مرزیکه ندارداثری نیست بکاری

بیهوده سخنگفتن وبیهوده نگاری

 

 دولتمردان میهن تاریخی ایندیار را فقط لاف وبلند پروازی کشته است.ما همیشه در قالب سخن گفته ایم که نه جای گنجایش بوده ونه مناسب حال ! هیچگاه ازدرماندگی وعلت آن سخن بمیان، نیاورده ایم.غیرت را در ویرانی وشمشیرزنی وبریدن سر ونابودی جان دیگر انسانها جستجو کرده ایم. درمورد خط ویا سرحد ویا مرزتعیین گردیده با همسایه جدیدالتاسیس مان پاکستان همیشه ازدیدگاه خویش به مسله نگاه نموده ایم وجانب مقابل وباشندگان آن دیار درنظرمابدیده ناچیز نگریسته شده وحتا حق ابرازنظر به آنها هم قایل نشده ایم.همش ازخود وحق به جانب بودن خویش نازیده ایم.در تعیین سرنوشت دیگران خود راد خیل دانسته وبه باورآنسویهای سرحد دیورند وقع لازم نه پنداشته ایم.آخیر قرن بیست ویک است ودراین قرن انسانها با خردمندیکه دارند، تعیین تکلیف شانراخوب وبهتر از گذشته ها میدانند وهیچکس حق پیشداوری برای یک کتله وگروه ومردم با خرد را ندارد. واین مداخله درشوءن وراز زندگی دیگران تلقی میشود.

