات فكرى و رهبرى شده از طرف مير على اكبر خيبر معلم انديشه هاى اقتصادى اش كه بعد ها شايعه شد شخصاً در قتل وى هم دست داشته است، براى جاسوسى و از بين بردن نهضت اسلامى افغانستان وارد ميدان پيكار سياسى گرديد.  اطلاعات مؤثق از ارتباط گلبدين حكمتيار در سال اول تحصيلات دانشگاهى با سفارت روسيه شوروى واژگون شده بيان مى كند، كه در اين مورد با فراهم شدن شرايط امن تا حيات گزارش گر هاى كه هم اكنون در كابل به سر مى برند به خطر نه افتد، در آينده خواهم نوشت.

 

گلبدين حكمتيار با مخالفت عليه دولت اسلامى افغانستان جهت كسب كرسى رياست جمهورى در حالى كه نخست وزير برحال هم بود شهر كابل را با موشك پرانى به خاك و خون كشاند، و بيش از پنجاه هزار مرد و زن و كودك و جوان و پير كابل را به شهادت رساند. بغاوت گلبدين حكمتيارعليه خواست دولت اسلامى افغانستان، كه خواست همه ملت و تمامى مجاهدين برحق و استقلال طلب افغانستان بود، زمينه ساز ظهور گروه طالبان شد. اگر گلبدين حكمتيار با اشاره آى اس آى و با كمك خلقى ها عليه دولت اسلامى افغانستان بغاوت نه مى كرد، كجا افغانستان ميدان تاخت و تاز گروه وارداتى طالبان و گروه دهشت افگن بين المللى القائده مى شد؛ و كجا القائده مى‌توانست با استفاده از خاك هاى افغانستان عليه امريكا جنگ اعلان كند؛ كجا افغانستان مورد حملات نظامى امريكا و ناتو قرار مى گرفت؛ و كجا سرنوشت ملت و كشور ما به اين حالت رقتبار كه يك آدم بى نام و نشان مانند حامد كرزى رئيس امور كشور‌ى و لشكرى آن شده گرفتار مى شد؟

 

ملت گرايان استقلال طلب خوب مى دانند كه گلبدين حكمتيار عامل همه بد بختى ها، جنگ ها، ويرانى ها و خانمان سوزى هاى ساليان جهاد و مقاومت و حال حاضر مى باشد.  اگر گلبدين حكمتيار عليه قيام اسمار خيانت نه مى كرد، و اگر گلبدين حكمتيار عليه دولت اسلامى افغانستان بغاوت نه مى‌كرد، حالت كشور و ملت ما و حتى حالت جهان اين چنين نه مى بود كه هست.   گلبدين حكمتيار با گسترش فرهنگ ائتلاف و برقرارى ارتباط با رژيم هاى دست نشانده كى جى بى در كابل بزرگ ترين خيانت را عليه جهاد مرتكب شد. هم اكنون حزب اسلامى افغانستان از يك سو با جا دادن شاخه سياسى و فرهنگى خود در داخل دستگاه رژيم كرزى و از سوى ديگر با سنگر گرفتن عليه رژيم و حاميان خارجى‌آن كوشش مى‌كند همان سياست هاى گذشته اش را كه در مقابل رژيم هاى جنايت كار كمونيستى واژگون شده استفاده مى كرد، عليه رژيم كرزى و حتى عليه طالبان به كار به برد.  برد گلبدين حكمتيار در اغوا نمودن سران رژيم كرزى  به چهار موضوع متكى است. نخست اين كه گلبدين حكمتيار رقيب سر سخت سران جبهه متحد ملى اسلامى سابق است. دوم اين كه گلبدين حكمتيار هم تبار سركار رژيم تماميت خواه مترسك سياسى كشور است. سوم اين كه گلبدين حكمتيار سدى براى به قدرت رسيدن طالبان است كه در صورت سرنگون شدن رژيم كرزى گلبدين حكمتيار نسبت به ملا عمر مار گزيده تنها مهره مورد قبول پاكستان، ايران، ازبكستان، حتى  روسيه و سى آى اى است.  چهارم اين كه گلبدين حكمتيار از بركت لطف استاد سياف، امين وقاد، فاروق وردك، عبدالجبار ثابت، عبدالهادى ارغنديوال، عبدالهادى شينوارى، ... مورد انس حامد كرزى قرار گرفته است. افراد نام برده از گلبدين حكمتيار به دو دليل حمايت مى كنند. دليل اول اين است كه اين افراد با گلبدين حكمتيار از لحاظ عقيده و جهان بينى در يك خط روان هستند، و دليل دوم اين است كه رهبر حزب اسلامى افغانستان بهترين بديل در صورت كنار زده شدن كرزى از مقام رياست سركارى رژيم كنونى براى افراد مذكور و ديگر هم خطان شان به شمار مى رود.

