شادروان محمد اجمل نقشبندی شهید راه آزادی مطبوعات

انجنیر سخی ارزگانی

10.04.07

 

درست 34 روز قبل آقای دانیل ماستروجیاکومو خبرنگار مشهور رزنامه «لاردیپولیکا» ایتالیایی، آقای محمد اجمل نقشبندی خبرنگار آزاد 25 ساله  و آقای سید آغا راننده از هموطنان کشور ما در ولایت بحران زده و نا آرام هلمند توسط طالبان ربوده شدند.

خبر ربودن آنان در رسانه های شنیداری، دیداری و نوشتاری به اطلاع همگان رسید و طالبان شرایط آزادی آنها را مشروط  به رهای چند نفر رهبران ارشد طالبان از زندان های افغانستان اعلام نمودند.

وقتی که مقامات دولتی و خارجی تلاش های لازم را جهت آزادی این سه نفر اسیر به عمل نیاوردند، طالبان مانند عادت همیشگی خودها پس از چند روز این بار «سید آغا» راننده را «سر» بریدند. باز هم دولت، نهادهای حقوقی، نظامی ناتو و نمانیدگی های سیاسی در آزادی یکجایی خبرنگار ایتالوی و نقشبندی تلاش مؤثر و صادقانه نکردند. همه نیروها و تلاش صرفا به خاطر رهایی دانیل ماستروجیاکومو بکار گرفته شدند؛ تا آنکه این خبرنگار خارجی در معامله با پنج زندانی طالب آزاد شد.

در زمینه آزادی محمد اجمل نقشبندی نه دولتمدران، نه ملل متحد، نه قوای ناتو ، نه سازمان های دیپلوماتیک و... صداقت و پیگیری خودها را به اثبات نرساندند. هرچند دولت یک اقدام غیر مؤثر و فرمایشی را دنبال کرد که فقط  یک اتمام حجت بیش نبود و بس.

بالاخیره با تأسف فراوان که آقای محمد اجمل نقشبندی روزنامه نگار آزاد کشور ما  بعد از 34 روز اسارت به روز یکشنبه هشتم مارچ 2007میلادی، 24 ساعت زود تر از وقت تعیین شده توسط طالبان در ولسوالی هزارجفت ولایت هلمند به ساعت 15 و 5 دقیقه «سرش» از تن جدا شدند.

 

 

 

شهید محمد اجمل نقشبندی روانت شاد و راهت پیروز باد !

 

در این راستا دو مرجع مسؤل، مقصر می باشند:

 

1- عدم مسؤلیت ناتو و نهادهای حقوقی خارجی در کشور:

نخست قوای امریکا- انگلیس و بعد هم ناتو تا حال نخواستند که مبارزات سرنوشت ساز را علیه تروریزم طالبانی، القاعده و ناقضین حقوق بشر به عمل آورند و امنیت لازم را برای مردم افغانستان تأمین نمایند. در واقعیت امر جامعه جهانی «تعهدات» خویش را صادقانه در تحقق صلح، تأمین امنیت، تسریع بازسازی لازم و... حاکمیت مستقل ملی در افغانستان انجام ندادند.  یعنی «عامل» زایش و تداوم ناامنی، جنگ، طالبان، القاعده و تداوم بحران از آغاز تا حال برخی از حلقات جامعه بین المللی، منطقوی و همسایگان در افغانستان بی وارث و مثله شده می باشند که بحران کشور ما را با انواع گوناگون ادامه می دهند و در «پی تحقق» مستقیم و غیر مستقیم خواست های خودها از کشور ما می باشند.

در این مدت پنچ سال جامعه جهانی با حضور 37 کشور خارجی که نیروهای نظامی آنان تحت رهبری امریکا در افغانستان می باشند، در قلع و قمع طالبان و القاعده از خود «جدیت» نشان نداده اند. اگر چنین می بود، پس چرا در طی این چند سال اخیر بازهم طالبان در مناطق جنوب، شرق و جنوب غرب کشور دوباره فعال و «فاجعه آفرین» شدند.

