نادر نظری 29 سپتامبر 2007
مکثی پیرامون توجیهات تعدد زوجات در اسلام
نقدی بر نظرات داکتر زاکر نایک
ترجمه : محمد مصدق فقیری در سایت گفتمان
در ارتباط با تعدد زوجات در اسلام، با وجودیکه برای مردان محدودیتی را در ازدواج های رسمی و کنیز گیری ایجاد نکرده؛ اما جالب اینجاست که آقای «داکتر ذاکر نایک» از آن توجیه منطقی می نماید. وی از قول قرآن میگوید که « با زن مورد پسند خود ازدواج کنید، دو ، سه و یا چهار ولی اگر که نتوانید بین شان عدل کنید، پس فقط با یکی ازدواج کنید » . بازهم ایشان میگوید که قرآن پاک در سوره نساء، آیه یکصدو بیست و نهم (۱۲۹) میفرماید:
« شما هیچ گاه ه قادر نخواهید بود که بین خانم هایتان عدل و مساوات برقرار کنید » .
منظور جناب داکتر زاکر نایک این است که قرآن ایجاد عدالت را در میان چند همسری برای مردان شرط قرار داده و چون از لحاظ عملی چنین شرطی امکان نا پذیر است؛ بناً چند زنی نیز در میان مسلمانان منتفی میگردد!
اول اینکه برداشت ایشان از آیه 129 سوره نساء؛ همان برداشت تفسیر گونه است، یعنی ایشان این آیه را تفسییر کرده است و نه ترجمه. اگر به ترجمه این آیه توجه کنیم می بینیم که با ترجمه داکتر ذاکر نایک تفاوت دارد؛ توجه کنید:
شما هر چند حريص باشيد ، هرگز نمي توانيد ميان زن ها [ يى كه در عقد خود داريد ] عدالت ورزيد ، پس تمايل خود را به طور كامل متوجه يك طرف ننماييد تا ديگرى را به صورت زنى سرگردان و بلاتكليف رها كنيد . و اگر توافق و سازش نماييد و تقوا را رعايت كنيد [ مورد آمرزش قرار مي گيريد ] ; زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است. (سروه نساء آیه 129 )
بناً دیده می شود که مفهوم آیه مذکور قرار دادن شرط نیست،بلکه توصیه اش این است تا عدالتی درمیان خانمها ایجاد گردیده و زنی را که احتمالاً مرد اش به وی توجهی ندارد از سرگردانی و بلا تکلیفی رها سازد. به این ترتیب در صورت رعایت عدالت و توافق میان زنان هیچ شرط و مانعی در امر انتخاب چند زنی از نظر اسلام و قرآن برای مردان وجود ندارد.
همینطور دیده می شود که اسلام تنها به جنبه عدالت آنهم از دید گاه خودش توجه دارد، در حالیکه چند زنی برای مسلمانان نه تنها از نظر عدالت؛ بلکه از لحاظ حقوقی نیز ناقض حقوق زنان شناخته شده است. مثلاً یک مرد چهار همسری را در نظر بگیریم، زنان در عصر ما خواهان تساوی حقوق خویش با مردان است. حال ایشان دوست دارد عشق و محبتی که همسرش با وی دارد بصورت مطلق از آن خودش باشد؛ نه اینکه دوستی و محبت همسرش را چهار قسمت نموده و تنها یک قسمتی از آنرا صاحب شود. تازه آنهم با مشکلاتی که همواره بر سر یک چهارم آن شب و روز در کش و مکش ها و جنجال های خانوادگی روز گار بگذراند.
جالب این جاست که جناب داکتر ذاکر نایک آمار و ارقام کشور هایی را معیار قرار میدهد که مسلمانان در آنجا کمترین جمعیت را دارند. تو گویی مسئولیت تمام زنان بیوه را باید مسلمانان حل کند؛ زیرا قانون مقدس چند زنی، کنیز گیری و در شعب شیعی قانون صیغه و ازدواج موقت را دارند.
ازین گذشته قانون اسلام و قرآن که برای یک مقطع زمانی محدود و مشخصی نیامده تا چنین توجیه شود که مثلاً چون در آمریکا و هندوستان نفوس زنان بیشتر است، تعدد زوجات در اسلام ملاک منطقی و علمی را دارد. قانون اسلام برای ابد و خارج از زمان و مکان تیوریزه شده. به این مفهوم که اگر نفوس زنان را در کشور ها مختلف و در زمان های گذشته و آینده به بررسی بگیریم ؛ مثلاً در افغانستان فعلی اگر زنان کمتر از مردان باشند؛ می باید قانون چند زوجی را برای چند دهه ای مردود اعلام کنیم؛ در حالیکه اسلام قانون لایتغییر خودش را دارد و هرگز بنا به مصالح سیاسی، اجتماعی و غیره حاضر نیست آنرا تغییر دهد.
تحقیقات علوم اجتماعی نشان میدهد که در کشور هایی که نظام مستبد مرد سالاری حاکمیت دارد؛ نفوس زنان به تناسب مردان کاهش پیدا کرده و در افغانستان فعلی اگر یک سر شماری دقیق شود؛ دیده خواهد شد که نفوس مردان بیشتر از زنان است. بناً جناب داکتر ذاکر نایک چرا کشور های اسلامی منجمله افغانستان را مورد بحث و توجیه قرار نمیدهد که سر از آمریکا و اروپا در می آورد.
باقی تبصره را میگذارم برای نشر بعدی بحث داکتر ذاکر نایک .
آدرس مکاتباتی: rooshbin@yahoo.com