شب واقعه محاصره ساحه از میدان هوایی تا سفارت امریکا که مستقیمأ به وزارت دفاع راه دارد

چرا واقعات انتحاری در مناطق شهرنو ووزیر اکبر خان و شیرپور که محل تجمع خارجی است هیچ واقعه صورت نمیگیردد؟ این سؤال گنک یک معما است.

بعنوان مثال واقعه که برعلیه دوستم اتفاق افتاد که آنها دو نفر بودند.همچنان والی و نیز رییس تحقیق امنیت ملی که در منطقه شاه دوشمشیره مورد حمله انتحاری قرار گرفت که درین حمله جز اینکه موتر موصوف تخریب شد برای خودش هیچ آسیبی نرسید.

 

 

عاقلان دو بار از یک غار گزیده نمیشوند

رمضان خونین و روزه داران غمگین

 

 

نویسنده: قاری عتیق الله ساکت

 07.10.07

 

چهارمین حملهء انتحاری طالبان روز سه شنبه، 2007/10/02 مصادف با بیستم ماهء مبارک رمضان بار دیگر جان کثیری از هموطنان مارا گرفت که  بیشترین قربانیان این حادثه بازهم  افراد  پولیس و منسوبین وزارت داخله بود. در حقیقت بی تفاوتی خمار آلود وغفلت ناشی از بی کفایتی مقامات امنیتی دولت بخصوص وزارت داخله و وزارت دفاع سبب گردیده است تا مخالفین دولت همچو تیراندازان بسیار  ماهر با یک تیر صدها تن کارمندان نظامی و پولیس کشور را شکار نموده گروه گروه به قتل برسانند.  البته این نخستین بار نیست که نیروهای پولیس و اردوی ملی به شکل گروهی فوج فوج توسط عمال طالبان راهی دیار نیستی میشوند بلکه قبل بر آن حملات مشابهی پی در پی برعلیه نیروهای دولت  صورت گرفته که ذیلأ به ذکر هرکدام میپردازیم:

 

اولین حملهء انفجاری به قصد ازبین بردن یکتعداد نیروهای پولیس حدود چهارماه قبل درامتداد سرک تایمنی  (ایستگاهء سابق) بین ساعات هفت وهشت صبح که درافغانستان معمولأ بنام وقت مأمورین یاد میشود بوسیله بمب جاگذاری شده در یک بایسکیل اتفاق افتاد که بانزدیک شدن سرویس حامل مأمورین پولیس، انفجار بسیار پرقدرتی بوقوع پیوست که در نتیجه به  تعداد بیست وپنج تن افراد پولیس کشته و تعدادی زیادی هم زخمی شدند.

 

  حمله دوم که به گفتهء شاهدان عینی یک عملیهء انتحاری بود،  بتاریخ 27 جوزای سال روان  مصادف با 17 جون 2007 دربرابر قوماندانی امنیهءکابل در داخل یک بس حامل افراد پولیس اتفاق افتاد، که   راکبین آن بیشتر استادان ومعلمین اکادمی پولیس بودند. درین حمله 35 تن افراد پولیس کشته شدند که بیست وپنج تن آن همه استادان ومعلمین سابقه دار اکادمی پولیس بودند که باین ترتیب میتوان گفت دولت افغانستان بزرگترین ضربهء مهلک را از ناحیهء کشته شدن بقایای  افراد مسلکی و ازدست دادن استادان مجرب که درحقیقت سرمایه ملی کشور محسوب میشدند، متحمل گردید.

 