آیا جامعه جهانی و ناتو با چنین امکانات مدرن خویش، توانایی مهارکردن طالبان و القاعده و تأمین امینت را در افغانستان نداشتند و حال هم ندارند؟

اگر جامعه جهانی و ناتو خودها را در قبال تأمین امنیت، برقراری صلح، برچیدن طالبان ناتون و ضعیف تلقی می نمایند، یک «فریب» محض می باشد. ببنییم، وقتیکه جامعه جهانی «میلوسویچ» رییس جمهور یوگوسلاویای سابق و رهبر صربستان را دستگیر و به محکه بین المللی حاضر نمود. همچنان قوای امریکایی، «صدام حسین» رییس دولت عراق از مخفی گاه زنده دستگیر، محکمه و اعدام نمودند؛ آیا دستگیری ملا عمر، اسامه بن لادن و سایر رهبران طالبان و القاعده و تأمین امنیت کشور ما آنقدر دشوار بوده که جامعه جهانی و ناتو قادر به انجام آن نمی باشند؟

از سوی دیگر امروز بیش از پنج هزار قوای ناتو تحت رهبری امریکا- انگلیس- ناتو  و ارتش ملی در ولایت هلمند می باشند؛ چرا نخواسته اند که این ولایت را از وجود تروریستان طالبی پاک سازی نمایند تا نه تنها مردمان این ولایت از «امنیت» لازم برخوردار می گردیدند و روزنامه نگاران هم به صورت «آزاد» وظیفه خبررسانی خودها را با کمال اطمینان از پیش می بردند؟

آیا نیروهای خارجی ناتو قادر نبودند که روزنامه نگاران اسیر ایتالوی و دو نفر از هموطنان ما را از چنگ طالبان آزاد می نمودند؟

آیا در این زمینه ها، «بازی های سیاسی» با انواع گوناگون بازهم ادامه ندارند؟

دوم اینکه سازمان ملل متحد، نمایندگی های دیپلوماتیک و نهادهای حقوقی دیگر قبل از اینکه سید آغا راننده و نقشبندی روزنامه نگار توسط طالبان «گردن» زده شوند؛ می توانستند که تلاشی های مؤثر و نهایی خویش را جهت آزادی آنها به خرج دهند. همه خوب به حافظه دارند که در این مورد، نهاهای فوق الذکر تلاش های لازم را جهت آزادی این دو هموطن شهید ما نکردند و صرفا تمام توانایی شان در جهت «آزادی» روزنامه نگار ایتالوی متمرکز نمودند.

آیا این یک تبعیض علنی از سوی جامعه جهانی و مسؤلین آنها در مورد این دو هموطن ما در افغانستان نمی باشد؟

 صاحب این قلم، سیاست نهادهای مزبور را در مورد عدم توجه شان جهت آزادی سید آغا و نقشبندی «تبعیض آمیز» می دانم. وقتیکه زورنامه نگار ایتالوی را آزاد نمودند، پس چرا همزمان آزادی این دو نفر هموطنان ما را به فراموشی سپردند و جدی دنبال نکردند؟

دیگر اینکه وقتی که به دانیل ماستروجیاکومو خبر رسید که آزاد هستید، چرا  آقای دانیل آزادی خود را مشروط به آزادی اجمل نقشبندی نکرد؟ آیا نمی شد که دانیل می گفت تا زمانی که نقشنبدی با من یکجا از اسارت آزاد نگردد، من هم با نقشبندی یکجا در زندان می مانم؟

 

2- عدم مسؤلیت دولت افغانستان:

دولتمداران افغانستان از آغاز اسارت گیری این سه نفر، تلاش یکسان و مؤثر را برای هرسه شان انجام ندادند. دولت مردان ما تحت فشار خارجیان و به خصوص بر مبنای تأکید رمانو پرودی نخست وزیر ایتالیا، تنها به آزادی دانیل ماستروجیاکومو خودها را راضی ساختند.

