ناظمی: با نام مستعار نوشتن، خيانت به فرهنگ است!؟

 

 چکاوک

27.08.07

 

چند روز پيش، فرهيخته ای زنگ دورگوی نويسنده ای اين واژگان را به آواز درآورد و گفت، که تارنمای آسمايی را بگشا و به آواز ناظمی گوش فراده!

من، که در آندم سرگرم خواندن سروده های زيبايی آرش آذيش بودم، به اين گمان شدم، که شايد ناظمی:

”... دريچه ای را

به سوی باغ ستايش مهر

به سوی واژه های ناب

آشتی ...*“ گشوده باشد!

مگر اندوهگينانه بگويم، که نادرست بود، آنچه من پنداشتم! پس از شنيدن گفتگو، جام می سرخ را به کنار نهادم و دست به خامه بردم، تا پيرامون اين گفتگو چيزی بنويسم.

باری، اين گفتگو، که به بيشتر به شيوه ای کهن ستودن و لوخ به همديگر وام دادن، سروسامان داده شده است، پيرامون دانش نوشتار (ادبيات)، خرده گيری (نقد)، زبان و ... می باشد.

همه ای پرسش و پاسخ های که پيرامون خرده گيری و دانش نوشتار اند، پای از چهارچوب آنچه در نوشتار کهن آمده است، بيرون نمی نهند. تنها گفتگو بر سر زبان دری کاستی های دارد، که پاسخنده از نام واژه ای دری، زاب (صفت) می سازد و آن را به دمب پارسی می بندد، مگر نمی داند، که زاب دری از دره می آيد، از دربار يا ...

 

پای نادرست گفتن ها هنگامی به ميان کشيده می شود، که سخن از ”جای پای باز کردن خرده گيری در سرزمين مان می باشد. پرسنده و پاسخنده به اين گمان اند، که گويا: ” نقد در انترنت يک جريان مضحک و آسيب دهنده است ... سياه سنگ و ... مسله ای حب بغض را کمتر مطرح می کنند ... با نام مستعار نوشتن يک شهامت اخلاقی نيست ... با نام مستعار نوشتن خيانت به فرهنگ است ... انتقام جويی شخصی و سياسی ...است“ (اگر نوشتار ميان نشانه ای ناخنک کاستی داشت، گناه يکبار شنيدن من است!)

يکم، خرده گيری به هر گونه و از هر نهادی که برخيزد، سازنده بوده و يگانه راه پيشرفت دانش نوشتار است! برای نمونه، اگر کسی از ايمروزيان مان خرده نگيرد، تا هزار سال ديگر هم، آيندگان خواهند نوشت، که ‏”قيمتي در دري را زير پاي گله خوكان نميريزيم“!

دوم، بی از چند تن از انديشه گره خورده ها، که توانايی نوشتن يک واژگان را هم به زبان مادری شان ندارند و به زبان پدری می گويند و می نويسند و داد از زبان و زبان شناسی می زنند، هيچ خرده گير ديگری کينه ورز و کينه توز نبوده و نيست.

سوم، پردلانه می توان گفت، که هيچگونه کينه ورزی يی در نوشتار سياه سنگ به چشم نمی خورد و بايد خستو شد، که خامه ای جادويی سياه سنگ در خرده گيری، داستان و برگردان بی همتا است.

چهارم، با نام پوششی (نام مستعار) نوشتن، نه کينه توزی است و نه هم آسيبی به فرهنگ می رسد.

پيش از آنکه به روان مردگان که با نام پوششی می نوشتند، گزندی برسد و يا خامه ای زندگان، که با نام پوششی می نويسند، اين نادرست گفتن ها را روی نيمکت سرخ بنشاند، بايد به آنها بازنگری شود!

در پاسخ به اين پرسش، که چرا کسی برايش نام پوششی برمی گزيند، می توان فرنود های زير را نامبرد:

- کمی يادم می آيد، که روزی در دبستان سخن از ناشناس شد. يکی از شاگردان گفت، که نام راستين ناشناس صادق فطرت است و او از ترس پدرش اين نام پوششی را برايش برگزيده است! در اينجا سخن از پديده ای ترس است و به درستی و نادرستی اين گفته کاری نداريم.

- بيشتر جوانان دلداده ای ما، در آغاز دلدادگی، نامه های دلبری شان را با نام پوششی می نوشتند.

- برای بيشينه ای از نويسندگان خرده گير، يگانه راه زنده ماندن، گزينش نام پوششی است.

- برخی از چکامه سرايان و نويسندگان برای شان نام دلخواهی را بر می گزينند، که به گفتار و نوشتار زيبای شان بخواند!