با درنظرداشت این ضایعهء بزرگ که ناشی از غفلت و بی توجهی مقامات امنیتی دولت بویژه وزارت داخله بود گمان میرفت که پس ازین حادثهء دلخراش مقامات ذیربط دولت فعلی حتمأ از خواب خرگوشی  بیدار شده تدابیر  شدید امنیتی را  بخاطر جلوگیری ازهمچو حملات مرگبار بخاطر حفظ کارمندان  خود وسایر مردم بکار گیرند زیرا چنانچه در افواه عام مردم ما مشهور است که میگویند، عاقلان هرگز دوبار از یک غار گزیده نمیشوند، و این چندمین بار بود که نیروهای امنیتی دولت افغانستان از همان یک غار لعنتی گزیده شده و مخالفین آن با استفاده از همان یک روش تکراری حریف شان را با سرافگندگی مات و مبهوت نموده بودند. ولی متأسفانه حملهء انتحاری دیگری که  بتأریخ 29 سپتامبر 2007 روز شنبه  مصادف با هفدهم ماهء مبارک رمضان   درمنطقهء کارتهء پروان کابل واقع شد همه امیدها وتوقعات مردم را نقش برآب ساخت. اینبار قربانیان حادثهء مذکور عساکر وافسران اردوی ملی وجمعی کثیری از افراد غریبکار، کسبه کار، بولانی فروش وغیره مردم ملکی بودند. ساعت حمله بازهم دقیقأ همان ساعت شوم باصطلاح وقت مأمورین  انتخاب شده بود وهدف شخص انتحارکننده  هم   مانند همیشه بسیار ساده، واضح و روشن بود که همانا یک صندوق بسیار کلان بنام موتر بس که در داخل آن سی تاچهل تن نظامیان دولت دریک وقت، ودریک جا با هم تجمع کرده  در کنار هم نشسته بودند. البته گفتنی است که از بین بردن این صندوقچه متحرک کلان بنام موتر بوسیلهء انتحاریون با استفاده از دو طریقه و دو وسیلهء زیر صورت میگیرد:

1 عراده جات معهء افراد راننده.

2  افراد انتحاری بدون عراده.

در صورت اول که انتحاریون بخاطر تطبیق نقشهء خود از واسطهء نقلیه کارمیگیرند،  یک عراده موتر را که حاوی مواد انفجاری میباشد، هنگام نزدیک شدن به هدف ویا  خودروهای دشمنان شان به شدت خودرا با آنها تصادم داده هم خود و هم جانب مقابل را از بین میبرند. ولی این شیوه با ازبین بردن یک عراده موتر با شخص که آمادهء خودکشی است،  یک مقدار برایشان گران تمام میشود. ولی بازهم میبینیم که در مواقع لزوم گاه وناگاه ازین شیوه کارمیگیرند. ولی در صورت دوم که تنها شخص مأمور برای عملیهء انتحار  کشته شده  وهدف را هم ازبین میبرد،   خیلیها برایشان  اقتصادی و ارزان تمام میشود.  

 درست پس از دو  یوم که هنوز خون مردگان و زخمیان این حمله از روی جاده ها و سرک های آن ساحه پاک نشده بود که صبح روز سه شنبه  دوم اکتوبر مصادف با بیستم ماهء مبارک رمضان،  باز هم به همان وقت معین، درمنطقهء چهارراهی" قمبر" شهر کابل یک صندوقچهء کلان دیگر( سرویس بس)  که مملو ازافراد پولیس بود واین صندوق نیز همچو سایر موترهای پولیس علامات ورنگ ویژه یی مخصوص به پولیس را داشت، هدف یک حمله انتحاری دیگری قرارگرفت که  درین حادثه به تعداد بیست دوتن افراد  پولیس جان باختند.

 حالا بیایید ازخود بپرسیم که مگر چه عواملی اینقدر دولت را عاجز وناتوان  ساخته است که منسوبین امنیتی آن امنیت مردم وسایر شهروندان را چه که حداقل امنیت ومصؤنیت خود را تأمین کرده نمیتوانند. مقامات ذیربط امنیتی واقعأ از کدام نقاط آسیب پذیرند که افراد شان همچو گله گوسفند بپای انتحاریون قربانی میشوند؟

هرگاه هرچهار واقعه متذکره فوق را مورد تحلیل وارزیابی قرار دهیم به چند نکتهء زیر برمیخوریم:

1 موتر های حامل پولیس واردوی ملی وقت حرکت شان دقیقأ مشخص است که به اوقات معینه رفت وآمد نموده مأمورین شانرا به محل کار وازانجا دوباره به منازل شان انتقال میدهند.

2 علاوه بر وقت معین، مسیرحرکت ایشان از کجا تا بکجا نیزهمچو موترهای سایر وزارتخانه ها ومؤسسات  داخلی وخارجی درخط السیرهای  معین نیز برای همگان برملاست.

3 موترهای حامل پولیس و اردوی ملی با لوحه های بسیار واضح بنام پولیس و یاهم اردوی ملی علامه گذاری شده اند که این امر شناسایی وتشخیص ایشان را برای دشمنان خیلی ها ساده میسازد.

