تابوت را چه کسي مي سازد؟!

 

به قلم: مهسا طايع

25.05.07

 

 

هر واقعيتي همواره يک هشدار است. رويگرداني ازواقعيت ها بي اعتنايي به هشدارهاست وزيان بزرگ وبسيار بزرگ اين چگونگي برهيچ خردمندي پوشيده نيست.

در دوره ي جديدي از تاريخ پرفراز ونشيب ما مردم افغانستان پس از حماسه اي بزرگ وفداکاري بي دريغانه وبه رغم همه مشکلات وموانع، با سر افرازي وعزت وافتخار وشکوه ، توانستند شرافت واعتبار شان رادر دنيا به اثبات برسانند.

مردم افغانستان به لحاظ باورها وپاي بندي به ساختارهاي ارزشي، خواستار اين بودند که استبداد نهفته در تاريخ چند صد ساله ما که باناداني ها، غرض ورزي هاو خيانت به آرمان هاو ميثاق هاي ملي، شکل گرفته بود،  جايش را به امنيت، ثبات و نشاط سياسي، شکوفايي فرهنگي، رشد اقتصادي وعدالت اجتماعي بدهد.

مردم خواهان زندگي در صلح وصفادر کنار يکديگر بودند، تقسيم بندي هاي مصنوعي و دشمني هاي ساختگي که محصول چندين نسل تزريق خوراک هاي قوم پرستي، گروه بندي وجناح گرايي بوده است، رنگ باخت تاروياي همدلي واتحاد به حقيقت بپيوندد. رهايي از مناسبات، تعلقات ورويکردهاي فرساينده، مي توانست توفيق دست يابي به افقي ديد گسترده اي را نسبت به آينده ترسيم نمايد.

شرايط بحراني افغانستان نياز به برنامه ريزي سنجيده،  سازماندهي مطلوب، هوشمندي ودورانديشي شايسته وعزم ملي داشت. امادر اين ميان کسان زيادي وظيفه و اندازه خودرا نشناختند وبا بهره گيري از موهبت اعتماد وحمايت مردم، به خود خواهي وخود بيني آلوده گشتند. وبه جاي تقويت تعهدهاي فکري وپاي بندي عملي به آرمان هاي ملي، وارزش گذاري به حقوق پايمال شده وکرامت تحقير شده مردم، بادرنگ وتأمل وسستي خويش به فرسايش بنيان هاي تازه پا گرفته اجتماعي اقدام نمودند.

کساني که در رأس امور کشوري قرار گرفتند، نتوانستند ازتوان تشخيص نيازها و اولويت ها بهره مند گردند ورسماً به جاي اصلاح، فساد وبه جاي خدمتگذاري، خيانت به ميثاق هاي ملي پيگيري شد. جاذبه هاي اعتماد در مدار کاستي گرفتار شد واز واژه ها و اصطلاحات ارزشي مردم به گونه اي سؤ استفاده سياسي وبهره  کشي گروهي شد تا بستر، فضاي عمومي ، ميدان ها وابعاد و زواياي مهياي ظهور دموکراسي ومردم سالاري را به آشوب وبحراني دوباره بکشد.

دولت هم با وجود شرايط وامکانات نسبتاً گسترده وحمايت جهاني، نتوانست به هيچ توفيق قابل ذکري دست پيدا کند وبه جاي آن که بتواند نقطه عزيمت وحرکت به جامعه اي متحد را فراهم سازد، به تشديد شکافهاي قومي، پرداخت. رييس دولت هم که در ابتداي حضور خويش، شخصيتي ملي جلوه مي نمود؛ نتوانست عملاً ذائقه  قومي خويش را انکار نمايد وبه طور طبيعي تحت تأثير باورهاوگرايش هاي قومي خويش قرار گرفت واين يکي از مجموعه دلايلي شد که نتوانست از وي به عنوان عنصري مطلوب براي تمام نيروهاي سياسي در افغانستان، شخصيت بسازد و با کمال تأسف کارنامه وي نمودار قوم پرستي در اوج شعارهاي ملي گرايانه شد.

در اين ميان رهبران جهادي هم که از زمينه بيست وهفت سال جهاد ومقاومت مردم، جان گرفته بودند، وهنوز هم در مدار اعتماد واعتبار مردم قرار داشتند، وميتوانستند به نوع حضور خود در تاريخ رسميت ببخشند وبادرک توان تاريخي بسيج شدن مردم، در گرايش به وفاق همگاني ووحدت عمومي پيشگام شوند که بازهم با تأسف  براي دفاع از حق وحقيقت ومظلوم وحق دار، سياست آنان رنگ ولعاب ديگري به خود گرفت. اين جناح هاي سياسي نه تنها نتوانستند به يک وفاق جمعي دست پيدا کنند بلکه بازهم از حذف يکديگر نااميد نشده وبه کشمکش هاي سياسي خويش به صورت عيني وملموس ، تداوم بخشيدند. وهريک ديگري را به سياست زدگي، معامله گري وبي لياقتي متهم نمود و فقط خودرا جريان ساز وتأثير گذار خواند.