 

گلبدين حكمتيار در ظاهر با سران چپى مشرب جبهه متحد ملى مخالفت مى‌ورزد، اما در سال هاى 1992 – 1994 ميلادى سيد احمد گلاب زوى با همكارى جنرال فوزى، جنرال رئوف بيگى، جنرال مجيد روزى، سيد حامد گيلانى، پير سيد احمد گيلانى توانست جنرال عبدالرشيد دوستم را عليه دولت اسلامى افغانستان تحريك كند. سيد احمد گلاب زوى كسى است كه با درخواست شهنواز تنى كه به نمايندگى از حكمتيار عمل مى كرد جنرال عبدالرشيد دوستم را براى اشتراك در شوراى هماهنگى كه حضرت صبغت الله مجددى و گلبدين حكمتيار و شهيد عبدالعلى مزارى در آن اشتراك داشتند، دعوت نمايد.

 

در جنگ توسعه دامنه قدرت و فعاليت هاى تخريبى ‌و دهشت افگنانه بين طالبان و حزب اسلامى افغانستان در طى سه ماه اخير نيرو هاى گلبدين حكمتيار توانسته اند دست بالا داشته باشند، كه اين موضوع باعث خوشى طرفداران حكمتيار در دستگاه جاسوسى آى اس آى و موجب خشم ملا محمد عمر گرديده است. طالبان از ترس باخت در جنگ نظامى - سياسى و كم جلوه نمودن در اذهان مردم افغانستان هنوز حاضر به اقرار اختلافات و مخالفت هاى خويش با حزب اسلامى نيستند، چون اقرار چنين يك موضوع مهم بيان گر ضعف آنان و افشاى چهره ناتوان شان به جهانيان خواهد بود، كه مايه خوشى نيرو هاى خارجى در افغانستان خواهد گرديد. ملا محمد عمر خوب مى داند كه حركت ها، برنامه ها، طرح ها، توطئه ها و سياست هاى دو پهلوى حزب اسلامى افغانستان مانند خوره ها دل و دماغ سران گروه دهشت افگن طالبان را خورده مى ‌روند. طالبان نه مى توانند در اين مقطع حساس حيات پاشان خويش عليه رژيم كرزى، نيرو هاى خارجى و حزب اسلامى سنگر به گيرند، چون هرگونه حركت مسلحانه عليه نيرو هاى حكمتيار منجر به تضعيف بيشتر شان خواهد شد، و حزب اسلامى افغانستان در ختم چنان جنگ ها به علت داشتن تجهيزات بهتر و افراد بيشتر و پشتوانه محكم تر خارجى برنده خواهد شد. حزب اسلامى افغانستان موازى با داخل نمودن افرادش در داخل دستگاه رژيم كرزى توانسته است قادر به نفوذ در حلقات فرماندهان نظامى محلى طالبان شود. گلبدين حكمتيار معتقد است كه اگر نيرو هايش به توانند رژيم كرزى را سرنگون سازند، پس از آن، با وجود تشكيل نظام مورد نظرش، دور جنگ با طالبان بر سر حفظ قدرت خونين تر از هر جنگ گذشته خواهد بود، چون در چنان حالت طالبان با رو گشتاندن از پاكستان با وجود مشكلات مالى و نظامى مايه درد سر سنگين براى كشور افغانستان و پاكستان،  و موى دماغ شخص حكمتيار و خصم پر كين رژيمش خواهند شد.

 

گزارش هاى حاكى از آن است كه افشا نمودن محل سنگر و پناهگاه ملا داد الله به امريكايى ها توسط افراد حزب اسلامى افغانستان در قندهار صورت گرفته است، كه منجر به كشته شدن موصوف شد، چون زنده بودن ملا دادالله مانع تطبيق برنامه هاى دهشت افگنانه و توسعه طلبانه آن حزب در مناطق تحت اشغال طالبان به شمار مى رفت. پس از مرگ ملا داد الله با گرد هم آمدن نيرو هاى پيشين حزب اسلامى افغانستان در قندهار زمينه تأسيس پايگاه هاى حزب اسلامى در مناطق شمال و شرق آن ولايت فراهم شده است.

 

حزب اسلامى افغانستان با وام گرفتن ”سياست تقيه“ از آخند هاى حاكم بر اريكه قدرت در ايران خواهان زدن يك تير به دو نشان است. گلبدين حكمتيار از يك سو خواهان شكست دادن رژيم كرزى و از طرف ديگر با كمك سياسيون نظاميى پاكستان خواهان كسب توافق سران اروپايى دول ناتو براى خروج نيروهاى ‌خارجى ‌از افغانستان است. هم چنين اكنون حكمتيار در تلاش براى زمينه سازى شرايط بيشتر ضعيف ساختن طالبان است، تا بعداً طالبان را يا از طريق خريدن فرمانده هاى شان يا از راه كشتن قوماندانان شان و يا با كار برد سياست هاى تفرقه اندازانه و توطئه هاى درون گروهى توسط نفوذى هايش محو سازد.

