حمله دادستان کل  بر آزادی بیان و توطئه علیه تلویزیون طلوع

هارون امیر زاده

لندن-21 اپریل 2007

 

اخیراً عبد الجبار ثابت دادستان کل کشور دستور حمله به تلویزیون طلوع را به پولیس کابل به اتهام « اهانت» بخودصادر نمودند. اما پولیس بدون سند کتبی بر اساس دستور شفاهی دادستان کل بگونه ای به شبکه تلویزیونی یورش بردند که فکر می شد، پولیس بر سنگر نظامی کدام دشمن حمله ور میشوند.

 دستور حمله به تلویزیون طلوع از جانب دادستان کل ، رفتار مرموز وزارت فرهنگ و جوانان درین ماجرا به نگرانی های زیادی دامن زد که از مدتها قبل رفتار و عملکرد های دادستان کل و سیاست های فرهنگ ستیزانه و ضد آزادی رسانه ها از طرف وزیر فرهنگ و جوانان مایه نگرانی ها در میان آگاهان امور افغانستان در داخل و خارج کشور بوده است.

من برای نخستین بار آقای جبار ثابت را در یک نشست کوچک که در هنگام سفر شان در شهر لندن برگزار شده بود آشنا شدم. در بحث های داغی که میان ایشان و یک تعداد افغانها صورت گرفت، متاسفانه جناب شانرا خیلی احساساتی، بی حد خود خواه، متعصب ، پرخاشگر و عقده پُر یافتم.  و به این نتیجه رسیدم که وی هر گز  بی طرفانه و منصافانه عمل نخواهند نمود و شایستگی وی را در مقام دادستان کل به دیده شک نگریستم.

اما صرف نظر از برداشت های من در لندن ، در افغانستان توقع اکثریت     مردم  از ایشان بحیث دادستان کل این بود که ایشان بی طرفانه و دور از تعصبات سیاسی، قومی و سازمانی  بحیث خدمتگذار مردم حق مظلومان را از ظالمان که در افغانستان و حکومت کرزی صاحب کم نیستند، خواهند گرفت. اما  کارکرد های  آقای ثابت از زمان تقرر شان  نشان می دهد که جناب شان تحت نام مبارزه با فساد   اداری و سپردن حق به حقدار، بیشتر از وظیفه مقدس دادستانی سوء استفاده نموده و اهداف خاصی سیاسی  را تعقیب می نمایند .

 بسیاری ها حتا  منصفانه بودن مجازات برخی افراد را در برخی ولایات که تحت نام برکناری و یا زندانی ساختن فاسدین صورت گرفته،  به دیده شک می بینند. برجسته ترین مثال آن  برکناری و بدنام سازی جنرال عمرخیل آمر پولیس میدان هوایی کابل است که در مقابله و دستگیری  گروه های قاچاقچی مواد مخدر نقش مثبت داشته است، اما دادستان کل از روی عقده شخصی بگونه غیر عادلانه وی را مجازت نموده اند.

دادستان یاغی را مهار کنید!

کشور کانادا که در حال حاضر میزبان خانواده آقای ثابت  در شهر مونتریال است، اخیراً برخی مقامات این کشور جبار ثابت را« دادستان یاغی» نام گذاشتند که باید هر چه زود تر مهار شود در غیر آن افغانستان را بی ثبات می سازد. به عقیده کاناداییها دادستان کل افغانستان بر خلاف دیگر کشور ها کمتر از دانش در باره مسلک مقدس دادستانی  برخوردار است.

به عقیده آرتور کنت خبرنگار سکای نیوز:«  مقامات واشنگتن در عقب ارتقای عجیب و غریب جبار ثابت درین موقف عالی دولتی بودند. آقای ثابت یک دستیار ‏کهنه کار گلبدین حکمتیار بود، که زمانی مطلوبترین رهبر چریکی ضد شوروی مورد نظر امریکایی ها تلقی می گردید؛ اما حالا در صدر لست ‏تروریستهای تحت تعقیب امریکا قرار گرفته است. در سال 1992 ارتباطات مستحکم آقای ثابت با حکمتیار منجر به از دست دادن شغلش در صدای ‏امریکا گردید. درخواست ورود مجدد جبار ثابت به خاک امریکا، رد گردید.  ‏آقای ثابت ناچار داخل خاک کانادا شده نهایتاً به مونتریال مهاجرت نمود. وی یک چهرهء شناخته شده در میان اجتماع افغانهای مهاجر آنجا بود. وی ‏در سال 2003 به کابل برگشت و بعنوان وکیل دعاوی در وزارت داخلهء افغانستان مشغول کار گردید. سپس در یک چرخش عجیب و غریب که ‏مشخصهء سیاستگذاری امریکا در افغانستان است، ثابت توانست ارتباطاتش را با  یک مشاور ادارهء عدلی امریکا برقرار نماید که در جستجوی ‏نظرات مثبت کارشناسی افغانها در مورد بازداشتگاه گوانتانامو بود. در نتیجه، آقای ثابت در رأس یک هئیت تفتیش دولت افغانستان از گوانتانامو دیدار ‏کرد و اعلام نمود که «فقط یک یا دو» شکایت از زندانیان دریافت نموده است و «شرایط زندان گوانتانامو بسیار انسانی بوده و شایعات در مورد ‏شرایط بد این زندان کاملاً نادرست است.»‏

