اما، تاریخ نمی بخشد.

  

   نصیرمهرین

 17.02.07

 

 

     شماهمدیگر را ببخشید و آشتی کنید . وچرا نبخشید !

    اما میشود گفت که بخشاینده گان ، شما را نشايد ببخشايد . گناهان شما بسیار اند .  . . شما هیچگاه از گناهانی که مرتکب شده اید ، اعتراف نکردید .

 

  مصوبه 31 جنوری شورای ملی افغانستان زیر نام " منشور مصالحه وآشتی ملی " ، دور از انتظار نبود . زیرا تشریک مساعی و ترکیبی که از عدهء زیاد وکلا ی آن فراهم آمده است ، از جهت خود اندیشی ومنفعت پسندی وتأمین مصونیت ها به چنین تصویب ها  وتبانی ها محتاج بود .

 در طی  مدتی که از گشایش این شورامیگذرد ، گزارش های بسیار حاکی از آن بوده است که وکلا ، غم خویش راداشته وعواقب کاروبروز احتمالات ناخوشایند را فراموش نکرده و بدان بسیار میاندیشند . یکی از ابعاد این غم ها،  اشتغال ایشان در برابر تیر ملامتیی است  که بگذشته نامطلوب آنها حواله میشود . ودرین جا گفته شود که همه تیر های ملامتی وسرزنش کننده ، حامل بار پیامهای نکو وسازنده نبوده اند . بهتر آن تواند بود که درفرصتی مناسب ، هر کدام را با در نظرداشت انگیزه های  آن به بررسی گرفت . اما این هم گفتنی است که در میان سرزنش های ناظر بر اعمال ویرانگرانه  وضد بشری پیشینه ، گروهی از مردم ، برخی وگروهی هم قسمت های دیگر ی از نیروها ونهاد ها را طرف محکومیت قرار داده اند . که یکی از ویژه گیهای آن را در کتمان اعمال ناسازگار بارفتار ومنش انسانی گروهی میتوان نشان داد که طرف علاقه گروه محکوم کننده دیگران بوده است . مثالی بیاوریم . در قاموس رفتاربرخی از سرزنش کنندگان ، خلق وپرچم دارنده اعمال بد بوده اند . اما تنظیم ها نه !

طالبان خوب بوده اند  اما تنظیم ها وپیشینیان بد . طالبان بد بوده اند ، اما دیگران نه !

 در بعد جهانی سرزنش ها و محکومیت ها نیز، چنان حال واحوال دامنگیر محافل واشخاص علاقمند موضوع در کشورما بوده است . بیاد بیاوریم که  امریکا محکوم بوده است که به ویتنام آتش انسان سوز را میریخت اما شوروی معصوم بیگناه پشتیبان جنبش های آزادیبخش ! شوروی ونظام دیکتاتوری وناقض حقوق بشر محکوم بوده است اما چین " مدافع خلقها " وعاری از اعمال رفتار های ضد بشری ! . . .

وشوربختانه این کمبود با گذشت سالیان متمادی ومشاهده اعمال گروه ها ی متعدد ومتنوع ، رفع نگردید .  فرهنگ نقد جامع وتعریف دقیق از نقض حقوق بشری ، انگیزه های طرح وهدف جدی گرفتن آن نتوانست چنان جای بیابد که ارایه کننده تصویر روشن از گذشته و عبرت دهی ها برای آینده کشور ومردم درددیده ما باشد . آنچه را شاهد بوده ایم این است که مقصران جفاها بر مواضع خویش پای فشرده وبا اتخاذ موضع حاکی از فرهنگ لج وگردن شخی ، جفاهای دیگران را نشان داده اند . محور های ایجاد شده نیز چنان بوده است که اقشاری از مردم ومنجمله فلمبدستان بدور آن محور ها چرخیده اند .

 اما هیچوقت جنایت واعمال دلخراشی را که  جامعه ما در چند دهه دید ، از ابراز نفرین مردم آسیب دیده در امان نبوده است . واین ابرازدر هیأت کلی اش ، برخی از  وکلای" ولسی جرگه"( شورای ملی ) افغانستان را آرام نمیگذاشته است . و پندار من این نیزاست که مشاورین دولت سازی وپارلمان آوری مطابق مقتضیات طرح نوجهانی ایالات متحده امریکا را نیز با دغدغه خاطر نگه داشته بوده است . زیرا پارلمانی را که برایش زحمت کشیدند ومصرف وتبلیغ کردند ، درعمل آنچه میخواستند متحقق مگردید  . پارلمان موجوده در انظار مردم چهره یی را بخود گرفت غیر سازنده و بدردنخور . و درنتیجه  بابی اعتنایی ود لسردی مواجه گردید . البته درینجا فقط بعد پیشینه اکثریت وکلای آن را در نظر داریم . سایر خود اندیشی ها ومال دوستی ها و افزون طلبی ها در زمینه معاش ماهوار مضاف برآن عامل گردید .

 در عرصه  برخوردهای پیشین نماینده گان خطوط سیاسی که ملامتی را بر دوش همدیگر می نهادند وهمدیگر را خاین وجنایتکار می نامیدند وقتی فرارسید که در داخل پارلمان افغانستان ، محتاج تعدیل وطلب مشارکت و همکاری هم خانگان گردید . زیرا دریک خانه (ولسی جرگه) نشستگان ، هر روز میدیدند ومی شنیدند که با چه اسم ورسمی از طرف عده ء زیاد مردم یاد میشوند .

 به اسم جنایتکار .

