درویش دریادلی

29.12.06

 

 

http://darwishdaryadeli.blogfa.com

 

یک روز ننگین ، یک روز سیاه : ششم جدی .

 

 ششم جدی ، سال  1358 هجری – خورشیدی ، یکی از سیاهترین ، هولناک ترین و تباهی آفرین ترین روزهای تاریخ معاصر کشور ما به شمار می آید. در شامسار  شش جدی ، تجاوزگران روسی پا های کثیف خویش را  به خاک پاک میهن ما نهادند و آن سرزمین خورشید و غرور را  به زنجیر زنگبار  اسارت بستند.

 

تجاوز عریان و وحشیانه ای روس که پیامد طبیعی کودتای ننگین هفت ثور 1357 و ادامه ء برنامه های اشغالگرانه و جهانخورانه ء دولت ضد بشری " اتحاد جماهیر شوروی " بود ، کشور ما را به سوی تباهی های تصور ناپذیر و فاجعه های پی در پی سوق داد که انهدام کامل افغانستان ، از همپاشیده گی تمام شیرازه های زنده گی اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و صد ها و هزاران بدبختی دیگر ، ارمغان و حاصل خیانت و وطنفروشی خلقی ها و پرچمی های بی آزرم  و باداران شان می باشد .

 

سال ها شد که افغانستان در  آتش فاجعه های هفت ثور و شش جدی ، می سوزد ، اما مجریان اصلی آن فاجعه ها ، آن وطنفروشانی که به فرمان روس دست به کودتای ننگین هفت ثور زدند و پای کشتارگران روسی را به کشور ما کشاندند ، آن دلقکان ِ بی آبرو ، هنوز هم خیلی وقیحانه و بی شرمانه ، از " پاکی دست " و " آرامی وجدان " خویش حرف می زنند .

 

میلیون ها انسان بیگناه را کشتند ، میلیون ها نفر را از خانه و وطن شان راندند ، صد ها هزار انسان را بی خانمان ساختند ، بهترین و بی همتا ترین فرزانگان ما را دسته دسته تیرباران و زنده به گور کردند ، هرچه پستی ، هرچه خیانت ، هرچه ظلم و کشتار و ویرانگریی که از دست شان بر می آمد انجام دادند ، اما امروز ، هنوز هم ، به روی خویش نمی آورند . نه تنها که اظهار ندامت و پشیمانی نمی کنند ، با بسیار  تکبر و طمطراق از مردم آزادیخواه افغانستان می خواهند که از ایشان به خاطر جنگ و جهادی که علیه روس و نوکرانش کردند ، معذرت بخواهند !

با درد و حسرت باید گفت که پس از شکست روسها و سرنگونی دولت دستنشانده شان در افغانستان ، دولت های بعدی نیز هیچ ارمغانی جز تیره روزی و تباهی به مردم ما نیاوردند و کار دیگری نکردند جز آنکه ویرانه را ویرانه تر سازند و ته مانده های خون و رمق را از جان شکنجه شده ای مردم بدر نمایند.

 

درمانده گی و شکست حاکمیت مجاهدین و پس از آن وحشت و فاشیزم قومی و مذهبی را که " طلبه کرام " در افغانستان حاکم ساختند ، جنایت ها ، کشتارها ، بی عدالتی ها ، ظلم ها ، حق تلفی ها ، پستی ها و پلیدی هایی که در دوران های بعد از حاکمیت خلق – پرچم صورت گرفت ، از طرف وطنفروشان خلقی – پرچمی به مثابه باران رحتمی تلقی شد که لکه های ننگ و خیانت و وطنفروشی را از چهره های زرد و منحوس شان پاک می سازد.

 

خلقی ها و پرچمی ها ، بی شرمانه تلاش دارند که گناه تمام جنایت هایی را که خود مرتکب شدند ، به گردن دیگران اندازند. گاهی " جنگ سرد " ، گاهی " امپریالیزم غرب " ، گاهی " پاکستان و چین و دیگر کشور های ارتجاعی منطقه و جهان "  را ملامت می کنند ، زمانی هم همه مردم افغانستان را نکوهش می نمایند که افغانستان را تباه کردند . همه کشورهای دیگر ، همه احزاب و گروه های مخالف و رقیب ، همه مردم افغانستان گناهکار و ملامت و سزاوار  بازخواست اند ، اما خلقی ها و پرچمی ها ، فرشته های بی زیان و پرنده های غزلخوان بودند ، نه جرمی را مرتکب شدند ، نه گناهی دارند ، نه باید کسی بگوید که بالای چشم شان ابروست !

