ناتور رحمانی

05.02.07

 

 

گفت و شنودی با آقای يونس قانونی رئيس ولسی جرگه ؟!

 

( طنز )

 

س – آقای قانونی لطقاً واضح بسازيد منظور از طرح فرمان عفو جنايتکاران جنگی يا بزعم شما طرفين متخاصم درگير جنگ در سه دهه از طرف مجلس نمايندگان چه مفهوم دارد ؟

ج – چه وضاحتی بهتر از اين  يعنی فهم موضوع بسيار ساده است . حمايت کردن و نجات آن عده دوستان که سيه کاری های شان ميتواند آنها را به محکمه بکشاند .

س – با مصونيتی که آنها در پارلمان دارند و با داشتن پُست های مهم و قابل ملاحظه در دولت و حکومت بازهم ترس ازمحکمه شدن آنها وجود دارد ؟

ج – بلی . درين اواخر سازمان حقوق بشر ، موسسه ديده بان و ديگر سازمان های بشردوستانه يا دفاع از حقوق بشر سروصدای زيادی را ايجاد نموده اند و با ارايه ليستی از مجرمين جنگی که همين اکنون باهم دريک رديف نشسته اند تقاضای محاکمه و مجازات آنها را نموده اند . هراس اينجاست وقتی ( صدام حسين ) ريس دولت عراق نتوانست خود را ازمحکمه وچوبه دار به نام مجرم جنگی نجات بدهد ديگر اينها کی باشند و چه مصونيتی خواهند داشت .

س – آقای قانونی آيا شما صلاحيت اين را داريد که چنين اشخاص جنايتکار ، ضد بشريت و ضد منافع کشور را عفو نماييد . يعنی اجرای اين امرمهم درخور قدرت و توان شما است ؟

ج – آقا لطفاً ازصلاحيت حرف نزنيد . ما درواقع آن خرد ضابطانی هستيم که اگر بخواهيم قومندان را نعل کرده ميتوانيم . ديگراينکه ما همانطورکه منافع مشترک داريم در رفع مضار و دفع حوادث ازهمديگر هم تعهد داريم ....

ما بايد همديگر را حمايه واز همديگر جانبداری نماييم . بمثال مشهور " ترس از مرگ نيست مگر رخنه باز ميشود

امروزاگراو را بداربکشند فردا نوبت من خواهد رسيد . پس ما بايد ابتکارعمل داشته باشيم . موضوع صلاحيت درخور توجه نيست اميدوارم فهمانده توانسته باشم .

س – فهميدم . مگرآقای ريس آنطورهم که شما فکرميکنيد ساده نيست . يعنی امکان ندارد مجرم خودش قاضی گردد و خود را تبرئه نمايد . معافيت يا مجازات جنايتکاران جنگی از صلاحيت های مردم است . بويژه آنهای که متضرر شده اند .

ج – کدام مردم ؟ حالا چرا شما ميخواهيد مردمی را که در خواب خوش زمستانی فرورفته اند بيدار بسازيد . شما چه مشکل يا مرضی داريد که به مردم انگيزه ميدهيد واين همه سروصدا را ايجاد مينماييد ؟  شما هميشه گران فروشی را بياد بقال مياوريد . شما اجازه نداريد چنين کنيد .  بايد سکوت نموده به ماده های اين منشور يا هر فرمانی درست يا غلط اجباراً بايد احترام بگذاريد .

س – ما هيچ اجباری نداريم که لب فروببنديم  . ميدانيد آقای ريس هرنوع سکوت و اهمال رسانه های همگانی يا مديا درهمچو موارد مساويست با خيانت و نوع ستم به مُلک و ملت .  بايد مردم ازطريق رسانه ها درجريان قرار گرفته وآگاه گردند که چه معامله های ننگينی با خون شان صورت ميگيرد ... اگر رياست شما امر به سکوت و خاموشی ميدهد عملاٌ دموکراسی را زيرسوال برده ونقص مينمايد . اين ديگر تخطی اشکار از قانون اساسی دولت و دموکراسی است .

