ناتور رحمانی

18.07.08

 

هزاره های گمشده !!

 

هزاره های پيش

با ديهيم و فر گيتی نورد

بلند بالا و پُرافتخار

تکيه برداربست جهان داشتم

در آنزمان

دنيا مرا ( آريايی ) ميديد

من ( آريانای ) کبير بودم ....

******

سده های پيش

با تاج خسروانی

گرمای آتشکده های من

آفاق را در پرتو شعله های

هنر ، فرهنگ و زبان ( خراسانی )

گرم و پُرنور ميکرد

درآن دوران من

( خراسان ) زمين بودم ....

******

دوصد سال پيش ازين

با اورنگ پادشاهی

خانواده بزرگ من

با يمن همت ، لياقت و محبت

زنجير مستحکمی از اتحاد و همدلی بودند

آنگاه من در ( آسيا )

خورشيد تابان بودم

خاک گهربار بودم

من ( افغانستان ) بودم ....

******  

درهزاره ای گذرگاه مدنيت ها بودم

در سده ای شاهراه ابريشم

حالا شده ام پايگاه ستوران ايلغار

عرصه تاراج و تجاوز بيشمار

پاره پارهست پيکرم

گمشده آئين من

شهرت ديرين من

من ندانم ( نام خود ) ؟؟؟

تاج سلطانی چه شد ؟

اورنگ شاهی چه شد ؟

بوم وبرم تا کجاست ؟؟؟

خون ز چشمم ميچکد تاريخ شمار

بهر ( آريانا )

( خراسانی ) ديار

خاک ( افغانان ) و افغانی نگار

آخر ای يزدان !

کجا شد آن ديار من ؟

شکوه و افتخار من ؟؟

( اوستا ) را چها کردند ؟

چه شد آن ( نوبهار بلخ ) ؟

چرا رفته ز ياد روز

 « نيکو پندار » « نيکو گفتار » و « نيکو کردار » ؟!

چه شد ( يما ) ؟

کجا رفت ( آذر و جمشيد )  ؟

سراغم ده ز ( رستم ها ) و ( مانی ) ها

ز ( بابُک ) ( کا وه ) و ( آرش )        

بده نشان ز ( ميرويس ) هم

( ملالی ) را بمن باز ده

و يا برمن بگو حکايت مردان جانباز را

که بهر ( استقلال ) و ( من )

سروجان را فدا کرند

و روزگار عدوی من

سياه کردند سياه کردند ....

بگو از آن ( ستاره ) ها

که درتاريکترين شب های عمر من

درخشان بودند و پُرنور

که اکنون بردل ( گورهای گروهی )

ستاره ها ميکارند ********************* 

ای يزدان پاک !

خدای عقل و انديشه

من شهيد بیکسم و مانده در کار زار ننگ و نام

يکی نامم کند ننگين ؟!

دگر ننگ شويد از نامم ....

ببين يزدان !

خدای خرد و خوبی

زمن دور کن

سگان ايله گرد و هرزه و ديوانه و خونخور

زمن گوشت خورده اند

و استخوان بر نيش ميدارند !!

دگرخونی نمانده در وجود من

که اين ديوانه ها در ظلمت انديشه های خويش

کشند ساغر ....

******

اگر باشد که بگذارند مرا آرام

دوباره جستجو را ميکنم آغاز

برای احيای آن گذشته های پُربارم

برای آن شکوه و افتخار و جمع يارانم .