نظری صاحب سلام،

     این مقالهء من عنقریب در شمارهء ششم ماه جنوری از طریق پولیتیکن به نشر می رود. این نخستین مقالهء سال 2007 در مورد افغانستان خواهد بود و نخستین مقالهء یک افغان درین نشریهء با اعتبار. ولی امیری که یگانه مترجم تخصصی در دنمارک است مسولیت برگردانی آنرا به عهده گرفته است که آنرا پس از برگردانی به من فرستاد. من فعلا در بنکاک هستم وتا دو سه روز بعد به کوپنهاگن بر میگردم. مقاله را جهت بازنگری خدمت شما میفرستم تا مثل همیش دستی بر رخش بکشید. در مورد نشر این مقاله خود مختارهستید. لطفا نظریات تانرا در مورد مقالهء قبلی ومقالهء حالا نیز بنویسید برایم اهمیت زیاد دارند.

با درودها

 م.س

 

این مقاله توسط نویسنده و پژوهشگر افغان ملک ستیز در شمارهء ششم جنوری روزنامهء معتبر پولیتیکن[i] دنمارک به دست چاپ رفت.این مقاله که تحلیل مختصریست هم از دستاوردها وهم بر چالشهای پنج سال پس از طالبان، انعکاس جالبی را در رسانه های دنمارک برانگیخت. خواستم این مقاله خوب را ترجمه نموده و در دسترس خواننده گان هموطنم در داخل وخارج از کشور قرار دهم.

و. امیری- دنمارک

 ملک ستیز عضو مرکز مطالعات جهانی وحقوق بشر

برگردان: ولی امیری

 

     حدودأ 470 کیلومتر شاهراه کابل- مزار که تازه به خوبی اسفلت شده فقط هفت ساعت راه را دربر میگیرد تا به شهر مزار شریف رسید.

 

     پنج سال پیش زمانیکه برای اولین بار پس ازسالهای دراز دوری ومهاجرت به میهنم برگشته بودم، سیمای این مسیر واین شاهراه، چیزی دیگری بود. همین فاصله را باید در شانزده ساعت عبور میکردی. در فاصله نه چندان دور 30 کیلومتری از کابل در نزدیکی های شمالی جسد خشک شدهء یکی از رهبران محلی طالبان را میدیدی که برستون چوبی درحیاط منزل رهایشی که از مسیر شاهراه به خوبی دیده میشد، آویزان شده بود. جسد طالب که لباس تاریکی به تن داشت در دوماه آویخته برآن چوب ، خشکیده بود وزمانیکه باد میوزید، طالب خشکیده به پرچم سیاهی می ماند که بر خانه های لمیده و افسردهء شمالی در اهتزاز باشد.  در منزلیکه طلب سیاه آویزان بود، خانوادهء بزرگی زندگی میکرد و کودکان این خانواده با طالب خشکیده وسیاه بازی میکردند. مردم از طالبان متنفر بودند وبا انداختن نگاهی بر طالب خشکیده، انزجار شانرا ازطالبان سیه فکر نشان میدادند وبرخیها از دیدن طالب سیاه لذت میبردند.

 

     در مسیر راه، خانه های ویران، باغها و تاکهای از سر بریده، موترهای زنگ زده، رنگ باخته  و گلوله باران چشم هر بیننده را مشغول وقلب هرعابر را داغدار و دردمند میساخت. وقتی در آن بالا ها بر فراز هندوکش میرسیدی تونل سالنگ که مثل سوراخ تاریک در انبار سپیدی برف میماند توجه ات را به خود جلب میکرد و ترس اینکه چگونه این پساژ را عبور کرد تمام بدنت را میلرزاند. صدها هم میهنم درین تونل، هنگام جنگها و دها تن دیگر از کمبود هوا در جریان عبور ازین پساژهلاک شده اند.

 

     از آنروز بدینسو من به شکل دوامدار به افغانستان میروم. امروز شاهراه کابل مزار ترمیم شده و تنل سالنگ بازسازی گردیده است. چهره های کابل و چند شهر بزرگ، دیگر شده اند. درتازه ترین سفرم که مصادف بود با ماه دسامبر ساختمانهای جدیدی را در کابل، مزار شریف و هرات دیدم که بسیار زیبا بودند. سیستم ارتباط تلفونی نیز بسیار بهتر شده است. امروز پنج موسسهء ارتباط تلیفونی در افغانستان فعالیت دارند که سهولتهای فراوانی را بار آورده اند، جوانان با این تلیفونهای سیار بازی میکنند.