ج – کدام دموکراسی ؟ " شتردر خواب بيند پنبه دانه "  برو برادر بفکرنان باش که خربوزه آب است " شما ميخواهيد ما اجازه دهيم که بنام دموکراسی و آزادی وچه وچه ما را به توپ بپرانند . نی آقا اشتباه ميکنيد . آنچه را شما دموکراسی ميگوييد جز يک طرح نارسا و خام چيزديگری نيست که بروی يخ نوشته و به آفتاب گذاشته شده است . برای فيصله نمودن و صدورهمچو فرامين به سوته کراسی ضرورت است نه به دموکراسی ....

س – ولی من فکرميکنم فيصله نمودن همچوموارد مهم که جنبه ملی و بين الملی دارد در يد قدرت و صلاحيت ولسی جرگه نيست . هرگاه چنين منشوری ازولسی جرگه صادرميگردد بايد به ملاحظه و تصويب مشرانوجرگه برسد وبعد از توافق کلی و نظر مثبت ريس دولت و نشر در جريده رسمی نافذ شمرده خواهد شد .

ج –  آن کارها هم خواهد شد . شمانگران نباشيد چون ماهمه سروته يک کرباس و برادران تنی همديگرايم . باز اين مسله خودی چه ارتباطی به بين المل دارد ؟ چرا موضوع به اين کوچکی را بزرگ جلوه داده و اهميت جهانی ميدهيد ؟؟

س – آقای ريس من يقين داشتم که شما به تمام امور آگاه استيد . مگرحيف که چنين نيست . ببنيد وقتی گروه يا جناحی توسط افزار جنگی درصدد محو ، تخريب و نابودی کامل برآيد به نحوی که مُلکيت های عامه و منابع ملی

متضرر يا ويران گردد جنايت جنگی خوانده ميشود و از سطح ملی فراتر ميرود . يا اعمال ضد بشری مثل نسل کشی ، نژادکشی ، انواع اپارتايد ، برون راندن مردم از کشوراصلی و مسکن شان به اجبار ، توهين ، تحقير تجاوز به ناموس و حريم خانواده ها هم يک مسله بين الملی است . که به اين اساس موسسه ديده بان حقوق بشر ، نهاد های بشرخواهانه و سازمان حقوق بشر درمورد اعتراض نموده برضد افراد يا ممالک متمرد و ياغی داخل جريان ميگردد .

ج – مگر چه شده ؟ چه ريخته چه پاشيده ؟؟ آسمان به زمين خورده که ما فرمان مصونيت طرفين متخاصم درگير جنگ و عفو آنها را به اساس مصالحه ملی صادر و نافذ نموده ايم . بازاينها چه جنايت نابخشودنی را مرتکب شده اند که شما اين همه سروصدا را راه انداخته ايد و از محکمه بين الملی حرف ميزنيد ؟؟؟

س – اين طرفين متخاصم را که شما اشاره می نماييد ازجمله سفاک ترين و بی رحم ترين جنايتکاران تاريخ اند که بخاطر منافع گروهی ، سمتی ، نژادی ، حزبی يا باداران خويش در سه دهه کشور را به حمام خون تبديل نموده و سراسر افغانستان يک مملکت کهن و تاريخی را به آتش کشيده اند . اينها تمام داشته های مادی و معنوی آنرا تاراج يا نيست و نابود کرده اند . اينها گنهکارانی اند که خدا هم ايشانرا نخواهد بخشيد . بلی .  از ستم و بيداد اين عناصر سيه دل و ظالم هفت آسمان به زمين خورده است و هردو زمين و آسمان بحال افغانستان و مردم آن خون گريه ميکنند . مگرشما ... ببين آقای ريس کافیست شما ازهمين پنجره دفتر تان سر را برون کنيد تا بدانيد عظمت تباهی را و بفهميد که اين جانی ها چه کرده اند . به طرف قصر دارالمان نگاه کنيد ، طرف کارته چهار و جمال مينه ، کوته سنگی و خوشحال مينه ، دشت برچی و افشار ، جاده ميوند ، مکروريان ها . چهارسمت و چهارطرف کابل را بنگريد هر ديوار و درخت که زخم صدها مرمی درآن است به شما حکايت دردناک از شب و شب پرستان می کند ... حالا ديگر ازين قصه حديث مفصل بخوانيد . آقای ريس لطفاٌ ذهن تانرا کمی باز کنيد به گورهای دسته جمعی از زمان کودتای ننگين وسياه هفت ثور ، هشت ثور فکرکنيد . به صدها زندان مدحش در سراسر وطن و صدها هزار انسان  زندانی های بسته شده به قفل و زنجير تحت بدترين شرايط غيرانسانی فکرکنيد . به زنانی فکرکنيد که چگونه توسط همين گرگان درنده و هوسباز تکه پاره شده اند ويا قسماً در مارکيت های شهوت و تجارت جنسی بفروش رسيده اند . وو....