 

براى همه جهانيان آشكار است كه تا اكنون امريكا و بريتانيا مخالف خروج نيرو هاى خود از افغانستان هستند. بريتانيايى ها برنامه تأسيس پايگاه هاى سى الى پنجاه ساله در افغانستان را بر سر زبان ها انداخته اند، تا با نشر چنين خبرى واكنش مردم و كشور هاى همسايه افغانستان را دريابند.  در شش ملاقات بين نماينده هاى‌ امريكا و حزب اسلامى در طى دو سال اخير امريكايى ها بالاى بودن نيرو هاى خود در افغانستان براى مدت نامعلوم پافشارى كرده اند. امريكا و بريتانيا تلاش دارند كه حزب اسلامى افغانستان را از جنگ با نيرو هاى‌ خود باز دارند. حزب اسلامى تنها حزبى مسلح و دهشت افگنى است كه بيش از هر حزب و حتى قوم در رژيم كرزى نماينده و كارمند دارد. از همين رو امريكا و بريتانيا تلاش دارند كه اين حزب را در كنار رژيم كرزى يا به صفت بديل آن در افغانستان معاونت كنند، تا منافع شان را به كمك ديگر وابسته ها و دست نشانده هاى شان در سطح منطقه حفظ كند. در طى ملاقات هاى نماينده هاى ناتو و حزب اسلامى افغانستان گلبدين حكمتيار به اين خواست سران ناتو لبيك گفت كه علناً همكارى با گروه طالبان و القائده را رد و كتمان كند.  به قول يك افسر بلند رتبه وزارت دفاع ملى افغانستان بيش از شانزده در صد از نيرو هاى ارتش ملى و تقريباُ بيست در صد از نيرو هاى پليس كشور متشكل از اعضا،  طرفداران و حاميان حزب اسلامى افغانستان مى باشند.  امريكا و بريتانيا با درك حضور نيرو هاى مسلح حزب اسلامى افغانستان در داخل ارتش ملى افغانستان و در بين قوت هاى امنيت داخلى روى  برنامه شريك ساختن گلبدين حكمتيار در دستگاه رژيم مورد نظر خود در حال مشوره و غور هستند. 

 

هيچ عالم صادق دين مبين اسلام يا سياست مدار تحليل گر مسلمان ادعا كرده نه مى تواند كه حزب اسلامى افغانستان و طالبان در رسيدن به آرمان و اهداف خود مطابق احكام شريعت اسلامى و منافع ملى افغانستان عمل كرده باشند يا عمل خواهند كرد، چون هر دوى اين گروه هاى دهشت افگن از هرگونه وسيله براى غضب قدرت بدون درنگ استفاده كرده اند، و در آينده هم استفاده خواهند كرد، چنان چه حمله انتحارى اخير كه منجر به كشته شدن بيش از هفتاد نفر و زحمى شدن بيش از صد و ده  تن انسان در بغلان شد يكى از نمونه هاى اعمال ضد قرآنى چنين دهشت افگنانى مسلمان نما به شمار مى رود.  سران اين دو گروه دهشت افگن و افراطى با همه ادعا هاى واهى خود اكنون واقف حركات يك ديگر مى باشند، چون از اين مى ترسند كه محل بود و باش شان توسط جاسوسان يك ديگر آن ها شناسايى شود و به امريكايى ها افشا گردد كه باعث پايان حيات شان خواهد شد. اما گلبدين حكمتيار با داشتن تجارب هنگفت و دريافت اطلاعات دست اول از طريق جاسوس هاى حزبش كه در بين احزاب و رژيم كرزى كار مى‌كنند توانسته در نفاق اندازى از گذشته تا كنون با استفاده از ضعف طالبان و ناتوانايى هاى رژيم كرزى  در جهت بخشيدن چرخ سياست اداره كرزى دست بالا داشته باشد. 

