باقی سمندر

جوزای سال 1386

2007-06-23

 

 

 

 

 

 

سخنی در باره شمس النهار

پیش از آنکه سخنی در مورد شمس النهار داشته باشم ،بهتر خواهد گردید تا  انگیزه نبشتن این موضوع را به شما نیز در میان بگذارم.

بعد از چندی مصروف خواندن مقاله های منتشر شده در گفتمان بودم که چشمم به عکس آقای کاوه آهنگ و عنوان

کاوه آهنگ

18.06.07

مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد

افتید. بدون تامل صفحه را بازکردم و به خواندم موضوع مورد بحث شروع نمودم و از خواندن نبشته سلیس و روان آقای کاوه آهنگ لذت بردم. در پایا ن مقاله نشانی http://www.naqd-wa-jaameah.org  را دیدم  و به اجازه شما رفتم در داخل صفحه و مقاله های جالب وخواندنی را از آقایون  مبلغ،زهما و پویا و همه عزیزان دیگر  خواندم و بیش از حد مسرور گردیدم . درمورد سایر مقاله ها میتوانم در آینده سخنی بگویم . در متن مقاله آقای  مبلغ چشمم به دو نیم یا سه جمله ای افتید که آنرا باهم میخوانیم

 

 

 «اگر کسی فراسویی اسطوره باوری،  با دید انتقادی با گفتار نقل شده برخورد نماید، نمی تواند از پرسش های ازین گونه  خودداری کند  که آقای پرتو نادری براساس کدامین داده ها و اسناد تاریخی چنین ادعا های بی اندازه متهورانه را روا می دارند؟ آن هم در حالی که یک شماره نیز از "شمس النهار" تا هنوز به دست کسی نرسیده است تا بر اساس آن این همه ادعا ها را به کرسی نشاند.

چرا این قدر و این چنین در کاربرد واژه و جملات بی دقتی به خرچ می دهند؟  » 1 _  تکیه زیر کلمات از منست.  باقی/

در پایا ن صفحه چشمم به جمله زیرین خورد که با هم میخوانیم.

هدف این صفحه که با نام "نقد و جامعه" به هوطنان پیشکش می گردد، این است تا به قدر توانایی محدودش سهمی در نشر فرهنگ نقد ایفا کند. در این جهت این صفحه هموطنان را به همکاری فرا می خواند.

 (نقد و جامعه)

  همچنان زیر عنوان

بورژوازی تجاری واصلاحات امیرشیرعلی خان

اسطوره یا واقعیت؟

و نقل قول زیر از غبار  :

" زمینه روئیدن جنین سرمایه داری در جامعه فیودالی افغانستان برای باراول" سخن می گوید (غبار 1980، ص 594)» را خواندم .

میتوانم بنویسم که سخت علاقمند این بحث میباشم .  من عجالتا در مورد اول یا « شمس النهار »  توجه شمارا جلب مینمایم و در نبشته جداگانه در مورد زمینه روئیدن جنین سرمایه داری هم مطالبی خدمت شما ارائه خواهم کرد.

 

آغاز گپ :

 

من به دو بهانه باعث درد سر شما میشوم.

نخست : من میدانم که این گفته آقای مبلغ که مینویسند :

 « یک شماره نیز از "شمس النهار" تا هنوز به دست کسی نرسیده است تا بر اساس آن این همه ادعا ها را به کرسی نشاند. »

  این نظریه هم درست است وهم نادرست. درست بخاطریکه خودشان میگویند که شمس النهار بدست شان نرسیده است. همچنان من هم مدعی نیستم که شمس و النهار را دیده باشم . هزار ها لیل و النهار را دیده ام ولی چشمانم کورگردد اگر شمس النهار را دیده باشم . همچنان مخاطب آقای مبلغ همان شاعر ونویسنده کشور مان پرتو نادری است که من چند روز پیشتر در کابل و آنهم در محفلی که انجمن قلم فراخوانده بود و مهمان اصلی برنامه خانم دکتر حمیرا نگهت دستگیر زاده بود، برای نخستین بار در زنده گی ام با چهره پرتو نادری آنهم از دور آشنا شدم وصدایشان را در مورد شعر بطور عام وخاص شنیدم. امیدوارم که خود آقای پرتو نادری در این مورد اظهار نظر نمایند.

اما نظر آقای مبلغ نادرست هم است ، به دلیل اینکه اگر غبار شمس النهار را  خوانده باشد یا نه من نمیدانم اما محمد کاظم آهنگ در سالهای پیش همان وقتی که من شاگرد  لیسه حبیبیه بودم و در سال  1394 کتابی منتشر کرده بودند بنام « سیر ژورنالیزم در افغانستان »  . آن کتاب با شماره 101 از طرف انجمن ادب وتاریخ  با شماره 7 از اکادمی علوم افعانستان  به اهتمام .ق -  عارفی درسطح دانشگا ه و بازار کتاب علاقمندان زیادی را جلب نموده بود و یک از خواننده ها نیز من بودم.

همچنان امسال در کابل و آنهم در بازار کتابفروشان چاپ جدید همان کتاب را دیدم . من هر دو نسخه را به نزدم دارم.چاپ جدید و چاپ سال 1349/.

