مقاله زیر در حدود ده سال پیش بتاریخ اول حوت 1376 مطابق 20 فبروری 1998 در روزنامه وزین هندوکش در شهر مسکو اقبال نشر یافته بود.

اینک به اثرتقاضای عده ای از دوستان  به نشر مجدد آن اقدام نموده ، امیدوارم تا جهت مطالعه خدمت خوانندگان محترم قرار گیرد .    تشکر

  دیپلوم انجنیر ضیا بهاری

 

 

تاریخ همچو پنجه نقا ش چهره  دست

تصویر صادقانه ای ازما  کشید نیست

 

 

  احتمال آغازیک جنگ جدید در آستانه قرن  بیست ویکم

 

قرن بیست با وجود پیشرفت های ساینس و تکنالوژی در ساحات مختلف اقتصادی و اجتماعی ، سبب تلفات بزرگی مادی و معنوی گردید. عصری که ما در پایان آن زندگانی داریم ، علاوه از کشفیات واختراعا تش  ،تمدن را که بشر در طول سده ها از یک نسل به نسل های بعدی کمایی کرده وافتخارات داشته ، به  خطر نابودی و محو شدن رو به رو است.

 

وقوع دو جنگ بزرگ درین دوره وهزاران جنگ های پراگنده در این ویا آن کشورآسیا ، افریقا و امریکای لاتین وکشور های اروپای شرقی تاثیرات وتلفات آنها از دو جنگ بزرگ جهانی زیاد ترو بیشتر است.می بینیم که چگونه شهرها ، قصبات ،فابریکات وکارخانجات را که انسان طی سا ل ها تعمیر و آباد کرده ، خراب و به زمین یکسان می شوند وهزاران انسان بی گناه در اثر استعما ل توپ و تانک وبمبارتمان طیارات بم افگن ،قربانی این جنگ های خانمانسوز می شوند.استحصاال وتولید بیش ازحدانواع و اقسام وسا یل ووسایط نظامی،استفاده نا مشروع ومنفی از انرژی اتومی ، یورانیوم وغیره مواد کیمیاوی، باعث خرابی شهرها ودهات وهزاران محله های سکنه نشین  مردمان در سیاره کوچک ما گردیده.استعمال و آزما یش این گونه مواد زهرآگین وسلاح های کشتار جمعی ،بکاربرد مستقیم وغیر مستقیم این سلاح های مسموم کننده وادامه مسابقات تسلیحاتی بین ابر قدرتها ؛ در کشور های عقب نگاه داشته شده دلیل اصلی آلوده گی هو ا و محیط زیست در جهان است که حتی در بحر تاثیرات منفی آن بالای موجودات بحری و در خشکه  هم تمام زنده جان ها از آن بی ضرر نمانده است. در اثر انفجار دستگاه های تولید کننده هستوی وزروی مثل« چیرنابل» وصدها حادثات کیمیاوی هزاران نوزاد ناسا لم ومعیوب به دنیا می آید، جای شک نیست که تا هنوز طب نتوانسته ازامراض گوناگون از قبیل چیچک ،سرخکان،فلج اطفال، توبرکلوز،ملاریا ،کولرا،محرقه وغیره ( درصورت وقوع اپیدمی این امراض) جلوگیری کند وجان انسان ها را نجات دهد. سالانه در اثراین امراض تلفات انسانی به میلیون ها نفر می رسد،علاوتاٌ شیوع وبروزبیماری های  کشنده از قبیل ایدز ، سرطان، مرض گاو دیوانه ، زخم های سایبریای را متخصیصن پزشکی ودرمانی تا هنوز قادر نشده اند  ویروس آنها را درست تشخیص کنند ویا موفق به درمان کامل آنها گردند ، این هم پرابلم دیگربرای پزشکان وکارکنان طبی است وبه همگان روشن است که در اثر قحطی وگرسنه گی در اطراف واکناف عالم هزار ها انسان تلف می شود.

پس دلیل این همه بدبختی ها در کجا نهفته است ؟

استعمال بمب اتم بالای دو شهر پر نفوس جاپان(هیروشیما وناکاساکی)اشغال افغانستان توسط روس ها ،اشغال ویتنام توسط امریکایی ها،جنگ های داخلی کوریا،لاوس،کامبوج،انگولا ،سومالی، الجزایر،فلسطین واسراییل،

افغانستان،تاجکستان،قره باغ،بلغارستان،چیچینیا،یوگوسلاوی وغیره...کی ها اند قاتلین مردمان بی گناه که درین کشور ها نابود می شوند؟

آیا در دو جنگ بزرگی جهانی ،مردمانی کشور های فقیر و عقب مانده لشکر کشی کرده بودند ؟ ویا اینکه کشور های بزرگی استعماری وتوسعه طلب و تقسیم جهان بین این دول متمدن ویا به اصطلاح مدافعین حقوق بشر؟!

