ظهیر" برلاس"

 24.04.07

 

 

 دادستان کل (لوی سارنوال)  میتواند قانون را قفاق بزند 

 

حمله مردان مسلح پولیس به دستور شفاهی آقای ثابت در تبانی مقامات وزارت داخله و شاید هم با جنباندن ریش آقای خرم وزیر فرهنگ ، به حریم ادارهء تلویزیون طلوع بدون مجوز قانونی و بازداشت و لت و کوب چند تن از کار مندان آن اداره ، سناریویی مضحک از همان دموکراسی قلابی و نامنهاد حاکمیت دولتی افغانستان بود که به نمایش گذاشته شد . .

  این دیگر یکی از بد ترین شیوهء تمثیل حاکمیت دولتی درکشور ماست . شخصی که وظیفتاً بایست حافظ ، حامی و مدافع حقوق اشخاص حقیقی وحقوقی باشد ، چنین بیباکانه به حریم خصوصی اشخاص تجاوز می نماید . پس این حرکت را که هیچگونه عکس العمل و باز خواست از جانب مقامات زیصلاح در قبال آن صورت نگرفته چگونه میتوان توجیه کرد . برخی براین باور اند که آقای عبدالجبار ثابت لوی سارنوال افغانستان تکلیف روانی سادیزم دارند ، این عمل وحرکتشان در برابر افراد و اشخاص مختلف بارها تکرارشده و چنانچه خود سارنوال صاحب دربرابر عدهء خبرنگاران که اورا با پرسش سوال هایی حوصله گیر ساخته بودند گفت که:زیاد جُِِند های مرا طور ندهید گپ خراب میشود ؟ با وصف این تعریفات از اینکه جناب شان حمایت بیدریغ رءیس جمهور و وابستگی به حزب اسلامی را با خود دارد تا هنوز به هیچ عکس العملی مواجه نشده اند . بناءً اعمال لوی سارنوال همان شیوهء قدیمه یکی از شاهان مستبد کشورمان را تداعی میکند که میگویند :پادشاه میخواست یکی از دوستان سابقهء خود را صاحب منصب مقرر نماید ، دفتر مربوطه اش وانمود کرد چنین پستی کمبود ندارند ، شاه دستور داد در پست سرباز مقررش کنید وصلاحیت داشته باشد جنرال را قفاق بزند . .

  . بدینگونه این سوگلی مقامات عالیه و حزب اسلامی صلاحیت دارد و میتواند قانون را قفاق و سلی بزند .

   کسانی هم باور مند به داشتن تکلیف روانی در وجود لوی سارنوال کشورمان هستند ، و شخصی دراین زمینه میگوید :متأسفانه مرض جناب لوی سارنوال بسیار مسری است و به همه چوبکی هایشان سرایت کرده ، اینگونه اعمال خلاف قانون در تمام ولایات نیز همه روزه تکرار می شود، همچنان شخصی دیگری می گوید :این شخص را باید به تيمارستان برد . ولی ما کاری به این کار ها نداریم این وظیفۀ پزشکان روان شناس است . تنها  در برابر اظهار نظرهای از اینگونه اینقدر میتوان گفت که:

نه خیر آقای سارنوال جنون ندارد که به علی آباد بفرستندش بلکه دیوانه گی هایشان ناشی از مستی قدرت است . بناءً قاعد تاً کسی راکه مست می شود برویش آب سرد میریزند که مستی اش فوکش کند . اما مستان کشور مشکلستان ازین قاعده مستثنی اند .کسی که بتواند این کار را بکند باید او هم مست باشد ور نه دست و پایش خواهد شکست .گذ شته ازین اضافه گویی ها در سرزمینی که مستان حاکمند اصول ، قا نون ، نظم و امنیت ، استدلال و منطق گپ های اضافی اند ، که بالای غریب غربا کار برد دارد .آنهایی به این راز و رمز مشکلستان اگاهی دارند ، میدانند که : کاریکه به عقل در نیاید - دیوا نگی در او بباید به

هر حال متیقین باید بود :

همه چیز دارد آغازی

  

جهان هم دارد آغاز ی

طلوع آغاز هر هستیست

مگر خفاشها

                      هرگز

طلوعی را نمی خواهند

همه از نور میترسند

کجا ، کی میتوان بر بست

به انگشت روشناییرا

              [ برلاس ]