جلالتمآب رییس جمهوری،

 

شانزده ماه پیش از این مسؤولیت ادارۀ رادیو و تلویزیون ملی کشور را به من سپردید. پذیرش این مسؤولیت، ناشی از این امید می شد که باید در فرایند دولت- ملت در کشور ما سهم گرفت و تلاش کرد تا در روند ایجاد نهادهای دولتی مشروع سهمی ادا کرد. دولت مشروع وقتی معنی و مفهوم می یابد که سنگ بنأ اش بر سامانه های مؤثر شهروندی استوار گردد و همه ساختارها و نهادهای تصمیم گیری اش مولود ارادۀ آزاد شهروندان باشد.

در همان نخستین صحبتها با جلالتمآب شما عرض کردم که من به دموکراسی، عدالت اجتماعی و به کلیه مواد مندرج در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر باور دارم. رویارویی من با افکار و پندارهای تمامیت خواه، مولود پژوهش و تجربۀ سیاسی مستقیم من در زنده گی ام می باشد، نه به دلیل فضای امروزی و نه هم به دلیل رسیدن به مقام و مرتبتی.

در هر جایی دنیا، دموکراسی بدون آزادی افکار و بیان، بدون پذیرش اصل تسامح در چارچوب یک جامعۀ باز، معنی و مـفــهـوم نخـواهــد یافت. دمـوکراسی بدانگـونه که امروز در جــهان مورد نظر است، نظام سیاسی کثرت گراست. چنین نظام سیاسی یی نه به نژاد باور دارد و نه هم شهروندانش به دلیل باورهای سیاسی و دینی شان مورد تبعیض قرار می گیرند. یکی از ستونهای استوار دموکراسی و حاکمیت مردم، دسترسی مردم به رسانه های آزاد و داشتن یک نظام رسانه ای برون از سلطۀ دولت و ایدیولوژی هاست. تنها نظامهای تمامیت خواه اند که به ارگانهای ایدیولوژیک و دستگاه های دروغ پرداز تبلیغاتی نیاز دارند. باور به اینکه جانبداران پندارهای تمامیت خواه می توانند به ایجابات دموکراسی و ایجاد یک جامعۀ با امن و ثبات پاسخ بدهند، پندار قابل قبولی نیست. اگر خلاف این می بود امروز باید در سراسر افریقا، آسیا، اروپای شرقی و... دولتهای استبدادی و ایدیولوژیک فرو نمی پاشیدند. نخستین رسالت رسانه های همه گانی در کشور ما انتقال اطلاعات و ارتقای آگاهی مردم جدا از ایدیولوژی زده گی و تبلیغ نظامهای قبیلوی است. به سخن دیگر رسانه ها باید به مردم ((انفارماسیون)) را انتقال دهند نه اینکه به ((فرماسیون)) مردم بپردازد.

هرگاه رسانه ها غیر از این کاری را انجام دهند، مانع از دسترسی مردم به حقیقت و در نتیجه موجب سرخورده گی مردم و دوری آنها از سیاست می شوند. تجربۀ سی سال گذشته در کشور ما نشان میدهد که نمیتوان با به کار برد چوب و چماق ایدیولوژی به پشتیبانی مردم دست یافت.

اگر قرار باشد تا یک نظام توتالیتر و قبیلوی در پوشش دموکراسی بر مردم تحمیل شود، این نظام تبارز کمدی تراژیک بیش نخواهد داشت؛ چگونه میتوان چارچوب را کثرت گرا و غیر ایدیولوژیک مطرح کرد و درونمایه آن را تمامیت خواه؟

 