 در چاپ 1349 بحث مورد نظر را اقای محمد کاظم آهنگ این چنین شروع کرده بود .

با اجازه شما من تمام متن را دوباره تایپ مینمایم و خدمت شما خواننده ها تقدیم میدارم تا برای تحقیق و نقد از جانب دوستان مواد بدست داده باشم.

همچنان بایست بنویسم که در گذشته های نه چند ان دور مجله ای بنام« نقد وآرمان » زیر نظر دکتر پرخاش احمدی منتشر میشد، نمیدانم که سرنوشت آن چه شد. اینک  نقد و جامعه را خیر مقدم میگویم وامیدوارم که این عزیزان بتوانند نقد شان را ادامه بدهند.

 

آصف آهنگ نوشته بود که :

« شمس النهار کابل  »

افغانستان  به حیث یک نقطه تلاقی مدنیت های شرق و غرب ، به حیث گهواره مدنیت های تاریخی و ماقبل التاریخ و بالاخره به قسم مهمترین مرکز تجارت بین نیم قاره هند ، کشور پهناور چین و ممالک اطراف و جوانب بحیره مدیترانه ، در طول تاریخ چند هزار ساله خود مورد تاخت وتاز و حملات جهانگشایان مختلف واقع شده و طوریکه مورخان معتقد اند در اثر این حملات زیانهاو خسارات سنگین اقتصادی ، اجتماعی و کلتوری را متحمل شده است.

     آخرین ضرباتی راکه بر پیکر ناتوان  و از پاشیده این خاک وارد آورد استعمار انگلیس بود.

      چنانچه این امر در آغاز قرن نزده در حالی شروع شد که افغانستان در آتش نفاقها و خانه جنگی های عصر میسوخت. ولی مسلم این است که در این وقت قدرت مرکزی بدست امیر دوست محمد خان موسس خاندان محمد زائی بود. جنگ اول افغان و انگلیس از 1838 تا 1842 دوام کرد وجنگ دوم از 1878 تا 1880 ع ادامه یافت.

      واقعا تا مدتی قبل از جنگ دوم افغان وانگلیس هیچ جریده و روزنامه ای را نمیتوان در افغانستان سراغ کرد.

       بعضی ها را عقیده بر اینست که در این وقت نشریه ای بنام کابل تحت نظر و مدیریت سید جمال الدین نشر میشد. چنانچه شاغلی مایل هروی در صفحه ج رساله خود – معرفی روزنامه ها،جراید و مجلات – پروان – دولتی  1341 از آن تذکار نموده است. همچنان شاغلی عبد الروف بینوا در مضمونی زیر عنوان شمس النهار – آریانا شماره چهارم سال نهم – نوشته اسلامیک کلچر را از قول ال  بکدانف حکایت میکند که در سال 1878 ع هنگام سلطنت امیر شیر علی خان بنام کابل اخباری منتشر میشد. ولی در عین مضمون شاغلی بینوا نوشته است که چون اثری از کدام شماره ء این اخبار در دست نیست فلهذا از تبصره روی آن خود داری کرده است.

     برای اطلاع بیشتر در این زمینه نخست عین نوشته اسلامیک کلچر را در اینجا اقتباس مینمایم .( بکدانف . ال – اسلامیک کلچر – جنوری 1929 0 حاشیه صفحه 127 – مقاله صفحه 126 تا 156 )

« در اینجا راجع بکابل که هنگام شش ماه اخیر زمامداری امیر شیر علیخان ( ختم سال 1878 ) نشر میشد تذکری بعمل نیامد... بعد از آن برای بیش از سی و سال در افغانستان اخباری موجود نبود. »

از عبارت مذکور  میتوان دریافت که نخست اگر اخباری بنام کابل موجود بود ، مسلما یا همزمان با شمس النهار نشر میشد و یا بعد از آن . در حالی که شماره های شمس النهار به کثرت دیده شده و فعلا هم موجود است ( تکیه زیر کلمات ا از باقی است)  ولی تا حال اثری از اخباری بنام کابل به مشاهده نرسیده است.

 دوم   تذکر سه وسال اندکی دور از واقعیت است. چه اگر بعد از شمس النهار نشر سراج الاخبار افغانستان را به مدیریت مولوی عبد الرئوف در نظر بگیریم که بسال 1906 صورت گرفته است ، سی وسه سال درست نبوده بلکه 28 سال میشود. ولی اگر نشر سراج الاخبار افغانیه را مورد اعتبار قرار دهیم  قول پروفیسور بکدانف درست است.

   اما نشر سراج الاخبار افغانستان امریست مسلم و با وجود آنکه محض یک شماره نشر شده است ما آنرا در جمله نشرات کشور افغان محسوب میکنیم. پس 28 سال بین شمس النهار و سراج الاخبار افغانستان وقفه آمده است نه 33 سال.

    پوهاند عبد الحی حبیبی هم به موجودیت جریده واخباری بنام کابل در عصر شیر علی خان و یا قبل از آن موافقت ندارد.

      نویسنده این سطور هم مدتی در جستجوی مدرک و اسناد تحریری راجع به مطبوعات کشور میباشد به کدام اثر مستندی برنخورده است که وجود چنین اخباری را ثبت کرده باشد . شاید هم علت چنین یک سوء تفاهم را در ذیل بتوان قدری روشن نمود.