کجا ست حقوق بشر؟ کجا ست احساس انسانی ؟ ملل متحد چرا بی تفاوت است؟ ما در اینجا راجع به اعطای کمک های خیر خوا هانه این دول بزرگ به کشور های عقب مانده افغانستان را مثال می آوریم:

 

افغانستان کشور مستقل است که در مرکز آسیا قراردارد،موقعیت جغرافیایی آن بین شرق وغرب وبخاطر عبور از آن به بحرهند وهم در همجواری جمهوری های سابق اتحاد شوروی از اهمیت خاص استراتژیکی برخوردار است.

 

دشمنان بشریت در شرق وغرب  همه وقت تلاش داشتند که بین مردمان ما تفرقه اندازند وکشور ما را تصرف

نمایند. اگر به تصرف کامل آن موفق نشدند، یکی از گماشته های خود را از کدام قبیله ویا قومی امیر و پادشاه ساخته وبالای مردم مظلوم ما حاکم نمودند. در تاریخ تعداد چنین مزدوران وخاینین کم نبوده ،هر کدام به نوبه خویش آمده ورفته اند .

انگلیس ها چندین مرتبه دست به دسایس وتجاوز به کشور ما زده اند.زمانی طی دسیسه یی زمانشاه را کور نموده ووی را از قدرت بر انداختند وبعدا شاه شجاع را به قدرت رسانیده ومعاهدات ننگین را با او امضاء

نمودندوجنگ های اول و دوم و سوم را براه انداخته اند.

 

پال مرستون،یک سیاست مدار انگلیس در پارلمان لندن گفته بود:

 

« حاصل عقیده قبلی من اینست که اگرما از افغانستان دست بکشیم ،بزرگترین مصالح دولت انگلیس را بر باد کرده ایم واگر افغانستان را به هر ملاحظه یی که باشد ترک نمایید ،متیقین باشید که باز روزی خواهد رسید که

مجبور گردید با تلفات بسیار مالی و جانی این مملکت رادو باره اشغال نمایید».اما خوشبختانه که هیچ وقت به مقصد ومرام شوم خود نرسیده وموفق به تصرف کامل آن نشده اند.اگر احیاناٌ خاینین ملی با آنها هم دست شده وزمینه اشغال را مهیا ساخته اند،مردم آزاده ماآرام ننشسته ودر میانشان مردان دلیری سر بر افراشته ارتجاع

داخلی وتجاوزگران خارجی بار ها با دفاع شجاعانه وطن پرستان ومردم غیور ما مقابل شدند. این مزدوران با حیله ونیرنگ خود نتوا نسته به بندهگی خویش ادامه دهند و گاهی هم دیده شده در اثر دسیسه باداران خارجی وبه دست یاران و هم کاران خویش سر به نیست شده اند.

 

اما بدبختانه ،نتایج این همه جنگ ها وسیا ست های استعماری  باعث آن شد که کشور واحد مارا بین گروه ها و احزاب وجریان های سیاسی مختلف تقسیم نمایند و تخم نفاق را بین مردمان ما بکارند و

در این پروسه همیشه ازفیودلان وسران قبایل استفاده شده ومردم فقیر وبیچاره همیشه بارسنگین جنگ ودفاع از میهن را بدوش کشیده تلفات وصدمات شدیدی را متقبل شده اند. رهبران احزاب وگروه ها ویا امیران وشاهان وطن را ترک کرده به کشور های بیگانه پناه برده اند .

 

جای بسیار تاءسف است که در طول تاریخ ازشاهان وامیران گرفته تا رهبران   احزاب وتنظیم های سیاسی وخویشاوندان شان در کشور های غربی وشرقی به صفت پناهنده سیاسی پذیرفته شده واز تمام امکانات زنده گی برخودار اند وبرخی از آنها پول ودارایی کشور را هم با خود انتقال داده اند .