جناب رییس جمهوری،

این مردم شریف حق دارند که در پی سالها کشتار و ستم، خود بر سرنوشت خود تصمیم بگیرند؛ جامعۀ جهانی بدین دلیل به افغانستان نیامده است، تا به احیای تفکر طالبانی و حکمتیاری بپردازد؛ تعهد در برابر مردم افغانستان و جامعۀ جهانی، تعهدی است برای ایجاد یک نظام دموکراسی بر پایۀ رعایت حقوق بشر و پایان دادن به مصؤونیت جنایتکاران و غاصبان حقوق و مال مردم. چنین نظامی را نمی شود با تحکیم سلطۀ قومی و ایدیولوژیکی بر باورهای قبیلوی پایه گذاری کرد. گوهر و ذات دموکراسی را برابری حقوقی فرد بدون توجه به دین، رنگ، جنسیت، زبان و مذهب می سازد.

غم انگیز است، این مردم سالها میشود که در جستجوی آب در پی سراب روان اند. در کشور ما هر روز سخن از دموکراسی است، در حالیکه عده یی از پیرامونیان رییس جمهوری ما به ذره یی از دموکراسی باور ندارند. طالبان- حکمتیار و همفکران آنها خصومت شان را با دولت کنونی ابراز میدارند اما در عوض به مقامات کلیدی دولت برگزیده میشوند. این مردم داغدیده چگونه سخنان مسؤولان این دولت را در راستای مبارزه با پاکستان باور کنند. مضحک است، گاهی افرادی به جرم جاسوسی به پاکستان و رشوه گیری از کار بر کنار میشوند و باز روز دیگری همین افراد به مقامات کلیدی دولت گماشته میشوند. مردم و جهانیان حق دارند تا به شعارهای میان تهی باور نکنند؛ شک جامعۀ بین المللی را دربارۀ جدیت دولت افغانستان در امر تحقق اصلاحات و مبارزه با فساد باید جدی گرفت.

 

جناب رییس جمهوری،

من زمانی که مسؤولیت رادیو و تلویزیون ملی افغانستان را پذیرفتم، از نیاز به اصلاحات و دموکراتیزه کردن این نهاد سخن گفتم و شما نیز پذیرفتید تا ابزار و صلاحیت های لازم را در جهت تحقق این اهداف در اختیار من قرار دهید.

تربیۀ افراد جدید، آوردن روان تازه و باور تازه به نهاد فرسودۀ رادیو و تلویزیون، زدودن عادت به بیکاری، تنبلی و بی ابتکاری کارهای کوتاه مدت و آسانی نیستند که بتوان در چند روز از سد سدید آنها گذشت. تهیۀ تجهیزات لازم و دگرگون کردن صدا و سیمای کشور ما بر پایۀ دستآوردهای علوم رسانه یی معاصر، آنهم در تقابل با کار شکنی ها و تبلیغات ناروا، به دنیایی از نیرو و توان انسانی نیاز داشتند. کاری که با مشارکت همکاران جدید و قدیم رادیو- تلویـزیـون، تازه آغـاز شده بود. با همه ستم هایی که بر همکاران من و شخص من روا داشته شد، تلاش برای به راه اندازی یک رادیو – تلویزیون مدرن ادامه یافت. این ستم های بی رحمانه تا مرز با هجوم به کرامت انسانی و حریم شخصی من ادامه یافت. کار صادقانه و به دور از رشوه دهی و رشوه گیری و نیپوتیزم در این سرزمین از جملۀ ناممکنات است. ساده انگاری من و تنی چند در این است که به وقوع چنین ناممکناتی باور کرده بودیم. با این همه چیزهای اندکی در این ساحت ناممکنات انجام یافتند:

o       آوردن و نصب دیکورهای مدرن که با نصب آن سیمای رادیو تلویزیون به یکباره گی تغییر نمود،

o   ایجاد نماینده گی های رادیو تلویزیون ملی افغانستان در برلین و فراهم آوری زمینه های ایجاد نماینده گیهای در کشورهای دیگر،

o       تلاش برای پخش نشرات رادیو تلویزیون در اروپا و امریکا،

o       بازسازی و دیکور تالار بزرگ، تالار سینمایی و اتاق کنفرانسهای رادیو تلویزیون ملی افغانستان،