  قرار ملاحظه شماره های دهم و یازدهم سال اول شمس النهار نام این جریده به قسم شمس النهار کابل درج شده است . وجود کلمه کابل توام با نام این جریده شاید علت شده باشد که به عوض اصل نام آن شمس النهار مردم آن را اخبار کابل و یا جریده کابل بخوانند. و بالنتیجه در سالهای بعد در این اثر سهو استعمال ، نزد محققان فکری ایجاد شده باشد ، که گویا بنام کابل هم اخباری نشر می شد، اما اگر نشر میشد و یا خیر با در نظر داشت عبارت اسلامیک کلچر نمیتوان قبول کرد که قبل از شمس النهار مشر میگردید.

     بهر حال قبل از شمس النهار اخبار واطلاعات جالب تا حد زیاد به قسم افواه شایع میگردید. یقینا در اشاعه . انتقال اطلاعات و خبر ها از یک جا به جای دیگر کاروانها ، تاجر ها ، کوچی ها ، زایرین , عساکر وطالبان علم نقش عمده داشتند .گذشته از آن برای اشاعه بیشتر اخبار و اطلاعات در داخل گروپهای محلی و جمعیت های دهات وسایل امکانات متعدد دیگری را نیز میتوان جستجو نمود.

     نخست از همه مساجد از جمله محلاتی به حساب می آیند که غالبا مطالب مورد علایق انسانی را اهالی محلات مربوط مبادله میکردند. چنانچه در بسا جاها امروز هم این امر را میتوان ملاحظه کرد. روز های بازار امکان دیگر نشرو انتقال خبر ها را میسر میسازد چه در این روز ها مردم دهات و قراء اطراف اکثر برای خرید وفروش مواد مورد نیاز و متاع اضافی خود در یک مرکز جمع میشوند و در اینجا لابد از شنیدگی های تازه خویش به آشنا یان ودوستان حکایه مینمایند که این هم به ذات خود وسیله نشر خبر است. جرگه های محلی که حیثیت شورای عنعنوی مردم افغانستان رادارد نیز در انتقال اطلاعات کمتر حایز اهمیت نیستند. جشنها ، عروسی ها و سایرمراسم عنعنوی و دینی هریک به ذات خود هنوز هم امکانات بیشتر مبادله خبر و اطلاع را میسر مینمود.

     بدین ترتیب ملاحظه میشود که مفاهمه ومبادله اطلاع بین مردم افغانستان به اشکال مختلف موجود بوده ولی محاوره به شکل امروزی آن ( توسط روز نامه ها، جراید ، مجلات ، رادیو وغیره ) به هیچ وجه دیده نمیشود.

  چون اکثریت قاطع مردم از نعمت سواد و دانش بی بهره بوده اند از اینرو فرمانهای رسمی دولتی غالبا توسط به اصطلاح ( جارچی ها ) به اطلاع مردم رسانیده میشد.

  چه در آن وقت ، جز یک عده قلیل مردم دیگران از نوشت و خوان بی بهره بودند . فلهذا راجع به پوستر ( پوستر عبارت است از اوراق مطبوع که در مواضع مختلف محلات مسکونی و شهر ها غرض آگاهی مردم در دیوار ها و یا بالی پایه ها نصب میشود ) هم به حیث یک وسیله اطلاع گپ زدن درست نمی نماید. قابل تذکر است که در این سرزمین اکثر غرض انجام کار اجتماعی برای اطلاع مردم به سویه محلی از دهل استفاده میشد. چنانچه دهل نواز آهنگ مخصوص برای این هدف مینواخت. ( استفاده از دهل به حیث یک وسیله مفاهمه در کشور های افریقائی هم رایج بوده و بنام تم تم درم معروف است. )

     بهر حال گذشت زمان انسانها را از حالت های  بدوی شان بسوی انکشاف و پیشرفت تغییر میدهد و توام با این تغییر ، که واقعا پدیده ای از نوامیس زندگی بشر است ، جنبه ها وملحوظات مختلف زندگی انسان نیز تغییر مینماید. طی بیست سال اخیر قرن نزده  افغانستان و مردم آن با یک سلسله تغییرات زیاد مواجه شدند. این تغییرات را در زمان سلطنت امیر شیر علی خان مخصوصا در دوره دوم  پادشاهی وی 1868 تا 1878 بخوبی ملاحظه  میتوان کرد.

موصوف حقیقتا قدمهای مترقی بسوی ریفارم و اصلاحات برداشت . درست در همین وقت فابریکه توپ و تفنگ تاسیس شد. یک قوه منظم عسکری که بین شصت هزار تا یک صد هزار میرسید به وجود آمد که قوای مذکور به سلاح مدرن عصر مجهز بودند. به سلسله همین اصلاحات وانکشافات ، برای اینکه امیر شیر علی خان بتواند این ریفارم خود را توسیع داده و پخش کند اخباری هم تاسیس و توام با ان مطبعه ای افتتاح نمود.( رشتیا ، سید قاسم ، افغانستان در قرن نزده ( شماره پشتو ) انجمن تاریخ ، مطبعه دولتی – افغانستان 1341 هج. ص 337 تا 339 )

 نخستین اخبار :

امیر شیر علی خان پسر سوم امیر دوست محمد خان به سال 1863 به حیث پادشاه افغانستان جاه نشین پدر خود شد. امیر موصوف با بدست آوردن تاج وتخت ، سعی نمود تا کشوری متحد ، آزاد و مترقی تاسیس نماید. ولی مخالفت های برادرانش باعث شد که مدتی از پادشاهی کناره گیری نماید.

