دوکتور سيد موسی صميمی

 16.05.2007 

 

 افغانستان درگرداب مبارزه قدرت – برکناري وزيرخارجه توسط ولسي جرگه 

 

 برکناري دادفرسپنتا ازوزارت خارجه افغانستان به هيچ صورت يک عمل سياسي خود انگيخته وازروي عصبانيت نمايندگان ولسي جرگه نيست، بلکه بيشتريک ضربه حساب شده وازمدتها پيش تمهيد شدهء نيروهاي محافظه کار بريک دموکرات مي باشد.  

 

 سپنتا هرگزپنهان نمي کرد که هرگاه نيروهاي محافظه کار، ترقي ستيز، يعني آناني که مي خواهند دوباره به قدرت برگردند وقدرت را طوري دردست گيرند که دين اسلام را مطابق به فکرخود تفسيرکنند؛ توسعه سياسي درافغانستان را به بن بست مواجه مي سازد.

 

سپنتا که قبلاً استاد علوم سياسي دردانشگاه آخن آلمان بود، وزيرخارجه کشوري شده بود که جولانگاه بلند پروازيهاي جناحگيريهاي مختلف کشورهاي همسايه شده بود. او مي خواست مناسبات خارجي اين کشوررا مطابق به اقتضاات يک کشورداراي حاکميت تدوين نمايد. ازاينرو، سپنتا چه درداخل کشوروچه درخارج ازآن  دربرابرش دشمنان نيرومندي پيدا نمود.

 

سپنتا که فرزند يک زميندارمي باشد، به يک گروه روشنفکري افغان منسوب بوده است که دراوايل سالهاي هشتاد مسيحي عليه نيروهاي اشغالگرشوروي ، وپس ازآن بنابراقدامات آشوب برانگيزحکومت مجاهدين عليه آنها ودرفرجام عليه استبداد دين سالار شبه نظاميان طالب مبارزه کرده اند. وي يکي ازنمايندگان سخنورجنبش اتحاد دموکراسي بود که متشکل ازافغانهاي  تبعيدي معتقد به دموکراسي بودند. سپنتا به تنهايي وبدون آنکه توافق دوستانش را بگيرد، تصميم گرفت با رئيس جمهورکرزي نخست به حيث مشاوروپس آن ازماه مارچ سال 2006 بدينسو به مثابه وزيرخارجه همکاري نمايد. .

 

پس ازبه راه افتادن روند صلح دموکراتيک درماه دسمبر سال 2001 ؛ سياست خارجي افغانستان به هيچوجه داراي يک طرح مفهومي جامع که درآن اجزاي علي حده آن با همديگرتلفيق وتاليف شده باشند، نبود. سپنتا وزارت خارجه را با اين عزم قبول کرد که سياست خارجي کشوررا اساساً ازنوتدوين بکند. وي با يک برنامه اصلاحات وسيع که ازتغييروتبديل سفرا گرفته تايک اصلاحات موثراداري دروزارت خانه اش  را احتوا مي کرد ، دست به کارشد.

 

 درجريان تصدي سپنتا بروزارت خارجه ديده مي شود که وي با موانع زيادي روبرو است. قبل ازهمه اين مخالفتها ازجانب آن نيروهاي دين پناهي بود که هرفرصتي را براي بسيج عليه وي به کارمي گرفتند. زيرا سپنتا منسوب به کدام حزب سياسي دين پناه نبود، تا به مثابه نماينده نخبگان اين احزاب درحکومت باشد. مجاهدين پيشين پيوسته بيشترمي کوشند درتصميم گيريهاي حکومت سهم فعالي داشته باشند. ازجمله آنان براي تصاحب مقام وزارت خارجه ارزش زيادي قايل اند.

 

با توجه به تلفات زيادي که مردم غيرنظامي دراثرعمليات نيروهاي نظامي خارجي متقبل شده اند، تقاضا براي بيرون شدن اين نيروها به ميان امد. بنابراين نيروهاي معيني ازوزيرخارجه تقاضا داشتند تا درمناسبات خود با کشورهاي خارجي وبه ويژه ايالات متحده امريکا تجديد نظربکند.

 

طيف چندين بعدي وساختارپيچيده سياست خارجي افغانستان دراجزاي آن ايجاب مي نمود که ايالات متحده امريکا را نبايد برافروخته ساخت، حمايت دوامدار اتحاديه اروپا را بايد به دست آورد، عدم اعتماد نيروهاي رقيب مانند روسيه ، چين وهند را نبايد برانگيخت وپاکستان را بايد قاطعانه روي جايش نشاند تا ازطالبان حمايت نکند وافغانستان را به " عمق ستراتژيکي " اش مبدل نسازد. ايران وعربستان سعودي مي بايست بفهمند که رقابتهاي ستراتژيکي شان را به بهاي افغانها عملي نسازند.

 

با توجه به اين تنگناها ، سپنتا کوشيد سياست خارجي کشورش را عملگرايانه، با ظرافت ومطابق به شرايط زمان تدوين نمايد. وي درعمل کوشيد تا با يک جد وجهد پيچيده ؛ به  بلند پروازيهاي متضاد کشورهاي همسايه وعلايق ستراتژيکي مختلف جامعه بين المللي يک مخرج مشترک بدهد.

 

تعيين چنين چهارچوب سياسي توسط داکترسپنتا مانند راه رفتن بريک پل بسيارباريک بود که درفرجام به اختلاف با رئيس جمهورانجاميد. ازجمله سپنتا با رئيس جمهوردرشرکت دادن بي رويه ء کادرهاي مسلح طالبان که دررديف هراس افگنان تصنيف شده بودند، درروند صلح موافق نبود.

 

اينکه ولسي جرگه به سپنتا راي عدم اعتماد داده است، درعين زمان علامت آن نيزمي باشد که وي بخشي ازحمايت رئيس جمهوررا ازدست داده است.

 

برکناري سپنتا از وزارت خارجه يک آزمايش تجربي است که داراي پيامدهايي درآينده نيزبوده ونشان خواهد داد که درآيند حکومت کردن براي کرزي نيز بسياردشوارخواهد بود.

 

© 2007 Deutsche Welle