o       تعویض تحویل خانه های چوب و زغال به استدیوهای تولیدی،

o       طرح و تدوین برنامه ها برای امنیت به ویژه در مناطق نا امن به کمک رادیو تلویزیون،

o   تدوین برنامۀ برای انعکاس تحولات مثبت افغانستان در افکار عامه از راه تولید مشترک با رسانه های خارجی،

o       ایجاد مرکز شبکۀ خبر و آموزش و تولید خبرهای خارجی،

o       جذب همکاری روشنفکران منتقد دولت در امور مشاورتی و همرایی من،

o       جذب افراد متبحر در عرصۀ گرافیک و دیزاین برای همکاری با همکاران مستعد قدیمی،

o       احیای آرکستر رادیو تلویزیون ملی افغانستان،

o   فراهم آوری مدد معاش برای عده یی از کارکنان کلیدی و تخنیکی رادیو تلویزیون به منظور جلوگیری از رفتن شان به دیگر رسانه ها،

o       ایجاد زبان معیاری تلویزیون و توجه جدی به زبانهای ملی کشور،

o   ایجاد گروه کودک و نوجوانان و آموزش بیشتر از 50 کودک و نوجوان برای تولید برنامه های تلویزیونی، که پیشبرد برنامه های روز جهانی کودک و رسانه از شمار این برنامه هاست،

o    جذب یاری و همکاری عده یی از فرهنگیان و جوانان نخبه و ایجاد گروه طرح و تولید برنامه های جدید و تولید برنامه های رو در رو، نوبت گفتگو، ثانیه های داغ، نگارش و نگرش، والعصر، گزارش ویژه، پخته پرانک، آه واه، قناری، نیمۀ دیگر، کلکین، مستطیل سبز، تن به تن، ویکت، دستآورد، یک هفته ورزش، 90 ثانیه ورزش، نونهالان بشارتگر ورزش، خانۀ آیینه، (همۀ این برنامه ها به زبانهای دری و پشتو تولید شده اند)،

o       ایجاد گروه ورزش و تولید بیشتر از هفت برنامۀ ورزشی در هر هفته،

o       دریافت امتیاز و پخش قانونی و زندۀ بازیهای جام جهانی فوتبال با نریشن دری و پشتو،

o   آوردن استخوانهای ساربان به خاک خودش از کشوری که روزگاری استخوانهای مرده گان ما را به بازار کشیده بود،

o       معرفی سحر آفرین، دوشیزۀ بی بدیل موسیقی افغانستان،

o       راه اندازی هفتۀ یاری و زنده ساختن احساس اتکا به نیروی خود،

o   همکاری در تدوین برنامۀ کوچه به همت فرهاد دریا (کنسرت دوم کوچه قبلاً تولید شده و به زودی به نشر میرسد)

o       راه اندازی کنسرت تلویزیونی خانم نغمه،

o       برگزاری کنسرت وجیهه و فرید رستگار در خرابه های کاخ دارالامان نماد استقلال افغانستان،

o       و سر انجام برنامۀ کودک و رسانه و پس از آن جشن با شکوه و اهدای جایزه برای کودکان.

در این برنامه کودکی جایزۀ خود را به جناب شما اهدا کرد و این سخنان را گفت:

" آقای رییس جمهور، من جایزۀ خود را به شما تقدیم میکنم، چون شما در چند روز پس از برنامۀ کودک و رسانه از ما قدردانی کردید. شما به این دستان نازک و کوچک ما اعتماد کردید.

جناب رییس جمهور،

من دستانم را در این خاک میکارم تا کشورم سبز شود..."

