جواد

16.01.07

 

اعزام نيروي جديد ضرورت يا بهانه؟

 

-         از عقد توافقات بن پيرامون اساس گذاري ساختار نظام سياسي در افغانستان پنج سال سپري ميشود، اين توافقات همراه بود با تعهدات فراگير جامعه ي جهاني و درين مدت جامعه ي جهاني به تعهدات خويش پابند نبوده خلاف آن عمل نموده، اين تعهدات در توافقات جلب و حمايت جامعه ي بين المللي در مبارزه عليه تروريزم و القاعده، بازسازي افغانستان پس از ميان برداشتن تسلط طالبان  ساختار اردو و پوليس ملي و همه نهاد هاي فروپاشيده را شامل بود.

با سقوط طالبان نيرو هاي جبهه ي متحد كه همكار و دوست نزديك جامعه بين المللي در مبارزه عليه طالبان و تروريزم بوده از حوادث و رويداد هاي تصميمگيرنده و سهمگيري در ساختار دولتي كنار گذاشته شده با حضور نيرو هاي ائتلاف و ناتو يكي پي ديگر از صحنه حذف گرديدند. قبل از حادثه ي 11 سپتمبر 2001 كساني بودند كه آوردن امنيت كشور را نغمه سرايي ميكردند و در دفاع از طالبان قرار گرفته بودند و مردم فكر ميكردند كه اين ها نماينده گان طالبان در كشور هاي خارجي ميباشد.

مثل زلمي خليل زاد، اشرف غني احمدزي، انور الحق احدي، زلمي خليل زاد كه تبعه ي كشور دوم نيز بود ناگزير سياست آنكشور (امريكا) را دنبال ميكرد اما ديگران گلو بخاطر طالبان پاره ميكردند. پس از عقد توافقات بن با پا درمياني سازمان ملل متحد بسياري اركان امروزي دولت خود را در حكومت مؤقت جا داده در رأس قدرت جابجا گرديدند. مردم افغانستان كه از جنگ و برادر كشي طويل و بدون نتيجه كه عامل آن امريكا و پاكستان، انگليس بود خسته شده موافق به صلح شدند.

اين گروه با الهام از استراتيژي جديد ستمگرانه ي باداران شان از اعتماد مردم و سران جبهه ي متحد سؤ استفاده نمودند. با جابجا شدن در دستگاه دولت و حمايت نيرو هاي ائتلاف وناتو است كه به تصفيه ي ديگر مليت هاي با هم برادر اقدام كرده و يك گروه متعصب در وجود هدايت امين ارسلاح، فاروق وردك، هيوادمل،‌جاويد لودين، زلمي رسول، انجنير ابراهيم هر روزه توطئه ميكنند وعليه مرد شريف اين كشور دسيسه ميسازند.

به شمول حارنوال جاهل و عامل تحقق اهداف گلب الدين حكمتيار و ملا محمد عمر به مثل اجداد آن نادرناكار، محمد گل مومند، طوره باز خان هر روزه عليه مليت هاي ديگر گاهي در هرات و گاهي در بلخ و زماني در كابل به توطئه اقدام مي كنند.

- آقاي حامد كرزي چرا؟ چنين وقت را براي اين گروه داده كه به ميل خود افراد بي كفايت نادان، و مزدور را در كابينه و ديگر ارگان هاي دولتي بگمارند.

كه ما از ده ها مثال يكي آنرا ياد آور ميشوم.

-         انجنير ضرار احمد مقبل كه چند روزي در بوهنحي انجنيري نبوده و مدت كوتاهي در شوراي نظار رئيس تعميرات بود بخاطر اعمار چند اتاق به مجاهدين پول هاي شوراي نظار را حيف و ميل نمود و اين فرصت را غنيمت مي دانست. كه چنين هم كرد.

-         در زمان حكومت مجاهدين مانند حمال خزانه دار، پول هاي داده شده ي روسي ها را كه از مسكو انتقال ميشد حفاظت كرده از مسكو ا لي كابل بالاي پول استراحت ميكرد. و در پايين كردن هم ضرورت به جوالي نبود. و با تسلط طالبان به ولايت تخار، از استاد رباني به نام مردم پروان، كاپيسا و كوهدامن پول، اعاشه و اكمالات اخذ ميكرد. روزي كه بايد به وظيفه روان مي شد به ايران فرار و با داكتر مشاهد در سفارت افغانستان بحيث كارمند اجرا وظيفه ميكرد. تا اينكه نيرو هاي خارجي امنيت ولايت پروان را تأمين نمودند موصوف والي تعين شد و از سال 1384 الي اكنون كه معين امنيتي، سپس سرپرست وزارت و بعداً وزير داخله شد غير از دادن مهماني در گلغندي پروان، هوتل انتركانتيننتال با استفاده از پول اوپراتيفي وزارت داخله به وكلاي معامله گر كاري ديگري نداشت و ندارد نه از تحصيل و تجربه چيزي ميداند و نه از آگاهي به داخل مملكت. كه يك تعداد وكلاي معامله گر به وي كمپاين نمودند. طي مدت تصدي وي به حيث معين و بعد از آن وزير شدن، تحت نام ريفورم و اصلاحات تشكيلاتي در وزارت داخله به اقدامات نمايشي دست زد كه در نتيجه:

-         اضافه از (300) تن جنرالان كشور توهين و تحقير شدند و يك خورد ضابط امريكايي از آنها امتحان اخذ ميكرد در حاليكه (31) نفر ضرورت دارند و باز هم بشكل تحقير آميز بار دوم امتحان گرفته ميشود كه (86) نفر از جنرالان جذب وزارت داخله شد. درين روز ها باز هم اين افراد ناكار تغير و تبديل عملي شده (40) تن ديگر در وظايف گماشته ميشوند. ملاحظه ي لست نشان ميدهد كه اكثريت اين ها مسلكي پوليس نبوده، داكتر، تعديل رتبه شده، سن بالا، شيخ فاني افراد بدنام اعضاي باند حفيظ امين سفاك اند كه درين پست تعين و مقرر شدند. و در همين جا است كه آقاي گلاب زوي خلقي افراطي، مشهور و وزير داخله ي اسبق حال وكيل پارلمان با شتاب و عجله نخست از همه آن را استقبال مي كند.

زيرا تنها (90) نفر خلقي در تعيينات جديد حضور دارد. مردم كشور ما در شهر و ولايات شاهد سرقت ها، قتل ها، اختطاف ها وغيره خواهند بود چون آنها نمي توانند ابتكار عملي داشته باشند وتجربه ي ناكام گذشته يكبار ديگر هم تكرار مي شود و اين مصلحت هاي زياد دارد.

هزار ها تن افسران تحصيل كرده مسلكي، وطنپرست، با تقوا، خدمت گذار را تنقيص D.D.R نموده كه تمام شان كراچي واني، دست فروشي ميكنند اما آقاي رحيم وردك به ولايات پكتيا، كندهار، هرات ميرود با بزرگان آنجا در مورد تقويت اردوي ملي صحبت و خواهش ميكند كه جوانان شان به اردوي ملي پيوندند. در حاليكه در تماماً‌ قطعات اردوي ملي مسايل تنظيمي، سمتي، گروهي حكمفرما بوده از جانب وزير دفاع به هر قوماندان قول اردو چار هزار دالر و به معاونين دو دو هزار دالر علاوه از معاش شان داده ميشود و هر كدام ازين مسئولين تا هزار دالر معاش دارند.

طي پنج سال حدود بيست و پنج مليارد دالر بخاطر بازسازي به افغانستان كمك از طرف جامعه بين المللي صورت گرفته ازين پول ها هيچ كمكي به بلند بردن زنده گي مردم نكردند و نه كدام كار با ارزش توسط آنها انجام شد جز از چور و غارت و حيف و ميل.

همزمان عقد توافق نامه ي بن از كشور هاي همسايه سيل آسا به كشور عودت كردند و ما حال مي بينيم كه در عقب سفارت خانه هاي ايران، پاكستان از صبح تا شام با چقدر مشكلات بخاطر اخذ ويزه صف كشيده اند. و بادادن رشوه هم موفق به اخذ ويزه نميشدند. آنها چرا دوباره بر مي گردند؟ طبق احصائيه يي كه وزارت كار و امور اجتماعي داده است(12)‌مليون بيكار در كشور وجود دارد.

به فارغان پوهنحي ها هم كار پيدا نمي شود و آنها هم به لشكر بيكاران تحصيل نا كرده مي پيوندند و فارغان تحصيل هاي صنف (12) به بهانه هاي مختلف جذب پوهنتون ها نمي شوند.

فعلاً‌ در كشور ما حدود پنجاه هزار نيرو هاي امريكايي و ناتو حضور دارند و وزير دفاع امريكا به تاريخ 23/10/85 اعلان نمود كه وضعيت افغانستان نگران كننده بوده نيروي اضافي به افغانستان اعزام شود. هم چنان (2/1 21) هزار نيرو ديگر با وجود (150) هزار امريكايي كه در عراق حضور دارند و آنجا به بهانه ي داشتن سلاح هستوي تجاوز و حمله نمودند سلاح هستوي هم موجود نبود افزوده مي شود. اما جهان كدام عكس العمل نشان نداد. فكر نمي كنيد اين افزودي نيرو بهانه يي براي تأمين امنيت باشد و متن قضيه آماده گي تعرض به ايران؟ امريكايي ها به خاطر جلوگيري از افزايش احساسات ضد امريكايي در عراق دزدانه و بيرحمانه و بخاطر دامن زدن جنگ هاي فرقه يي در آن كشور صدام حسين را در روز عيد قربان خلاف تماماً قوانين اسلامي ملي و بين المللي به شكل وحشيانه اعدام نمودند.