 

     تا پنج سال پیش از امروزصحبت تلیفونی، ازکابل به لولگر که فقط در 50 کیلومتری کابل موقعیت دارد، غیر قابل تصور بود ولی امروز فقط یک لحظه میخواهد تا این آرزوی شما نه تنها به ولایات بل به همهء جهان برآورده گردد. فقط باید پول داشته باشید!

 

     امروز شش بانک ملی وچهاربانک جهانی در افغانستان فعالیت دارند. آنها به شکل تعجب آوری رشد مینمایند و پولهای فراوانی در می آورند. تنها کابل بانک که موسسهء خصوصیست چهاربار از سه سال پیش که تازه به کارپرداخته بود، بزرگترو متمولتر شده است. حالا فقط چند دقیقهء بیش وقت شما را نمیگیرد تا از کابل به هرات که حدودأ 800 کیلومتر از کابل فاصله دارد، پول بفرستید. قبلا فرستادن صد دالر از طریق حواله (پولرا به صرافی در کابل می سپردید و نمایندهء شما پولرا از نمایندهء صراف در محل بدست می آورد) به همین شهر هشت دالر قیمت داشت در حالیکه امروز کمتر از دودالر از طریق بانکهای مدرن اجرأ میگردد. فقط باید پول داشته باشید!

 

     به خوبی بیاد دارم پنج سال پیش از امروز را، زمانیکه برای بار نخست از دوبی به کابل پروازکردیم. هواپیمای بوینگ فرسودهء 737 آریانا با تأخیر زیاد و خدمات ناکافی به مشکل بدنه اشرا به کابل میکشاند. درآنزمان آریانا با سه هواپیمای کهنه به تهران، دوبی و اسلام آباد پرواز داشت. در سفریکه ماه نوامبر از دهلی جدید به کابل داشتم، هواپیمای ایر بس با خدمات بسیار خوب و به موقع مساعد در اختیار مسافرین قرارداشت. امروز شرکت هواپیمایی آریانا سه برابر تعداد هواپیماهایش را بلند برده وبه 14 استقامت داخلی و خارجی فعالیت دارد.

 

     شرکت هوا پیمایی خصوصی کام ایر در سال 2003 شروع به فعالیت نمود. امروز این شرکت به 11 مسیر پرواز میکند و صاحب امکانات وخدمات بسیار خوبی است. زمانیکه در ماه نوامبر از کابل به مسیر هرات با استفاده از پرواز بوینگ جدید 373 این شرکت حرکت کردیم، خدمات خوب و برخورد نیک حملهء پرواز بسیار خوشحالم ساخت. مگر فراموش نکنید باید بسیار پول داشت تا از خدمات آریانا و کام ایر مستفید شد.

 

     شهرهای بزرگ افغانستان صاحب مغازه های زیبا وبزرگ لباس، آرایش و لوازم خانه اند. تنها در شهر کابل 9 درمزار شریف 6 و در هرات هفت مرکز بزرگ تجارتی خرید فعالیت دارند. هوتلهای مدرن پنج ستاره نیز از مهمانان "فقط پولدارخود" پذیرایی میکنند. کمترین قیمت برای یک اطاق یک تخت 120 دالرامریکایست.

 

     امروز هفت کانال خصوصی ویک کانال دولتی تلوزیونی از کابل به تمام کشور فعالیت دارند. در پهلوی رادیوی ملی 40 رادیوی محلی به نشرات میپردازند. نشرات افغانستان برنامه ها و گفتمانهای زنده، سازنده وگرمی را به خوربیننده وشنونده میدهند که حقیقتأ در تاریخ کشورم بی نظیر است. واقعیت اینست که آزادی بیان به یک دست آورد بزرگ دوران پس از طالبان مبدل گشته است. آموزش و پرورش میان کودکان ونوجوانان به یک انقلاب اجتماعی- فرهنگی شباهت دارد. خانواده های افغان بخصوص خانواده های غریب فرزندانشانرا هم از پسر ودختر به تحصیل میفرستند، چیزیکه تا پنج سال قبل قابل تصور نبود و شباهت به یک خواب داشت.