 

جلالتمآب رییس جمهوری،

من به نظام دوگانه در فضای رسانه یی افغانستان باور دارم؛ به رسانه های دارای صبغۀ خدمات عامه و رسانه های خصوصی من معتقدم که در هر شرایطی رادیو تلویزیون ملی نباید دستگاه تبلیغات دولت باشد، زیرا چنین دستگاهها با بی اعتباری کامل تنها ابزاری هستند در دست نظامهای استبدادی. رسانه های شوروی سابق یکی از نمونه های بارز این گونه رسانه هاست که نه اعتباری در بین مردم داشت و نه مردم به آن اعتماد داشتند.

از سوی دیگر نظام رسانه یی دوگانه به روزنامه که در مقیاس جهانی به بحران رو به روست، امکان میدهد تا با راه یافتن به رسانه های دیداری و شنیداری به کاهش بحران مالی خویش برای تداوم انتشارات چاپی بپردازند. هرچند این نکته هنوز در کشور ما محسوس نیست، اما من از آنهایی هستم که تنها برای امروز فکر نمیکنم.

سوگمندانه که نخستین هجوم بر کرامت شخصی من با تهمت سؤ استفادۀ مالی آغاز شد. در هر کشوری که در آن ذره یی از احترام به کرامت انسانی موجود باشد، عاملان حمله به قلمرو کرامت انسانی و حریم شخصیت انسانها، مجازات می شوند و این از عجایب روزگار است که چنین تجاوزگرانی در دولت افغانستان بیشتر از هرکس دیگر پشتیبانی میشوند.

من بر این امر به خوبی آگاهی دارم که تخریب شخصیت من طلایه یی از هجوم سیاهی است که مردم افغانستان باید چشم به راه آن باشند. این واقعیت تلخ را نباید از دیده دور داشت، آنانی که هر روز از سازشی به سازش دیگری روی می آورند و گمان می برند که میتوان با دادن اندکی تعویض به نیروی تمامیت خواه، هم خویشتن را از شر آن نگهمیدارند و هم رقیبان سیاسی را از میدان برون میکنند، سخت در اشتباه اند. تمامیت خواه، همواره در پی تسلط بر تمامیت است و نه تکه پاره هایی از آن.

اشباح طالبان- حکمتیار بر فراز سر ما در گــردش اند. بیچــاره مردم به دلیل ناتوانی نخبه گان سیاسی اش بار دیگر به برده گی کشیده میشود.

 

جناب رییس جمهوری،

در جریان تصدی ریاست رادیو و تلویزیون با صداقت و پاکیزه گی بر بنیاد باور استوار به اصول دموکراسی و حاکمیت مردم، تلاش کردم تا به هموطنانم خدمت کنم. اجازه میخواهم تا در اینجا از جناب شما به دلیل اعتمادی که به من فرمودید و هم به دلیل پشتیبانی بی دریغی که تا چندی پیش ادامه داشت، صمیانه سپاسگزاری کنم. من میدانم که برای جلالتمآب شما بسیار دشوار بود تا در برابر حملات گوناگون از من دفاع کنید، اما شما با صمیمیت وبزرگواری از من حمایت نمودید.

 

جلالتمآب رییس جمهوری،

با چرخشی که در فضای سیاسی کشور ما و در سیاست رسانه یی رونما گردیده است، سوگمندانه که برای من امکان ادامۀ کار نمانده است. بدینوسیله کناره گیری خود را از مقام ریاست عمومی رادیو و تلویزیون به خدمت شما تقدیم میدارم و یقین کامل دارم که تاریخ و افکار عامه بر آنچه که می گوییم و آنچه که انجام می دهیم بی محابا به داوری خواهند نشست.

حیف از این همه فرصتها که در باتلاق سیاستهای کوتاه مدت و فاقد دورنما نابود میشوند.

برای شما به مثابه نخستین رییس جمهور منتخب و مشروع این کشور آرزوی مؤفقیت دارم.

 

با عرض احترام

 

نجیب روشن   

کابل، افغانستان

چهارم دلو 1385

24 جنوری 2007