بصیرکامجو ـ آلمان

25.01.07

 

شناخـــت معـــاهدۀ دیورند

آغاز طلوع آفتاب صلح

برفراز افغانستان وپاکستان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

 

 

 

 

 

           ما با عرض حرمت واحترام  از  دولت آقای حامد کرزی  و از پارلمان محترم جمهوری اسلامی افغانستان و ازاحزاب وسازمان های سیاسی و اجتماعی ، نمایندگان ورهبران روحانیون میهن پرست ، شخصیت های مستقل سیاسی و فرهنگی و کارمندان مطبوعات ورسانه های گروهی وتمام رهروان راه حق و عدالت اجتماعی  ، احترامانه آرزو می بریم که به ندایی صلح وآشتی میان مردم محترم پاکستان و افغانستان گوش خواهند داد وآنرا گرامی خواهند داشت ، ودر راه تحقق این آرمان مقدس تلاش وجدانی و اخلاقی خواهند نمود .

    این طرح سیاسی که نمودی از خواست صلحخواهانه وبرحق مردم ما و مردم پاکستان ، درمورد شناسایی « خط دیورند » میباشد ، تجلی ای از احکام  سیاسی ، تاریخی و اخلاقی ایست با آگاهی عقلانی  ازارزش  صلح و همبستگی ودوستی میان خلقها وبا حرمت شناختی انسان وادای ادب وارجگذاشتی به نجابت او.

  مردم افغانستان با حسن نیت پاک ودگردوستی وشفاف اندیشی  ، درروشنایی چراغ مکارم اخلاقی وعزت نفس ودرتوافق عقل وخرد انسانی برای خود وبرای همسایگان وهمراه با همسایگان و منطقه و جهان ،  صلح میخواهند ، آرامی و خوشبختی آرزو میبرند . 

        یکی از مسایل تاریخی وسیاسی مهمی که زیاده از نیم قرن اخیر زمینه های تشنج منطقه واساس تیرگی مناسبات پاکستان وافغانستان را فراهم ساخته ، وبیکی از گرهگاههای پیچیده وحاد بین المللی مبدل گردیده است همانا عدم شناسایی صادقانه معاهدۀ خط دیورند بمثابه سرحد مشترک بین المللی میان افغانستان و پاکستان از طرف حاکمان ستمگستر ناعاقبت اندیش افغانستان می باشد.

       اندیشۀ راهرفت به سوی فضای آشتی و تأمین مؤلفه های زیرساخت صلح میان کشور پاکستان  وافغانستان فقط وفقظ بر حل  قضیه « خط دیورند »  وشناسایی آن بستگی دارد وبس .

     ما امید واریم که دست اندر کاران ورهبران سیاسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به منافع کل کشور اندیشه نمایند ، دگر با موانع خود ساختی همچو خاندان « اهل یحی خان  » با شعار های انتزاعی به اصطلاح « داعیه پشتونستان »  خود را فریب ندهند ، آفتاب را بادست پنهان ننمایند  وبه اراده کل مردم افغانستان احترام وارج بگذارند،   صادقانه  تمام اسناد ومدارک محرم مربوط به معاهدات  منعقده میان حکومات  افغانی و هند برتانوی را  از دهه اول قرن نوزدهم  تا دهه اخیر نیمه اول قرن بیستم ، از حبس و مخفی گاه بکشند وجهت آگاهی دقیق مردم از مفاد مقاوله ها ی مذکور درمطبوعات کشور وجهان وسیعاً تبلیغ وترویج نمایند  . ودرراه اصول شناسایی خط دیورند بدون هراس و تزلزل به نفع مردمان هردو کشور برادر وبرابر گام عملی واستوار بگذارند ، یکبار وبرای همیشه گلم این ماتم نیم قرنه را از بین دو کشور باهم برادر  بردارند . 

     در هفته های  پیشتر طرح پيشنهادی پاکستان برای کنترول نفوذ ستيزه جويان به داخل افغانستان از راه کشيدن موانع سيم خاردار و مين گذاری مرز مشترک دو کشور گزینه های سیاسی  بود که به عکس العمل شدید مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی افغانستان مواجه گردید.

 

حصار

 

       ظاهراً مناطقی که پاکستان عجالتاً در نظر دارد تا سیم کشی و مین گذاری نماید از قندهار آغاز و مرزهای شش ویا هفت اجنسی خودمختار قبیلوی باجور، موهمند، خیبر، اورکزی ، کرم، وزیرستان جنوبی، وزیرستان شمالی و شش ناحیه کوچک قبیله نشین همجواربا آنها وهم مرز با افغانستان را تا ولایت کنر شامل میشود .

     در فردای آنروز آقای حامد کرزی (1) آشفته و خشمناک طی کنفرانس مطبوعاتی ضمن ابراز مخالفت شدید ادعا نمود که، حصارکشی مرز با عث جدایی اقوام و مانع تجارت میشود.  وتعجب آور آنکه  رئیس جمهور افغانستان یکی از دلایل مخالفت با حصارکشی مرزی را موضوع تجارت مردم دوسوی مرز عنوان نموده است. تنها تجارتی که درسراسر خط دیورند(به استثنای گمرکهای اسپین بولدک و خیبر) جریان دارد قاچاق کالا، قاچاق "چوب چارتراش" و قاچاق " مواد مخدر" است.  بهر حال، ممکن است احساسات مفرط قومی محترم حامد کرزی و همکاران افغان ملتی او ایجاب نماید تا اعلان نمایند که حق دارند مانع حصارکشی مرز شوند.؟

      اما دردا ! که حق حرمت ، حق  اقتصاد، حق امنیت وحق زیست  مردم مسکین بی وسیله وبی دفاع میهن ما   که نعش های بیجان شان بر سرکهای قندهاروهرات و کابل فرش می شود بازماندگان  ، یتیمان وبیوگان شان به صف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دراین عکس جسد بمب گذار انتحاری دیده میشود که چندی پیش خود

را در هرات منفجر نمود.