 

این در حالیست که مردم بیچاره وفقیر در داخل  وهم درکشورهای  پاکستان ، ایران ،فیدراتیف روسیه  ودیگر جمهوری های سابق اتحاد شوروی وحتی درکشور های غربی به حالت آواره وبی سرنوشتی به سر برده از هیچگونه حق وحقوق انسانی مستفید نمی شوند آنها در حال اینکه به صفت پناهنده در کشور های نام برده قبول نشده وبا کار های شاقه وفیزیکی اسباب معیشت زنده گی خود وخانواده های خویش را تامین می کنند.با وجود آن همیشه ازطرف پولیس و دزدان وراهزنان در کشور های مختلف مورد آزار واذیت قرار می گیرند. آنها از یک کشور به دیگر کشور از یک شهر به شهر دیگر،در مهاجرت وپریشانی سفر نموده، جای مناسبی برای

خویش نمی یابند ومقامات با صلاحیت ملل متحد در امور مهاجرین در این رابطه در جریان اند واز این همه پرابلم ها خبر دارند؛ ولی تا به هنوزهیچ کمکی به آنها صورت نگرفته است.طورمثال از مهاجرین بی سرنوست در شهرهای مختلف روسیه را می توان نام برد که تا حال،چندین بار به مقامات مربوطه روسیه فیدرال ونمایندگی ملل متحد درمسکو در تماس شده اندولی نتیجه مثبت نداده است.

 

در حالیکه مصارف نظامی در جنگ افغانستان که توسط کشور های قدرتمند وبرخی کشور های دیگر تمویل می گردد، سالانه به میلیون ها دالر میرسد. با اساس راپور شعبه کشف وزارت دفاع اتحاد شوروی از سال1980 الی 1985کمک های نظامی ومالی به مجاهدین 8،5میلیارد دالر می شد که تقریباٌ زیاد تر از نصف آن را ایالات متحده امریکا پرداخته است.البته کمک های همه جانبه ونظامی اتحاد شوروی چندین برابراین رقم می شود.

 

واقعاٌ اگر ین کمک ها و این مصارف هنگفت،که وطن عزیزما را به ویرانه تبدیل کرده است ، در راه آبادی وباز سازی صورت میگرفت ،افغانستان را حد اقل از فهرست کشور های فقیر نجات می داد و به یقین که این جنگ خانمانسوزتا امروز ادامه نمی یافت.

 

در جریان جنگ طولانی اکثر شهر ها ، دهات وقصبات افغانستان ویران گردیده ؛ بسیاری از آنها به خاک یکسان شده اند.شهر های کابل ،مزارشریف ،قندهار،هرات ، جلال آباد ، تخار، قندز وکشم خاطرات  تلخ دوران اعراب و چنگیزیان  را زنده ساخته اند. تعداد زیادی مکاتب ،مدارس ،مساجد وشفاخانه ها ،دوایر دولتی وساختمان های ملکی ویران شده واکثریت عظیم از روشنفکران از وطن فرار وبسیاری در جبهات متخا صم جنگ شهید ویا اعضای بدن خود را از دست داده اند.تعداد تلفات انسانی زیاد تر از دو میلیون وتعداد آوارگان ومهاجرین در خارج تا هنگام ورود مجاهدین به کابل وتشکیل دولت اسلامی به پنج میلیون انسان بی گناه  بالغ می گردید.در حا لیکه به این رقم همه روزه افزوده می شود ومردم از وطن در حالی فرار اند، در داخل مملکت هم کسانی که خانه و کا شانه خود را ترک گفته اند وبه جا های امن تر پنا برده اند به صد ها هزار نفر می رسد .بعضی از آنها از طرف احزاب وگروه های نظامی متخاصم جبراٌ استخدام شده وبه جبهات جنگ سوق داده می شوند ،قریب  زیاد تر از65 درصد از مزارع وکشتزار ها به دلدلزارها تبدیل شده و یا در اثر مین فرشی ازاستفاده زارعین خارج وغیر مزرو گردیده است،بدتر از آن اینکه در مزارع باقی مانده ،به عوض کشت جو، جواری ،گندم ،سبزیجات ،پنبه ،شالی ، باقلی وغیره مواد مفیده؛ چرس ، گشیش ، کوکنارودیگر مواد مخدره کاشته می شود که برای نسل جوان در جهان بدبختی بزرگی ببار آورده و افغانستان به مرکز تولید و استحصا ل این مواد تبدیل گشته است .سالانه صادرات قاچاق این زهریا ت از طریق کشور های همسایه به اروپا وامریکا به صد ها تن می رسد.