اینک در فضای عاری از حاکمیت مراوده های که انسان ها را با نکوهش رفتار های غیر انسانی به زندگی دلگرم بسازد ، و در فضای سیاسیی که ایالات متحد ه امریکا ومتحدین اروپایی آن نیاز دارند ، تا سخن از مدافعین مداخله تحسین و امتنان از بهره برداری از شرایط جدید  و سخن صلح وآشتی وتفاهم باشد ، گروهی از تیز هوشان وزیرکان پارلمان نشسته ، ابتکار صدور مصوبه یی را گرفته و لباس قانونی ! برتن آن کردند تا اعمال آنها در فراموشخانه برود !

 آری ، آنانی که طعم تلخ وزهرناک شکنجه وآزار ومرگ و ویرانی رابه مردم افغانستان چشاندند ، آنانی که از فرهنگ عفو ، تحمل ، همیاری واحترام به کرامت انسانی نه تنها فاصله داشتند بلکه با آن بیگانه بودند ؛ آنانی که هرگز این ندای وجدان ضمیر ایشان را بیدار نساخت که باری بگویند  که بلی بنابر دلایل سیاسی ومرامی واین و آن در حق مردم ظلم کرده ایم وبه وطن خیانت ورزیده ایم  . . . ، به این نتیجه رسیدند که متحد شوند ، آشتی کنند وهمدیگر راعفو کنند !

این موضوع وتشریک مساعی آنها ، بیهوده از آب در میاید . درین تردید ما معیار های قانونی با جوانب قضایی وحقوقی  وجست وجوی معیار های  چون قانون اساسی افغانستان مطمح نظر نیست . در اساس چنان تمسک وتوسلی به قانون اساسی افغانستان برای بحث" منشورمصالحه " تبسم انگیز است . زیرامبتکران این نظام به سهولت میتوانند گز و متر دلخواه خویش را بکارببندند و " منشور . . " را درست اندازه کنند !

بحث ما بر سر آنست که  این اقدام با چنان خواستگاه ، نمی تواند معرف فرهنگی باشد که با گذشته غم افرین وغم آمیز بگسلد و دریچه امید بخشی را برای اینده ها بگشاید . تا حال جلوه های کم رنگی  نیز از رهبران خلق وپرچم وتنظیم ها وطالبان ( که بعنوان مقصران اشکال  گوناگون ناهنجاری ها طرف توجه ماهستند ) ، دیده نشده است که حاکی از محکومیت نیروی خودی وشامل عفو ومعذرت طلبی باشد . رسانه های مدافع ایشان همچنان سخن پیشینه دیرینه  وناپذیرفته را زمزمه میکنند . به مردم  ، واقعیت ها وحقیقت ها رانمی گویند .

قبرهای دسته جمعی که از جنایات ضد بشری اکسا وخاد بیشتر پرده برمیدارند ، گواهی شکنجه دیده گان ورسوخ همه اشکال آسیب ها که اندک اندک در گستره ادبیات وتاریخ روبه فزونی نهاده است ، انتشارخاطره های دل آزار وگریان آور جنگهای کابل در تمایل مردم به محکومیت آنها بازتاب روبه تزاید دارد . اعمال دلخراش وجریحه کننده ایشان روزتاروز آفتابی تر میشود . این عوامل زمینه های استفاده وبهره گیری از مصونیت پارلمانی آنها را که دنباله روان خار ج شورا نیز دارند زیر سوال میبرد .

 ازینرونیز است که خوفی آنها را آرام نمی گذارد . وبا توجه به عواقب کار می نشینند ومنشور اعلام عفو بخشش وآشتی راتصویب میکنند .

آنها میتوانند ازین سپر کاغذی منشور خویش کار بگیرند ، اما متیقن باشند سپری است کاغذی ! آنها میتوانند همدیگر را ببخشند . وچرا نبخشند ! اما جامعه ما آزار دیده ما برای ابراز عفو بخشش شرط های دارد که با راه های محیلانه سازگاری ندارد .

زنی که شنید فلان جنایتکار مرده است ، گفت : " خدا او را نبخشد " ولحظاتی پیهم گریست . و ما  حتا اگرازین منظر موضوع را ببینیم  که مادروطن و ملیونها انسان داغدیده جنایتکاران را ببخشایند ، ضرورت نقد جنایت را چه بگوییم ؟

  رفتار های سیاسی در جامعه ما محتاج  درس گیری از دیگران و تجربه های خود کشورماست . جامعه دردمند و زخمی ما ،  نیازبدان راهی دارد که با رفتار های خشونت آمیز پیشینه گسسته باشد و آنرا باردیگربرنتابد . بهترین تجربه طرف نقد ومحکومیت  ، افکار وکارکردهای است که سده خورشیدی حاضر نشان ما میدهد . و درپیامد آنها سه دهه پسین را نباید فراموش کرد . آنانی که چنین تقلاهای دارند باید بدانند که علیرغم کاربرد هرگونه وسیله تبلیغ وتطمیع وتحمیق ، سینه تار یخ همه رویداد ها را گرفته است وآنرا نمی بخشد . مانند بارهای دیگر گفته شود که ضمن رد این "منشور"های تبسم انگیز ، نباید چوبه های دارواعدام وشکنجه وانتقام گیری را نشان دهیم . بلکه باید از منظر نیاز سازنده گی فرهنگی وتجدیدتربیتی که جامعه سخت بدان محتاج است ، به استقبال شکل گیری فرهنگ محکومیت ونقد ظلم وجنایت برویم . با کاربرد چنان فرهنگ ، محکومیت های مختلفی که مقصران را در انتظار می نشیند ، برای افغانستان مفید حال است .

 

 

 5فبروری .