 

     جامعهء مدنی به آهستگی شکل میگیرد. در شهر هرات در همایش نمایندگان جامعهء مدنی وحقوق بشر که گفتمانی را در پیوند با نقش جامعهء مدنی راه اندازی کرده بودند، شرکت نمودم. بحث های سازنده و گرم درین همایش مرا واداشت تا باورمند گردم که برای جامعهء مدنی جا وامکانات زیستن فراهم گشته است واین خود باعث زمینه سازی نقش مثبت در حیات اجتماعی و سیاسی برای نهاد های غیر دولتی میگردد. تا همین پنج سال قبل به مشکل میتوانستید تصور کنید که سه یا چهار نهاد اجتماعی، همسویی وهمفکری داشته باشند، امروز 58 نهاد اجتماعی که در راستای تحکیم جامعهء مدنی وحقوق بشرکارمیکنند، دور شبکهء جامعهء مدنی وحقوق بشر که توسط انستیتوت حقوق بشر دنمارک حمایت مالی و تخصصی میگردد، جمع شده اند. این شبکه که در مدت دوسال توانسته دامنهء فعالیتهایش را به بیش از 19 ولایت کشور بکشاند، جایش رادر جامعه پیداکرده است.

 

     طالبان به عنوان مانع بزرگ در روند تکاملی افغانستان وجود دارند. آنها که از پاکستان حمایت میشوند، مشکلات بزرگ امنیتی را باعث میگردند. تمام افغانها به ثبات و امنیت، نیاز حیاتی دارند. زمان اقامتم در کابل به دیدن خاله ام که خانم مسن ومهربانیست و در حومهء شهر اقامت دارد، رفتم. در گفتوگویکه همرایش داشتم یگانه آرزویش را پرسیدم. بزرگترین ویگانه آرزویش این بود که طالبان برنگردند. این آرزویش مرا به فکر عمیقی واداشت. آیا برگشت طالبان قابل ثصور است؟

 

     طالبان در تبانی با حزب اسلامی (گلبدین حکمتیار) با دهشت افگنان بین اللملی و القاعده همکاری دارند. مذاکرات بی نتیجه میان افغانستان و پاکستان تأثیر خاصی بروضع امنیتی کشور نگذاشته است. به زودی جرگه بزرگ ملی در پیوند به تشنجات قومی در مزرهای هردو کشور و مسایل امنیتی در دوسوی دیورند، دایر میگردد. به باور کامل من پاکستان در برخوردش با مسایل افغانستان و مبازره علیه دهشت افگنی، صادق نیست.

 

درین مدت پنج سالیکه با افغانستان از نزدیک در تماس هستم بدین باور رسیده ام که نهاد های دولتی افغانستان واقعأ ناکار و ضعیف هستند، شاید این خود عامل عمدهء این همه نابسامانیهاست. من فکر میکنم مردم من به دولت کارا و فعالی نیازمندند تا رهبری سیاسی جامعهء شانرا به عهده گیرد. بدون چنین دولتی هرنوع پیشرفت قابل تصور نیست.

 

جامعهء مدنی باید زمینه های بیشتر رشد و تأثیر گذاری پیدا کند. چگونه میتوان دموکراسی را بدون این نقش تأثیر گذار جامعهء مدنی حتی تصور کرد. دولت افغانستان به ظرفیت سازی نیاز دارد. اقتصاد ملی را باید شکل داد و جریان بازسازی اجتماعی را باید اصلاح کرد. فساد اداری را که مردم کشورم از آن به سطح مرگ خسته اند، باید نابود کرد در غیر آن این مرض، دولت افغانستان را نابود خواهد کرد.

 

من چندین بار شنیدم و متیقن شدم که جوانان بیکار به قربانیان و سربازان برای طالبان و دهشت افگنان تبدیل میشوند. آنها یا استخدام میشوند یا از فقر، گرسنگی و مواد مخدر نابود میگردند. در واقع قشر سازندهء میهنم در خطر بزرگی قرار دارد.

 

جنایت به شکل سرسام آوری درکابل و شهرهای افغانستان رشد میکند. پولیس افغانستان توانایی مقابله با جنایتکاران سازمان یافته را ندارد. جنگسالاران خطر و سد بزرگ دیگری در برابر دموکراسی اند. آنها در هر جایی حضور نأس دارند... در پارلمان، در ادارات محلی، در حکومت و سکتور خصوصی.

 

کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر از دیگر معضلات بزرگ را در افغانستان میسازد. درماه نوامبر زمانیکه از مزار شریف سوی جوزجان روان بودم، بخوبی میشد دشتهای گلبارشدهء خشخاش را مشاهده کرد. مافیای بزرگ جهانی چون ایتالیا، روسیه، پاکستان، ایران و تاجکستان در همنوایی مافیای افغان، امپریالیزم مواد مخدر را ساخته اند. تولید مواد مخدرهرسال بیشتراز سال پیش میگردد. پولهای بدست آمده به آدرسهای خطرناک میروند. باید همه بدانند که قسمتی ازین پولها به آدرس دهشت افگنان بین المللی فرستاده میشود. این تنها وظیفهء افغانها نیست تا در مبارزه علیه این امپریالیزم بین المللی بروند بلکه این مشکل بزرگ جهانی به تعهد عمل در سطح جهان نیاز دارد.