 

گرسنگان و گدایان می پیوندند ایجاب می نماید ؟  که  تا آن مرزمشترک ؟  نه سیم کشی ونه حصار کشی ونه بسته شود ! بلکه آن مرز مشترک بین الملی میان پاکستان و افغانستان با حُسن نیت واحساس برادرانه میان خلق های دوکشور وایجاد اعتماد وثبات و امنیت  ،  مطابق اسناد دست داشته تاریخی معاهده دیورند وسایرمعاهدات پسندیدۀ تاریخی بعد از آن ، با کمال فضیلت وصداقت بدون طفره رفتن ووقت گذرانی از طرف دولت افغانستان و مقامات محترم ذی ربط ،  برسمیت شناخته شود.

      وبدینوسیله مردمان صلح خواه افغانستان وپاکستان برای همیش از شر وبلای این مبدایی خشونت وجنگ رهایی یابند ودر شرایط صلح وهمبستگی متعادل حقوقی و حسُن همجواری و همسایه گی نیک  در فضای أمن وآرامش زندگی شرافتمندانه خویش را سپری نمایند.

     خط دیورند یگانه سرحد بین المللی افغانستان است که در نتیجۀ معاهدات دوجانبه بین افغانستان و هندبرتانوی بوجود آمده ، درحالیکه این یگانه سرحدی است حاکمان قبیله گرای افغانستان با بینش ایلی وناعاقبت اندیشانۀ   آنرا قبول ندارند .

      استمرار شرایط خصومت آمیز بین افغانستان وپاکستان بنفع هیچ کدام نیست ، ومردمان صلح خواه هردو کشور علاقه دارند که روابط شان بهبود یابد.  بهبودی روابط دوستانه  سیاسی اقتصادی وفرهنگی  میان دو کشور زمانی میتواند جاویدانه گردد که جمهوری اسلامی افغانستان بدون ریاء  وفریب و چانه زنی مقطعی ،  با صداقت  وپاکیزگی اندیشه  ، متعهد به  شناسایی  معاهدۀ خط دویورند گردد . این است برخورد خالص وصاف به حل مناقشات ومنازعات میان افغانستان وپاکستان، این است راه انسانیت وایحاد پل دوستی و تجارتی میان دو کشور هم نژاد وهم دین وهم آئین و هم فرهنگ . اینست راه حل منازعات منطقه یی ، اینست مبارزه عقلانی وریشه ای علیه تروریزم ومحولانه های دهشت افکنی  ، اینست اسلوب مبارزۀ حقیقی برضد مافیای مواد مخدر ، مافیای فروش سلاح ، اینست شناخت استقلال وحاکمیت سیاسی وارضی کشور همسایه ما پاکستان  .

      اینک جهت ثبوت ارزش سیاسی واخلاقی این طرح سیاسی « شناسایی خط دیورند »   ، با  استفاده از اسناد و مدارک تاریخی ،  گونه های اهداف این راهبرد را در ذیل به تأمل می گیریم .  

 

عوامل تاریخی ایکه معاهده دیورند را حتمی ساخت

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

        زمانیکه تیمورشاه پسر احمدشاه درانی پادشاه خراسان در 19 می 1793 م . بسن 46 سالگی درکابل وفات نمود ، تعداد اولاد های او که درموقع مرگش درقید حیات بوده اند به هفتاد دختر وپسر می رسیده است.  ازاینرو مناقشه وجنگ وخشونت دامنه داریکه میان : برادران سدوزایی  ، وبعداً بین خانواده های سدوزایی و محمد زایی ، و پسران پاینده محمد خان محمدزایی ازسالهای (  1793 شروع تا 1836 م . )  ، بر سر جانشینی سلطنت وقدرت ادامه یافت ، سرانجام  امپراتوری وسیعی را که احمدشاه تأسیس نموده بود منقرض ساخته و به افغانستان محدود  امروزی مبدل نمود.

     زمان شاه که بعد از مرگ پدرش تیمورشاه ، بکمک خانوادۀ روحانی مجددی  ، تاج وتخت را بدست آورد  ، درجریان حکمروایی اش  صرف جنگ ،  آدم کشی ، سزای  چشم کشیدن ، سربریدن ، شکم پاره کرن کدام دستآورد اخلاقی وسیاسی واقتصادی وفرهنگی ای  به مردم  میهن ما نداشت .

     اوبراثرلشکر کشی بی مورد گویا به خاک هندوستان سرانجام درپنجاب با مقاومت های جدی سیکها برهبری رنجیت سنگ مواجه گردید وآخرین پایگاه دولت درانی درپنجاب از دست آن خارج شد وبه سیکها تعلق گرفت . (2)

     رنجیت سنگ با استفاده ازاین شانس وآگاهی ازاغتشاشات وضع داخلی افغانستان ،  درسال 1812 م. قلعه نظامی افغانی را دراتک ، در1818 م. ولایات ملتان ، در1819 ولایت کشمیر ودر1821 م . دیره غازی خان و دیره اسمعیل خان (3) از دست نیروهای افغانی گرفت .

     همچنان تسلیم دهی بدون قید وشرط ولایت پشاور به رنجیت سنگ حکمران مقتدر پنجاب بوسیله سلطان محمد خان طلایی جد اعلی ظاهرشاه  ، والی آن ولایت در سال 1832 م . عمل ناجایزوخودمنشانه ای دیگری بود که ازآن تاریخ به بعد پشاور عملاً درکف سیکها قرارگرفت وتصرف والحاق مجدد آن با دادن ده ها هزار قربانی به افغانستان هیچ وقت میسر نگردید.

