جنت گزیدگان دوزخی

 

نویسنده: قاری عتیق الله ساکت

14.08.07

 

بخش سوم

 

درجهان اسلام با یک گروه انسانها وتعبیرگران بیدانش  برمیخوریم که از سر بی علمی  با تمسک به یک حدیث پیامبر ازمیان هزارها، واستفاده از روایت ظاهری آن یک حدیث،  ششهزار وششصد وشصت وشش آیات قرآن را باجمیع احادیث دیگرترک نموده فقط وفقط همان یک حدیث را مبنای همه فعل وانفعالات، اعتقادات  وجهان بینی خویش قرار میدهند. بعبارهء دیگر اینان کسانی اند که بوسیلهء یک حدیث همه آیات قرآن واحادیث پیامبر را میکوبند، وازهمان یک حدیث مذهب فکری وعقیدتی عجیب وغریبی را برای خود میسازند. این درست به آن میماندکه شخصی از یک درخت پربار فقط یک برگهء آنرا  اختیار نموده وجود همهء آن درخت تناور را با همه شاخ وبرگ پر میوهء آن انکار نماید. پیش ازینکه حدیث مورد نظر را ذکر کنیم شایان ذکر میدانیم که  فرقه های متعددی اعمال  گمراهانهء شانرا با استناد به همین یک حدیث که ازنگاهءعلم حدیث شناسی آحاد هم است توجیه میکنند واین حدیث را دستاویز همه اعمال خرافاتی وشیطانی شان میسازند. حدیث آحاد آنست که روایت آن توسط یک شخص صورت گرفته باشد چنانچه همین حدیث که دربارهء  آن تبصره میکنیم ازجملهء احادیث آحاد است که نقل کنندهء دست اول آن تنها حضرت عمررض است نه  سایر اصحاب پیامبر که لفظ حدیث قرار زیر است: انَمَاالاَعمَالُ بِاالنِّیِّات وَاِنَّمَا لِکُلِّ امریءٍ مَّا نَوَی. همه اعمال انسان به نیات اش بستگی دارد وهرشخص را است آنچه نیت کرده.

 

حالا بعنوان مثال ببینید که چه فرقه های گمراهء حول وحوش این حدیث حلقه زده برای تبریه اعمال شیطانی خود ازان سوء استفاده میکنند و حدیث مذکور را مدار همه عقاید واعمال خود قرارمیدهند:

-  یک عده اشخاص فاسدالاخلاق عدم پابندی خودرا به ارزشهای اجتماعی واخلاقی  با همین حدیث توجیه میکنند ومیگویند ما هرچند در ظاهر آزاد استیم ولی دل ما ونیت ما صاف است، مهم آنست که انسان دل خودرا پاک نگهدارد، رعایت قیودات اخلاقی عبادتهای ظاهری همه ریا وتظاهر است....

 این فلسفه علی الخصوص دربین یکعده  زنان آهسته آهسته رو به افزایش است که از یکطرف اعمال، حرکات وظواهر شان به زبان حال گویای تمایل قلبی ایشان به فساد وبی بندوباری است ازطرفی دیگربا استفاده ازینگونه استدلالهای میان تهی خودرا در بین مردم پاکنهاد ومعصوم جلوه میدهند و اینگونه وانمود میسازند  که باوصف حرکات غیر اخلاقی ولباس های جلف که دروجود ایشان دیده میشود،  دل شان صاف ونیت شان پاک است ولی اجتماعی که دران زیست میکنند، بسیارآگنده از رذالتهای اخلاقی است که همچو زنهای بی آلایش وآزاد را با بی اعتمادی مینگرند، ازاعمال وحرکات ایشان  برداشتهای غلط  نموده درحق ایشان  گمانهای بد میکنند. بنأ هرگاه هنگامه یی در ارتباط برخورد های ایشان ایجاد شود، منطق ایشان برای دفاع ازخود  وکوتاه کردن زبان مردم وتبریه اعمال غیر اخلاقی شان اینست که میگویند  ما ازان دسته انسانها نیستیم که ظاهرأخودرا خوب جلوه میدهندولی دردل شان هزاران هزار مرداری است!!!؟

این فلسفهء نوین هم ناشی ازبرداشتهای کج وتفسیرهای معوج  از همین حدیث متذکره است که نسل به نسل، سینه به سینه ودهان بدهان به ایشان رسیده است.