 

کشورهای نیرومند جهان بخاطر بقاء و سیطره حاکمیت خود به چه دسایس و نیرنگ ها ،مردمان کشور های

جهان سوم وعقب نگاه داشته شده را مورد بهره کشی واستثمارقرارمیدهند؟ فقط با سیاست «تفرقه انداز وحکومت کن» جهان را درقبضه اقتصادی ،نظامی وسیاسی خویش نگاه میدارند. بعد از آنکه یک تعداد از کشور های اروپایی از قرن های شانزده وهژده میلادی وبه تعقیب آن ایالات متحده امریکا به بلوغ رشد اقتصادی رسیدند وبه دریا ها تسلط یافتند راه دریا ها را درپیش گرفته وبه گروپ ها وکمپ ها تقسیم شدند، ملت ها وخلق های کشور های در حالی رشد را مورد حمله قرار داده وبسیاری از کشور های آسیا، افریقا وامریکای لاتین را به مستعمرات خود تبدیل نمودند.بخش اعظم جهان را بین خود تقسیم کرده ویک تعداد از ممالک هم قیسماٌ نیمه مستعمره در تصرف اقتصادی آنها درآمدند،بخشی ازاین کشور ها وملت ها به اسا س اینگونه سیاست بازی ها تجزیه شده وبه چندین مملکت تقسیم گردیدند. مثلاٌ : کرد ها در ایران، عراق ، ترکیه وسوریه ،آذربایجانی ها در ایران وجمهوری سابق آذربایجان شوروی ، .کشورهای کوریا ، ویتنام ،یمن، آلمان به شمالی و جنوبی ،شرقی وغربی از هم تجرید ساخته شده که طور نیمه وابسته ونیمه مستقل در قیمومیت بلوک شرق وغرب در آمدند که از واشنگتن ومسکو رهبری می شدند.

 

قسمی کی قبلاٌ تذکار یافت تمام این جنگ ها بر اساس اهداف استعماری قدرت های بزرگ اقتصادی و

نیرومند، بخاطر تصرف وتسلط سرزمین های غنی کشورهای ضعیف اقتصادی نظامی براه انداخته شده است.

همه این سکندر ها ،ناپلیون ها ، چنگیز ها ، هتلرها ،بوش ها ودیگران که جهان گشایی کردند وتمام این جنگ ها ولشکر کشی هااز قرون قبل از میلاد مسیح گرفته تا جنگ های اول ودوم جهانی ،بوجود آمدن سیستم جهانی سوسیالیسم واز هم پاشیدن آن تا به امروزونتاییج فاجعه بار آن؛ نتیجه سیاست های  توسعه طلبانه نظامی واقتصاد ی این دول بزرگ است.

 

جا لب تر ازآن اینکه درادوار گذ شته اگر کشور گشایان دست به فتوحات می زدند مردم اکثراٌ در حالت بربریت وبیسوادی بسر می بردند، در حالی که بعد از انکشافات علم وتخنیک بشربه پیشرفت های نایل آمد ، انسانها از نگاه کلتوری وفرهنگی هم پیشرفت ها ی شایانی نمودند. کمیته های ملی وبین المللی حقوق بشروموسسه ملل متحد بوجود آمد. اما افسوس که این همه اصطلاحات حقوقی وبشری صرف در روی کاغذ بوده وجز جنبه نمایشی وتشریفاتی بخاطر فریب مردم چیزی دیگری نیست.

 

تقریباٌ در جریان یک قرن بخش بزرگ از کشور ها در در تصرف وتسلط اتحاد شوروی و روسیه بود . تا اینکه طبق نقشه وپلان چنین سیاست بازی ها کشور بزرگ شورا ها از هم پاشید وبه چندین کشور مستقل ونیمه مستقل در تاریخ و جغرافیای جهان عرض اندام نمود، که بازار گرمی بخاطر بدست آوردن منابع سرشار مواد خام در منطقه است.

 

خوب سیستم جهانی سوسیالسم به سیستم جهانی امپریالسم جای عوض کرد. پیمان وارسا منحل گردید.پیمان ناتو که باید هم منحل می گردید که نگردید ، در حال جلب و جذ ب اعضای منحل شده وارسا ودیگر کشور های  اروپای شرقی است.

 

توسعه و انکشاف این پیمان باز هم در نتیجه  پیشبرد هداف و سیاست های استعماری وتوسعه طلبانه غرب است که می خواهند یک بار دیگراستعمار کهنه را سر از نو ایجاد کنند ،زیرا انباشته های مواد خام آنها رو به خلاصی است. همین حالا در آسیای مرکزی وقفقاز تلاش زیاد جریا ن دارد ، تا جمهوری های نو به استقلال رسیده شوروی سابق را  با روش های سیاسی واقتصادی به گونه های مختلف تحت نفوذ  خویش قرار داده واز روسیه تجرید بسازند.

