پشت پرده استیضاح وزیر امورخارجه

نويسنده: یاسین رسولی

14.05.07

 

 

روز پنج‌شنبه داکتر سپنتا بهای چه چیزی را پرداخت و چرا این بها روز شنبه سنگین‌تر و هجمه مهیب‌تر شد؟ بازیگران پشت و روی صحنه کی‌ها هستند؟ چگونه می‌توان برای مردم و روشنفکران و آنان که تشنه درک حقایق هستند به روشنگری رسید؟ این نوشته سعی دارد تا حدی که شرایط اجازه می‌دهد به این پرسش‌ها پاسخ دهد.

چه کسی باور می‌کند که به راستی پارلمان در دفاع از مهاجران اخراج شده از ایران تا این حد عصبانی شد که یک‌باره تصمیم به استیضاح و رای عدم اعتماد به وزیر امور خارجه گرفت؟! چرا این عصبانیت در روز شنبه افزون گشت؟ آیا تصمیم پارلمان قانونی است؟ استجواب و استیضاح حق قانونی پارلمان است اما با آنهم چگونگی استفاده از این حق ممکن است جای پرسش بسیار داشته باشد. استیضاح روز پنج‌شنبه پارلمان هم از نظر رویه قانونی انجام آن و هم از نظر مفهوم و نیت آن و هم از نظر بازیگران پس پرده مبهم و شک‌انگیز است و رای‌گیری مجدد در روز شنبه غیرقانونی است. تصور کنید پس از انتخابات ریاست جمهوری و یا پارلمانی که رای‌های باطل زیادی ممکن است داشته باشد؛ تعدادی از کاندیدان خواستار انتخابات مجدد می‌گردند، به جز موارد استثنایی در هیچ جای دیگر دنیا دوباره انتخابات برگزار نمی‌گردد. و حتی اگر هم برگزار شود باز تاریخ مشخصی تعیین شده و فرصت کمپاین مجدد داده می‌شود. این مثال را با رای‌گیری مجدد در روز شنبه پارلمان به داکتر سپنتا مقایسه کنید؛ بسیار روشن است که صندوق گذاشتن مجدد در روز شنبه کاملاً مغایر قانون و در واقع استفاده فرصت‌طلبانه و ابزاری از قانون بوده است. هیات رییسه پارلمان یا ناآشنا یا به عمد اجازه دادند که استیضاح به صورت غیرقانونی انجام گیرد. پارلمان می‌توانست تاریخ دیگری برای استیضاح مجدد تعیین کند و فرصت منصفانه و عادلانه برای دفاع از خود به وزیر امور خارجه بدهد. اما چنین نشد چرا؟ خیلی بدیهی است که در چنین شرایط، عوامل و بازیگران پنهان و نقش‌شان را تحلیل کنیم.

داکتر سپنتا دو- سه هفته پیش‌تر به تهران سفر کرد و در دیدار با رهبران جمهوری اسلامی ایران به صراحت سخن گفت که راهی ندارید جز اینکه از رییس جمهور کرزی به عنوان رییس جمهور منتخب حمایت کنید و زمان نفوذ بر احزاب و جریان‌های سیاسی در داخل افغانستان گذشته است؛ اکنون افغانستان دولت قانونی و مرکزی دارد که انحصار روابط خارجی را در اختیار دارد و هیچ حزب و ائتلاف سیاسی حق ندارند که روابط خارجی مستقل داشته باشند. در دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه ایران هم که با حضور کوردیپلماتیک و دانشگاهیان افغان در تهران برگزار شده بود نیز سیاست و رویکرد دولت افغانستان را تشریح کرد.

در آن سفر به تهران همچنین وزیر خارجه از سخت‌گیری ایران نسبت به مهاجران افغان انتقاد کرد و در مذاکرات با رهبران ایران خواستار رفتار مهربان‌تر با افغان‌ها شد. سفیر ایران به وزارت خارجه خواسته شد و قرار شد رییس‌جمهور هم نامه‌یی به احمدی نژاد بنویسد و سخنگوی وزارت خارجه این رفتار ایران را استفاده سیاسی از مهاجران برای اعمال فشار به دولت افغانستان یاد کرد. غیر از دیپلماسی، وزارت خارجه افغانستان چه می‌تواند بکند؟ هر کسی که با الفبای دیپلماسی آشنا باشد می‌داند که کار وزارت خارجه همین کارهاست که برشمرده شد و وزارت امور خارجه توپ و تانک ندارد که خود دست به عمل بزند. حتی قطع مناسبات دیپلوماتیک هم فراتر از کار وزارت خارجه است. تصمیم به قطع مناسبات دیپلوماتیک از صلاحیت‌های رییس‌جمهوری است و حتی بیش‌تر از وزارت خارجه، از صلاحیت‌های پارلمان است. اگر نمایندگان ولسی جرگه برای مهاجران افغان دلشان می‌سوزد چرا خود پارلمان به ایران اخطار قطع روابط را نداد و چرا نمی‌دهد. خود پارلمان در این مدت افغانها در ایران آزار و اذیت می‌شوند تا اکنون چه کرده است؟! بدیهی است که پارلمان افغانستان در برابر ایران کاری نمی‌کند. کافی است نیم‌نگاهی به گذشته روابط خاص نمایندگان پارلمان با ایران را به یاد آورید، آیا اکنون روابط گذشته قطع شده است. آیا ایران از نفوذ بر احزاب سیاسی دست برداشته است؟ آیا ایران آدم‌های خود را در افغانستان از دست داده است؟ آیا با رای علیه وزیر خارجه ایران رفتار خود نسبت به مهاجران افغان را تغییر می‌دهد؟ ایا وزیر خارجه بعدی کاری بیش‌تر از داکتر سپنتا علیه ایران انجام داده می‌تواند؟