ولی بار دوم موفق شد زمام امور افغانستان را به دست گیرد به مقصد پیشبرد آرزو های انکشافی خود برای نخستین بار اخباری را بنام شمس النهار تاسیس کرد . شمس النهار در سال 1290 هجری مطابق 1873 ع به وجود آمده و در مطبعه شمس النهار طبع میگردید. قابل تذکر است که در آنوقت امور طباعت به سیستم طبع سنگی یا لیتو گرافی صورت میگرفت.

سرور جویا نوشته است که مدیر شمس النهار شخصی بنام عبد القادر خان بود. ( جویا - سرور ، مطبوعات – مجله کابل – شماره دوم سال دوم صفحه 76 )

مایل هروی با نام مذکور فقره ( پشاوری یوسفزی ) را نیز علاوه نموده است.( هروی – مایل –معرفی روز نامه ها ومجلات جراید ، مطبعه دولتی – پروان 1962 صفحه 92 – تا 97 )

     اما بینوا اظهار عقیده نموده است که اخبار مذکور مدیری به این نام نداشته بلکه امور نشر آن به اهتمام میرزا عبد العلی نام صورت میگرفت.( بینوا – عبد الروف – شمس النهار – نخستین روزنامه در افغانستان – مجله آریانا ، انجمن تاریخ – شماره چهارم سال 9 صفحه 1 تا 7  )

تا جائیکه این موضوع به این نویسنده ارتباط میگیرد نخست از همه در لوحه نام جریده و یا کدام صفحه دیگر آن نامی به ملاحظه نمی رسد که مدیر محرر و یا سر محرر اخبار باشد. ولی در شماره دهم سال دوم در چهار محل اسم میرزا عبد العلی را میتوان یافت که منحیث شخص باصلاحیت و قدرت دراین اخبار کار میکرد. توام با اسم او تنها کلمه مهتمم ذکر شده است.

 اسم میرزا عبد العلی نخست در مضمونی منتشره صفحه دوم زیر عنوان اشتهار بدین شکل آمده است.

« ... لهذا اقل العباد میرزا عبد العلی حسب الفرمایش احباب اخبار صدق آثار مسمی به شمس النهار را در این مطبع کابل جاری نموده ...»  در همین مضمون در صفحه سوم بدین شکل ذکر یافته است :

« ... گرامی نامه منظوری خود را اسمی اقل العباد میرزا عبد العلی مهتمم مطبعه شمس النهار کابل ارسال دارند...»

بارسوم زیر عنوان اطلاع ضروری اسم وی بدین شکل آمده است :

« .. بوساطت اوشان به نزد میرزا عبد العلی مهتمم مطبع شمس النهار کابل برسد. ..»

و چهارمین بار اسم او در اخیر جریده ، صفحه 16 باین عبارت آمده است. « اشتهار اخبار شمس النهار کابل بااهتمام مرزا عبد العلی حلیه طبع پوشید...»

    از عبارت مذکور به صورت واضح معلوم میشود که موصوف علاوه بر آنکه به حیث مهتمم جریده کار میکرد امور اهتمام مطبعه را نیز بعهده داشت.

      چنین رسم است که نامه ها عموما به نام مدیر و یا آمر اخبار گسیل میشود در حالیکه از آدرس بالا واضح میشود که نامه ها به آدرس میرزا عبد العلی فرستاده شده است اگر مدیری میداشت لابد آدرس و نامه بنام او میبود .

     باید گفت که آدرس مذکور زیر عنوان _(  اطلاع ضروریه ) درج گردیده است و در این شماره از ( صاحبان خریداران پر بها شمس النهار ) تقاضا شده است که اگر از جهت قیمت اخبار پولی میفرستادند به آدرس مذکور بفرستند. ( بینوا ، شمس النهار ، آریانا – 3 )

   گذشته از دلایل فوق وقتی شاغلی کهگدای راجع به عبد القادر خان تذکری بعمل می  آورد چنین مینویسد که عبد القادر خان محض منشی نظامی امیر شیر علی خان بوده و گاهی هم مضامینی برای شمس النهار مینوشت.