 

معاهدۀ مثلث لاهور :

      توافقات سه جانبۀ میان  شاه شجاع نواسه احمدشاه درانی ، مکناتن نماینده حاکم انگلیس هند ورنجیت سنگ پادشاه پنجاب در26 جون  1838 م . که در هیجده ماده تنظیم یافته بود به امضا رسید.

      دراولین وآخرین ماده های عهد نامۀ مثلث لاهور آمده بود:

 

     " مادۀ اول : تمام نقاط وعلاقه جات که در دوطرف رود سند واقع وجزء علاقۀ کشمیر تا حدود شرقی وغربی وشمال وجنوبی اتک وتوابع پشاور ویوسفزایی وکوهات وسایر توابع پشاور تاحد خیبر و وزیری وتانک وکرانک وکاله باغ ودیرۀ اسماعیل وتوابع آن وعلاقه جلت ملتان وتمام ملحقات آن را خانوادۀ سدوزایی به ملکیت وحاکمیت «  رنجیت سنک پاد شاه سیکها »  تصدیق کرده وخانوادۀ سدوزایی نسلاً بعد نسل وبطناً بعد بطن هیچگونه ادعایی به نقاط مذکور وممالک موصوفه نخواهد داشت وممالک مذکور متعلق به «  رنجیت سنک »  وخانوادۀ اونسلاً بعد نسل وبطناً بعد بطن خواهد بود.

 

     مادۀ هیجدههم : شاه شجاع وسایر خانوادۀ سدوزایی بدون اجازۀ وتصویب کمپانی انگلیس ومهاراجه رنجیت سنک ، معامله وسرو کاری با احدی ازپادشاهان غیر نخواهد داشت وهرگاه پادشاه خارجی عزم لشکر کشی ازراه افغانستان به خاک کمپانی انگلیسی یا مهاراجه بنماید شاه شجاع متعهد می شود با قوای خود از آن جلوگیری کند . " (4)

 

 

معاهده جمرود :

      امیر دوست محمد خان بخاطر دست یابی به قدرت وحاکمیت وناآگاهی از نیروی مقاوم مردمی ـ مردم اقفانستان  ، مرتکب اشتباه عظیم تاریخی  شده بود. اودر عوج جنگ ومقاومت آزادیخواهان وطنپرست علیه انگلیس ، که ظاهراً رهبری وقیادت این مقاومت را درشمالی ( پروان وکاپیسا ) در پهلوی مسجدی خان کوهستانی ویارانش بدوش داشت ،  ناگهان درسوم نوامبر 1840 م. از صفوف مبارزان جدا شد  پنهانی سر راست به کابل رفت وشمشیر خودرا به مکناتن نمایندۀ انگلیس تسلیم نموده بود . دردوره دوم پادشاهی اش  "  اونیز گذاشت که انگلیسها تا 1845 م. ولایات سند وبلوچستان را اشغال نماید وهم بعد از امحای حکومت سیکها وعقب کشی امیر دوست محمد خان ازکجرات واتک درسال 1849 م. خودش را وارث وجانشین سیکها در ولایات مغصوبه از افغانستان اعلام نماید " (5)

      معاهدۀ جمرود  میان سردار غلام حیدر خان  ولیعهد دوست محمد خان و     « سرجان لارنس » گورنر جنرال پنجاب در 30 مارچ 1855 م . در جمرود به امضا رسید،  یعنی استقلال افغانستان غالب با ولایات سواحل راست سند وبلوچستان رسماً به انگلیسها تسلیم گردید. تاریخ دان شهیرغلام محمد غبارمعاهدۀ سه فقره ای جمرود را  نخستین عهد نامۀ دولت محمد زایی می خواند که به دیکتۀ انگلیس ها توسط نمایندۀ امیر دوست محمد خان بدون چون وچرا و حتا بدون تصحیح یک کلمۀ آن امضاء گردید. در معاهده آمده بود:

 

" مادۀ اول: مابین آنریبل ایست اندیا کمپنی و جناب امیر دوست محمد خان والی کابل و آن ممالک افغانستان که در قبضۀ او میباشد، و ورثای امیر مذکور صلح و دوستی دوامی خواهد بود.

مادۀ دوم : آنربیل ایست کمپنی معاهده مینماید که احترام آن علاقه جات افغانستان را که حالا در تصرف امیر مذکور میباشند، بکنند وابداً در آنها مداخله ننمایند.

مادۀ سوم:  جناب امیر دوست محمد خان والی کابل و آن علاقه جات افغانستان که حالا در قبضۀ او میباشند، عهد مینماید ازطرف خود و ازطرف ورثای خود علاقه جات آنریبل ایست کمپانی را احترام نماید و ابداً در آنها مداخله ننمایند، و با دوستان آنریبل ایست اندیا کمپانی دوست باشند و با دشمنان کمپانی مذکور دشمن باشند."(6)            

 

معاهده گندمک :

 این عهد نامه در گندمگ بتاریخ 26 می 1879 م . میان امیر محمد یعقوب خان نواسه امیر دوست محمد خان و« سرلویس کیوناری » نماینده سیاسی انگلیس طی ده ماده  به امضا رسید.