سکای نیوز در ادامه می گوید:« بزودی پس از آن گزارش، بنا بر اظهار یکی از دستیاران پرزدنت کرزی که شاهد جلسات متعدد درین مورد بود،  سفارتخانه های امریکا و انگلیس ‏در کابل شروع به لابی کردن به نفع ترفیع و تقرر ثابت کردند.  تنها یک ماه بعد آقای ثابت کاندید لوی سارنوالی گردید. در اتاوا، یک سخنگوی ‏وزارت خارجه کانادا، هرگونه دخالت اینکشور را در مقرری آقای ثابت انکار نمود، اما از هرگونه تبصره ای در مورد اقامت کانادایی لوی سارنوال ‏افغانستان و نقش وی در رسوایی هروئین میدان هوایی کابل خودداری کرد. همچنین در مورد این سوال که  آیا جبار ثابت ارتباطات گذشتهء خود با ‏حزب اسلامی حکمتیار را از مقامات مهاجرت کانادا مخفی کرده ؟ ویا ‏باوجودیکه همسر و پنج اولادش در کانادا به سر می برند؛ برخلاف قوانین ‏کانادا، در آن کشور ازدواج دوم هم کرده است؟ نیز جوابی ارائه نداد. »(1) سایت پیمان ملی (جبار ثابت رفتنی است؛ اما به کابل یا مونتریال؟) ترجمه داکتر سید اکبر زیوری.

متاسفانه خشونت، تکبر و برخاشگری که  یکی  از صفات ذاتی گلبدین حکمتیار است، در وجود  جناب ثابت دستیار سابق وی اکنون به اوج خود رسیده است. چون محترم ثابت در پناه حمایت آمریکاییها در نتیجه معامله بر سر طالبان هموطنش در گوانتانامو صاحب قدرت و مقام  کنونی شده است، بناً وی به هیچ کسی پاسخ گو نیست مگر نزد ارباب اصلی. ازینرو برخی ها فکر می کنند غیر از آمریکاییها کسی وی را مهار کرده نمی تواند.

وزیر فرهنگ و بحران فرهنگ

بسیاری ها فکر می کنند حمله به تلویزیون طلوع در نتیجه دستورآقای ثابت یک توطئه سازمانده شده  است که به اشاره همتای وی آقای کریم خرم یکی دیگر از افراد مربوط به تنظیم گلبدین، براه افتیده است.

از زمان تقرر خرم بحیث وزیر فرهنگ و جوانان نه تنها فرهنگ بلاکشیده ما دچار بحران جدید شد، بلکه آزادی بیان و آزادی رسانه های مستقل هم زیر تهدید قرار گرفت. جناب خرم در نخستین حرکتش رئیس دانشمند و پُر کار رادیو تلویزیون ملی افغانستان آقای نجیب روشن را که تلویزیون ملی را در رقابت به رسانه های خصوصی از بحران بیرون کشیده بود، مجبور به استعفا ساخت.

موضعگیری غیر مسئولانه و نقش خیلی منفی وی  در مورد رهایی جان شهید اجمل نقشبندی از اسارت طالبان همفکر و همکیش جناب خرم به هیچ کسی پوشیده نیست. اگر در هر جای دیگر دنیا چنین  حادثه ای اتفاق می افتید، بدون شک وزیر فرهنگ بی مسئولیت آن  بی مجازات نمی ماند.