    بهر حال مفکوره نشر یک اخبار توام با یک پروگرام اصلاحی قبلا از طرف سید جمال الدین افغان به امیر شیر علیخان پیشنهاد گردیده بود البته امیر موصوف ضمن سایر جهات و مفردات پروگرام به نشر اخبار هم موافقت کرد و بالاثر شمس النهار شروع به نشرات نمود . (  کهگدای - نورمحمد – اسناد و یادداشتهای تاریخی )( بینوا شمس النهار آریانا  )

شاغلی بینوا نوشته است که این اخبار در داخل شانزده صفحه هفته وار نشر میگردید . مایل نیز داشتن شانزده صفحه آنرا تائید نموده و علاوه میکند که در آغاز ماهوار نشر میشد ولی بعدا در هر پانزده روز یک بار انتشار می یافت. جویا معتقد است که اساسا شمس النهار در دو ورق نشر میگردید ولی بعضا به شانزده صفحه نیز ازدیاد می یافت.( مایل معرفی  -.. بینوا--  شمس النهار – جویا – مطبوعات )

     چون اخبار مذکور از یک طرف در یک دوره نسبتا طولانی تر ( نسبت به روز نامه ) نشر میشد پس این فکر که دو ورق بوده است اندکی ضعیف جلوه میکند واز طرف دیگر داشتن شانزده صفحه آنرا غالب محققان تایید کرده اند پس در این که هیچ شکی نیست که شانزده صفحه داشته است ولی در امر اینکه اخبار مذکور هفته وار بوده یا پانزده روزه و ماهانه اندکی تعمق باید کرد.

   راجع به تعداد صفحات این جریده طوریکه از شماره دهم و یازدهم آن معلوم شد دارای شانزده صفحه میباشد و این با نوشته شاغلی بینوا مطابقت دارد.( بینوا- شمس النهار )

 در یک مضمون شمس النهار تحت عنوان اشتهار نخست راجع به اشتراک اخبار سخنی چند تذکار شده و تاجائیکه مینویسد هرکس شایق خریدن اخبار باشد « نامه منظوری خود را اسمی میرزا عبد العلی بفرستند.. تا اسم شریف اوشان درج رجستر گردیده هفته وار پارچه اخبار پربها شمس النهار  ارسال خدمت مبارک شان گردد. ..»( مایل هروی – صفحه 96 تا 97 )

گذشته از آن با ارتباط به نوشته شاغلی کهگدای اسناد و یادداشتها در این مورد به تحلیل دیگری متوسل میشوم. ( آریانا – شماره 4 سال 4 صفحه 10 تا 22 )

 موصوف شماره های شانزده و هفده شمس النهار را منحیث مرجع نوشته خود نشان داده و تاریخ نشر شماره های مذکور را 29 مارچ 1874 و 23 اپریل سال مذکور درج نموده است. چون این دو شماره به تعقیب هم نشر شده اند فاصله ایرا که بین تاریخ نشر آنها در می یابیم زیاد تر از دو هفته است. ولی جای دیگر  در عین نوشته به شماره های پنج وهشت اخبار استناد شده است . تاریخهای را که برای این دو شماره ثبت نموده عبارت از 22 شوال 1290 و 25 رمضان 1290 هجری میباشد. در اینجا ملاحظه میشود که فاصله بین شماره پنج و هشت بیست وهفت روز است و این نشان میدهد که اخبار مذکور در هفته یک بار نشر میشده با النتیجه فرضیه را که میتوان از این تحلیل بدست آورد این خواهد بود که شاید اخبار شمس النهار نخست هفته وار نشر میگردید ولی بعدا در هر پانزده روز و یا یک ماه نشر میشد.

قطع شمس النهار 8  انچ در 12 انچ بوده و متن آن دارای یک ستون به عرض پنج ونیم انچ و عمق ده انچ میباشد.

   شاغلی بینوا نوشته است که در صفحه اول – عنوان شمس النهار کابل بین دو صورت دو شیر که هر دو در یک دست شمشیر و در دست دیگر عنوان شمس النهار کابل را دارند جلب نظر میکند و چهار اطراف آن چهار فرد ذیل نوشته شده است. این موضوع را شماره دهم و یازدهم سال دوم نیز نشان داد .( بینوا – شمس النهار – آریانا ._)

 

 

 

 

کاری که بر توکل تو کردم ابتدا

یارب به فضل خویش رسانش به انتها

ای نام تو راحت دل وجان

سرمایه فرحت فراوان

هر سبزه که از زمین بر آید

بر وحدت تو زبان گشاید

ذات تو به روز گار پیدا

چون شمس النهار آشکارا

 موصوف نوشته است که بعد از نام وتاریخ اخبار که به حساب قمری درج گردیده ( در شماره های که وی در اختیار داشت ) عموما عنواین ذیل جلب نظر میکرد.

   نخست در صفحات اول تحت عنوان « نقشه اشتهار واجب اظهار شمس النهار »  شرح اشتراک ذکرشده است. اشتراک اخبار  اگر پیشکی پرداخت میشد بیست روپیه شاهی بود و اگر پیشکی پرداخت نمیشد بیست وپنج روپیه بود . به همین ترتیب اشتراک شش ماهه آن ده روپیه و یک شماره آن ده آنه قیمت داشت.

درصفحه دوم اخبار عنوانی بنام اشتهار جلب نظر میکند. شاغلی بینوا مینویسد که مطالب تحت این عنوان شکل سر مقاله را داشته و در شماره هائیکه وی تحت مطالعه داشت مقاله ای به اسم مهتمم اخبار راجع به مرام و طرز نشر اخبار انتشار یافته است. در اینجا روح مطلب مقاله مذکور شماره پانزده رمضان 1290 هجری مطابق 1873 ع تقدیم مینمایم.