      بدین طریق امیر محمد یعقوب خان علاقه کرم تا ابتدای جاجی ، درۀ هیبتناک خیبر تا کناره شرقی هفت چاه ، لندی کوتل وسیبی وپشین را تا کوه کوژک  واستقلال افغانستان را یکجا به هند برتانوی  تسلیم دادند. به استقبال موفقیت این  معاهده « لیتن » گورنرجنرال هند در هندبرتانوی وکابینۀ « دیزرایلی » در لندن از شادی این فتح عظیم وسهل الحصول که شاهرگهای حیاتی سوق الجیشی افغانستان را ( بولان ، پیوار وخیبر ) در دسترس انگلیس گذاشته بود ، جشن گرفتند . (7)    

 

معاهد دیورند :

ــــــــــــــــــــــ

    هیأت انگلیسی بتاریخ 12 اکتوبر  1893  برهبری  مار تیمردیورند با شش نفر (کلنل الیس ، دکتر فن ، لفتننت سمت ، لفتننت مکمهان ، مستر دانلد ومستر کلارک ) همراه با 463 حیوان باربر و324 نفر عمله براه خبیر به کابل مواصلت کردند واز طرف حکومت امیرعبدالرحمان خان با بیست ویک آتش توپ استقبال گردیدند. مدت اقامت این هیت در کابل متجاوز از 40 روز طول کشید ومذاکرات ظاهراً در فضای دوستانه ... پیش می رفت . در مرحلۀ نخست طرف انگلیسی مسئله سرحد افغانستان وروسیه را پیش کشید واظهار داشت که چون دو دولت روس وانگلیس قبلاً به موافقه رسیده اند که رودخانه پنج (یا آموی علیا ) در این قسمت سرحد افغانستان شناخته شود ، امیر عبدالرحمان باید مناطقی را که درشمال رودخانۀ مذکور به زیر تصرف خود کشیده است ، تخلیه کند. ... امیر موافقت کرد که سرزمین های روشان وشغنان ماورای آمو را ترک بگوید وبشرط آنکه روسها و متحدینشان بمناطق واقع در جنوب رودخانه مداخله نکنند. دیورند این شرط را پذیرفت وموضوع توسط موافقتنامه مورخ 12 نوامبر 1893 تسجیل یافت. ... سپس هیأت انگلیسی موضوع تعین سرحد بین افغانستان و متصرفات آن کشور را در هند که موضوع اصلی مسافرت آن به کابل بود مطرح ساخت. نتیجه مذاکرات دراین باره انعقاد معاهد مورخ 12 نوامبر 1893 درمورد سرحد شرقی وجنوبی افغانستان از واخان تا سرحد ایران بود که بنام خط دیورند شهرت یافت وفاصلۀ  2430 کیلو مترمرز مشترک میان کشور افغانستان و پاکستان  را تشکیل میدهد .

     بموجب این معاهده ، امیر از ادعای افغانستان بر مناطق مثل : صوات ، باجور ، چترال ، وزیرستان وچمن صرف نظر کرد . ... طرفین موافقت نمودند تا حد بخشی در خود محل توسط هیأت مختلط صورت گیرد.

      سرانجام طبق معاهده دیورند ،  گویا  امیرعبدالرحمان خان قطعات وسیعی از خاک افغانستان را  به برتانیه واگذار شد . معذالک  نمی توان گفت که این اراضی به واقع از پیکر افغانستان جدا شده باشد ، زیرا طوریکه قبلاً دیدیم اکثر مناطق مذکور در آن تاریخ وحتا قبل از آن در زیر ادارۀ حکومت افغانستان نبود وباشندگان آن نه تنها بدولت افغانستان مالیه ومحصول نمی پرداختند ، بلکه مصارف وادارۀ امنیت شان بایستی از جانب سایر مردم کشور فراهم می شد . عمال انگلیس سعی داشتند تا با استفاده از معلوم نبودن خط سرحد ... در این منطقه بی صاحب ( No man’s land )  هرچه عمیق تر نفوذ نمایند.

     در برابر این همه گذشت ها از طرف حکومت عبدالرحمان خان ، حکومت انگلیس فقط حاضر شد تا اعانت مالی آن دولت به امیر از 1200000 کلدار به 1800000  افزایش بدهد وطرفین در خاتمۀ مذاکرات در یک « دربار » عمومی اتحاد شان را اعلان کردند .(8)

    امیر عبدالرحمان خان مانند اجداد خود یکبار درسال  1880 م .  بغرض استقرار تاج وتخت شخصی خود از استقلال و خاکهای افغانستان دربرابر انگلیس گذشت ودر سال 1893 این گناه وعمل شرم آورنا بخشودنی را باردگر تکرار کرد.  

 

مشروعیت معاهدۀ دیورند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اول ـ معاهده لوئی دین ــ حبیب الله :

     اسناد تاریخی حاکی از آنست که  در اواخر عمر امیر عبدالرحمان خان  ، « لارد کرزن »  ویسرای جدید التقرردولت هند برتانوی عقیده داشت که دولت هندبرتانوی در برابر افغانستان ازقدرت خود بقدر کافی استفاده نکرده است .  درانعکاس این اندیشه شعبه اطلاعات حکومت هند فهرستی مرکب از شش فقره از مطالبات انگلیس تهیه نموده که باید بر افغانستان تحمیل می گردید ودر فقرۀ  1 ،  2، 3 ، آن چنین آمده است :

1 ـ تجدید نظر بر خط دیورند از نقطۀ نظر سوق الجیشی حکومت هند ،

2 ـ مراقبت بر ورود اسلحه به افغانستان و استعمال آن ،

3ـ خوداری افغانستان از کمک به قبایل واقع در سمت انگلیسی خط دیورند در گفتار وعمل .

     پیش از آنکه این پلان در محل اجرا گذاشته شود امیر عبدالرحمان فوت نمود  وفرزندش امیر حبیب الله خان صاحب تاج وتخت شد. ویسرادر تعزیت نامه ای که به امیر جدید فرستاد به ضرورت اعزام یک هیأت از هند به افغانستان برای بازنگری موافقات در مورد سرحد طرفین و تفاهمات قبلی اشاره نمود .مگرامیر از از چنین مذاکره مزید طفره رفته  در عوض به ویسرای هند برتانوی اطمینان داد که تاوقتی که دولت برتانیه به تعهداتی که دربرابر پدر او داشت وفا نماید او هم احکام آن را محترم خواهد شمرد. (9)

 درسالهای بعد « لارد کرزن » مکراً به این موضوع رجوع نموده ، از امیر حبیب الله دعوت بعمل آورد که به هند برتانوی سفر کند . امیر به سفر هندوستان علاقه مند نبود . 