پس ببنيد شما چه ميکنيد . شما و جرگه تان آگاهانه زيرنام مصالحه ملی فرمان عفو کسانی را امضاء ميکنيد که يک ملت را تباه کرده اند ؟!

ج – ببين جناب حالا کاريست شده . گذشته را صلوات . آدم پشت آب رفته بيل برنمی دارد . حيف نيست که آدم های نازنينی مثل ربانی ، سياف ، خليلی ، دوستم ، فهيم ، حکمتيار ، گلاب زوی ، ملاعمر ، تنی و دهها نازنين ديگر بخاطر مردم بی سروپای محکمه و اعدام شوند . آنهای که خودشان بارها حکم اعدام ملت را صادر کرده اند

اين آدم های را که نام بردم همه مبتکرين و مدبرين خبير درامورسياستبازی ، حکومتداری و غلام منشی اند که برای حال و آينده وطن بدرد ميخورند . بايد کوشش شود که موی شان تلف نگردد ... پس ملت چه ؟

س – اول که شما حق نداريد به ملت توهين نماييد . متوجه باشيد اين ملت بی سروپای نيستند . بلکه بی سروپای های ازخود و بيگانه آنهارا به روزسياه نشانده است . ديگر ميدانی آقای ريس ملتی که گذشته اش را فراموش کند برای بهبود وضع آينده اش کوچکترين قدمی برداشته نخواهد توانست . افغانها هرگز و ابداً اعمال غيرانسانی غيراخلاقی وغيرملی خاينين و جنايتکاران را فراموش نمی کنند و با بيل وحدت سدی می بندند تا ديگر آن آب های مردار و گنديده جريان زلال رودبارهارا مکدر نسازد .

واين نازنين های را که شما از ايشان نام برديد . هرکدام شخصاً و يا زريعه گروپ های شان کارهای در حق مردم و وطن کرده اند که از تصور آن موی براندام انسان راست ميگردد .  باورکنيد هيچ ظالم ، تبه کار و مستبدی در  درازنای تاريخ چنين ستم و جفای را برمردم و کشور خود روا نداشته اند که اين ها کرده اند ... باز همين شما که وابسته به جمعيت اسلامی و شورای نظار بوديد صد ها بار بخاطرتصرف قدرت بروی همديگر نزديد و شهرها را ويران نساختيد ؟ يا مگر گماشته های مسکو و جانی های داس و چکش دار را ملحد ، کافر ، کمونيست ، نوکربيگانه و چه وچه خطاب نمی کرديد و فتوای جهاد را در مقابل آنها صادر نمی نموديد ؟؟ چه شد که امروز با هم ازيک آبشخور آب مينوشيد ؟؟؟

ج – تصور ميکنم فکر تانرا صدور همين فرمان مختل نموده باشد زيرا هيچ به هوش نيستيد . مگر من ياسين ميخوانم ؟ در آغاز گفتگو اشاره کردم که ما منافع هم را در نظر می گيريم . بلی . منافع مشترک مارا به هم جوش داده است . ما همه يکرنگ و يک بوی هستيم . تنها اختلاف در طرز لباس پوشيدن ماست ( که انهم نظر به شرايط سياسی زمان تغيير پذير است )  در انديشه وتفکر ما هيچ اختلافی وجود ندارد .

وحالا که گپ به اينجا رسيد پس گوش کنيد . هشتاد سال پيش ميگفتند : دستت تا لندن خلاص . سی سال پيش ميگفتند : دستت تا مسکو خلاص .  بيست سال پيش ميگفتند : دستت تا اسلام آباد خلاص و حالا ما ميگوييم دست تان تا واشنگتن خلاص .

س – مگرآقای ريس ولسی جرگه شما وشرکا ی تان بايد بخاطر داشته باشيد که اين داغ ننگين پاک نشدنی تا ابد بر جبين تان خواهد ماند .