 در این مقاله بعد از آنکه امیر شیر علی خان را در تاسیس امن وامنیت در این کشور و آسایش مردم تعریف میکند تذکر یافته که در سایه این امن وامان « رعایا وشرفای این دیار متوجه کمالات گردیده شوق دیدن اخبارات و حصول فواید از آن ورزیدند لهذا اقل العباد میرازا عبد العلی حسب الفرمایش اخبار صدق آثار ترکستان وبدخشان و بخارا وهرات و روس و قندهار و غیره حدود را از دفاتر سرکار والاتبار حاصل نموده در این اخبار درج خواهد شد. » در این نوشته آمده است که تاحد ممکن سعی خواهد شد که خبر ( بازاری وپوچ ) در شمس النهار درج نشود. ( بینوا ، شمس النهار – آریانا )

 مایل نوشته است که شمس النهار اطلاعات واخبار را از خارج و داخل برای خوانندگان خود تهیه مینمود واقعا این مدعا را نامهای یک عده ولایات و بعض کشورهای خارجی که ذکر آن در پراگراف قبلی بعمل آمده ثابت میسازد ولی موضوعی که نه مایل از آن ذکر نموده و نه بینوا عبارت از اینست که چطور اخبار خارجی را جمع مینمودند.

      نخست از همه آنچه مسلم به نظر میرسد اینست که خبر های خارجی غالبا ذریعه پوسته جمع آوری میشده که آنهم به سواری اسپ صورت میگرفت. ( افغانستان : سرزمین باستانی با طرق عصری  - انگلیسی صفحه 108 ) چه سرویس پوسته رسانی ذریعه سواری اسپ صورت میگرفت ولی در سال 1922 به موتر تبدیل شد. در امر اخذ و نشر  خبر ها یقینا از روز نامه ها و مجلات خارجی نیز اقتباساتی بعمل  می آمد. چنانچه این امر را سالها بعدوقتی دومین اخبار به نشسر آغاز مینماید به صراحت میتوان مشاهده کرد که اخبار ومطالب خارجی را از روزنامه ها ِ انگلیسی ، عربی ، اردو و ترکی و غیره اقتباس وترجمه مینمودند.( دوسیه مربوط به اعطای امر نشر سراج الاخبارافغانستان – در مبحث آینده مفصلا مورد بحث قرار میگیرد. »

نام جراید چون اخبار راجپوتانه ، اخبار عالم ، اخبار عام لاهور، اخبار انجمن پنجاب، اخبار کوه نور ، سید الاخبار ، طلسم حیرت ، لوح محفوظ و غیره در شماره دهم و یازدهم شمس النهار توام باخبر های مربوطه هم ملاحظه شد.

     اما راجع به منبع اطلاعات داخلی اضافه میشود که در شماره 11 خبری از بدخشان جلب نظر میکند و این خبر از طرف نامه نگار بدخشان ( که در متن اخبار بنام کارسپاندت ) یعنی کارسپندت لفظ انگلیسی آمده است – تحریر و فرستاده شده است. و این نشان میدهد که جریده شمس النهار شاید مانند بدخشان در سایر ولایات افغانستان نیز نامه نگاران داشت. 

باید گفت که متن اخبار به خط زیبای نستعلیق تحریر یافته و به کاغذ سفید به چاپ سنگی طبع میشد در تفکیک وجدا نمودن مطالب مختلف آن علاوه بر وجود عناوین از بعضی خط کشی ها وکارهای هنری استفاده میشد. صفحه اول آن کار هنری شامل گل ها و برگها و غیره احاطه شده است.

     نقطه گذاری، کامه ، قوس ، سوالیه و غیره در متن مطالب به ملاحظه نمیرسد. محض در اخیر هر مطلب چهار نقطه به شکلی موجود است که اگر نقاط مذکور را بهم وصل کنیم شکل یک مربع کج شده به وجود می آید. این علامت در داخل متن بعضی مطالب جریده هم دیده شد.

  متن یک اعلان منتشره در شمس النهار نشان میدهد که این اخبار حتی در بعضی حصه های هند برتانوی و نواحی پشتونستان نیز خوانندگان داشت اعلان مذکور تحت عنوان ( اطلاع ضروری ) چنین نوشته است :

« به خدمت صاحبان خریداران اخبار پر بهار شمس النهار کامل واضح باد که از جهت قیمت اخبار هرگاه مبلغ عنایت نمایند به ذریعه هندوی به دکان چیله رام شکار پوری که دوکان اصل وی در امرت سرو گماشته وی یاری دوشنی ارسال فرمایند و بر سر نامه خط تحریر فرمایندکه خط هذا در بالا حصار کابل در مطابع شمس النهار کابل برسد و چونکه به فرستادن مبلغ هندوی به کابل جهت بعضی صاحبان ذی شان هندوستان دشوار به نظر می آِید و نوت سرکار انگلیس  بهادر در این ملک فروش ندارد بنابرآن به لحاظ سهولت احباب خریداران اخبار پربهار شمس النهار کابل عرض کرده میشود که عالیجاه حاجی حسن خان صاحب مهتمم داک خانه کابل مقیم پشاور اجنت مطبع مقرر گردید...خریداران اخبار...شمس النهار هروقت خط وکتابت یاارسال هندوی یا نوت که مطلوب داشته باشند به سر نامه خود اینقدر عبارت درج کرده باشند که خط هذا در پشاور در داک خانه کابل به نزد عالیجاه حاجی حسن خان مهتمم داک خانه کابل برسد. » ( مایل هروی –معرفی...»