 

به همین اساس ظهورطلبه ها در افغانستان امر تصادفی نیست، انتقال لوله گازاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان واز آنجا به کشورهای غربی که توسط دو کمپنی بزرگ ( یونیکال ) ازایالت متحده امریکا و(دلتا) از عربستان سعودی که پروژه آن مد ت ها قبل روی دست گرفته شده بود ودر تطبق آن تلاش زیاد به خرچ داده شده وتا هنوز پول هنگفتی بمصرف رسیده وپرسونل حرفوی ونظامی از کشورهای مختلف در این راستا در فعالیت اند.                                                 

 

البته یک نکته را نباید فراموش کرد که ، از نگاه تاریخی وسنتی این منا طق از گذشته ها ی دور تحت  تاثیر ونفوذ روسیه بوده ،بناٌ اجرای این پلان واقعا به زیا ن روسیه ومتحدین موقتی آن استٌ

درحین حا ل نفوذ ایران ، چین ، ترکیه و هند در منطقه به صراحت محسوس می شود که هر کدام سعی دارند تا ما نعی تطبیق پلان ها و پروژه های غربی گردند. که منافعی استراتژیکی آنها روسیه را با آنها نزدیک می سازد.                                                                                                                                 

 

از طرف دیگر ایالات متحد امریکا چون یکه تاز میدان به هر عمل که خواسته باشد اقدام می کند. گاهی ایران را تهدید می کند ، زمانی علیه چین تحریم اقتصادی را اعلام میدارد ،و گاهی هم لیبی را . بالاخره ارباب کل پای از گلیم خود فراتر نهاده بعضی از کشورها را به بهانه های مختلف با مدرن ترین سلاح ها زیر آتش گرفته وبمباردمان می کند. افغانستان ،عراق ،سودان ، سومالی ویوگوسلاویا را میتوان مثال آورد. اما با تاءسف که اکثر کشور های پیش رفته جهان در آستانه قرن بیست ویک از این سیاست ها پشتیبانی کرده وملل متحد بی تفاوتی را اختیار نموده است.

 

از مطالب فوق چنین نتیجه گیری میشود که :

اوضاع سیاسی ونظامی جهان روز تا روز متشنج ترشده واحتمال یک جنگ جدید به مقیاس وسیع تر آن

بعید نخواهد بود . زیرا هد ف امریکا اینست که یا روسیه را قا نع ومطیع خود بسازد ویا پای روسیه و

بعضی کشور های د یگر را به جنگ بکشاند . چون روسیه از لحاظ اقتصادی وسیاسی در بحران اعظیمی فرو رفته است  اندک ترین اشتباه باعث خرابی وتجزیه آن خواهد شد . بناٌ روسیه هم مجبور است تا با سه کشور بزرگ منطقه ،( ایران ، هند ، چین ) وبعضی از کشور های مشترک المنافع یک اتحاد نظامی جدید را بر ضد ناتو بوجود آورد . اگر چنین پیمانی بوجود آید ، آینده وخیم داشته صلح را در منطقه وجهان تهدید می کند.

 

در آخر یک نکته مهم را قا بل تذکار می دانم که :

از سیر تحولات وفعل وانفعالات سرمایه به این خلاصه آمده می توانیم  که جهان ما بسوی سوپرکلونیا لیزم روان است ، در نقطه عطف از تاریخ سرما یداری قرار دارد وآنرا می توان ، ملیتاریسم ودور جدید مستعمرات در آستانه قرن بیست و یک نامید.

 

 

 

پس بخاطر جلوگیری از بروز جنگ وگسترش تشنجات در جهان لازم است تا در چوکات ملل متحد یک

 

کمیته اجراییه نظامی وحقوقی جدیداٌ تشکیل شود ، که از طرف همه کشور ها وخلق های جهان نمایده گی کرده بتواند وبخاطر تامین صلح در مناطق داغ وبحرانی نه به ابتکار چند کشور محدود اعضای  دایمی

شورای امنیت ، بلکه توسط نماینده های قانونی کشور های شامل کمیته  اقدام صورت گیرد ودر قدم اول در کشورها یکه درآن جا ها جنگ جریان دارد ، آتش بس اعلان گردیده ومذاکرات بخاطر تامین صلح آغاز گردد. در ضمن خارج از چوکات ملل متحد ونیرو های صلح آن ،هیج گونه

پیمان نظامی وجود نداشته باشد وهیچگونه فشار نظامی واقتصادی از طرف هیچ کشوری برکشوری

تحیمل نگردد. ملل متحد باید براوضاع جهان کاملاٌ کنترول داشته باشد.

 

به امید که نسل جدید ونسل های آینده ،در صلح وصفا زندگی کرده وقرن بیست ویک ،عصرانسان فارغ از

جنگ ، تعصب واسارت ملت ها باشد .       

 

به امید آن روز!