-  یکعده مسلمانان دیگردربرگذاری مراسم وعنعنات خیر وشر هم در زیر درفش همین حدیث شریف  همچشمی ها،  رقابتها، خودفروشیها، فضل فروشیها، خودنماییها وصدها اعمال عنعنوی مزخرف خود را انجام میدهند وبازهم توقع ثواب وپاداش را میداشته باشند. چنانچه درمراسم مرده داری وسوگواری که بحکم عنعنه نه بحکم دین،  شخص خیرات کننده برای برگذاری مجالس ختم وخیرات، درحالیکه   فرد فرد اشخاص متنفذ ومتمول را قبلأ فهرست نموده، قیمتی ترین برگه های مزین تشریفاتی را  برای  دعوت ایشان  خریداری مینماید، سپس بخانه های هریک ازاین بزرگان  آن برگه های دعوت را میرساند، وصدها ریزه کاریهای تشریفاتی دیگررا انجام میدهد، ولی درآخر زمانیکه سؤال از ثواب وعقاب، رضا وسخط خداوند، ریا واخلاص مطرح میشود وپرسیده میشوند که آخر اینهمه دبدبه وطمطراق که بی شباهت به محفل عروسی نبود، مشخصأ هدف تان ازان چه بود؟  آیا این یک ضیافت برای اشخاص سرمایه دار ومحترم بود ویا خیرات برای رفع گرسنگی وتشنگی فقرأ ومستمندان؟  این همه سفره های رنگین  وترتیبات ومصارف که انجام دادید، کدام غریب را سیر کرد؟ درد  دل کدام یتیم را رفع کرد؟ حاجت کدام فقیر را برآورده ساخت؟ چطور میشودکه نام این گردهمایی وضیافت شمارا مجلس خیرات بنامیم؟  درپاسخ میگویند: نیت ما خیرات  بخاطر خدا بود و خداوند نیات دل مارا محاسبه میکند هرکه آمد آمد، هرکه خورد خورد!!!؟

 درحالیکه هرگاه دقیق بنگریم هدف جز ریاکاری، سالوس، خود فروشی، خودنشاندهی وغیره چیزی دیگری نبوده است واصلأ شمه یی از رضای خدا وخیرات بخاطر خدا در دل وی نبوده است.

-  در جنگ ها ونبردهای سیاسی میبینیم که یک دسته افراد براساس  برنامه های بسیار دقیق طرحریزی شده درحالیکه عمدأ مسلمانها را نشانه میگیرند وبخاک وخون میکشانند، برخلاف توقع  چهرهء حق بجانب بخودگرفته، قیافهء دوستان ولشکریان خدا را بخود داده میگویند نیت ما جهاد بخاطر خدا بوده است.

اینها در ارتباط کشتن انسان که بدترین گناه وموجب عذاب جاوید در دوزخ است، چنان بی پروا استند که  دربعضی مواضع  بخاطرکشتن یک نفراز دشمنان خویش صدها مسلمان بیگناه را به قتل میرسانند ولی بازهم پاسخ ایشان همان است که : انماالاعمال باالنیات.  اینان نیز همچو دسته های سابق الذکر جنایات انکارناپذیر خودرا با استفاده ازهمین حدیث پیامبرتفسیر پردازی کرده میگویند: نیت مهم است،  چون نیت شخص انتحار کننده ویا حمله کننده روی شخص کافر بوده بنأ درینگونه واقعات هرچند مسلمانانی که کشته میشوند، گناه نیست وخداوند شخص قاتل ویا انتحار کننده را بخاطر همان یک نیت اش شهید میگرداند!!!؟