گفته میشود دولت کرزی برای تهدید بیشتر بر رسانه ها و فضای کار ژورنالیستان، تغییراتی در قانون رسانه ها می آورد که این کار باعث بر انگیختن یک سلسله نگرانی ها در میان آگاهان شده است. بگونه مثا  آقای سانچارکی می گویند "از صدور اعلامیه امنیت گرفته و بیانات رییس جمهوری در ۲۸ اسد سال گذشته که رسانه ها را تهدید کرد که به این شکل نخواهد گذاشت، تا دست اندازی در قانون رسانه های همگانی و ایجاد تعدیلات بنیادی و اصلا تغییر ماهیت قانون رسانه ها از سوی یک گروه فشار از حکومت و افراد همدست آنان در داخل پارلمان، نشانگر تلاش هماهنگ نهادهای مختلف دولتی برای محدود کردن کار رسانه ها در افغانستان است."

واقعیت اینست جناب حامد کرزی در پنج سال گذشته  از رسانه های  دوستان خارجی اش ازCNN، بی بی سی، نیویارک تایمز، تایمز لندن... گرفته تا رسانه های داخلی برای تقویت موقعیتش بیش از هر گروه دیگر سود برده است، اما در یک سال اخیر در نتیجه ضعف و نا توانی دولتش در امر رهبری کشور به یکبارگی رویکرد ضد رسانه های آزاد را در پیش گرفته و هیچ گونه نقد بر آدرس دولتش را تحمل کرده نمی تواند.  در واقع رئیس جمهور توقع دارد که رسانه های آزاد تمام معایب و اشتباهات دولت را از انظار جامعه کتمان کنند.   این همان روشیست که طالبان نسبت به رسانه های آزاد در پیش گرفته است. در نتیجه رسانه های آزاد در میا ن تهدید طالبسالاری از یک طرف و کرزی سالاری از طرف دیگر گیر مانده اند.

خط فکری طلوع و موضعگیری مخالفین

اما در مورد تلویزیون طلوع باید گفت بر اساس یک تحقیق بین المللی میدیا در افغانستان ، تلویزیون طلوع پُر بیننده ترین شبکه صدا و سیما در افغانستان  است. مطابق به تحقیقات مذکور جای دوم را بعد از طلوع، تلویزیون ملی دارد و تلویزیون آریانا جای سوم را دارد. در میان تلویزونهای خصوصی، خطوط نشراتی تلویزیون آریانای آقای بیات بیشتر به خط دولت نزدیک است و برای راضی نگهداشتن دولت نشرات می کند. اما این تلویزیون بیشترین بیننده خود را در بیرون از مرزها دارد تا در داخل کشور. اکثریت نشرات آن بیشتر از دوبی صورت می گیرد تا از کابل.

محبوبیت  و موفقیت تلویزیون طلوع از سال 2004 بدینسو محصول برنامه های متنوع و جالب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و هنری آن است که در نتیجه زحمات کارکنان و ژورنالستان فعال آن میسر شده است. افزون بر آن موفقیت  تلویزیون طلوع همواره در زیر تهدید گروه های زورمند و حتابه قیمت جان برخی  ژورنالیستان بدست آمده است.

تلویزیون طلوع صرف نظر از محبوبیت و دوستاداران زیاد، مخالفین و منتقدین هم کم ندارد. بسیاری گروه های محافظه کار نشرات نسبتاً لبرال مطابق به واقعیت های جهان امروز بخصوص در عرصه هنر و موسیقی پاپ و بر نامه های جالب برای نسل جوان را تهدید به سنت های افغانی می شمارند. ازین نقطه نظر طلوع  در فضای خیلی دشوار نشرات می کند. این در حالیست که در پرتو تکنالوژی جدید، هر شهروند افغانستان می تواند به صد ها دستگاه تلویزونهای ماهواره یی خارجی به زبانهای مختلف و به زبان فارسی و پشتو دست رسی داشته که هر گز کسی آنانرا تهدید و یا منع کرده نمی تواند.

 تلویزیون طلوع نسبت به تمام تلویزیونهای دیگر منتقد سیاست های دولت و تمام جریانات سیاسی رقیب و بازتاب دهنده واقعیت های زندگی افغانستان است. علاوتاً این تلویزیون حامیان خارجی دولت را بخصوص سیاست های ناشفاف و نادرست و توهین آمیز آمریکاییان نسبت به مردم افغانستان بخصوص در مناطق جنوب کشور را همواره به نقد کشیده است.

دولت همواره در صدد بهانه برای رسانه های آزاد بخصوص  برای تلویزیون طلوع بوده است. در سال گذشته در نتیجه فشار های متواتر دولت، طلوع مجبور شد یکی از برجسته ترین ژورنالیست های خود آقای رزاق مامون را که برنامه خیلی جالب سیاسی « گفتمان» را تهیه می نمود، از تلویزیون برکنار نماید.