 

نيرو هاى دهشت افگن حزب اسلامى با نفوذ در بين ناقلين در ولايات پروان و كاپيسا توانستند قادر به جلب نارضيان رژيم شوند. يكى از بزرگترين برنامه هاى طرفداران حزب اسلامى افغانستان در ولايت كاپيسا تبليغات مستمر عليه عبدالستار مراد والى پيشين آن ولايت بود، كه وزير امور داخله رژيم به علت بى كفايتى هاى آشكار تسليم چنان تبليغات زهرآگين شد، و آقاى عبدالستار مراد را با برچسپ زدن هاى نادرست و اتهامات بى اساس از وظيفه اش سبك دوش كرد. اكنون حزب اسلامى افغانستان خواهان اشغال ساحات سوق الجيشى جنوب غرب ننگرهار، جنوب غرب كاپيسا و جنوب شرق پروان است. يكى از برنامه هاى افراد مسلح حزب اسلامى افغانستان در اطراف كابل نفوذ در كوه هاى صافى است. كوه هاى صافى داراى موقعيت هاى امن براى تأسيس پايگاه ها و مخفى گاه هاى دهشت افگنان حزب اسلامى به شمار مى روند، كه در گذشته هم تحت اشغال نيرو هاى فرمانده هاى حزب اسلامى افغانستان بودند.

 

اين نكته قابل ياد آورى است كه بعضى ها نا آگاهانه گمان مى‌ كنند كه گويا طالبان در ولايات كاپيسا و پروان نفوذ كرده اند. مردم ولايات كاپيسا و پروان تحت هيچ شرايطى حاضر به همكارى با طالبان، كه در طى ساليان 1996 الى 2001 با حملات دهشت افگنانه خويش هزاران تن از باشندگان آن مناطق را يا به شهادت رساندند يا خانه به دوش ساختند، و مزارع، تاكستان ها و باغ هاى شان را سوختاندند، نيستند.  

 

حزب اسلامى افغانستان با ارسال اسلحه و مهمات نظامى به شمول مواد منفجره از طريق لوگر، وردك، ننگرهار به كابل توانسته است يك سلسله اعمال دهشت افگنان را در پايتخت افغانستان انجام دهد. اين كه انجام چنين عمليات هاى تخريبى بر عهده طالبان گذاشته مى شود، يك بازى سياسى است كه رسانه هاى طرفدار حزب اسلامى‌ و كارمندان و نظاميان حامى آن حزب در داخل رژيم جهت فريب سركار رژيم و اغوا كردن اذهان سران رژيم به كار مى برند. افراد مسلح حزب اسلامى افغانستان در ولايات سر پل، بادغيس، هرات، فراه، لوگر، وردك، كاپيسا، پروان و قندهار زير پوشش نام طالبان اعمال دهشت افگنانه خويش را انجام مى دهند، تا از يك سو طالبان بيش از پيش در اذهان مردم منفور جلوه كنند و از طرف ديگر خود شان در خط مقدم جنگ شناسايى نه شوند، چون نماينده هاى حزب اسلامى در پاكستان و كابل در طى مذاكرات با رژيم و حاميان خارجى آن خود را مبرا از انجام چنين اعمال ضد بشرى معرفى كرده اند. 

 

متأسفانه سياست هاى تماميت خواهانه ى رژيم كرزى، كه منجر به دور ساختن و دورى گزيدن ناراضيان سياسى رژيم كرزى در داخل شوارى ملى از دستگاه رژيم كنونى شده است، زمينه را براى عدم اعتماد به صداقت و درستى گفتار و كردار حامد كرزى براى پايان كشمكش بين وى و مخالفانش به وجود آورده است. هر روز از اعتبار رژيم كرزى به علت عدم ملى بودن آن، و به سبب غير مردمى بودن آن، و  به خاطر فقدان اعتماد ملى بين رژيم و مردم، و به دليل ايجاد شكاف عميق همكارى و مشوره مشترك  بين حاميان خارجى رژيم و سران آن كاسته مى شود. حامد كرزى به جاى مراجعه به خواست ملت كوشش دارد كه در بستر بحران هاى ايجاد شده توسط خودش براى فريب اذهان عامه و مشغول نگهداشتن جامعه جهانى براى دو سال ديگر جهت حفظ كرسى اش يك بازى تغيير در ساختار انتخابات نام نهاد رياست جمهور‌ى و انتخابات شوراى‌ ملى را به راه اندازد. اعضا و طرفداران حزب اسلامى افغانستان در داخل رژيم و در شوراى ملى از اين اقدام حامد كرزى استقبال شايان مى‌كنند، چون يكى از خواست هاى آنان داير نمودن جرگه بزرگ ملى به بهانه تغييراتى در بخش انتخابات، به نحوى‌ كه حامد كرزى خواهان آن است، مى باشد، تا در پرتو اين ماجرا به اهداف از قبل طرح شده ى خويش كه همانا تغييراتى در بخش صلاحيت هاى رييس جمهور در باب امضاى قرار داد هاى نظامى و دفاعى با كشور ها و پيمان هاى نظامى خارجى مانند پيمان ناتو، حضور نيرو هاى بيگانه در افغانستان و ... به شمار مى روند، به رسند. اما حامد كرزى نوميدانه تلاش دارد بخشى از نيرو هاى‌ مخالف رژيمش را از طريق مذاكرات و داير كردن هم زمانِ انتخابات نام نهاد رياست جمهور‌ى و انتخابات شوراى‌ ملى در داخل دستگاه اداره خويش شامل سازد. حامد كرزى خوب مى داند كه اگر نيرو هاى ‌خارجى افغانستان را ترك كنند، مخالفين مسلح وى به ويژه نيروهاى حزب اسلامى در طى يك هفته نزده ولايت افغانستان به شمول كابل را اشغال خواهند كرد، و وى را همان گونه كه طالبان نجيب را به دار آويختند، به دارخواهند زد، چون هم حزب اسلامى‌ افغانستان و هم طالبان حامد كرزى را به صفت دست نشانده امريكا و دشمن منافع گروهى، عقايد و اهداف خود مى شمارند، با آن كه هنوز حامد كرزى به پيوستن باقى مخالفان مسلحش به رژيم پوشالى خود اميدوار است.  