درحالیکه نظر به قول خداوند کشتن یک نفرمسلمان برابر با مرگ یک جامعه است ضمنأ در قرآن عظیم آیتی داریم که ذره ذره اعمال انسان مورد محاسبه قرار میگیرد. فَمَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَهُ وَمَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ.(پارهء 30، سورهء زلزال، آیة: 7 و8)

 چطور خون یک انسان اینقدر عبث وبی ارزش است که بخاطر نیت یک شخص  که اشتهای جنت وحور وغلمان ویا رضای خدا را برای شخص خود کرده جمع کثیری ازانسانهای دیگر ومسلمانهای همدین او بیهوده فدای نیت و اشتهای اوشوند تا به قیمت بد بخت شدن تعدادی زیادی از انسانها وخانواده های مسلمان دیگر، فقط یک شخص  مستحق جنت شود، مگر دیگران چه گناه کرده اندکه قربانی نیات واشتباهات او شوند؟

بطور خلاصه میتوان گفت که حدیث نیت گرایی یگانه چتری شده است که امروز در جامعهء ما همه  فرقه های گمراه، حلقات مکار، نوکران استعمار وانسانهای جاهل، بدترین واحمقانه ترین اعمال را درزیر آن با استفاده از خوشباوری ونا آگاهی مردم ما در ارتباط دین  انجام میدهند معهذا  اجتماع ماحول خودرا هم با اینگونه  فلسفه تراشی ها مجاب میسازند که هرچند اعمال زیادی برخلاف اسلام از ما سرمیزند،  ولی نظر به نیت درونی، این اعمال درپیشگاهءخداوند فضیلت دارند زیرا اعمال انسان به نیات اش تعلق دارد،  وشما نیزباید تقدیس کننده وتمجید کنندهء ما باشید!!!؟

 

درحالیکه هرگاه نگاهء خودرا از سطح به عمق کشانده، از قضاوت های عجولانه بگذریم ویکمدت بخاطر دریافت حقیقت تکلیف تحقیق را صبورانه تحمل نماییم، درمییابیم که آنچه در اسلام خیلیها اهمیت دارد موضوع توحید ویگانه پرستی

است وهشدارهای قرآن واحادیث پیامبر روی نیات باطنی، اراده ها وتصامیم قلبی بخاطر بستن درب ریا وتظاهر بروی مسلمانان  واستقامت ایشان درجادهء توحید است تا همانگونه که  مسلمانها درظاهر اعمال زیبا را انجام میدهند، باطن شان نیز با انوار ایمان زیبا ومطهر باشد وهیچ نوع کجی، انحراف وپلیدی در نهادشان وجود نداشته باشد. بنأ   حدیث  " نیت محوری" هیچگاه بخاطر توجیه وتبریه اعمال زشت انسانهای منحرف که قصدأ خودرا در منجلاب گناه وفساد غوطه ور میسازند، نیست بلکه هدف ازان نخست برحذر داشتن مسلمانان از غرق شدن درمرداب شرک وثانیأ تبریه اعمال سهوی و غیر قصدی ایست که نا آگاهانه ازدست انسان سرمیزند. طور مثال  رانندهء یک واسطهء نقلیه براهءخود روان است ولی ناگاه شخصی دراثر اشتباه خودش با  واسطهء وی تصادف نموده بدون اینکه شخص راننده قصد قتل ویرا داشته باشد، دراثرتصادم تصادفی از بین میرود. حالا درین حادثه هیچ عمدی مبنی بر برنامهء قتل وی از طرف راننده وجود نداشته ونه ویرا ازسابق میشناخته و نه با وی دشمنی داشته است. اینجاست که ما چنین شخص را قاتل بمعنای خونخوار وجانی واقعی گفته نمیتوانیم زیرا قتل که صورت گرفته دراثر تصادف وبرون ازبرنامهء وی بوده است. اینجاست که پیامبر میفرماید: انما الاعمال باالنیات.....

 ولی امروز باکمال تأسف  کسانیرا میبینیم که دقیقأ وقصدأ خودرا درقلب ازدحام مسلمانها انفجار داده انتحار میکنند، ولی گستاخی وبیباکی افراد همکیش ومحرکین ایشان درارتباط تفسیر غلط ازآیات قرآن، احادیث و فتواهای دینی باندازه ایست که همچو اعمال فاسقانه وکفرآمیزشانرا به اسلام نسبت داده حلال را حرام، سیاه را سفید وزشت را زیبا برای مردم معرفی میکنند.