اقوام از لحاظ پیوندهای تباری وقبیله وی در جهان امروز پیوستگیهای زیادی را دارا هستند.اگرما زبان وپیوندهای زبانی را مد نظر بگیریم ویا نژاد وتیره ها را شرط پیوند با اقوام محک راه ودیدگاه خویش قرار دهیم، بیشک در هرجا وهرمکان دنیای امروزی به چنین مردمان سر خواهیم خورد. واگراصل تعریف مرزها وحدود وثغورممالک رامطلب اساسی خویش قراردهیم، بایست که به بلند پروازیهای پر از مغالطه مانند وتحمیل گفتنهای بیجای درتعریف وتعیین حدوسرحدات دراین عصرخرد رهنما توجه علمی وحق بجانبانه داشته باشیم. طور نمونه اگرسرحد دیورند ازان کشور افغانستان تا امروز میبود،از چه شر وخیرقبایل  آندیاربه منافع ملی کشورمان استفاده میبردیم؟ این قبایل مانند تبارکوچیها تا توانسته اند ازاین کشور گرفته اند ویک روز نشده است که یک مزیتی هم نصیب این مردم واین کشورازاین نیم پیکر قوم بدست آمده باشد. اگر منظوراکثریت سازی جعلی باشد خوب، واگرمنظورتابیعیت وخدمت زیر بیرق وتادیه مالیه ودیگرنفع ملی باشد، هرگز انتظارش را نخواهیم داشت وتا امروز کدام هبه ای میسرنگردیده است واگربا سهمیه ای بورس افغانستان جهت تحصیل فرستاده شده اند بعداز ختم تحصیل در خدمت پاکستان قرار گرفته اند واگر در جریان تحصیلات کار خوب وابتکار نغز داشته اند، خود را پاکستانی واگربد کنشی وبی بندباری را مرتکب گردیده اند خود را افغان معرفی داشته اند.این تباربا خواص وروحیه ای انگریزی تربیت یافته اند و درخون ومغزشان رسوم و داشته های فرهنگی پاکستان جاریست، هرگز برای کشور ما مفید نبوده ونخواهند بود.حیف برما که برآن میاندیشیم. داد زدن ما بگوش آنها قاپ قاپ دری نخواهد بود.این سرحد نحس در طول مدت چندین دهه باعث ناقراری ودرد سربی مورد وابلهانه برای ما گردیده است وما ناحق هم وقت گرانبها وهم پولهای گزاف را در پای این جرگه های تاریخ زده وتاریخ پوسیده ضایع میگردانیم واز عقل سلیم با تاسف کار نمیگیریم وهمشرا از احساسات درون خالی وبی محتوا کار میگیریم وبس !از سوی دیگرهمیشه بدون مورد پاکستان را متهم به مداخله از خاکی مینمایم که آنرا به رسمیت هم نمی شناسیم. بیخبرازاینکه در تعیین خط دیورند پاکستان اصلا وجود نداشت وزمانیکه این کشور طور ساختگی و جعلی از پیکر هند جدا ساخته شد،حدود سرحداتش تا دامنه ای این خط تعیین گردید وازآن زمان تا امروز دستاویز،استفاده ازاین سرحدات متعلق به پاکستان شناخته شده است واصلا دراین معامله پاکستان نه سندی را اخذ ونه به کسی سند داده است.این دیگر از غلط کاری کشورماست که با پاکستان سر دشمنی را بیهوده بینا کرده است. دولت مردان غیرتمند کشور افغانستان بایست که سر کلاوه را درجای به جستجو بپردازد که درآنجا معامله صورت گرفته است.ویا اینکه از مردم آنسوی سرحد یک همه پرسی صورت بگیرد واگر رای که از آنها داده میشود، احترام کرده یکبار برای همیش ازاین پرابلم مردم سرزمین خورشید وخراسان کبیر را از شر قبیله وقبیله گرایان ویا قبیله سالاران امروزی نجات دهیم . تا باشد که ازاین منجلاب دشمنی با پاکستان وبلند پروازی قبایل خلاصی یابیم. درغیرآن هم دشمنی با پاکستان وهم زمینه سوئ استفاده خانهای دوسره تا هستیم، ادامه خواهد داشت ودارایی مردم رنجور افغانستان صرف خوش گذرانی این قوم با هم سریش گردیده خواهد گردید. اگربا تعصب تصور نشود،وسرحدات این کشور مورد غور بیشتر قرار گیرند، در همه گوشه وکنار این دیاراقوام هم زبان وهم تیره وتبار زیست دارندواگرهدف پیوند سازی باشد، چرا دیگر اقوام رابا نظربسیاربی رنگ وبی اهمیت جلوه میدهند وفقط قوم پشتون را معیارهم پیوندی قرار میدهند؟ این طرز واین تفکر از کجا وروی کدام دلیل منشه میگیرد؟ مازمانی از سیم خاردار ویا دیوار حایل بدور خواهیم ماند که از خردمندی وتمدن انسانی بهره ور شویم وتمام مرزهارا قادر به شکستاندن شده مانند اروپایها یکی ودارای فرهنگ مشترک واقتصاد مشترک گردیم.این کار آگاهی وسواد دانشوری را از ما وجامعه ما وجانب مقابل طلب مینماید، واین بی سرحدی را دراینده های روشنتر، میتوانیم درتمام گوشه های کشورامتحان کنیم، درغیرآن اگرازاین مرزهای کنونی خویش هم قادر به دفاع شویم، ابتکار خوبی را کمایی خواهیم کرد.بنابرین قضایاراسرسری نگریستن ولاف بی زور زدن جز خود فریبی وتشنج افرینی دیگر فایده ای ببار نخواهد آمدوبایست که با خردمندی در جهت حل پرابلمهای منطقه ای برآمد وگفتمان رادراین خصوص فراموش نباید کرد.یک جو از غیرت بد کارگی کم واسوده گی را از مردم محروم نسازیم واین مسله را یا از طریق دعوی حقوقی ،حقوق بین الدول ویا دربدل گرفتن یک امتیاز دهلیزبحری  ویا دیگر امتیازیکه اگر جانب مقابل بپذیرد، به حل وفصلش کوشش باید کردواین دیار فساد زا وفساد افرین رامبارک صاحبانشان باید گفت.کاریکه چندین سال بعد وبا هزار پشیمانی پذیرا شدن، اکنون به نفع ما خواهد بود تاازچکک به زیر ناوه سردچار نشویم.با دید تندرست به قضیه نگاه بدارید واز احساس بیهوده ویالگردن خیستاندن چیزی میسر نخواهد گردید.با خردوعقل بسنجید وبعد تصمیم بگیرید ، البته منظورم آنهایست که خیلی داعیه ای این مرز را به سینه دارند وخودرا حامی نا خواسته از جانب اقوام آنطرف سرحد جا میزنندواین کار بی نتیجه درد سربه این داعیه پروران ومردم بیچاره افغانستان کنونی بیش نیست. یا هو

             میرزایی