مواضع دشوار وپرسش برانگيز سياسی ،  سيستانی عزيز!

ولی تاجک تبار

دوست فاضل و مورخ توانمند اکادميسين سيستانی صاحب که همواره به زبان سليس فارسی ، مقاله می نگارند ، از آنجا که به مليت برادر پشتون ، تعلق دارند ، گويا گاه ناگزير می شوند ازمنافع قومی خويش به دفاع برخيزند ،  موجوديت وافتخارات مليت خويش را بياد دهند وآنرا به ستايش گيرند، تا اينجا که نگارنده اين سطور با ايشان اختلافی ندارد. البته مواضع مترقی وصريح ايشان در باره حل وفصل خط مرزی ديورند و همچنان مخالفت ايشان با دستگاه حاکمه پنجاب وسلطه گران پاکستان نيز قابل درک است . موقف عالمانه و روشن بينانه ايشان در باره حقوق زنان و افکار وموقف وطن پرستانه وجسورانه خانم ملالی جويا نيز قابل درک است. پس مشکل ما با ايشان در کجاست ؟
جناب سيستانی گاه گاه ، قدر وقيمت زبان تاريخی ، فاخر ودورانسازی که با آن ، مطلب می نويسد ، نميداند يا آنرا دست کم می گيرد.
محترم سيستانی در مقاله ای که اخيرا زير نام( سياست بی اعتنايی بزرگمنشانه ، غلط است .) بچاپ رسانيده ، از اقدام عجولانه ، مبهم و مشکوک محترم اتمر، وزير معارف افغانستان برای ساختن مدارسی جداگانه برای اهالی پشتو زبان ( در شهر کابل ؟) حمايت کرده است . کانديد اکادميسن سيستانی تلويحا فراگيری زبان فارسی بوسيله پشتون هارا ، نوعی تحميل و عذاب وشکنجه دانسته است ! ا ما تجربه نشان داده ، همه پشتون های که زبان پارسی را به درستی آموخته اند ، نه عذاب ، بلکه برای آنان « موهبت » بوده است. آنان با تسلط بر فارسی ،به سرچشمه ای بزرگ از دانش بشری ، راه جسته اند. از دگر سو ، پشتون های که فارسی را خوب آموخته اند ، کمتر به تعصب ، يکسونگری وخود مرکز بينی ، دچار شده اند . نمونه های اين فارسی آموخته گان ، مرحوم استاد حبيبی ، مرحوم استاد رشاد ، مرحوم استاد روهی .، داکتر مجاور احمد زيار ، داکتر لطيف جلالی، داکتر لطيف بهاند، داکتر داود جنبش  و....ديگران اند.
اگر ياد تان باشد وقتی مرحوم پوهاند حبيبی ، وقتی کتاب « فضايل بلخ » را که به فارسی نگاشته بود ، در ايران ، چاپ کرد ، به شهرت منطقه ای و بين المللی ايشان افزود.
البته جناب سيستانی خود با برخی ازين دانشمندان ، در اکادمی افغانستان ، همراه و همکاسه بوده اند. شکی نيست که غالب منابع آثار و کتب منتشره از خامه اين بزرگان ، فارسی و ايرانی بوده است. از سوی ديگر سيستانی صاحب خوب ميداند که شکوفايی نسبی فرهنگ وزبان فارسی ، مديون کشور همسايه است ورنه در سرزمين ما هيچکس ، هيچ حکمرانی، نه توجه واقعی به فارسی داشته است نه به پشتو ، گاهی اگر پرچم تقويت پشتو بلند ميشود حتما جنبه تفننی يا « بزنس» يا سياستبازی دارد!
محترم سيستانی از اين که درس و نوت دانشگاه نيز به زبان فارسی است تلويحا ابراز گله مندی کرده ، وازين واقعيت طفره رفته که استاد فاکولته طب اگر همان مراجع وتکس بوک ايرانی نباشد نه زبان خارجی می داند که ترجمه کند ، ونه قابليت وصلاحيت تهيه وتکثير نوت را دارد. کتابهای زير بغل دانشجوی طب ، «بيماری های زنان » ، « بيماريهای اطفال » بيماريهای انتانی » همه وهمه باز آمده از کشور هسايه و به زبان فارسی است . آيا سيستانی ميخواهد ، درسهای دانشگاه « پشتو » شود ، تا از پشاور کتاب  پزشکی وارد کنيم ؟
در چند مورد جناب سيستانی فرموده اند ، رييس جمهور کرزی از آن جهت مورد انتقاد قرار می گيرد که پشتون است !
شنيدن اين سخن از يکی از انديشمندان مورد اعتنای کشور ، آدم را شگفت زده ميکند . مگر حفيظالله امين ، سياف ، طالبان که اينهمه مورد ملامتند بخاطر پشتون بودن آنهاست ؟ در ثانی کدام زمامدار و پادشاه د ر افغاستان بوده ، که پشتون نباشد ؟
آيا سيستانی ميان آن چه ، کرزی ، از يکسو دم از حقوق بشر و عدالت اجتماعی وارتقای جايگاه زنان ميزند و از دگر سو با سياف وخليلی و ربانی غذای شب می خورد، ميتواند رابطه ای برقرار کند؟
اکادميسن سيستانی از قلم بدستان پشتون تقاضا ميکند ، بر پا خيزند وحق تاجيکان وساير مليت های افزون خواه وافراطی را کف دست شان بگزارند.
عيب کار اين جاست که اگر يک فارسی زبان ، برای پوهنتون واژه مادری ودری«دانشگاه» را بکار گيرد ، افراطی و خرابکار بحساب می رود !
آيا من بايد برای خوشی و رضايت برادران پشتون ، دست را « لاس » بگويم ؟
اما در باره سايت های افراطی که به يک قوميت خاص توهين ميکنند ، بايد گردانندگان اين نشريات را افشا کرد ، من مواضع و درخواست وواکنش شمارا درين مورد ، تاييد ميکنم .