پیکار پامیر – تورنتو 

 

 

     نظری  بر گذشته

 

   روز ششم جدی 1358 هجری شمسی ( بیست و هفتم ماه دسا مبر 1979 میلادی ) ،  نه تنها برای ملت آزاده ی افغانستان یک روز شوم  و فراموش نا شدنی است  ،  بلکه لکه ی ننگ بر دامان تاریخ ملت روس نیز بحساب میرود .  آری !  روز شوم برای ملت افغانستان  بخاطر آنکه در همین روز از طرف همسایه ی  بزرگ شمالی  ، بدون دلیل و برهان  مورد تجاوز نظامی قرار گرفت  و به اسارت در آمد  و لکه ی ننگ بر دامان تاریخ ملت روس هم بدین ملحوظ که رهبران  بی خرد  کرملین نشین ،  با زیر پا گذاردن  عمدی کلیه نورم ها ، تعهدات ، حقوق و قوانین پذیرفته شده ی بین المللی بر کشور کوچک ،  فقیر و بی طرف افغانستان  در پناه عظیم ترین ساز و برگ جنگی لشکر کشید .

     جنایت ناشی از این تجاوز تا آنجا مشهود و مبرهن بود که علاوه از اکثریت ملت ها و رژیم های جهان که بدون تآمل در تقبیح صریح این عمل اقدام نمودند  ،  در داخل افغانستان نیز علی الرغم استدلال و اشتهار حزبی و سرکاری مبنی بر ضرورت این لشکر کشی عریان و موازی بدان ،  آزاد سازی تعدادی از زندانیان رژیم ( تره کی –  امین )، اعلان عزای ملی بخاطر کشتار های گسترده  و وحشیانه ی کودتاچیان هفت ثوری  ،  گشایش " جبهه ی پدر وطن "  و ده ها اقدام تبلیغاتی دیگر  از سوی جناح " تکاملی انقلاب ثور "  ( جناح پرچم ) به سردمداری ببرک کارمل  ، نه تنها هیچ  اثری بر دل و روان ملت آگاه  افغا نستان نبخشید  و به هیچصورت  از موج خیزش ها و قیام های مردمی و مسلحانه ی ضد تجاوز نکاست ،  بلکه آتش غیظ و احساسات  ملی رهایی جویانه  را گسترده تر  هم نمود  .

     ببرک کارمل ،  برای آنکه ننگ همسفربودن با قشون متجاوز روس از ماسکو تا کابل را گویا از دامن خود بزداید ،  حتا کا ذ بانه  ادعا کرد که  " قبلا از آغاز مرحله ی تکاملی انقلاب ،  مخفیانه  از خارج به افغانستان بر گشته و جنبش ضد امین و امینی ها را به راه انداخته بوده است "

     چنانکه اخیرا آقای سلطان علی کشتمند  که قبل از یورش عساکر روسی در زندان حفیظ الله امین بسر میبرد و در دوران " تکامل انقلاب "  به کرسی صدارت تکیه زد  ، نیز طی  مصاحبه یی را تلویزیون  " از لاس انجلس تا کابل " عین ادعای کاذ بانه را تکرار کرده است .

    بهرحال ، دیری نپایید که این جناح " تکاملی "  که مسلما توسط قوای متجاوز روس بجای " امین " جلاد بقدر ت رسانیده شده بود ، نقاب عاریتی از صورت فرو افگند  و دست و آستین  غرض گرفتاریها و شکنجه کردن ها و اعدام ها و تفتیش و تلاشی منازل و اماکن شخصی و خصوصی مردم و زندانی کردن ها و قساوت های بی نظیر غیر انسانی بالا زد و سراسر کشور را به زندان ملت و قتلگاه روشنفکران دگر اندیش مبدل ساخت .

    متآسفانه در این اواخر ،  بعضی از منسوبین " حزب دموکراتیک خلق "  و بازمانده های حکومت دارو تازیانه ی کودتای ثور  در اینجا و آنجا  ادعا میکنند که گویا در برابر  رژیم " انقلابی "  و " مترقی " آنها  ارتجاع سیاه و امپریالیسم قرار داشت و بنا بران ، کلیه اقدامات پولیسی و سرکوبی  و اختناقی را که اعمال میکردند ، در راه نجات " انقلاب "  بود و بنابران ،  نباید روشنفکران و میهن پرستان در کنار ارتجاع و امپریالیسم می ایستادند . پس اگر آنها ( روشنفکران میهن پرست )  زندانی و اعدام شدند ، عمال رژیم ملامت نبوده است .

    باید با جدیت گفت که این نوع استدلال  هرگز نمیتواند از بار سنگین مسوولیت ها و جنایت های تاریخی آنان بکاهد ،  زیرا تجاوز ، تجاوز است ،   تحت هر اسم و رسمی که صورت گیرد و مقاومت هم مقاومت است و هر ملتی حق دارد  در برابر اجنبی تجاوزگر  و حامیان بومی آنها  بخاطر رهایی از دام اسارت  و حراست از خاک و ناموس و آزادی خویش برزمد ،  همانطور که در درازنای تاریخ همین ملت سلحشور افغانستان به تکرار  چنین کرده است. واینکه جنبش رهایی بخش ضد تجاوز و ضد استبداد بعدا به چه سرنوشتی مواجه گردیده  و به چه مسیری می افتد ، منوط به چگونه گی اوضاع و رویداد های عام و خاص در آینده میباشد .