درمجموع  میتوان گفت که همه فرقه های گمراهءیاد شده کسانی اندکه با نیتهای الهی کارهای شیطانی را انجام میدهند و اینقدر تمیز ندارند که هدف پیامبر این نبوده است که  از ارزش عمل دربرابر نیت چنان بکاهد که هیچ تعریف ومعیاری برای عمل شایسته وجود نداشته  صرف نیت باشد ودیگر هیچ. واقعیت اینست که نیت بخودی خود هیچگاه کافی نبوده بلکه نیت خوب عمل خوب نیاز دارد وهیچگاه نیت خوب با عمل زشت، جمع نمیاید وآنانیکه این دو عنصر نامتجانس  (نیت خوب وعمل بد) راباهم جمع نموده سپس علامت مساوی را دربرابرش گذاشته میخواهند ازین معادلهء غیر اسلامی وغیر منطقی نتیجهء مطلوب بگیرند، اساسأ سر ازنو باید ایمان خودرا  تجدید نمایند. همینگونه رابطه میان هدف و وسیله برمبنای همین قاعده است که هدف مقدس باید باوسایل مقدس ومشروع دستیاب گردد نه اینکه بخاطر رسیدن به هدف مطلوب ولو رضای خدا وکمک به دین خدا باشد،  از هروسیلهء ناجایز کاربگیریم بدون اینکه بیندیشیم آیا این وسایل مورد استفاده حلال استند یا حرام، مفیداند یا مضر وغیره. لازم میدانیم که درین قسمت روی موضوع "هدف و وسیله" یکمقدار  روشنی انداخته شود. بگونهء مثال درجهان غیر اسلام در میان پیروان بعضی از مکاتب سیاسی بخاطر رسیدن به هدف که خدمت به حزب ویا وطن میباشد، هرنوع کارهای ولو بر خلاف موازین اخلاق بشری جایز است. چنانچه گروه های استخباراتی برای بدست آوردن راز های محرم حتی از وجود زنها طوری استفاده میکنند که ایشان را دربین دشمن جا زده وآنها بخاطر خدمت به وطن ویا گروهء منتخب خود  هیچ باکی درقسمت عفت، پاکدامنی وعزت خود نمیداشته باشند. زیرا آنچه برایشان ارزش دارد، تعهد به خط مشی حزبی وگروهی ویا هم میهن شان است. بنأ خدمت به حزب، گروه ویا وطن هدف است وانجام مأموریت های تعین شده ازطرف مقامات بالا ولو هرکاری که باشد، وسیله.

گروه های استشهادی  که امروز درکشورهای اسلامی بر مبنای نیت وهدف خودرا انتحار میکنند، وبخاطر رسیدن به هدف خود دست به اعمال ناجایز وکفرآمیز خودکشی میزنند، قاعدتأ داخل همین فلسفه عمل میکنند ودرست شبیه  احزاب وگروه های استخباراتی غیر اسلامی اند که بخاطر بدست آوردن مرام خود از هیچ کار نا جایزی دریغ نکرده حتی زنان را وادار به فساد اخلاقی میسازند. زیرا راهکارها وعقاید ایشان بخاطر بدست آوردن هدف مشترک است. بنأ ایشان مانند یک سکهء دو روی استند.

 

درحالیکه در اسلام ولو هرقدرکه   هدف  مورد نظر تقدس داشته  بخاطر خدمت به دین خدا وجامعهء اسلامی باشد،این شیوه  قطعأ مشروعیت نداشته  جایز نیست که شخصی ویا گروهی دست به جنایت، خیانت، خود فروشی، تن فروشی وسایر  فسادهای اخلاقی زند.