 

نكته قابل ياد آورى ديگر اين است كه ده ها تن از اعضاى حزب اسلامى توانسته اند در شعبات سازمان ملل متحد و يونيما در كابل جاى پا پيدا كنند، و صاحب وظايفى شوند. هم چنين صد ها تن از اعضاى حزب اسلامى افغانستان توانسته اند تحت نام خدمات بشر دوستانه از طريق تأسيس سازمان ها و مؤسسات خيريه و كمك رسانى داخلى و خارجى در ولايات شمالى و غربى كشور، و ولايات پكتيا و قندهار فعاليت كنند، و تعداد زيادى از مستمندان كشور را به طرف اهداف از قبل تعيين شده ى خويش جذب نمايند. اين افراد با كار برد وسايل نقليه سازمان هاى امداد رسانى خارجى همه روزه در حمل و انتقال سلاح و مهمات نظامى براى مخالفان رژيم كرزى نقش بارزى را بازى مى كنند. متأسفانه نيرو هاى امنيت داخلى هنوز نه توانسته اند كه جلو چنين اقدامات تخريبى و غير قانونيى چنين كارمندان سازمان هاى غير دولتى داخلى‌ و خارجى را به گيرند، چون اعضا و طرفداران حزب اسلامى‌ و طالبان در بين چنين نيرو ها هم رخنه كرده اند.  عده اى از اعضاى حزب اسلامى افغانستان به صفت ترجمان ها، همكاران محلى سفارت هاى عربى در كابل و كارمندان سازمان هاى خيريه خارجى در افغانستان كار مى‌كنند، و مانع تطبيق بسيارى از برنامه هاى  امداد رسانى و اعمار و ... در مناطقى كه مربوط به مخالفان شان به شمار مى ‌روند، مى شوند.

 

دو سال است كه بقاياى جناح خلق گروهك نام نهاد دموكراتيك خلق افغانستان به رهبرى سيد احمد گلاب زوى  تلاش دارند با داير نمودن جلسات محرمانه در خارج از كشور دوباره دور هم ديگر گرد آيند، تا پس از سرگون سازى رژيم كرزى از خوان قدرت لقمه اى نصيب شان شود. از سال پار بدين سو جناح خلق گروهك نام نهاد دموكراتيك خلق در كشور سويدن و پايتخت روسيه گرد هم آيى هاى سرى برگزار كردند، و توانستند تعداد زيادى از طرفداران خود را در بخش هاى ميدان هاى‌ هوايى‌ ملكى مانند ميدان هوايى كابل و نيرو هاى پليس داخل وظيفه سازند.  

 