 از مدهاست که تمامیت خواهان و تفوق طلبان حاکمیت کرزی مخالف کاربرد واژه های ناب فارسی دری در رسانه های آزاد است. آقای خرم از همان لحظات تقررش بحیث وزیر فرهنگ و جوانان فارسی ستیزی  و مقابله با وازگان اصیل فارسی را در صدر برنامه کاری خویش قرارداده اند.

با آنکه آقای ثابت توهین به خود و تحریف سخنانش در پارلمان را انگیزه دستور یورش به تلویزیون طلوع وانمود می سازند، اما انگیزه های اصلی مخالفت وی به طلوع بیشتر سیاسی و زبانیست. چنانچه جناب ثابت می گویند تلویزیون طلوع اصطلاحات ملی را استعمال نمی نماید. اما استعمال واژه گان اصیل زبان فارسی دری را جناب ثابت جرم می شمارند.

واقعیت اینست که آقای ثابت وظیفه اصلی شانرا فراموش کرده اند و بجای آنکه فساد لجام گیسخته را از نظام کرزی کاهش و پاک نمایند،حق مظلوم را از ظالم بگیرند، مصروف کنترول واژه های فارسی و پشتو در رسانه های آزاد هستند.  

 هر چند آقای خرم ظاهراً خود را در ماجرای حمله بر تلویزیون طلوع بی طرف معرفی نموده و موضوع را در کمیسیون تخطی رسانه ها بر رسی می کنند، ولی واقعیت اینست که  آقایان ثابت و خرم دو پشت و روی یک سکه و پیروان خط تعصب و تمامیت خواهی اند که به کمک  دوستان غربی ایشان هم به آزادی انسانها می تازند و هم  به فرهنگ و زبانشان.

اما این تنها تفوق طلبان داخلی نیستند که به زور قوت های خارجی و زیر پا گذاشتن قانون اساسی کشور دست به دسایس می زنند، تفوق طلبان مهاجر در خارج حتا در کشور های آزاد غربی،  گوینندگان و نویسندگان فارسی زبان را بخاطر کاربرد واژه های ناب زبان شان،  تهدید ومحکوم نموده، ده ها اتهام ناروا می بندند. برخی سایت ها و نشرات   فارسی ستیز  فکر می کنند با تحمیل چند تا واژه  از زبان شان به زبان غنی و فراملیتی فارسی دری، خدمت به زبان و فرهنگ خود می نمایند.

واقعیت اینست که با توجه به ماهیت و نفس قدرت و گرایش تمامیت خواهی، گروه های اقتدار گرا در حاکمیت افغانستان چندان علاقمند نهادینه سازی آزادی بیان و آزادی رسانه ها نیستند.  آنها در آزادی بیان منافع شخصی و گروهی خود را در خطر می بینند.  آنها آزادی رسانه ها را صرف در چهارچوب حفظ اقتدار خود می پزیرند، فرا تر از آن برای شان قابل تحمل نیست.

 در جامعه مثل افغانستان که سابقه  آزاد اندیشی و دیگر اندیشی و رسانه های آزاد وجود نداشته است، انتقاد از عملکرد های  بازیگران  داخلی و خارجی در صحنه نظامی و سیاسی  افغانستان، کاری آسانی نخواهد بود.

با این حال  مردم افغانستان در پرتو آگاهی های سیاسی و مدنی  علیرغم بی سوادی گسترده و فقر شدید، مزه آزادی بیان  را برای اولین بار در پنج سال گذشته چشیده اند، ازینرو تمامیت خواهان دولت حامد کرزی به مشکل خواهند توانست استبداد های سنتی را  باری دیگر احیا نمایند. این در حالیست که در پرتو تکنالوی اطلاعاتی که فاصله زمان و مکان خیلی نزدیک شده است، هر گز نمی توان جلو افکار آزاد را از انترنت  تا تلویریونهای ماهواره ای گرفت.

ازین رو آزادی بیان  حق طبیعی و مشروع مردم افغانستان است که با حمایت حکومت و یا بدون آن مبارزه و دفاع از آن ادامه خواهد یافت.

 حمله بر تلویزیون طلوع بدستور جبار ثابت  تحت هر بهانه ایکه باشد ، حمله بر آزادی بیان و تعرض بر حق مشروع مردم افغانستان است. 

 تلویریون طلوع تنها نیست، هزاران بیننده واقعیت بین از آن دفاع خواهند نمود.

از آزادی بیان  دفاع باید کرد!

 دشمنان آزادی بیان پیروز نخواهند شد!

هارون امیر زاده

لندن-21 اپریل 2007