ما طور نمونه تلفات مردم عراق را از تجاوز امريكا طبق امار نشريه ي روزنامه المينار بر مي گزينيم!

فرار استادان (1500) تن

تلفات مردم عراق (250000) تن

تلفات زنان و كودكان (150000) تن

تلفات شهر فلوجه( 1000) تن

حملات تروريستي بالاي (35000) خانواده

تلفات پوليس عراق (12000) تن

اما امريكايي ها و متحدين شان غرض امنيت، خود را در ديوار هاي سنگي زنداني ساخته اند.

-         روز 22/10/85 جورج بوش امر اعزام ( 2/1  21) هزار سرباز جديد را بر عراق اعلان كرد. كه به عراق دموكراسي و امنيت بيآورند.

از شروع جنگ تا حال در عراق طبق امار نشر شده بيشتر از 3000 امريكايي كشته، 45055 نفر شديداً زخمي شده، نيرو هاي ائتلاف 250 كشته 750 شديداً زخمي  داده اند و امريكايي از سال 2001 الي 2006 تعداد 295 امريكايي در افغانستان كشته شده 885 نفر امريكايي شديداً زخمي حدود (60) هزار تن خانم هاي كه شوهران شان سربازان و مصروف جنگ عراق و افغانستان ميباشند طلاق گرفته اند و تلفات، ناتو در افغانستان طي همين مدت 320 نفر بوده شايد بيشتر از اين. مردم عراق كه با داشتن يك حكومت مردمي در امن و آسايش و رفاه زنده گي داشته اند با تجاوز امريكا هر روزه به خاك و خون كشيده ميشوند. در طول زنده گي صدام حسين (147) تن كشته شده بود در حاليكه حالا روزانه اضافه از دو صد تن در عراق كشته ميشود.

طوريكه از شواهد و قراين بر ميآيد با اعزام نيروبه دو كشور يعني عراق و افغانستان احتمال حمله ي امريكا به ايران نزديك ميشود و روزنامه ي ايتالوي چند روز قبل نوشته بود كه تعدادي از پيلوتان اسرائيل مصروف آموزش هستند تا حملات خود را بالاي ايران آن گونه كه در نظر دارند آغاز كنند و اين استراتيژي تباه كن و جديد ستمگرانه يي است كه امريكا و متحدين اش در افغانستان و عراق پيش گرفته اند. ضرورت ديگر به نيرو ندارند بايد به مردم كمك شود. در عمل كرد اين ها امروز هر دو كشور از نام دموكراسي، نفرت دارند. و خواهان خروج قواي اين ها از كشور هاي شان ميباشند.

در افغانستان طي جريان بمباران كور كورانه ي شان و عمليات هاي آنها در ولايات كندهار، هلمند، ارزگان، زابل، غزني، پكتيكا، خوست، جلال آباد، لغمان، كنر، نورستان، كاپيسا، فراه، سبب تلفات مردم ملكي شده و مردم سخت نفرت دارند.

ما طور نمونه از جنايات شان نام ميبريم:

قتل دختر (14) ساله در ولايات فراه، قتل طفل (7) ساله در كندهار، قتل شوهر و خانم در خوست، قتل اعضاي چند فاميل در كندهار ولسوالي پنجوايي كه صرف (1)‌تن از آن فاميل زنده ماند و يك اپارتمان شركت شاداب ظفر به ورثه يي شان كمك كرد. و در مراسم آن آقاي كرزي هم با افتخار شركت ميكند. در خوست مردم بخاطر قتل يك فاميل دست به تظاهرات زدند، در ننگرهار باعث قتل اعضاي فاميل در چپر هار شد ده ها مورد وجود دارد كه گنجايش آن درين جا نمي باشد. به اصطلاح ملت ما هنوز هم دل شان بالاي اين ملت خالي نشده كه نيروي ديگر هم در افغانستان و هم در عراق روان ميكند. ديگر درين كشور ها چه باقي مانده است؟