     مگر دولت هند برتانوی بخاطر آنکه امیر را وادار به سفر نماید، از فرستادن مبلغ سالانه 1800000 روپیه و اجازۀ ترانزیت اسلحه نظامی به افغانستان از طریق قلمرو هندوستان  ـ که هردوی آن در معاهدۀ دیورند درج شده بود  ـ  ابأ ورزید.

      گرچه در این مرحله امیر حبیب الله به هندوستان سفر نکرد، ولی توافق نمود تا وزیر دولت در امور خارجۀ بریتانیا برای هندوستان، آقای «  لوئی دین »  را بمنظور مذاکره در مورد مسائل مورد علاقه در کابل بپذیرد. آقای لوئی دین در حالیکه یک مسودۀ موافقتنامۀ جدیدی را با خود داشت در اواخر سال 1904 وارد کابل گردید. امیر حبیب الله مسودۀ از خود پیشکش نمود که محتویات آن بجز از تائید و تمدید توافقات قبلی با بریتانیا چیز دیگری را در بر نمیگرفت. معاهدۀ مذکور بعد از مذاکرات جانبین بتاریخ 21 مارچ 1905 میلادی متقابلاً به امضأ رسید و دولت هند برتانوی ارسال مبلغ سالانه 1800000روپیه  ـ بشمول قروض قبلی - را از سرگرفته و اجازه داد تا افغانستان در صورتی که بخواهد از طریق خاک هندوستان اسلحۀ نظامی وارد نماید.  در معاهدۀ مذکور که غالباً بطور مختصر بنام موافقتنامۀ  « دین  ـ حبیب الله» یاد میشود، متن تعهدات امیر حبیب الله قرار ذیل است:

     امیر حبیب الله  بدینوسیله توافق مینماید که در امور مهم اساسی و فرعی مندرج معاهده  « خط دیورند »  در ارتباط به امور داخلی و خارجی و سایر تفاهماتی که اعلیحضرت ( امیر عبدالرحمان خان )  پدر مرحوم من با حکومت اعلی بریتانیا منعقد نموده و مطابق به آن عمل کرد، من هم مطابق به همان موافقتنامه و معاهده « خط دیورند »  عمل نموده ام، عمل مینمایم و عمل خواهم کرد، و من در هیچ معامله و پیمانی آنها را نقض نمی نمایم. (10)

     لهذا بعد از انقضای معاهده دیورند با وفات امیر عبدالرحمن، اعتبار آن در سال 1905 دوباره با شخص امیر حبیب الله تمدید گردید که تا وفات وی و آغاز جنگ سوم افغان و انگلیس در سال 1919 دوام نمود.

 

دوم معاهده راولپندی :

     بعد ازجنگ سوم افغانستان وانگلیس بتاریخ 26  جولای ، هیأت افغانی بریاست علی احمد خان ناظر امور داخله  و هیأت انگلیسی بریاست سرهملتن گرانت ، سکرتر امور خارجه در راولپندی به مذاکرات شروع کرده در آخر به امضای      " معاهدۀ صلح فی مابین دولت جلیلۀ برتانیا و دولت مستقل افغانستان " مورخ 8 اگست 1919 میلادی منجر گردید. معاهده صلح  مطالب عهد نامۀ مذکور ازاینقرار بود:

1 ـ برقراری مجدد صلح بین دو کشور.

2 ـ منع تورید اسلحه به افغانستان از طریق هند.

3 ـ قطع شدن امداد پولی هند به افغانستان .

4 ـ تصدیق مجدد خط دیورند از جانب افغانستان وتعین خط سرحد در حصۀ تورخم به میل انگلیس . (11)

 

     اما تا جائیکه به مشروعیت خط دیورند ارتباط میگیرد، مادۀ پنجم معاهدۀ صلح قرار ذیل مینگارد:

     دولت افغانستان سرحد هندو - افغان را همانطوری که توسط امیر مرحوم [حبیب الله ] پذیرفته شده بود، قبول مینماید.

فلهذا برای اولین بار موقف قانونی خط دیورند منحیث سرحد بین المللی افغانستان و هند برتانوی از محدودیت مصادفت میعاد آن با طول حکمروایی هر امیر فارغ شده و مشروعیت آن توسط حکومات دو مملکت مستقل افغانستان و بریتانیا بطور دائمی تائید گردید.

 

سوم معاهد صلح کابل :

     دومین معاهده میان دولت امان الله خان و انگلیس ها در 22 نومبر 1921 توسط محمود طرزی وزیر خارجه  افغانستان  وآقای هینری دابس  نماینده فوق العاده بریتانیا ، در کابل به  امضاء رسید.

معاهدۀ سال1921 منعقدۀ کابل متشکل از 14 ماده بود ،  معاهدۀ سال 1919 منعقدۀ راولپندی را منسوخ نمود، ولی خود آن خط دیورند را منحیث سرحد بین المللی افغانستان یکبار دیگر برسمیت شناخت. مادۀ دوم معاهدۀ مذکور در مورد قرار ذیل است:

         جانبین سرحد هند ـ و افغان را، همانطوریکه توسط دولت افغانستان تحت مادۀ پنجم معاهدۀ 8 اگست  1919 منعقدۀ راولپندی پذیرفته شده بود، متقابلاً قبول دارند. (12)

 

 چهارم تصدیق نامه  (1930) نادرخان  :

      پس از سقوط سلطنت امان الله خان و 9 ماه پادشاهی حبیب الله کلکانی که بیشتر در جنگ بامحمد نادرخان وبرادرانش سپری گردید، سردارمحمد نادر خان به تخت سلطنت جلوس کرد.