 

تخطیها از موازین حقوق بشر از چالشهای بزرگ دیگر جامعهء ما در افغانستان است. در گفتمانیکه در شبرغان راه اندازی گردیده بود من از فعالین حقوق بشر شنیدم که مردم در زندانهای خصوصی توسط تفنگ بدستان شکنجه میشوند و برخورد های خلاف کرامت و شأن انسان درین زندانها صورت میگیرد. مهمترین قربانیان تخطیهای حقوق بشررا زنان وکوکان تشکیل میدهند. زنان که اکثریت بیش از 50 درصد نفوس کشور را تشکیل میدهند، بخصوص در ولایات دور افتاده از کوچکترین و ابداییه ترین موازین حقوق بشر برخوردار نیستند. متعصبین مذهبی مانع اصلی نقش فعال زنان در جامعه میشوند و دیوار بزرگی را بروی پیشرفت وترقی اجتماعی میسازند.

 

در همایش هرات یک جوان دانشمند که به قدرت فکری اش میشد افتخارکرد[ii] برایم گفت که نقش مذهبی متعصبین  ایران بر ولایات غربی غور، بادغیس و فراه تأثیر بسیار نادرستی بر روان جامعه گذاشته است. چنین نقش نا میمونی را پاکستان در ولایات جنوبی زابل، ارزگان، هلمند و قندهار بازی میکند.

 

نیرو های نظامی و محافظین صلح آیساف نقش مهمی در اوضاع امنیتی دارند. گروهای بازسازی ولایتی که در جنب این نهاد بین المللی فعالیت دارند کار های بزرگی را انجام میدهند. مردم از نقش حفاظت امنیت عامه و بازسازی آیساف راضی به نظر میرسند. اقای عبدالقادر وصیق روشنکفر صاحب نام در شهر هرات برایم گفت بدون نقش مثبت این نیروها، جنگ سالاران وتفنگ بدستان به جان هم می افتند و جنگهای داخلی یکبار دیگر افغانستان را خواهد سوخت. اما او نحوهء برخورد آیساف با معنویات جامعهء افغانستان  نقادانه مینگریست. وصیق میگفت آیساف قبل از ورود به افغانستان باید این کشور را خوب میشناخت.

 

خانم ثریا پرلیکا فعال حقوق بشر در کابل برایم گفت که نیرو های خارجی در افغانستان رسوم و مقدسات مردم را باید رعایت کنند. اگر آنها خود حقوق بشر را نقض کنند، مردم افغانستان اعتماد خودرا از آنها خواهد گرفت. این گفته های خانم پرلیکا نماینگر یک سلسله واقعیتهایست که انکار نمیشود و نظامیان خارجی مقیم در افغانستان به آن آغشته اند.

 

پنچ سال کار در افغانستان و سفر های متداوم به کابل و سایر شهرهای کشور مرا به یک مسئله باورمند ساخت که این پنج سال دست آوردهایی داشته است ولی چالش های بسیار مهمی نیز در برابرما افانها قرار دارد که اگر به موقع وبا رویکرد شفاف و جدید با همنوایی و مفاهمهء ملی و بین المللی به آن پرداخته نشود، عاقبت بدی انتظار مارا خواهد داشت. عراق، شاید!

 

ملک ستیز مسوول برنامه ها در انستیتوت حقوق بشر دنمارک وعضو مرکز مطالعات وحقوق بشر دنمارک است. وی مسوولیت برنامه های افغانستان را به عهده دارد و به شکل متداوم به افغانستان سفر مینماید. 

 

 

 

 

 

 


 


[i] روزنامهء پولیتیکن که پر تیراژ ترین روزمانه های دنمارک است، این روزنامهء تحلیلی- خبری به نشر فعال وتأثیر گذار بر سیاست داخلی و خارجی دنمارک شهرت دارد. این روزنامه به دنمارک و خارج از دنمارک پخش میشود و طرفداران زیادی را در میان سوسیال دموکراتها، لیبرال دموکراتها و احزاب سنتریست- رادیکال دارد. جهت معلومات بیشتر به www.politiken.dk مراجعه شود.

[ii]  نام اين جوان را به دلایل امنیتی درین مقاله نگانجانیده ام (نگارنده)