    از مطلب دیگریکه در این اخبار نشر یافته واضحا آگاهی ملیت خواهی ووطن پرستی مدیر یا محرر آنرا نشان میدهد. در این مضمون نوشته آمده است :

که مردم افغانستان از زرع پنبه زیان میکشند چه آنان پنبه را برای مردم « فرنگستان » به قیمت نازل فروخته و در مقابل انواع تکه هارا به قیمت خیلی گران اخذ میدارند و این امر برای آنست که مردم ما خود علم و کمال ندارند و هم وسایل بافت و صنعت در اختیار ندارندو هم توجهی به صنایع محلی نمی نمایند » ( بینوا – شمس النهار)

 در شماره شنبه دوشنبه 1290 هجری اخبار شمس النهار مضمونی زیر عنوان ( حالات کابل ) نشر شده است که در آن از توجه نزدیک امیر در استقرار صلح وامنیت کشور تعریف شده و همدرین باب مینویسد که سران قبایل مختلف افغانستان ادعای مذکور را تایید نموده اند و گفته اند که چنین صلح و آرامی را قبلا هیچ ندیده بودند.

    در عین مضمون مسئله ولیعهدی شاهزاده عبد الله هم نشر شده است. چنانچه تذکر رفته است که برای این مطلب امیر جلسه ای مشتمل به رهبران قبایل بارکزای -محمد زائی- غلزائی کوهستان -  قزلباشیه و کابلی را برگزار نمود تا با ایشان موضوع را در میان گذارد. در این مقاله نوشته شده است که تعداد رهبران به یکهزار نفر میرسید. ( کهگدای اسناد و یادداشتهای تاریخی، مجله آریانا ، شماره 5 سال 4 صفحه 3 تا 5 )

از اين مقاله صریحا روح احترام به مشوره واضح میشود. و نیز یک عمل دیموکراتیک امیر را مبنی بر احترام به فکر مردم وانمود میسازد.

    خبر دیگری نیز که زیر عنوان ( اخبارکابل ) نشر شده نیز قابل یاداشت است.

   در این خبر حالات کابل با ارتباط سردی هوا به صورت مشرح و مفصل و تقریبا به شیوه عصری به شکل        interpretivنوشته شده است. گرچه پاراگرافهای آن مانند شکل عصری خبر نگاری از هم مجزا نیستند ، ولی اگر به جمله اول این خبر دقت نظر کنیم واقعاروحیه افتتاحیه نویسی امروزی از آن ظاهر میشود. جمله مذکور از اینقرر است :

« موسم سردی با وجود گذشتن ایام سرما به شدت است راههای قندهار و ترکستان یک قلم مسدود است..»

    در این خبر از قیمت مواد غذائی گرفته تا مواد محروقاتی و مسایل بیکاری مردم همه مفصلا توضیح گردیده به قسم موضوع متبارز ضمنی حتی از یخ بندان دریای کابل و و دریای لوگر نیز ِیاد آوری شده که حیوانات با بارخود از  روی یخ این دریا ها عبور میکردند..( کهگدای – اسناد و یادداشتهای تاریخی )

 راجع به مطالب متن جریده شمس النهار با ملاحظه شما ره دهم سال اول آن چنین  اظهار نظر میشود :

1-    یک قسمت متن آن شامل مقالاتی است که مقصد وهدف اساسی مقالات مذکور ابلاغ و اطلاع رسمی است . مقاله اول زیر عنوان « اشتهار » نشر شده ، که در آن  از نشر اخبار پر بهار شمس النهاردر« آوان سعادت  اقتران » پادشاهی امیرشیر علی خان اطلاع داده شده است. و نیز راجع به اشتراک آن مطالبی تقدیم گردیده است.  مطلب دومین بدون شک یک اعلان است و زیر « اطلاع ضروری»  نشر شده است. مطلب سومی بازهم زیر عنوان « اشتهار ضروری مفید عام » جلب نظر میکند که در آن اعلان کتابی برای فراگرفتن لسان در چهار زبان عربی و دری و انگلیسی و اردو  میباشد.

2-    قسمت دوم متن آنرا خبر های خارجی تشکیل میدهد. چنانچه خبر اول آن زیر عنوان ( خبر لندن) آمده و سایر خبر های آن زیر عناوین ، خبر امریکا یعنی دنیای نو، طریقه شناخت نسل انسان ، خبر پروشیه ، خبر مستر ملول صاحب ، مفاد  اذا جاء نصر الله ، خبر چین وروس ، خبر طایف ، خبر مراد آباد و خبر سلطان روم نشر شده است. بطور مثال خبر مربوط به ( طریقه شناخت نسل انسان ) را که عجیب و جالب است تقدیم مینمایم.