 آیا «خون» یک خارجی از «خون» دو نفر از هموطنان اسیر ما کدام فرق داشت که یک خارجی در بدل پنج نفراز رهبران طالبان آزاد شد و دو نفر همشهری ما به «کام مرگ» ابد رفتند؟

آیا این «تبعیض» عریان در مورد سید آغا راننده  و اجمل نقشبندی نمی باشند؟ آیا معامله ضد ملی دولتمدران کشور ما و دولت مردان ایتالوی با طالبان، باعث شهادت و قربانی شدن سید آغا و اجمل نقشبندی در ولایت هلمند نگردیدند؟

وقتی که دولتمردان افغانستان با موافقه خارجیان حاکم در افغانستان، سران طالبان را از زندان ها آزاد کردند و حتا عده یی از آنان را در پارلمان، قضاء و حکومت نیز شامل ساختند. خانه، زمین و پول برای شان دادند که در کنار دولت می باشند؛چرا از چنین طالبان که خودها را  به روند صلح و آشتی ملی محلق نموده اند، جهت آزادی سه نفر از آنها استفاده صورت نگرفتند؟

اگر طالبان تسلیم شده به روند صلح و آشتی ملی پای بند هستند؛ چرا تا حال به خاطر وجدان انسانی، اسلامی و مصالح مردم افغانستان، سایر طالبان مسلح خودها را از انجام اعمال تروریستی، کشتار، آدم ربایی، ترور، سر بریدن و... مانع نشدند. همچنان چرا در آزادی روزنامه نگاران نقش مؤثر را بازی نکردند؟

 

ببنیم که ما همواره «مرده پرست» هستیم، نه «زنده دار»:

وقتیکه یک انسان ما زنده است از وی کمتر احترام و تقدیر و یا هیچ نمی نماییم. و زمانیکه اورا از دست دادیم، بعد ناله و فریاد و افسوس می کشیم. حال همین امر در مورد سید آغا و نقشبندی نیز صدق می نماید که پس از شهادت این هردو جوان؛ حال دولتمداران، ملل متحد، قوای ناتو، نمایندگان سفارتخانه ، سیاست مداران و... «اشک تمساح» را می ریزانند که هیچ فایدهء به حال آن دو جوان مرگ و شهید راه آزادی ندارد.

چرا ما به عوض «مرده پرستی» ، به صورت لازم «زنده حرمتی» ، «زنده داری» و «زنده دوستی» را عملا رعایت ننمایم و چرا «آزادی» و جان افراد «زنده» را تضمین نکنیم؟

به همین لحاظ ، چرا نهادهای مسؤل دولتی و جامعه جهانی قبل از شهادت این دو جوان کشور ما، برای آزادی آنها تلاش پیگیر و مؤثر را نکردند و حیات آنان را عملا تضمین ننمودند؟ آیا بازهم مقامات داخلی و خارجی مسؤل قتل سید آغا و اجمل نقشبندی به دست طالبان نمی باشند؟

یک پرسش همیشگی بازهم باقی مانده که چرا جامعه جهانی از طریق ناتو و دولت جمهوری اسلامی افغانستان مبارزات سرنوشت ساز را بر ضد طالبان، ناقضین حقوق بشر، مواد مخدر، قاچاقبران، آدم ربایان، فساد اداری و همچنان جهت تحقق برقرار صلح، تسریع بازسازی و... تحکیم پایه دولت مرکزی مستقل ملی انجام نمی دهند؟

من هم به نوبه خویش شهادت سید آغا و محمد اجمل نقشبندی و سایر شهدای داخلی و خارجی را که تا کنون به دست طالبان با انواع مختلف به قتل رسیدند، برای خانواده ها و بازماندگان شان و مردم صلح دوست افغانستان عزیز تسلیت گفته و این عمل ضد انسانی و ضد اسلامی طالبان را  در مورد  این دو شهید اخیر میهن خویش شدیدا  تقبیح می نمایم.

 درود خویش را به ارواح پاک همه شهداء می فرستم و از خداوند متعال صبر جمیل را برای خانواده های شان می طلبم.

انا لله و انا الیه راجعون

سه شنبه 21 حمل 1386 خورشيدی برابر با 10 اپريل 2007 ميلادی / آلمان