چپى ها به ويژه خلقى ها، پرچمى ها و اعضاى باند سرنگون شده ى وطن به علت خصومت هاى تاريخى با كشور هاى سرمايه دارى و آزاد به خصوص ايالات متحده امريكا دوست نه دارند كه رژيم حامد كرزى روى پايش ايستاده شود و مصدر كار و خدمتى به مردم شود. اما تعدادى قابل توجه از اين چپى ها كوشش دارند با هر يك از جناح هاى مخالف رژيم كرزى تا جاى كه حضور و موجوديت آنان را به رسميت به شناسند و گذشته خونين شان را ناديده به گيرند، جهت سرنگونى اداره كرزى  سهيم شوند. چپى ها باور دارند كه بعد از انتخابات رياست جمهورى امريكا دموكرات ها زمام امور سياسى امريكا را به دست خواهند گرفت و آنان هيچ گاه خواهان ادامه سياست هاى جورج بوش در مورد پيش برد امور جنگ در افغانستان و عراق بر روال فعلى نه خواهند بود. آنان مانند گلبدين حكمتيار معتقدند كه به علت گسترش دامنه دهشت افگنى، جنگ و بحران نظامى در افغانستان و عراق نقش امريكا در تأمين امنيت، نظم و تأسيس حكومت قانون در دو كشور نام برده كاهش خواهد يافت، و اروپا از طريق حضور ناتو در افغانستان به رهبرى بريتانيا، آلمان و فرانسه براى تغيير رژيم و بهبود اوضاع نقش فعال بازى خواهند كرد. دول اروپايى دوست نه دارند كه سربازان شان در اين جنگ ها قربانى سياست هاى ناكام توسعه طلبانه امريكا شوند. از همين رو آنان كوشش خواهند كرد كه از طريق اشتراك همه جناح ها‌ى مخالف رژيم كنونى در يك جلسه ى‌ مانند گرد هم آيى بن به بحران امنيت در افغانستان پايان بخشند. هم چنين خلقى ها و پرچمى ها گمان مى كنند اروپا به خاطر مخالفت با تأسيس يك دولت اسلامى در افغانستان به ايشان نقش بارزى در تقسيم قدرت اعطا خواهند كرد. شعله اى هاى تجدد طلب هم مانند رقباى خلقى، پرچمى ‌و وطنى خويش با عين تحليل، ولى از طريق همكارى با رژيم كرزى، سعى دارند مانع فروپاشى رژيم كرزى شوند، چون اين رژيم تنها دستگاهى است كه  براى  آنان در سطوح بلند  نقش بارزى اعطا كرده است. 

 

هم اكنون در سطح مشوره كارشناسان كشور هاى اروپايى عضو ناتو بحث هاى در قبال تغيير ساختار رژيم و رياست آن و كاهش وظايف و مسؤوليت هاى رئيس رژيم كنونى جريان دارد. آلمان ها و بريتانيايى ها خواهان سهم بيشتر به حزب اسلامى افغانستان و طالبان در رژيم بعدى هستند، اما فرانسوى ها خواهان سهم بيشتر به نيرو هاى شكست خورده و آزمون شده و جنايت كار چپى يعنى خلقى ها، وطنى ها و به ويژه پرچمى ها و ملى گرايانِ لا مذهب مى باشند. اما كارزار نبرد كسب قدرت در افغانستان هميشه معادلات و نظريات و برنامه هاى بيگانگان را نقش بر آب ساخته است، چون تا زمانى ‌كه كشور هاى هم جوار افغانستان براى رفع و دفع بحران هاى جارى در اين كشور نقش سالم بازى نه كنند، هيچ طرحى جهت ختم جنگ و پايان مداخلات خارجى  در افغانستان عملى و كارآمد شمرده نه مى‌شود. كشور پاكستان، به خاطر عدم به رسميت شناختن خط ديورند توسط افغانستان كه در گرو تماميت خواهان قومى حاكم بر اريكه قدرت در كابل قرار دارد، زمانى به همكارى در طرح ختم جنگ و پايان مداخلاتش در افغانستان تن  خواهد داد كه افغانستان حيات سياسى و حاكميت ملى و تماميت ارضى اش را بدون هيچ گونه طمع يا پيش شرط به پذيرد و به رسميت به شناسد.

 

بعضى كشورهاى اروپايى به خصوص بريتانيايى ها، آلمان ها و امريكايى ها هم اكنون به فكر تعيير جغرافياى كشور هاى افغانستان، پاكستان و حتى ايران هستند تا از اين طريق منافع استعمارى خود را در منطقه حفظ كنند. هنوز اين طرح در اذهان سياسيون عمل گراى اروپا و امريكا و در كل جامعه جهانى خوب جا نه گرفته است، چون متفكران اين طرح از آن بيم دارند كه بروز يك جنگ تمام عيار در منطقه به استخراج، ارسال و قيمت گاز و نفت در كشور هاى هم جوار افغانستان مانند تركمنستان و ايران صدمات جبران ناپذير خواهد زد. همان گونه كه آشكار است تمدن غرب بر محور انرژى وارداتى از كشور هاى داراى منابع گاز و نفت بستگى دارد. اگر به صادرات نفت ايران مانند صادرات نفت عراق صدمه وارد شود، ماشين اقتصاد و چرخ  حيات جوامع اروپايى و امريكايى به مدت كم تر از سه سال باز خواهد ايستاد. به طور نمونه توقف صادرات نفت و گاز ايران به كشور هاى ايتاليا و فرانسه بيش از پنجاه درصد  ماشين هاى اقتصادى آن دول را در طرف يك سال زمين گير خواهند شد. بريتانيا با اقتصاد بزرگش توان پذيرش يك جنگ حد اقل پنج ساله بين دول غرب و ايران، افغانستان، پاكستان و عراق را نه دارد، چه رسد به يك جنگ تمام عارى ده يا بيست ساله كه تمام توانمندى هاى اقتصادى آن كشور را فلج خواهد ساخت. هر گونه صدمه به پايگاه هاى استخراج گاز و نفت ايران بزرگ ترين ضربه را به ماشين اقتصاد ”جهان آزاد“ وارد خواهد نمود. از اين رو نظريه طرح و برنامه تغيير جغرافياى كشور هاى‌ افغانستان، پاكستان، ايران و حتى عراق هنوز زمينه عملى خود را پيدا نه كرده است. 