تعداد زیادی از رهبران احزاب رابطه‌یی با ایران، روسیه و پاکستان دارند که می‌توان آن را پیوند امنیتی نامید. اینجا یک همسویی استراتیژیک با کشورهای منطقه مطرح است؛ عادت دیرین احزاب را همه می‌دانیم که بدون هماهنگی و لوجستیک مستقیم خارجی، توانایی هیچ‌کاری ندارند. این نیاز به قدری آشکار است که نیاز به استدالال ندارد. اگر چنان که در اعلان موضع رسمی جبهه متحد ملی آمده است: "قانونمندشدن حضورقواي خارجي در افغانستان" در برنامه کاری این جبهه باشد و با شناختی که روسها و ایرانی‌ها از اینان دارند؛ پرجازبه‌ترین و خوش‌ترین خبر برای ایران وروسیه برنامه خروج هر چند زمان‌بندی شده نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان است. هنوز ایرانی‌ها و روس‌ها باور نمی‌کنند که این جبهه توفیقی عملی در این کار داشته باشند. آنها تا این حد عاقل هستند که از اعلان این گپ دلخوش نشوند و اگر می‌شدند باید لطیف پدرام را جایزه‌ها می‌دادند که هر روز به صراحت خواستار خروج امریکایی‌ها می‌شود.

اگر رهبران این جبهه بتوانند ایرانی‌ها و روسها را قانع کنند که توانایی پیش‌برد این سناریو را از طریق مجاری قانونی مانند پارلمان دارند؛ در آن صورت رییس‌جمهور کرزی در برابر شکل‌گیری چنان پیوند استراتیژیک، چه کار می‌تواند؟ اگر اتحاد برنامه‌ریزی شده میان کشورهایی مانند ایران یا روسیه و این جبهه بوجوید آید. تغییر وزن جریان‌های سیاسی در کابل چندان دشوار نیست. درست است که روسیه و ایران هیچ‌گاهی توان پرداخت‌های میلیاردها دالری امریکا را ندارند و نیازی هم نیست که چنان خرج کنند. اگر فقط چند ملیون دالر به رهبران احزاب بپردازند؛ آنها با این پول چه کارهایی می‌توانند و وزن جریان‌های سیاسی در کابل چه قدر تغییر خواهد کرد؟ چه تعداد افراد و شخصیت‌ها، عقیده و نظرشان را خواهند فروخت. در واقع داکتر سپنتا قربانی سازش میان جریان داخلی- منطقه‌یی شده است. داکتر سپنتا نماد جریان روشنفکران و نوگرایان در کابینه رییس‌جمهر کرزی و در دولت است و اگر پارلمان کفایت سیاسی او در دیپلوماسی و اداره وزارت امور خارجه نقد می‌کرد بدون شک از آن آزمون سربلند بر می‌آمد؛ گرچه ممکن است انتقادهایی هم بر کار وزیر خارجه باشد که خود هم بر آنها قانع است اما در کل و در هر گفتمانی عمومی در مورد داکتر سپنتا, او پیروز آن میدان می‌بود. بنابراین این‌بار مخالفان با استفاده فرصت‌طلبانه از استیضاح، عجولانه سعی کردند او را از پیش روی طرح‌های آینده خود بردارند.

داکتر سپنتا با رد درخواست‌های شخصی تعدادی از نمایندگان پالمان برای تقرر کسان و نزدیکان‌شان به عنوان سفیر و سکرتر در خارج هم مقاومت می‌‌کرد و اجازه نمی‌داد که پست‌های وزارت امور خارجه به اهل قدرت پیش‌کش گردد و شما می‌توانید این را هم به تقصیرهای سپنتا در ذهن تعداد زیادی از نمایندگان پارلمان علاوه کنید. اکنون که رییس‌جمهور نتیجه این کار پارلمان را به ستره محکمه سپرده است تا جنبه‌های قانونی آن را بررسی کند. بر روشنفکران و اهل نقد و نظر و هر کسی که خواستار دیپلماسی غیر وابسته افغانستان به کشورهای منطقه است تا بگویند که برای آینده روابط افغانستان و منطقه و برای اصلاح وزارت خارجه چه می‌خواهند؟