 

حقیقت این است که افغانستان هنوز در همان آتشی می سوزد که خلقی ها و پرچمی ها افروزنده اش بودند و همیشه برای ادامه اش در هیزم کشی دست داشته اند .

 

بر هیچکس پوشیده نیست که تعداد زیاد از خلقی ها و پرچمی ها ، بعد از سقوط دولت شان ، در خدمت همان تنظیم ها و دولت های قرار گرفتند که سابق آنها را دشمنان آشتی ناپذیر خویش می خواندند. با تنظیم های جهادی پیوستند ، با طالبان همدست شدند و اکنون هم یک تعداد از آنها در نوکری به امریکا و خدمتگذاری به دولت کرزی عرق فشانی دارند .

 

یکی از بد بختی های بزرگ کشور و مردم ما این است که جنایتکاران واقعی و بزرگ در آن به دادگاه ها کشانده نمی شوند و به سزای اعمال خاینانه ء خویش نمی رسند .

 

افغانستان کشوری است که در چند دهه اخیر هزاران جنایت هولناک ، هزاران ظلم و خیانت ملی ، هزاران قتل و قصابی انسان ، هزاران خانه ویرانی ، هزاران تجاوز به مال و ناموس مردم  و هزاران ستم دیگر در آن به انجام رسیده ، اما انجام دهنده گان آن همه جرم و جنایت تاریخی خود را بی گناه ترین افراد جامعه معرفی می کنند و به پاکی وجدانی که ندارند سوگند میخورند .

خلقی ها جنایتکار نبودند ، پرچمی ها جنایتکار نبودند ، تنظیم های دیگر جنایتکار نبودند ، طالبان جنایتکار نبودند ، روس جنایتکار نبود ، امریکا جنایتکار نیست . پس این همه جنایت و وحشت را چه کسی انجام داده است ؟! افغانستان را چه کسی از هستی ساقط ساخته است ؟!

 

خلقی ها و پرچمی ها ، در این سالهای پس از سرنگونی دولت شان و پس از آنکه پراگنده و پاشان شدند، فرصت آن را داشتند که به گذشته خویش نگاه کنند و از اشتباهات و خیانت ها و وطنفروشی های خود به روشنی و صراحت و شجاعت ابراز ندامت نمایند و آن دوران حاکمیت ننگین و شرمبار خویش را مورد انتقاد صادقانه قرار دهند ، اقرار جرم نمایند و از مردم افغانستان رسما و از طریق مطبوعات همگانی معذرت و بخشش بخواهند و حاضر باشند که در شرایط مناسب حاکمیت قانون ، در پیشگاه عدالت مردمی محاکمه گردند. اما در جریان این همه سالها ، هیحیک از رهبران و کادر های مهم خلقی و پرچمی به مجرم بودن و خیانتکار بودن خویش اعتراف نکردند ، در هیچ جایی از مردم بخشش نخواستند ، به هیچ صورتی اظهار ندامت ننمودند . مگر  بسیار هم غریدند ، بسیار به خود بالیدند و آن همه فجایع را که مرتکب شده بودند  مایه افتخار و مباهات خواندند و مردم را به اصطلاح سه تنگه قرض خویش دانستند !

 

منصفانه نخواهد بود اگر بگوییم که فرد فرد اعضا و هواداران و همراهان خلقی و پرچمی ها ، همه از یک سر ، بدون استثنا ، جنایتکار و خاین بودند و درتمام آن پلیدی ها از آغاز تا انجام دست داشتند و با آن موافق بودند. شاید در میان خلقی ها و پرچمی ها کسانی بودند که با رهبری حزب خویش و با عملکرد های ضد انسانی آنها همساز  نبودند و مرتکب جنایت نشدند و شاید هم حتی بانیت های نیک در منجلاب برده گی حزبی و مزدوری روس گیر ماندند و از  آن دل خوش نداشتند .