    

اما شواهد تاريخى بيان گر اين حقيقت تلخ است كه كشور ايران خواهان توسعه اقتصادى، فرهنگى و مذهبى به نحو استعمارى و قلدرمآبانه  آن در آسياى مركزى و افغانستان است. ايران هم اكنون توانسته است از بحران جارى در افغانستان بزرگترين نفع اقتصادى را از طريق امضاى قرارداد فروش گاز به پاكستان و هند، و انتقال گاز تركمنستان به تركيه و تأسيس خط هاى راه آهن بين تركمنستان – ايران - تركيه و تركمنستان – ايران - بحر هند كسب كند. عبور خط لوله گاز تركمنستان به پاكستان از طريق افغانستان مى تواند بزرگترين ضربه اقتصادى را به كشور ايران وارد كند و افغانستان را به صفت يك كشور مهم در انتقال گاز تركمنستان به پاكستان صاحب اعتبار و امنيت سازد. عبور گاز تركمنستان چه از راه ايران و چه از طريق افغانستان زنگ خطر را به گوش روسيه خواهد نواخت، چون با فروش گاز به پاكستان و هند كشور تركمنستان به خود كفاهى اقتصاديى نيم بند دست خواهد يافت و نقش و نظارت روسيه بر آن كشور را كاهش خواهد داد.  تأسيس خط هاى آهن تركمنستان به تركيه و بحر هند وضع حمل و نقل واردات و صادرات كشور هاى آسياى مركزى را آسان و ارزان خواهد ساخت كه اين عمل موجب خشم روس ها خواهد شد  در صورت اتمى شدن ايران روسيه بايد آرزوى رسيدن به آب هاى ‌گرم هند را به فراموشى به سپارد. كشور ايران تحت هيچ شرايطى خواهان عبور خط لوله گاز تركمنستان به پاكستان از طريق افغانستان نيست. ايران حتى با ايجاد يك دولت اسلامى در افغانستان موافق نيست، چون آخند هاى ايران مى خواهند رژيم مذهبى شان به صفت تنها نمونه و الگوى نظام اسلامى در سطح جهان باشد. ايران مانند روسيه به بازار هاى اقتصادى كشور هاى آسياى مركزى چشم طمع دوخته است. اما ايران غافل از اين است كه روس ها هرگز به ديگر كشور ها اجازه تسلط بر بازار هاى اقتصادى كشور هاى آسياى ميانه را اعطا نه مى‌كنند. اكنون روسيه در حال دوباره شكل گرفتن از لحاظ كسب توان استعمارى مانند رژيم هاى كمونيستى سابقش است، البته اين بار نه زير نام سوسياليزم يا كمونيزم. روسيه يك قدرت بزرگ نظامى در سطح كشور هاى هم جوارش است.  سران دولت روسيه خوب مى دانند كه لوله هاى نفت و گاز به اروپا و چين از طريق خاك هاى آن كشور بزرگ ترين سلاح براى شان جهت محار كردن سياست هاى استقلال طلبانه كشور هاى هم جوارش، و ديگر كشور هاى آسياى ميانه مانند تركمنستان، تاجيكستان و ... كه سابق تحت تسلط روسيه شوروى واژگون شده بودند، است.

 

اما حضور نيرو هاى ناتو و سربازان امريكا در افغانستان براى ايران، روسيه، ازبكستان و چين كه در حال تشكيل يك پيمان اقتصادى جديد هستند، مشكل آفرين به شمار مى رود. ازبكستان و روسيه كوشش دارند كه از طريق ايران با ارسال خط لوله گاز به پاكستان و بعد هند اختلافات بين آن دو كشور را كاهش دهند تا پاكستان و هند هم در پيمان اقتصادى در حال شكل گيرى كشور هاى نام برده شامل شوند. پاكستان خوب مى داند كه حضور امريكا و ناتو در افغانستان در دراز مدت باعث تجزيه آن كشور خواهد شد. پاكستان روز به روز از امريكا فاصله مى گيرد و به كمك ايران سعى‌دارد با هندوستان كنار آيد تا حيات سياسى خود را با هم پيمانى با كشور هاى‌ نام برده در بالا حفظ كند.  پاكستان اتمى اكنون به بازار هاى اقتصاد كشور هاى آسياى ميانه به خصوص ازبكستان كه در آن جا نظاميان سابق روسى سر گرم فروختن سلاح هاى سنگين هستند، نياز مبرم دارد. اقتصاد پاكستان به علت افزايش قيمت گاز و نفت رو به شكست آورده است. هر گونه تلاش براى حفظ حيات پاكستان مشرو ط به ختم جنگ در افغانستان از طريق تأسيس يك رژيم وابسته يا دوست با پاكستان، خروج نيرو هاى خارجى از افغانستان، ختم كشمكش هند و پاكستان با دست يابى به يك راه حل آبرومندانه براى هر دو كشور، و پيوستن پاكستان به پيمان اقتصاديى در حال شكل گيرى بين كشور هاى ياد شده در بالا مى باشد.   