پارلمان كشور هم در خواب فرو رفته زيرا تعداد وكلاي شريف و خدمت گذار در آن كم بوده وبازار معامله گرم ميباشد. آنها اگر واقعاً نماينده هاي ملت هستند و صلاحيت دارند حضور قوت هاي خارجي را در كشور معين و مشخص، مشكل سرحدي بين افغانستان و پاكستان را حل نمايند و زمينه استفاده جويي چند نفر انگشت شمار را مساعد نسازند. مردم اين كشور تا چه وقت بدبخت باشند؟ يك راه معقول پيدا شود. مداخله ي آشكار پاكستان جريان داشته ملت مستحق در جريان قرار گرفتن روشن اوضاع و تصميمگيري حكومت اند. از لحاظ حقوق شهروندي آنها حق دست رسي به تمام رويداد ها را دارند كه حالا اين نظام با آنها چي مي كند؟ ما هم نميدانيم. چرا آنها به اشاره ي خارجي ها عمل مي كنند مانند تصميمگيري در تعينات در تمام سطوح نهاد هاي امنيتي و ملكي. بيائيد به اصل ديگري بر گرديم و بدانيم قدرت مندان در افغانستان چه قدر به خود دوستان شان ميرسند و چقدر به مردم؟ لطفاً مطالعه فرمائيد:

 

كاشكي هستي زباني داشتي               تا زهستان پرده ها برداشتي

 

راست گفته اند بزرگان اهل دل و خبره گان معرفت و ادب.

در نظام آقاي كرزي عجب انصافي است كه حتا خودش هم نميداند چه كند و چه نكند.

كشور در گسترده گي بساط نا امني به قهقرا مي رود، انسانهاي كشور از بركت و يمن عدالت كابينه ي فعال آقاي كرزي هر روز در باطلاق ناداري و نا چاري فرو مي روند و شهيد مي شوند.

لانه ها و كاشانه هاي شان از يورش مهمانان زور گو و ستمگر آقاي كرزي به خاك يكسان مي شود كه نام اش را سهو عملياتي ميگذارند. و آنگاه آقاي كرزي فقط با يك پيام تشريفاتي خاك در چشم مردم مي باشند و ابراز تأسف مي كنند. نه خود شان و نه هم اربابان برگزيده ي شان در كابينه و پائين تر از آن قدم رنجه نمي كنند تا سري به فاميل يك شهيدي بزنند كه نيرو هاي محترم! ناتو و ائتلاف واين و آن جوان شان طفل و خانواده ي شان را به فير هاي كشنده شهيد ساخته اند و فقط از هزار مورد اگر خواستند مسئووليت يكي را به عهده مي گيرند اما مادر آقاي مشاهد مي ميرد كه ما هم روانش را شاد مي خواهيم و آقاي كرزي همه كار هاي مملكتي را رها كرده به فاتحه مي روند وملت مظلوم نا گزير اند اينهمه مشكلات را در راه بندان توسط گاردهاي بي التفات و دور از ادب آقاي كرزي قبول كنند. به آقاي كرزي چه اگر كسي مريض است اگر كسي جنازه يي دارد اگر كسي ضرورتي دارد. به افتخار ورود ذات شاهانه ي شان ملت بايد چنين زجر بكشد و اما چقدر ضرور است كه آقاي كرزي به فاتحه بروند؟ آيا ضرورت جدي و ملي محسوس بود و ماتم ملي بود؟ و در ثاني چه لزومي دارد بر پخش خبر اين فاتحه دادن كه اصلاً به ملت هيچ پيامي ندارد جز ايجاد مشكلات و چي مضحكه بار است كه در همين شب برخي بچه هاي فلم كه آقاي كرزي آنها را برگزيده باشأن و فر در وزارت دفاع ملي فاميل هاي شهدا را نزد خود فرا مي خوانند و با اهانت پولهاي نا چيز را به اصطلاح مردم ما لچ و بندل وار براي ورثه ي شهدا مي دهند و آن را در پاكت هم نمي اندازند تا كمره ها تصوير شان را بردارد چرا حكومت و دولت آقاي كرزي ميخواهد ملت اين همه ذلت را بكشند چرا اولياي امور در وزارت دفاع متوجه اين بچه هاي فلم كه امكانات تبليغاتي را در دست دارند نمي شود كه نبايد به ملت و بازمانده گان شهدا يا ورثه يي معلولين و معيوبين چنين بي تفاوت برخورد كنند و آنها را گدا فكر نكنند و كمك هاي دولت را به طور معقول مانند حق كامل آنها به آنها بدهند نه مانند قمار بازان كه پول را به رخ مردم بكشند. بيائيد و براي خداوند (ج) ملت را از اين قلدري و كلانكاري ادارات تان نجات بدهيد در تشكيلات دولت تان در تعين كادر هاي تان تجديد نظر كنيد. شما به فاتحه ي مادر كسي رفتيد كه اداره اش به شمول خودش مملو از فساد، رشوه، قوم پرستي، تنظيم پرستي و واسطه ها است اما سري نزديد به فاتحه ي جواني كه در سنگر دفاع از وطن به خاطر آرامش شما جان سپرده است با آنها تشريفاتي برخورد كرديد و با اركان دولت تان برادري كرديد آفرين بشما كه اعتماد و راي مردم را خوب به كار مي بريد.