در حاشیه دیدار اعضای پارلمان افغانستان از روسیه

 

خرس خفته یخبندان قطب شمال باز خواب آب گرم می بیند

 

پس از انقلاب صنعتی و رنسانس تاریخ جهان و بویژه منطقه ای که ما در آن زندگی میکنیم مشحون از مبارزات آزادیخواهانه مردم در برابر دو استعمار بوده است یکی استعمار انگلیس و دیگری استعمار روس، که بعضاَ به تشنج طرفین گرائیده و یا به تقسیم ساحات تحت نفوذشان بسنده شده است.

افغانستان هم از نظر موقعیت استراتیژیک و ژئوپولتیک خود و هم از وجود احساس آزادی خواهی و سلحشوری مردمان خود بیشتر حالت کشور نیمه مستعمره و یا منطقه حایل را داشته است. با آنکه هند بریتانیوی نمایندگان با صلاحیت و قطعات نظامی در کابل داشته اند اما خواب تسخیر افغانستان و اینکه افغانستان دروازه هندوستان است و یا نزدیک ترین و سهل ترین راه رسیدن به بحر هند، هیچگاهی از مخیله روس ها به دور نبوده است، بلشویک ها و بعداَ کمونیست ها هم از همان دید نیاکانشان چون پطر کبیر و دیگران به افغانستان نگاه کرده اند و برای لحظه ای هم این مرز و بوم را به فراموشی نسپرده اند.

اتحاد شوروی وقت با وجود موجودیت یک سوم سیاست گزاران رده بالای طرفدار خود در کابینه و دستگاه رهبری حکومت محمد داود خان فقید بسنده نکرده به حرکت ناپخته، ناسنجیده و پیش از وقت نظامیان احساساتی چراغ سبز داده و حرکت نظامی افسران چپی را به نام (انقلاب) به رسمیت شناخت و با ارسال تسلیحات و مشاورین ملکی و نظامی شرایط را برای حضور مستقیم سربازان خود مساعد گردانید که با مقاومت شدید و بی نظیر در دهه هشتاد میلادی روبرو شد، اما توانست به بهانه توافقات ژنیو، پذیرش طرز تفکر نوین سیاسی و مصالحه ملی سربازانش را از افغانستان بیرون بکشد و بجای نکتایی داران و دریشی پوشان به ریش داران، پکول و لنگی داران و چپن پوشان اجازت دهد تا در وجود جبهه متحد، جمعیت و جنبش ملی از منافع روس ها در افغانستان حمایت نماید. و بوریس یتلسین همان رویداد را " واقعیت جامعۀ افغانی " خواند.

کمک های تسلیحاتی و لوژیستکی روسیه این وارث تاج و تخت و بخت اتحاد شوروی را به جبهه شمال حتی سران جبهه هم انکار نکرده اند، آقای دکتور عبدالله هم در زمان تصدی مقام سخنگوی جبهه متحد " شمال " و هم در وزارت امور خارجه حکومت انتقالی و موقت هیچگاه پرچم اطاعت و وفاداری به روس ها را به زمین نگذاشت، چه روسیه در جنب ایران و هند نه تنها در " جهاد " بلکه در " مقاومت " هم ضلع بالایی مثلث دفاع از جبهه شمال بوده است، با کنار کشیدن عبدالله عبدالله از پست وزارت امور خارجه که کمی بعد از ایجاد پارلمان افغانستان (با اکثریت فرماندهان و پهلوانان) مسئولیت عظیم رهبری روس گرایان را آقای محمد یونس قانونی رئیس مجلس قوه مقننه کشور بدست گرفت مهمترین اقدام درخور ستایش آقای قانونی در این دوره " خودبخشی " یا " مصالحه ملی " بود که " حق الله " و " حق العبد " قاتل 65 هزار نفر و ویرانی قلب کشور را فقط با یک فیصله بخشیدند، اقدام دومی شان تشکیل جبهه ملی بود آن هم از قوماندانان روس مشربی که گاهی به نام خلقی و پرچمی چون علومی و گلاب زوی و گاهی به نام مجاهد و شورای نظار شعله جنگ را زنده نگهداشتند، پس از خودبخشی و تشکیل جبهه در خانه ملت به انداخت و آتش کردن آغاز کردند و " عیسی مسیح " را با دزد معروف " باراباس " یکجا مصلوب کردند تا بتوانند رئیس جمهور و دموکراسی نوپا را سرنگون کنند.

