اهانت های همیشگی و خویشتن داری های بی فایده

نويسنده: رها. جاغوری

پنج شنبه 16 اوت 2007

 

سالهای مهاجرت و آوارگی سالهای نهایت سخت و رنج آوری برای مهاجران افغانستانی بوده است ، علاوه بررنج دوری از وطن، و درد غربت که هر غریبی در هرجای جهان می کشد ، زخم زبانها ، تحقیر ها، توهین ها ، وضرب وشتم های ( بقول ایرانی ها کتک کاری های مفصل) میزبانان ایرانی بر آلام و مصیبت های این آوارگان افزوده است.

وقتی پای صحبت های این پناه جویان می نشینی به طنز تلخی بر می خوری، آنگاه که از زبان یک مهاجر مسلمان مخلص که به اعتقاد خودش در راه خداوند جهاد و مهاجرت کرده است ، و باید شایسته ی پاداش های دنیوی واخروی باشد، ، اینک بجای پاداش های و عده داده شده در اسلام در خانه ی مسلمان همسایه که ادعای ام القرای اسلام را دارد و رهبری این کشور خود را ولی امر مسلمین می داند - ولی امر مسلمینی که از احوال مسلمین خود را بی خبر سر داده است - از سوی میز بانانی که دیروز مرز های شان را باز گذاشتند و شعار اسلام مرز ندارد و انقلاب ما انقلاب مصتضعفان جهان است و... سر می دادند از بام تا شام توهین وتحقیر و کتک و ... تحمل می کنند.

تو نا خود آگاه بیاد روزگار پیامبر اسلام می افتی که به شهروندان مدینه دستور داده بود که مهاجران را بخانه های تان ببرید وپذیرایی کنید ، عقد اخوت به آنان ببندید و آنان ازشما ارث می برند. و همچنین یادت می آید که سرزمین های مفتوحه العنوه ( سرزمین های که با جنگ توسط لشکر اسلام فتح شده است ) بر اساس احکام اسلامی متعلق به همه مسلمانان است و معادن و سرمایه های آن باید به همه مسلمانان تعلق بگیرد و گرنه قوانین و احکام سلامی زیر پا شده است .

اما زهی خیال باطل ، نهایتا به این جا می رسی که عملا دین در جوامع امروزی کنار گذاشته شده است و جز پاره ی از آموزه های دینی که منافعی برخی ها را تامین می کند الباقی همه تعطیل است و این بیچارگان اند که گول دینداران و دین مداران را می خوررند، بی آنکه بدانند این جماعت از دین و احساسات دینی ومذهبی شان سو استفاده می کنند و ازین رهگذر هرروز بر ثروت وقدرت ومکنت خویش می افزایند وشاید این بخت برگشتگان هنوز نمی دانند که این منافع ملت ها و مردمان اند که در دنیای پراگماتیستی امروزی اصل تعیین کننده است ، نه چیزی دیگر.

مقدمه ام طولانی شد بگذریم،

آنچه که مرا وادار به نوشتن این مطلب کرد توهین های مکرر رسانه های ایرانی به مردم کشورم وهموطنانم بود که هر از چندی بصورت سیستماتیک و برنامه ریزی شده انجام می گیرد ، و همچنین سکوت و شکیبایی بیش از حد رسانه های افغانستان و خود مهاجران افغانستانی عامل مضاعف شد این سطور را بنویسم تا علاوه بر آنکه مهاجران هموطن بویژه تحصیل کردگان واهل قلم مهاجر در ایران به این مسئله توجه نمایند، رسانه های افغانستان هم این توهین ها ی مکرر را بی پاسخ نگذارد و اگر نه ، نوشته ام از باب هرکه را دردی رسد نا چار گوید وای وای خواهد بود.