     در زمینۀ سیاست خارجی  روش محمد نادر خان ازنظر شکل با روش امان الله خان نزدیک ، اما از نگاه محتوا در قطب مخالف واقع  بود .  وی با تمام کشور های همسایه ودول بزرگ آن زمان دوباره مناسبات سیاسی قایم کرد ، اما در بین آنان برای انگلیستان مقام خاص قایل شد وبدون آنکه رسماً یا اسماً از استقلال کشور صرفنظر کرده باشد در عمل خود را به مشوره با دولت مذکور پایبند ساخت واز تعقیب سیاست مخالف آن در سرحد خود داری نمود. اوبرادر خود سردار شاولی را به حیث وزیر مختار ونمایندۀ خاص به لندن فرستاد . پس از ورود به لندن ازطریق تبادلۀ یاد داشت دیپلوماتیک با " آرتر هیندرسن " وزیر خارجه بریتانیا در 6 جولای 1930 م . معاهدۀ صلح کابل  سال 1921م . را مورد تأیید قرار داد. در مادۀ دوم این یاداشت گفته می شود : " در پاسخ [ به یاداشت شما ] من نیز افتخار دارم تا رسماً ثبت نمایم که درک ما نیز همین است که این دو معاهده [ معاهدۀ 1921 و معاهدۀ تجارتی جون 1923 ] دارای اعتبار تام بوده وکاملاً مرعی الاجرا میباشد " (13)

    سردار محمد نادرخان طی سالهای کوتاه سلطنت خویش ( 1929- 1933)بیشتر از دوران وزارتش در سلطنت امان الله خان به سیاست اغماض و سکوت در مورد موضوع دیورند و تائید معاهدۀ 1921 کابل پابندی داشت. زیرا او مرهون کمک و حمایت انگلیس در تصاحب سلطنت بود .  یکی از مهم ترین حمایت انگلیس ها این بود که به وی اجازه دادند تا از مردم آنسوی دیورند در جنگ برای تصاحب سلطنت سرباز گیری کند . ضمن آنکه زمینۀ سفر و عزیمت او را به داخل افغانستان بمنظور کسب اقتدار و سرنگونی سلطنت حبیب الله کلکانی از طریق قلمرو هند برتانوی آماده کردند. محمدنادر شاه پس از تصاحب سلطنت از کمک های مستقیم نظامی و مالی انگلیس ها برخوردار شد. انگلیس ها از سیاست و عملکرد محمد نادر خان در مورد آنسوی دیورند راضی و خشنود بودند.

     به قول پروفیسور لودیک آدمک ازمحققین افغانستان شناس امریکایی:  "سیاست مداران برتانوی در اروپا و هند زمانی رضائیت خاطر خود را، ازطرزالعمل و ذهنیت زمام داران جدید افغانستان (محمد نادر خان و برادرانش) ابراز داشتند و گفتند ازهمکاری رفیقانه و دوستانه ایکه ما از حکومت افغانستان در پیش آمد با معضلۀ قبایل در سرحدات مشترک مان دیده ایم راضی و قانع هستیم.  " (14)

 

برخورد ایلی خاندان اهل یحی با معاهدۀ دیورند  :

      حکومت محمد هاشم خان 1930 ـ 1946  با پیروی از سیاست ، اغماض و سکوت برادرش نادر شاه در مدت هفده سال حکمروایی اش آگاهانه و مغرضانه بخاطر حفظ قدرت خاندان اهل یحی ، از طرح جدی موضوع دیورند با انگلیس ها که در حال از دست دادن سلطۀ خود به نیم قاره بودند ، خود داری کرد.

     با تغییراوضاع سیاسی اروپا بعد از جنگ دوم جهانی وفشارروز افزون جنبش های آزادی خواهی در نیم قاره هند علیه سیاست استعماری انگلیس ، همه سبب گردید که  کشور بریتانیا به خواست برحق آزادی خواهان  نیم قاره هند  سر تعظیم فرود آورد. بدین اساس در اوایل جون 1947 صدراعظم انگلیس آقای کنت اتلی ، پیشنهاد تجزیه نیم قاره هند را بدو کشور مستقل  هند و پاکستان به پارلمان انگلیس ارائه نمود . "  بعد لارد لوی مونت بیتن ، طرح تقسیم نیم قارۀ هند را در 15 اگست 1947  به دو کشور اعلان نمود، [به مردم سرحد گفته شدکه الحاق خود را به هند ويا پاکستان اعلان نمايند. الحاق با هند غيرممکن بود. در نتيجه مردمان مسلمان سرحد به کشورمسلمان  پاکستان مدغم شدند.] ، [ در این وقت ]  حکومت افغانستان حیثیت تماشا بین را حفظ نمود. " (15)

     حتا زمام داران افغانستان با دوحزب مقتدر کانگریس و مسلم لیک که مصروف فعالیت آزادیخواهانه در جهت استقلال شبه قارۀ هند از سلطۀ استعمار بریتانیا بودند به هیچ تماس و مذاکره ای بر سر موضوع دیورند و سرنوشت پشتونها نپرداختند.       