« از ملاحظه اخبار عام لاهور واضح گردید که در کتاب حکمت چین یک عجیب وغریب نقل شناخت نسل انسان تحریر شده است که مردم چینی قدری خون اولاد را و قدری خون پدر را در یک ظرفی که در آن آب باشد می اندازند. اگر خون فرزند وپدر با هم مختلط گردید پس میدانند که اولاد حلال است و فرزند هم از آن پدر است و اگر احیانا خون های هردو باهم مختلط نگردیدند و جوش نخوردند پس اوشان یقین میکنند که این فرزند هیچ گونه رشته همراه این پدر ندارد.»

3-    قسمت سوم دو خبر است که یکی مربوط به بدخشان و دوم خبر کابل است خبر بدخشان از لحاظ متن واطلاع خیلی جالب بوده و بر گوشه از از مراسم عروسی مردم نورستان روشنی می اندازد.

 در نتیجه با ارتباط به شماره دهم این جریده شامل سه کته گوری مطالب است یعنی تهیه اطلاع ، قسما تلقین دادن فکر و نشر اعلان .

 بهر حال آنچه از تحلیل متن جریده میسر شد، میتوان گفت که مردم کم سواد و نیمه باسواد از درک فهم مطالب این اخبار عاجز بودند.( مایل هروری نیز این امر را تائید کرده – معرفی روز نامه ها و جراید)

طرز نوشتن خبر های آن غالبا مشرح ومفصل بوده تمام موضوعات مربوط به یک مسئله تحت یک عنوان به تفصیل نوشته میشد. مایل مینویسد که مدیر اخبار مطالب خبری را اکثر با یک بیت آغاز میکردو به نشر قطعات ادبی نیز می پرداخت و بالاخرمسلما خوانندگان آنرا عده محدود تشکیل میداد.

  اخبار شمس النهار بالا خره در سال 1878 ع هنگام حملات انگلیسی از بین رفت و یک سال بعد موسس آن امیر شیر علیخان نیز جهان را پدرود گفـت . 2»

در بخش دیگر توجه شمارا به خواندن مطلبی در مورد

 بورژوازی تجاری واصلاحات امیرشیرعلی خان اسطوره یا واقعیت؟

خواهانم .

یار زنده و صحبت باقی .

 

              

 

 

 

 

 

رویکردها :

به گوشه های از نبشته آقای مبلغ توجه نمائید.

اشاره

آنچه که به صورت کنونی مورد مطالعهء خوانندگان قرار می گیرد، در واقع متن کامل نوشته ای است که دو بخش نخستین آن حدود یکنیم سال پیش در سایت "کابل ناته" به نشر رسیده بود. بخش آخری این نوشته که به بررسی اثر شادروان اکرم یاری اختصاص داده شده است، درینجا بار اول همراه با دو بخش قبلی خدمت مطالعهء نقادانهء خوانندگان تقدیم می شود.

کوشش من در این نوشته  در قدم اول نقد و بررسی دو اسطوره است که در میان روشنفکران ما از نیم قرن بدینسو از محبوبیتی بی نظیری برخوردار است.  این دو اسطوره "بورژوازی تجاری" و "اصلاحات امیر شیر علی خان" است. در بسیاری از زمینه ها اسطوره "بورژوازی تجاری" به عنوان عامل "زیربنایی"  در خدمت تبیین "اصلاحات امیر شیر علی خان"  و نیز "اصلاحات حبیب الله خان"، "جنبش مشروطه خواهی" و هنر و ادبیات - قصه نویسی  و شاعری -  در دو دهه آغازین قرن بیستم قرارمی گیرد.

 

نمونه ای کاملا ً جدید  از این اسطوره گرایی در گفتار روزانهء روشنفکران ما  اندکی پیش (8 مای) از بخش برنامهء شامگاهی  BBC  شنیده شد. پرتو نادری شاعر و نویسنده کشور در صحبت با سعید حقیقی (تهیه کنندهء موضوع ادبی "جوی بار لحظه ها، چگونگی رویکرد شاعران افغان به ضرورت تحول در شعر") از جمله چنین گفت:

"ولی در موردی که ما شعر معاصر افغانستان را از کجا آغاز کنیم، برای آن باید یک نقطه جستجو کنیم. به نظر من یکی از برجسته ترین نقطه های که می شود درینجا انتخاب کرد، آن پایه گزازی "شمس النهار" در 1873 میلادی در زمان امیر شیر علی خان است. برای نخستین بار افغانستان صاحب یک روزنامه می شود که در آنجا اخبار پخش می شود و شعر هم چاپ می شود و خلاصه اینکه مردم افغانستان می بینند که یک وسیله برای اطلاع رسانی در دسترس شان قرار می گیرد [...] به هر حال آن (شمس النهار) یک حادثهء بزرگ است در حیات فرهنگی افغانستان. می شود که بسیاری مسایل را از آنجا ما آغاز کنیم. همان گونه که سرچشمهء روزنامه نگاری ما از آنجا آغاز می شود، سرچشمهء ترجمه از آنجا آغاز می شود و گزارش نویسی به همان سبک و سیاق آن زمان.." (پرتو نادری در صحبت با BBC  ، 8 مای 2007)

2- سیر ژورنالیزم در افغانستان – از صفحه یک تا پانزدهم /سال 1970 – کابل =  1349 کابل