یکی از پر مخاطب ترین رسانه ها درایران رادیو تلویزیون این کشور است که روزانه ملیون ها ایرانی را پای گیرنده های شان میخکوب می کند. در چند سال اخیر هر از چند گاهی شبکه های مختلف تلویزیونی ایران، افغانها را دربرنامه های مختلف ، سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی به استهزا و تمسخر گرفته و اهانت های جور واجور را در حق این مردم روا می دارند، یکی از نمونه های اینگونه سریال ها، سریالی بی محتوا و ضعیفی است که بنام چهار خانه هرشب از شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی پخش می گردد. در این سریال دو شخصیت افغانی با نام های شنبه و چهار شنبه( اسامی که در هیچ جای کشورما بر کسی گذاشته نمی شود و سرفا به دلیل تمسخر و استهزازروی این دو شخصیت گذاشته شده است) نقش ایفا می کند که در قالب این دو شخصیت علاوه بر آنکه زبان و فرهنگ ما مورد توهین قرار گرفته است ، افغانها به عنوان انسانهای فریبکار ، دروغگو ، اهل خدعه ونیرنگ معرفی می گردد که با چاپلوسی ، دغل بازی و نیرنگ خود را بر ایرانی ها تحمیل می نمایند.

و در این سریال آشکارا فرهنگ، زبان ، صداقت ، شهامت و عزت افغانها به سخره گرفته شده است و کاملا یک تصویر منفی و کاذب از افغانها ارائه می گردد.

البته اعتراض رایزن فرهنگی سفارت افغانستان هم ره بجای نبرده است و این سریال باو قاحت تمام همچنا ن هر شب پخش می گردد.

ازین نمونه برنامه ها از صدا وسیمای ایران زیاد پخش گردیده است و این سناریوی است که همه ساله ادامه دارد و علاوه بر سریال ها، برنامه های دیگری در قالب تحلیل ، خبر و ... در اهانت به افغانها از این شبکه ها پخش می گردد.

یکی دیگر از رسانه های پر مخاطب دیگر در ایران روزنامه ، هفته نامه ها، سایت های انترنتی و رسانه های نوشتاری است، این رسانه ها هم در تحقیر و توهین افغانها از صدا وسیما جمهوری اسلامی عقب نمانده و در بسی موارد جلو تر از صدا وسیما است.

این رسانه ها معمولا بیش از نصف قتل ها و جنایت ها در ایران را به افغانها نسبت میدهند و به مخاطبان خود افغانها را به عنوان انسانهای شرور ، خشن ، قاچاقچی ، دزد ، چاقو کش و وحشی معرفی می کنند که بتوانند از این رهگذر مردم را بر علیه افغانها بشوراند تا در پروسه اخراج افغانها تسریع صورت گیرد .

اما همانطوریکه سایر تبلیغاتهای پر طمطراق آنان در مورد فلسطین و لبنان و .... تاثیری چندانی بر افکار عمومی ندارد، این مورد نیز تاثیری بر باورهای مردم در مورد افغانها نداشته است .

چون آنان روزانه از نزدیک صداقت ، ایمان ، مردانگی و عزت نفس افغانها را می بینند و اهمیتی هم به این فرافکنی های دولت و حکومت شان که بخاطر ضعف مدیریت انجام می دهند نمی دهند.

علاوه بر توهین ها به مهاجران افغانی توهین به مقامات عالی رتبه کشور و پارلمان و نهادهای سیاسی اجتماعی کشور نیز در دستور کار این رسانه ها قرار دارد . که لا اقل اگر مسولین و رسانه های افغانستان برای مهاجران بخت برگشته کاری نمی کنند برای حفظ آبرو وحیثیت کشور و ملت خود کاری کنند.

به عنوان مثال سخنان خانمی کم تجربه ی که پارلمان کشور را طویله خوانده بود چندی پیش در ایران بسیار روی آن مانور داده می شد و تیتر های بزرگی در صفحه نخست روزنامه ها به چشم می خورد وتصاویر عجیب و غریب از پارلمان افغانستان و اعضای آن راکنار هم می چیدند تا به مخاطبان خود چنین القاکند که حرف این خانم حرف ما هم هست و درست گفته و درسفته.