- بسياری از نويسندگان فروتن بوده وبرای شان نام پوششی برمی گزينند، تا به جای خود شان، نوشتار شان نامدار و سرشناس گردد.

- برای اينکه از پيوند های ساختگی جلو گيری شود، نويسنده برايش نام پوششی برمی گزيند.

- - برای اينکه نويسنده جلو بهره برداری های ديگران را بگيرد، برايش نام پوششی برمی گزيند.

- گزينش نام پوششی، برای جلو گيری از دست و پای بوسی و رد روی هاست.

- گزينش نام پوششی، برای ارجگزاری و نگهداری روش های کهن است.

- گزينش نام پوششی، از بهر نگهداری پيوند های ميان مردمی است! برای نمونه، اگر چنين نبودی، ده ها جشن شادی دوستان را دريادلی و چاچا به جشن چول بری دگرگون می کردند.

پس دليرانه می توانيم بگوييم، که گزينش نام پوششی ‏خيانت به فرهنگ نبوده و ‏بی شهامتی اخلاقی هم نيست.

اکنون نام چند تن از بزرگ مردانی را که پارچه های هنری شان را با نام پوششی بيرون می داده اند، می نگارم:

برتولت برشت نخستين داستان و چکامه اش را که با جنگ ناسازگار بود، با نام پوششی اويگن برتولد به چاپ رساند.

منصور حکمت (زاده ۱۳۳۰ - درگذشته ۱۳۸۱) انديشمند، انديشه ‌پرداز مارکسيست و نامدار ترين کمونيست در سرگزشت جنبش چپ ايران و عراق و بنيانگذار و رهبر حزب کمونيست کارگری ايران و حزب کمونيست کارگری عراق، است. نام راستينش ژوبين رازانی است.

صمد بهرنگی (زاده ۱۳۱۸ ــ درگزشته ۱۳۴۷) داستان ‌نويس، پژوهشگر، برگرداننده و چکامه سرای ايرانی بود.

صمد بهرنگی نوشتارش را با نام های پوششی ص. قارانقوش، چنگيز مرآتی، داريوش نواب‌مراغی، بابک بهرامی و آدی باتميش می نوشت.

رومن گاری (زاده 1914-درگزشته 1980) نويسنده ، هنرمند و کارگردان فرانسوی بود. نام راستين او رومن کاسو بود.

ژان پل (زاده1763 - درگزشته 1825) نويسنده و چکامه سرای آلمانی بود.

نام راستين او يوهان پاول فريدريش ريشتر است.

سيد مجتبی بزرگ علوی (زاده ۱۲۸۲ - درگزشته ۱۹۰۴) نويسنده ايرانی است.

بزرگ علوی (با نام پوششی فريدون ناخد) در کنار تقی ارانی و ايرج اسکندری (با نام پوششی جمشيد)، نخستين دوره مجله دنيا را به چاپ می رساند.

صادق هدايت (زاده ۱۲۸۱ - درگزشته ۱۳۳۰) نويسنده، برگرداننده و روشن انديش ايرانی است. او بيشتر نوشتارش را با نام پوششی  هادی صداقت به چاپ رساند.

خسرو گلسرخی (زاده ۱۳۲۲ - درگزشته ۱۳۵۲) چکامه سرا و نويسنده ای مارکسيست ايرانی است.

گلسرخی بيشتر نوشتارش را با نام های پوششی خسرو تهرانی، خسرو کاتوزيان، دامون و خ. گ. می نوشت.

سيمين دانشور (زاده ۱۳۰۰) نويسنده و برگرداننده ای ايرانی است.

دانشور نوشتارش را بيشتر با نام پوششی شيرازی بی‌نام می نوشت.

رهی معيری چکامه سرای ايرانی است. او از داشتن نام های پوششی زاغچه، شاه پريين، گوشه‌گير و حق گو بهره می‌برده است.

خوب از بزرگان که بگزريم، نگاهی به نام پوششی ببرک کارمل يا شاه شجاع دوم می اندازيم. ناگزير به ياد داريد، که برنامه ای پرچم را با نام پوششی مريد نوشت.

چنانکه ديديم، نام پوششی داشتن، نه دغلی در فرهنگ است و نه هم کينه ورزيدن و کينه توزيدن با کسی می باشد!

برای آنکه بتوانيم دانش نوشتار خويش را بارور و بارورتر بسازيم، بايد به آزادی گفتار و نوشتار ارج بگزاريم و بسياری از مرز ها و گرايش های کهنه را از ميان برداريم.

شاد و پيروز باشيد!

 

 

----------------------------------------------------------------------

* آرش آذيش، بوطيقای خاک، ۱۳۸۳