 امروز درجوامع اسلامی یکعده مسلمان نماها در اثر جهالت ونا آگاهی عمیق درانتخاب هدف و وسیله دچار اشتباه شده اند. چنانچه هدف جنت را گرفته اند و وسیله  برای رسیدن به آن هدف، کفررا. بیخبر ازانکه هدف پاک ومقدس  وسیلهء هممانند خود پاک ومقدس میخواهد. بنأ برای شناخت راه های سهل الوصول و وسایل پاک ومقدس که ما را در رسیدن به هدف ما کمک کند،  ما نیازمند به علم ومعرفت استیم. پس هدف برمبنای وسیله و وسیله برمبنای علم ومعرفت استوار است. ازین مقدمه چنین نتیجه میگیریم که علم، شناخت ومعرفت مقدم بر نیت، سازندهء نیت  وجزء لا ینفک آن است که درغیرآن هیچگاه هدف مطلوب بدست نمیاید. مگر انسانهای نابلد وفاقد شناخت اکثرأ بجای کعبه به ترکستان نمیروند که میروند. پس  علت درکجاست؟

در زندگی روزمرهء خود مابهر جا که سفر میکنیم ویا جایی میرویم، حرکت ما به کمک  شناخت قبلی ویا راهنمایی و راه بلدی کسی است. فرض کنید نیت دارید بخانهء یکی از دوستان تان بروید که وی درموقعیت شرق منطقهء شما زندگی میکند، ولی شما خانهء اورا هیچگاه ندیده اید، و هیچ بلد هم نیستید،  درینصورت برای رسیدن بخانهء او چه میکنید؟

طبعأ که شما درتلاش بدست آوردن معلومات دقیق ازموقعیت وی وراه های که شمارا به آنجا میرساند،  میبرآیید که این خود نوعی شناخت، علم ومعرفت است. حالا اگرشما هیچ خودرا زحمت نداده بدون هیچ معلومات قبلی راهی منزل وی شوید صرف با این توکل که من نیت خانهء دوست خودرا دارم ونیت من به تنهایی بدون معلومات وراه بلدی کسی کافی است وخود بخود مرا بخانهء وی رهنمون میشود، آیا اینگونه تصمیم درست خواهد بود؟  آیا درینجا نیت مهم است، یا علم وشناخت ازخم وپیچ کوچه ها و راه ها؟ نیت که قبلأ در دل شما صورت گرفته ولی حالا میشود با همان نیت که کرده اید  به هر سمت وسویی که بروید، منزل دوست تان درسر راهء تان سبز شود؟  آیا هر راهی میتواند چه از زمین چه از آسمان، چه از شرق وچه ازغرب، چه از شمال وچه ازجنوب شما را به منزل دوست تان برساند یا صرف چندراهء مخصوصی است که شما ناگزیر استید آن راه هارا نخست بشناسید وبعد ازهمان راه ها بروید؟ اگر هر راه میتواند که شما را در رسیدن به هدف تان کمک کند، پس درینصورت ما هیچ ضرورت به علم، شناخت ومعلومات دقیق دربارهء راه ها  نداریم بلکه فقط وفقط نیت ما کافی است وصرف آن میتواند که مارا بسر منزل مقصود برساند. زیرا از هر در ودیوار که سرخودرا بلند کنیم خانه دوست ما خود بخود دربرابر ما قرار میگیرد. ولی اگر سخن بر سر عقل ومنطق است، که دیگر چشمان خودرا درست باید بمالیم وازخواب غفلت بیدارشویم ودرست قضاوت کنیم که هر راه راهء منزل دوست ما نیست وهر حرکت  بی مفهوم هم مارا بسر منزل مقصود نمیرساند.

کسانیکه صرف بر مبنای نیت قلبی عزم خانهء دوست  ویا بهشت را میکنند، حقیقتأ انسانهای  خیالپرست وبی منطق استند که در دل راهء جنت ولی در زیرقدمهای خود راهء دوزخ را درپیش گرفته اند. اینان کسانی اندکه در دل جنت را گزیده اند، ولی درواقع همه دوزخی وبرزخی اند.

 در بحث آینده انتحار را از دیدگاهء آیات قرآن عظیم واحادیث نبوی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

ادامه دارد