در مورد سفر آقای کرزی به آمریکا که چندی پیش صورت گرفت علاوه بر گزارش های مغرضانه که معمولا در مورد حوادث مربوط به افغانستان منتشر می شود برخی از روزنامه های ایرانی عکس ایشان را در کنار رئیس جمهور بوش چاپ کرده بود که در این عکس آقای کرزی کلاه اش را با دست نگه داشته بود وزیر این عکس نوشته بودند : مواظب است کلا ه اش را برندارند در حالیکه نمی داند خیلی وقته سرش کلاه رفته است.

در سفر اخیر ا حمدی نژاد به کابل علاه بر آنکه سفر ایشان به کابل را در حد سفری چند ساعته و نیم روزه، وافغنستان را کشور کم اهمیت جلوه می دادند برخی از روزنامه های این کشور عکسی مونتاژ شده ی را از دو رئیس جمهور به چاپ رسانده که در این عکس گیلاس آب کرزی نعلبکی ندارد ، و روی میز خالی گذاشته شده و گیلاس آب احمدی نژاد دو تا نعلبکی دارد، یکی زیر، و دومی که در وا قع نعلبکی گیلاس کرزی است روی گیلاس آب احمدی نژاد بصورت سرچپه و معکوس قرار دارد . و آقای کرزی در حال تعارف کردن چیزی به احمدی نژاد است شایدهم تعارف می کند آب نوش جان فر مایید! در حالیکه رئیس جمهور ایران نعلبکی لیوان ریس جمهور را روی لیوان خود گذاشته است و آب را قابل استفاده نمی داند این درحالی است که لیوان رییس جمهور افغانستان بدون نعلبکی و رو باز جلوی اش قرار دارد، در زیر این عکس نوشته شده است استقبال از احمدی نژاد در کاخ گلخانه کلمه کاخ دقیقا زیر لیوان احمدی نزاد قرار گرفته است.

نمونه های زیادی از این گونه عملکرد های رسانه های ایرانی می توان شمرد که تفصیل بیشترلازم نیست و خود افغانهای مهاجر بیش تر از من بر مطلب واقف اند .

در اخیر باید متذکرشد که دو ملت افغان و ایران دو ملتی بزرگوار ، دوست و برادر هم اند و به معنای دقیق کلمه اصلا دو ملت نیستند یک ملت اند که در غم وشادی هم همواره شریک بوده اند مردمان دوسوی مرزی که با یک زبان صحبت می کنند به یک دین معتقد اند یک نزاد و یک درد و یک شادی دارند را چگونه می توان دو ملت خطاب کرد اما به هر حال در هر مردمی می توان نقاط ضعف های یافت و هم نقات مثبت و قوت و زیبایی های یافت .

آیا درست است که رسانه های افغانستان هم هر آنچه در ترمینال جنوب تهران ، ورامین ، پاکدشت و شوش ومولوی روزانه اتفاق می افتد را بنام کل ایران برای مخاطبان شان پخش نموده و با سیاهکاری تصویری زشتی از ایرانی ها - که به اندازه کافی در برخی کشور های دور ونزدیک چهره ی زشتی از ایرانی به تصویرکشیده می شود - ارائه دهد تا بذر کینه نفاق را میان دو ملت بکارد و آتش نفاق را شعله ورتر نماید؟ . نه سیاهکاری کاری درستی نیست نه شرعا ، نه اخلاقا ونه منطقا.

بیاییم ملت ها را به هم نزدیک سازیم ، دل شکستن هنر نیست تا توانی دلی بدست آور، یا بقول شاعر خود شکن آینه شکستن خطاست.

اما اگر خویشتن داری ها همچنان سودی نداشت باید فکری به حال خویش کرد تا همانگونه که خیلی از مفاخر علمی کشور ما را این وآن به نفع خویش مسترد می نماید نکند فردا ما بمانیم و سرزمینی با مردمان آنگونه که دیگران می خواهند.