4 افراد پولیس واردوی ملی ملبس با یونیفورم نظامی میباشند.

حالا دربرابر چهار نقاط ضعف ما چهار راه حل را پیشنهاد میکنیم که بکار بستن آنها اگر نتواند جلو قطعی انتحار  وتلفات ناشی ازان را بگیرد کم از کم میزان تلفات را حتمأ کاهش خواهد داد:

1 تغیر وقت حرکت موتر های که افراد پولیس و اردوی ملی را ازخانه تا محل کارشان انتقال میدهند، بمنظور  گم کردن رد پا واغفال دشمن گاه وناگاه  خیلیها یک امر ضرور مینماید.

2 همینگونه تعویض خط السیر موترها نیز بنوبهء خود درین موارد تأثیر گذار است.

3 از نگاشتن وتزیین هرگونه  لوحه ها واشتهارات که نشاندهنده علامهء پولیس واردوی ملی باشد، خودداری گردد.

4  در صورت لزوم افراد نظامی باید لباس های رسمی خودرا درمحل کارشان عوض نمایند. و اما در صورتیکه با لباس های رسمی ویونیفورم نظامی در شهر وبازار گشت وگذار میکنند، بکوشند تا از اجتماع  بالاتر از پنج نفر پولیس در یک نقطه خود داری شود.

غفلت از موارد فوق و بسی نقاط مهم دیگر سبب میشود که  طالبان هر زمانیکه خواسته باشند، میتوانند بسیار به آسانی  ایشان را هدف قرار داده با ازدست دادن یک نفر صدهاتن ازیشان را بخاک وخون بکشانند. از سوی دیگر این شیوه جنگی برای مخالفین آشتی ناپذیر دولت خیلی ها اقتصادی وکم مصرف هم تمام میشود که با اعزام یکتن از افراد آواره و پا برهنهء شان صدها تن افراد مسلکی، تحصیلکرده و  وآراسته با  یونیفورم نظامی را  بسادگی ازبین برده با یک تیر نه تنهاکه  یک فاخته بلکه صد ها فاخته را یکدم به کام مرگ فرستاده معدوم نمایند درحالیکه اینگونه مؤفقیت  در جنگ های جبهه یی و یا هم چریکی کمتر به یک  جناح  میسر میگردد که سی، چهل یا پنجاه تن را با یک ضربه ویا یک حرکت، کشته و یا زخمی گردانند.

 حالا درسی را که مقامات دولت بویژه وزارت داخله و دفاع ازین همه واقعات مدهش  متوالی بگیرند اینست که پس از چهار حملهء مشابه با راهکارهای واحد هراس افگنی، ایشان باید هرچه زودتر تدابیر پیشگیرانه یی را جهت مقابله  با اینگونه عملیات تخریبکارانه طرح و به منصهء اجرا بگذارند. در حال حاضر موترهای باصطلاح عملهء پولیس وزارت داخله و اردوی ملی حتی از فاصله های دور همچو نقطهءنیرنگی وبیرقی برای همگان قابل تشخیص است.  میشود که ایندو وزارت بجای استفاده ازموترهای کلان که تعدادی زیادی افراد را درخود جامیدهد، که طبعأ  به همان تناسب درهنگام همچو واقعات تلفات بیشتری را نیز درقبال میداشته باشد، ازموتر های کوچک شخصی بدون هیچ علامه یی استفاده نموده آنهارا به کرایه بگیرند. احیانأ درصورت شناسایی اگر این موترها مورد حملهء انتحاریون  هم قرار بگیرند، تا حدی زیادی تلفات شان کمتر از موترهای کلان با ظرفیت سی تا چهل تن راکب میباشد. درحالیکه درموترهای کلان تجمع بیست وپنج تا سی نفر آنهم دریک  وقت معین،  برای مخالفین بهترین هدف ولقمهء چرب است.

و در فرجام بعنوان آخرین راهکار آسانترین راهء حل این خواهد بود که  کرایه رفت وآمد کارمندان را نقدأ برای خودشان تأدیه نموده هرشخص خودش با استفاده ازوسایط شخصی و یا کرایی ازخانه الی محل کار شان رفت وآمد نماید.   

والله اعلم