 

دارنده ء  این خامه بر این باور است که افراد و گروه های فعال در امور سیاسی و اجتماعی افغانستان ، چه در داخل کشور و چه در خارج از آن ، در میان بازمانده گان رنگارنگ خلقی – پرچمی مرز ها و تفاوت ها را روشن ببینند و با رهبران و جنایتکاران آن حزب وطنفروش برخورد قاطع و آشتی ناپذیر داشته باشند و بکوشند که آن خاینین را در هر جا به دادگاه ها بکشانند . آنها باید افشا و طرد دایمی شوند و هر نوع همکاری و سازش با آنها به مثابه خیانت به مردم افغانستان شمرده شود .

در برابر آن عده از بازمانده گان رژیم خلق – پرچم  که در گذشته مرتکب جنایت و خیانتی نشده باشند و از آن حزب و آن رژیم منحط و مردود حمایت ننمایند ، از همراهی ها و همکاری های که با آن دولت پوشالی و حزب مزدور داشتند نادم و پشیمان باشند ، در این صورت با آنها باید برخورد سنجیده و انسانی داشت و زمینه های جبران اشتباه را به روی شان نبست.   

 

همکاری های بی قید و شرط با بازمانده گان حزب  خلق - پرچم  ، زمینه های فعالیت را برای شان مساعد ساختن ، حساسیت ها را در برابر شان کاهش دادن ، به معاملات سیاسی با آنها پرداختن ، آنها را به جای محاکمه کردن ، به کرسی ها و مقام ها نشاندن ، با آنها  همکاری سیاسی و فرهنگی نمودن ، همه و همه بازهم نتایج بسیار زیان بار برای مردم و کشور ما خواهد داشت . میدان دادن به خلقی ها و پرچمی هاییکه هنوز هم به  همان حزب و همان راه و رسم وفادار اند و در همه جا برای بیگناه نشان دادن خود به چشم مردم خاک می پاشند ، جاده صاف کردن برای تکرار فاجعه هاییست که ما آن را از برکت حماقت و جهالت و جنون و مزدور منشی  خلقی ها و پرچمی ها دیدیم و به قیمت تباهی وطن و مردم ما تمام شد.

 

به نظر من ، خلقی ها و پرچمی های خاین و غدار ، آنهایی که هنوز هم تلاش دارند خودرا در سازمان های گوناگون بر اساس همان سیاست ها و عقاید پوچ و ضد ملی و ضد مردمی متشکل سازند ، به هر نام ونشانی که باشند ، دشمنان آزادی و سربلندی افغانستان میباشند و باید به شیوه های مختلف نفرین و طرد گردند.

سازمان ها، انجمن ها ، محافل و دسته های ملی و مردمی در تمام عرصه های سیاسی و فرهنگی باید به هر قیمتی که می شود ، خود را از کثافت خلقی ها و پرچمی ها پاک نگهدارند و نگذارند که آن میکروب های کشنده از هیچ جهتی در وجود ایشان راه یابند.

 

خلقی ها و پرچمی یکبار کشور و مردم ما را به هزار فلاکت گرفتار ساختند و همه هست و بود مردم را نابود ساختند . اگر خود شان هنوز هم بر جهالت و حماقت و جنایت کاری خویش پی نبرده اند ، ما باید به دهان شان بکوبیم و آنها را از خویش برانیم و برای شان بفهمانیم که دیگر جایی برای آن وطنفروشان در میان مردم افغانستان نیست و اگر تا کنون سزای اعمال شوم خود را ندیده اند ، روزی خواهد رسید که از آنها بازخواست شود و جزای تبهکاری های خویش را خواهند دید .

 

مبارزه با خلقی ها و پرچمی های جنایتکار ، یک رکن اصلی نبرد مردمی و ضد استعماری مردم مسلمان افغانستان بوده و همیشه خواهد بود.  

 

کسانی که برای دستیابی به خواسته های خویش از فضله های رژیم پلید خلق – پرچم  میخواهند کار گیرند ، هم به خود و هم به مردم افغانستان خیانت روا میدارند .

 

روزهای هفت ثور و ششم جدی ، لکه های ننگ جاویدانی اند که هرگز از جبین سیاه خلقی ها و پرچمی های وطنفروش پاک نخواهند شد . هیچ شعبده بازی ، هیچ لفاظی و فلسفه بافی قادر نخواهد بود که بار گناهان بی شمار خلقی ها و پرچمی ها را کاهش دهد . خلقی ها و پرچمی ها به مثابه یکی از گروه های نفرین شده ای تاریخ همیشه شناخته خواهند شد.