از جانبی هم روس ها به خاطر حفظ منافع تاریخی شان و هم به خاطر دفاع از کشته ها و زخمی های دهۀ هشتادشان با وجود توافقات معین با ائتلاف جهانی مبارزه علیه تروریزم وقتی که رئیس جمهور کرزی طرح همآهنگی ستراتیژیک نظامی را با امریکا امضاء کرد روس ها نتوانستند نگرانی شان را مخفی نمایند و وزیر دفاع روسیه طرح متذکره را به باد انتقاد گرفت و مانند پاکستان به مداخله در اکثریت و اقلیت تعداد مردم اقوام با هم برادر افغانستان و نقش آنها در حکومت و جامعۀ مدنی پرداخت.

پس از اقدامات مهم ولسی جرگه، آقای محمد یونس قانونی در راس هیئت هشت نفری پارلمانی عازم روسیه گردید و هیئت ملاقاتهای رسمی با دوما و مقامات روسیه داشت که در مطبوعات کشور منتشر گردید، آنچه به این سفر ویژگی میدهد زمینه دادن مداخله صریح و احتمال به خاک و خون کشانیدن یک بار دیگر مردم ما پس از تجاوز روس ها، جنگ سرد و حادثه یازده سپتمبر امریکا است، چه گفته میشود که آقایان قانونی، سید محمد گلاب زوی (که در سال های حضور نظامی سربازان شوروی در افغانستان وزیر داخله و وزیر مختار در اتحاد شوروی بود) و محمد شاکر کارگر از جنبش ملی اسلامی شمال از جمع هیئت هشت نفری دیدار غیرمترقبه و خصوصی با یک کارمند شورای امنیت ملی روسیه داشتند که در آن وعده های از همکاری قوای مسلح افغانستان، مجاهدان و جنبش شمال به روس ها داده شد که در صورت کمک به جبهه ملی، آنها میتوانند مانع حضور نیروهای بین المللی ایساف در شمال افغانستان گردند. زیرا آنها در اردو و پولیس نفوذ زیاد دارند. همچنان آقای قانونی در عرشه کشتی بطور خصوصی و دور از انظار دو دوستش (آقای گلاب زوی و شاکر کارگر) با آقای ایوانف دیدار داشت و حتی ترجمان شان نیز از طرف شورای امنیت ملی تعیین شده بود و به ترجمان افغان شان اجازه حضور داده نشد.

حتی گفته میشود که نماینده روسیه در شورای امنیت خواستار حمایت از جبهه ملی گردید. دیدار دور از انتظار آقای قانونی با ایوانف بعد از اظهارات نماینده روسیه در حمایت از جبهه ملی، سوالات جدیدی را مطرح میکند که متاسفانه آقای قانونی تا هنوز نخواسته اند درباره این دیدارشان به مردم چیزی بگویند.

 این وعده ها از جانب تاریخ باختگان ما در برابر رئیس شورای امنیت ملی دستگاهی داده میشود که رهبر آن شخص ولادیمیر پوتین یکی اعضای برجسته شبکه استخباراتی KGB دیروز است و میخواهد بار دیگر برای اهداف نیاکانش بتازد. همان روس هایی که امیر عبدالرحمان خان را زندانی کردند، ایران را تجزیه کردند، آسیای میانه را اشغال کردند، اروپای شرقی را مورد استعمار نوین قرار دادند، همان روس هایی که تره کی به طرفداری شان کودتا کرد او را به وسیله امین و امین را خود نابود کردند، همان روس های که کارمل که خود نام پدر و وطنش را به روس ها فروخت به روز مرگش در مسکو حتی وسیله ای برای انتقال جنازه اش ندادند، همان روس های که نجیب را با وجود وعده های قبلی در نیمه راه رها کردند.

با آنکه فعلاَ هم در افغانستان سربازان خارجی حضور دارند اما از یک کشور واحد و هدف واحد اعزام نشده اند، در حالی که این سربازان از پنج قاره جهان از سی و هفت کشور در اینجا حضور دارند به نحوی از انحاء از همۀ جهان نمایندگی میکنند. حالا مردم افغانستان دوستان و دشمنانشان را به خوبی شناسایی میکنند و نمیخواهند تجربه های تلخ دهه های هشتاد و نود را که بجز ویرانی، قتل و کشتار حاصلی نداشته است تکرار کنند.

متین کوشان

روسیه 20 جوزا