     اما پس از تقسیم نیم قارۀ هند در 1974  بدو کشور مستقل هنوستان و پاکستان که مصادف به زمان صدارت شاه محمود خان بود ،  دولت وقت افغانستان با درک نادرست ذهنی و ایلی و قبیلوی ایکه  از اوضاع و احوال سیاسی  جهان و منطقه داشت ، به عوض اینکه حاکمیت سیاسی و ارضی کشور نو تشکیل پاکستان مستقل را به رسمیت بشناسد . وخط دیورند را به صفت مرز مشترک بین المللی میان افغانستان و پاکستان اعلان نماید ؟ خلاف اراده و آرزوی صلح خواهانۀ خلق های دو کشور ، تحت احساسات برخی حلقات قبیله گرا ، به ناحق « داعیه پشتونستان »  را نا عاقلانه مطرح نمودند.  وهمین بذر تخم بد بینی وتنفروبی اعتمادی میان دوکشور،  با دستان  سیاه حاکمان وابستۀ  خاندان اهل یحی بود که تا امروز  نقاضت و دشمنى هاى سياسى بين پاکستان و افغانستان را دامن زد ، ومانع ثبات سیاسی و اقتصادی در منطقه گردید .

 

     گرچه به گفتۀ سيد قاسم رشتيا تاریخدان و وکیل ریاست مستقل مطبوعات وقت : " ... درسال 1947 موضوع سرحدی میان هند برتانوی و افغانستان زیر بحث بود . حکومت افغانستان بسویه عالی مجالسی ترتیب داده و موضوع را زیر بحث گرفت. بالاخره  ـ فیصله شد که چون وقت زیادی گذشته ، افغانستان نباید ادعای ارضی نماید ، سیاست دنیا هم اجازه نمی دهد که تماه معاهدات سرحدی تجدید شود ، زیرا در آن صورت نقشه دنیا تغیر می خورد . افغانستان تصميم گرفت ، براى ساکنان آنطرف سرحد [ صرف ] «حق خود اراديت»  بخواهد " . (16)
     
اما خلاف خواست مردم افغانستان ،خاندان اهل یحی مبنی برعدم شناخت معاهدۀ خط دیورند و نقض معاهدات تائیدی 1905 ، 1919 ، 1921 و1930 ، که همه دال بر شناسایی برحق معاهدۀ خط دیورند  داشتند ، تحت « داعیه پشتونستان » مرتکب اقدامات ضد ملی ذیل گردیدند :

1 ـ بیانیه تحریک آمیز شاه محمود خان صدراعظم علیه پاکستان  در مارچ 1949 در شهر جلال آباد .

2 ـ  تدویر جرگه بزرگ جلال آباد در ماه مارچ 1949 تصمیم گیری آن ... گویا ؟  برای حق تعین سر نوشت افغانهای ماورای دیورند تا سند .

3 ـ بتعقیب آن ،  جولای 1949 [ به اصطلاح ]  « شورای ملی افغانستان » که تعدادى از اعضاى حزب ويش زلميان در انتخابات دوره هفتم به شوراى ملى راه يافته بودند با ديگر روشنفکران شامل در شورا که براى آزادى قبايل پشتون سخت پافشارى مى‌کردند، فيصله‌اى صادر کرد و معاهده خط ديورند را ملغى قلمداد نمود.

4ـ  متعاقباً شورای ملی ، روزى را بنام «روز پشتونستان» بتاريخ 9 سنبله 1331 به تصويب رسانيد و قرار بر آن شد تا هر سال از اين روز تجليل به عمل آيد. (17)

5 ـ  تشکیل جرگه بزرگ داود خان صدر اعظم جدید در سال 1955 در کابل و پیشنهاد های حکومت را در قبال تحقق « داعیه پشتونستان » و حق بدست آوردن مهمات حربی وسلاح از هر کشوری که میسر شود تصویب نمود.  

      حکومت وابسته بغیر خاندان اهل یحی و بویژه صدراعظم شاه محمود خان وداود خان که هردو   با پیش کشیدن « داعیه پشتونستان » قضیه را در سر فصل سیاست حکومت خود قرار دادند ،  قسمیکه سياست داخلى و خارجى افغانستان براى حل همين مسأله وقف شده بود و هرگونه‌ ايراد يا اعتراض نسبت به آن گناه کبيره و حرکت ضد ملى محسوب مى‌شد.

      داعیه پشتونستان نزد شاه محمود خان و داود خان بخاطر دوهدف از الویت سیاسی خاص برخوردار بود:

      یکی اینکه خاندان اهل یحی به نسبت اعمال سیاست ترور واختناق و پیوند مخفی وآشکاریکه با انگلیسها داشتند ، تنفر و انزجار مردم را کمایی کرده بودند وجای پایی میان مردم افغانستان نداشتند وبدین اساسس از شرایط تشنج و حاد سیاسی واقتصادی جامعه پیوسته  سود می بردند .

      دومی اینکه  ، آنها میخواستند بزرگترین میراث عقدۀ حقارت تاریخی وافسردگی روانی خویش را (   که ناشی از اشتباهات پدر بزرگ شان ، سردار سلطان محمد خان طلایی در سال 1832 که حاکم پشاور بود وبراثر دشمنی ایکه  میان او و برادرش امیر دوست محمد خان  رخ داده بود ،  از ترس برادرش وحفظ قدرت خویش در آن وقت خود وپشاوررا یکسره به  حاکمیت سیکها تحفه داد ،) ،  جبران نمایند  .

     واقعاً روش معالجۀ افسردگی های روانی این خاندان وتعقیب  سیاست های جنگ ، خون و خشونت ، جز تيره شدن مناسبات همسايگى وبد بینی و بی اعتمادی چیز دیگری را به خلقهای دوطرف خط دویورند به ارمغان نه آورد.

    در اتکأ به اسناد تاریخی دست داشته  میتوان گفت که تقریباً تمام مرزهای فعلی افغانستان در نیمۀ دوم قرن نزدهم میلادی تعین گردیدند. در این میان خط دیورند یگانه سرحدی بود که در مورد آن با امیر افغانستان بشکل دوجانبه مذاکره صورت گرفت. سرحدات افغانستان با دگر کشور های همسایه بشمول روسیۀ تزاری وقت و چین در نتیجۀ مذاکرات دوجانبه بین بریتانیا و روسیه تعین گردید و برای افغانستان هیچگاه حق اشتراک در این مذاکرات داده نشد. همچنان سرحد افغانستان با کشور ایران اساساً در نتیجۀ میانجیگری بریتانیا بین این دوکشور تعین گردید. .  