 

پاكستان خواهان به قدرت رسيدن گلبدين حكمتيار در كابل است تا منافع آن كشور را در سطح منطقه و جهان تأمين و حفظ كند. براى پاكستان گروه طالبان به يك غده ى خونينى علاج ناپذير مخرب تبديل شده است، كه هر آن مى تواند در سطح وجود پاكستان باعث بيمارى هاى جان كاه شود.  دور استفاده از گروه طالبان براى پاكستان در دو سال آينده با كشته شدن ملا محمد عمر و ملا برادر به پايان خواهد رسيد. پاكستان هم بيش از اين با ادامه حيات سياسى گروه طالبان راضى نيست، چون هم اكنون بيشتر طالبان پاكستانى به همكارى و با رهبرى گروه دهشت افگن القائده مشغول كسب قدرت در پاكستان هستند. سران پاكستانى گروه طالبان باورمند شده اند كه اگر خواهان ادامه حيات سياسى گروه طالبان در سطح منطقه هستند، بايست نخست از همه رژيم پرويز مشرف را سرنگون سازند، چون نظاميان پنجابى پاكستان با كشانيدن دامنه جنگ در مناطق پختون نشين پاكستان قصد تخريب ساختار جامعه قبيلوى پختون هاى پاكستان را با همكارى امريكا و بريتانيا كه حاميان سابق طالبان بودند، در سر مى پرورانند. دولت امريكا با پرداخت هفت صد و پنجاه مليون دالر به دولت پاكستان و سازمان هاى غير دولتى كوشش دارد كه ساختار نظام قبيلوى پختون هاى پاكستان را ويران كند، و با تأسيس مكاتب، دانشگاه، شاهراه هاى مدرن و ... تفكر قبيله گرايى را در بين پختون ها از بين به برد. تجربه نشان داده است كه چنين كارى با چنان برنامه هاى موجود در چنين شرايط حاد موفقيت آميز نه خواهد بود، چون ساختار نظام قبيله در مناطق صوبه سرحد پاكستان قدامت تاريخى و ريشه هاى خشك نه شدنى در بين اذهان مردم آن ديار دارد.  رژيم كرزى هم مخالف از بين رفتن ساختار نظام قبيله در مناطق پختون نشين پاكستان است، چون بسيارى لشكر كشى هاى رژيم هاى قبيله گراى حاكم در افغانستان به تفنگ و نيرو و بازو و افراد قبايل پختون صوبه سرحد پاكستان اتكا و نياز داشتند. به رسميت شناختن خط ديورند، از بين رفتن ساختار نظام قبيلوى جامعه غير متمدن پختون نشين پاكستان و خروج نيرو هاى خارجى از افغانستان به معنى ختم حاكميت قبيله سالاران، تماميت خواهان و اقتدار طلبان قومى، و در كل پايان حيات سياسى فاشيست هاى حاكم بر اريكه قدرت در افغانستان به شمار مى رود.  پاكستان مى داند كه حزب اسلامى افغانستان باعث تهديدى براى حيات سياسى آن كشور نه بوده و نه خواهد بود. از همين رو رژيم نظاميان پاكستان در پى كسب توافق كشور هاى اروپايى عضو ناتو و امريكا براى قبول نمودن حاكميت گلبدين حكمتيار و طرفدارانش در افغانستان است. پاكستان با نشاندن گلبدين حكمتيار بر اريكه قدرت در كابل با همكارى كشور هاى ايران، ازبكستان، روسيه و چين مى خواهد از يك طرف معضله خط ديورند را حل كند، و از جهت ديگر خواهان به دست آورد بازار اقتصاد افغانستان و خواهان نظارت بر سياست هاى خارجى رژيم آينده كابل است.  در حال حاضر پاكستان به خاطر موضوع لا ينحل كشمير خواهان حضور رژيمى در كابل است كه با هندوستان هيچ نوع رابطه نيك نه داشته باشد. اكنون گلبدين حكمتيار تنها اميد آى اس آى براى پياده كردن برنامه هاى آينده پاكستان در سطح افغانستان و منطقه است.

(ادامه دارد)