     جنبش رهایی بخش ضد تجاوز مردم افغانستا ن هم در مراحل بعدی ،  مهر مذهبی و تنظیمی خورد و بنابر جریان اوضاع و احوال منطقه و جهان ،  در  حیطه ی امر و نهی  ارتجاع و امپریالیسم قرار گرفت .  ولی آیا این

 

اتفاقات  بار ها در جریان حوادث تاریخی کشور ما  و سایر کشور ها رخ نداده است ؟  آیا خیزش های برحق و مردمی ملت افغانستان علیه استعما گران برتانوی در قرن نزدهم  توسط اجنبی و اجنبی پرستان مهار و منحرف

نشد ؟  آیا انقلا ب مردمی  ایران که با هزار امید و با تقبل هزاران هزار قربان علیه سلطنت شاه آغاز گردیده بود  ، در فرجام ،  به نفع مشتی از رجعت گرایان فرصت طلب نه انجامید ؟  در حالیکه هم قیام های ضد تجاوزی مردم ما بر حق بود و هم انقلاب ضد سلطنت مردم ایران .

    پس ،  پای استدلال منسوبین رژیم کودتای ثور در این قسمت سخت چوبین است  و بهیچوجه موجبات بیگناهی شان در قبال کشتار های گسترده  ،  و یرانگری ،  اختناق فکری و سیاسی و پامال کردن حقوق بشر در دوران حاکمیت شان را فراهم نمیکند . 

    جای تعجب بیشتر اینست که همان رهبران  و جنرالان روسی که فرمان تجاوز به افغانستان  و قتال مردم عزیز ما  را صادر کرده بودند ،  بخصوص در سالهای اخیر کتبا اظهار ندامت نموده  این عمل رهزنانه را یک جنایت شمرده اند  ،  ولی کودتاچیان  هفت ثور ( شامل هردو جناح خلق و پرچم ) هنوز از اعتراف شجیعانه  در پیشگاه  ملت افغانستان  خجالت میکشند و به نا چار اعمال قاتلانه  و زور گویانه ی گذشته ی خود شان را لجوجانه توجیه مینمایند  که   این خود ،  به بار محکومیت شان می افزاید .

     پس ،  اگر اینان به زعم  خود شان  نیت خدمتگزاری  به مردم و آرزوی ترقی و انکشاف کشور شان را داشته  ولی در جریان عمل به باتلاق  انحراف و خیانت در غلتیده اند و اگر واقعا افراد با وجدان و با شهامتی هستند ،  اکنون که سالهای دراز از حاکمیت سیاسی و سقوط ذلتبار رژیم شان سپری شده است ،  به پاس مادر داغدار  و زخم خورده ی میهن و به پاس ملیونها انسان شریفی که زنده زنده بگور ها فرستاده شدند  و بخاطر روح و روان مقتولین بیگناه و بازمانده گان آنان ،  قلم ها و زبانها را بکار گیرند ،  طلسم جبن و توجیه گری و سکوت را درهم شکنند  و بگو یند که آری !  متآسفانه بجای خدمت و صداقت ، بحق ملت نجیب افغانستان خیانت کردند .

    اینست راه خیر و صلاح که باید در پیش گیرند . ( پایان )

 

 

برگرفته شده از نشریه ی طنزی ( بینام ) در کانادا :

 

 بقلم ابریشم نفس

             دشمن افغان للو

 

آ للو  ای   طالب  دوران   للو              آللو ای دشمن   افغان   للو

نا قراریها کنی  بهر  " جها د"            پیرو  آخند ک   نادان    للو

 

پشته ها ازکشته ها سازی چرا             نقش ناپاک ددان بازی  چرا

با عدو  همگام و هم بازی چرا             ای اسیر پنجه   شیطان  للو

 

بهر زن  آیین حیوانی ترا ست             بهرخصم منظورنمامی تراست

در جبین  آثار بدنامی  ترا ست            یار غا ر  حزب  اسلا می  للو

 

همچو دزدان میکنی هرجاکمین          قوم افغا ن شد  ز کردارت غمین

گرگ خون آشام و دعوی داردین        مرگ  و ماتم  کردی ارزانی للو

 

دشمن کانون علم و فن  تو یی          خصم جان طفل و مرد و زن تویی   

چا کر بیگانه ی  رهز ن تویی          آللو  ای   درد  بی   در ما ن   للو  

دست نا پاک ات بخون آلوده است         قلب نا پاک ات عجب آسو ده است

تا تو بودی جنگ و دهشت بوده است     ای شریک جرم  چنگیز خان   للو

 

                            آ للو  ای طا لب دوران  للو

                           آ للو  ای دشمن افغا ن  للو.