و همين شد که در بين اين نيروها هم، انديشه سازي، خلاقيت ، تفکر ومنطق واستدلال سياسي، بازبان اتهام پرشد. وگفتگو ومفاهمه به جدال وانکار يکديگر تبديل گرديد. در نتيجه تعادل وانصاف برهم  خورد وچالش ها يکي پس ازديگري عميق تر واختلافات پي درپي آشکار تر گرديد وحرف ها ونقد وانتقادها بوي کينه گرفت. وباکمترين اختلاف نظرها، بزرگ ترين فاصله هاو شکاف ها ايجاد شد. البته اين سرنوشت  محتوم تاريخي ماست که وقتي دونفر باهم يکجا شوند يک نشريه مي سازند، وقتي سه نفر شدند حزب تشکيل مي دهند وهنگامي که به چهارنفر برسند، انشعاب مي کنند.

رهبران جهادي که مي توانستند به عنوان اهرم هاي قدرت، نقش تأثير گذاري داشته باشند، به رهبراني تبديل شدند با هوا داراني سرگردان وحرکت هاي کند ومنحرف وبرخلاف ظاهر شان که استوار مي نمود، با چالش هاي جدي روبرو گشتند.

در چند سال اخير، خط سياسي ديگري نيز در افغانستان ترسيم شد.

آدمک هاي ماسک زده وشسته رفته اي از راه  رسيدند وبا منت گذاري برمردم وبا اهميت جلوه دادن خويش، بر اريکه قدرت تکيه زدند، وحضورشان در عرصه سياست صرف به هدف در اختيار گرفتن قدرت، مشارکت در اعمال قدرت ويا تأثيرگذاري بر قدرت صورت گرفت،بدون آن که اينان به نوع حضور خود در عرصه سياست آگاهي داشته باشند وبه نتايج والزامات آن واقف باشند.

البته بستر رويدادهاي تلخ وشيرين سياسي چند سال گذشته زمينه حضور معدودي از سياستمداراني هوشمند وباتجربه را باداشتن شخصيت هاي ملي نيز فراهم کرد که خواسته هاي شان براي آينده کشور برخوردار از مباني، راهبردها، شيوه هاو قالب هاي شناخته شده در مناسبات سياسي است. اما بيماري هاي سياسي که در تمام پيکره کشور سرايت کرده است، حضور وظهور آنان را به تعويق مي اندازد.

راهکارهايي وجود دارد که با قدرتمندي مي تواند سمت وسوي مسالمت آميز تحولات را به سوي يک جامعه متحد حفظ نمايد، اما واقعيت اينست که حکومت حاضر از درک اين حقايق عاجز است.

تداوم بحران وناامني در کشور باعث شده است که مردم اميد شان نسبت به اغلب نيروهاي جهادي وحکومت به شدت از دست برود وبعيد نيست که آنان خواهان نمايندگي خويش توسط نيروهاي ناشناخته گردندوبدين ترتيب آينده ممکن است چندان خوشايند نباشد. زيرا مردم ديگر نمي خواهند وارد بازي اي شوند که معلوم نيست برنده اش چه کسي باشد.

آنچه مشخص اين است که مشکل جامعه ما ومردم ما سياسي، نظامي يا اقتصادي صرف نيست که با يک تصميم قاطع ودقيق بشود آن را در کوتاه مدت حل کرد.

مشکل ما اينست که تمام کساني که راه به عرصه سياست وقدرت مي برند، در ساختن تابوتي که همه آرزوهاي مردم مارا در خويش دفن مي کند، مهارتي تاريخي دارند.

حتي کساني که سلامت وصداقت وعدم وابستگي شان به قدرت تحسين مي شود، بايد بدانند که بحران افغانستان را نميتوان با ادبيات وواژه ها ومفاهيم سياسي وارايه بيانيه ها، حل کرد. کارسياسي نقش پذيري در پيشبرد اهداف آرماني، زمينه سازي براي رشد وپويايي و تحکيم وتقويت عزت واقتدار ملي است.

امروز افغانستان به آشفته بازاري از بازي قدرت تبديل شده است که هرکسي دم از برحق بودن خويش مي زند وديگري رامتهم به انحراف وبيگانه پرستي مي نمايد و تنها برخودخواهي وبرتري جويي خويش تکيه مي کند.

مسأله ما اين نيست که از تاريخ درس نمي گيريم، بلکه مسأله اين جاست که ازدرک درس هاي تاريخي عاجز هستيم. بايد قبل از آن که خيلي دير بشود، به رجال سياسي کشور ياري رساني ذهني کرد تا بتوانند به بازيابي شخصيت وبازشناسي هويت خويش ودرک شرايط حساس کشور دست يابند.

وگرنه صداي اين هشدار به گوش مي رسد که در اين ميان کسان ديگري هستند که بلآخره حکم آخر را براي افغانستان صادر خواهند کرد.!