    ولی با وصف آنکه در مورد دیگر سرحدات با افغانستان هیچ مذاکرۀ صورت نگرفته بود، با آنهم دولت افغانستان مشروعیت این سرحدات را پذیرفته است، که این خود نیت غیراخلاقی وغیر سیاسی حکومات قبیله گرا و خشونت پرورافغانستان را  تمثیل می کند .

     همچنان مدعیان داعیه پشتونستان باید این قضیه را نیز با عقل سلیم وروشن اندیشی بدانند که سرحدات شمالی افغانستان با ممالک آسیای میانه نیز نفوس بزرگی از مردمان هم نژاد، هم فرهنگ و همزبان را از هم جدا ساخته است و اگر قرار باشد که ازمنطق قبیله گرایان حکومتهای قبلی افغانستان استفاده کنیم، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باید همان تأثیری را بالای سرحدات افغانستان  ـ آسیای میانه داشته باشد که سقوط هند برتانوی گویا بالای خط دیورند نمود. آیا افغانستان حاضر است تا بر ضد مشروعیت سرحداتش با جمهوریتهای آسیای میانه همچو یک موقف مشابهی را اتخاذ نماید؟ نه خیر .

     تا بحال هیچ کشوری از موقف افغانستان در ارتباط به معضلۀ خط دیورند پشتیبانی ننموده است ، بشمول هندوستان و اتحاد شوروی سابق . اما در مقابل، تمام کشور های پرقدرت و سازمانهای مهم بین المللی، بشمول امریکا، انگلستان، ملل متحد و کشور های اسلامی خط دیورند را بمثابه سرحد قانونی و دایمی افغانستان وپاکستان برسمیت میشناسند. (18)

 

باعرض حرمت واحترام

همشهری شما کامجو

جنوری 2007

basirkomjo@yahoo.de

 

منابع و مآخذ :

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 (1) ـ برگرفته شده از سایت  www.fromwest.blogfa.com/ - 121k -   

 (2) رجوع شود به تاریخ افغانستان در پنج قرن اخیر ، ج1 ق.1 ، ص 191 .

(3) رجوع شود به افغانستان درمسیر تاریخ ، میر غلام محمد غبار ، ص 431 .

 (4) همانجا ، چاپ سوم 1366 ، ص 578 ؛ وهمچنان به  ویبسایت خیرالدین خیبر

totye200475.blogfa.com/ - 479k   دیده شود .

Martin Ewans, Afghanistan: A New History (Richmond: Curzon, 2001), pp. 81-82.

Aitchison, TREATIES, ENGAGEMENTS AND SANADS, Vol. XIII, No. XXI, p. 282.

(5) رجوع شود به :  افغانستان در مسیر تاریخ ،  غبار ، ص 579 .

(6) همانحا ص  584 .

(7) همانجا ص 611 .

(8) رجوع شود به : افغانستان در پنج قرن اخیر ، محمدصدیق فرهنگ ، ج 1 ق 1 ، ص 413 ، 414 ،  وافغانستان در مسیر تاریخ ، غلام محمد غبار ، صص 687 ـ 692   .

(9)  رجوع شود به :  افغانستان در پنج قرن اخیر ، صدیق فرهنگ ، ج 1 ق 1 ، ص 450 .

(10) رجوع شود به نوشته : احمد شایق قاسم ،  پژوهشگر در دانشگاه ملی استرلیا ومآخذی که آن استفاده برده

 (11) محمد صدیق فرهنگ ، ج 1 ق.2 ، ص 508 ـ 509 .

 (12) رجوع شود به نوشته : احمد شایق قاسم ،  پژوهشگر در دانشگاه ملی استرلیا ومآخذی که آن استفاده برده :

C. U. Aitchison, B.C.S, A Collection of TREATIES, ENGAGEMENTS AND SANADS, Vol. XIII, No. XXIV, p. 288.

 (13) رجوع شود به : تاریخ افغانستان درپنج قرن اخیر ، صدیق فرهنگ ، ج1 ق.2 ،  ص 608 ، 609 ؛ وهمچنان :  ویبسایت خیرالدین خیبر

 totye200475.blogfa.com/ - 479k   دیده شود  .   

(14) رجوع شود به نوشتۀ :  محمداکرام اندیشمند (ما ـ و پاکستان بخش اول)  www.paymanemeli.com/modules.php?name=News&file=article&sid=1149 - 65k

 (15 ) همانجا . وهمچنان : افغانستان در پنج قرن اخیر ،ج1 ق 2 ،  ص 668 .

(16) رجوع شود به : کاندید اکادمیسین سیستانی « مسئله پشتونستان زخم ناسور خط دویرن » ویبسایت آریایی .  

 (17) افغانستان در پنج قرن اخیر ، صدیق فرهنگ ،  ج 2 .

 (18) رجوع شود به نوشته : احمد شایق قاسم ،  پژوهشگر در دانشگاه ملی استرلیا ومآخذی که آن استفاده برده :

Olaf Caroe, The Pathans: 550 BC-AD 1957 (London: Macmillan, 1958), pp. 465-466. Hasan Ali Shah Jafri, Indo-Afghan Relations (New Delhi: Sterling Publishers Private Limited, 1967), p. 88. Dupree, Afghanistan, pp. 485-494. Ewans, Afghanistan, pp. 538-554. Tariq Mahmood, The Durand Line: South Asia’s Next Trouble Spot [Thesis], (Monterey-California: Naval Postgraduate School, 2005), pp. 23-25.