سالار عزیزپور

18.12.06  

 

 یاد داشت سیاسی   

 

  تفاهم ملی راه بیرون رفت ازبحران مرزی   

 

بحران مرزی رابرهر پایه یی تصور کنیم چه آن را بر خاسته از نقشه های استعماری در نبود دولت های ملی بدانیم و چه  آن راپیامد عدم همکاری منطقه یی با در نظرداشت تنوع نژادی و تباری و پیوستگی های زبانی و فرهنگی   بدانیم   و چه امروزآن را در نبود امنیت ،ثبات ، ساختارملی و دست اندازی های قدرت های جهانی و منطقه یی نشانی نمایم ؛به هر صورت، راه بیرون رفت از بحران مرزی را در  تفاهم ملی می دانیم ؛تفاهمی که خواستار اعتماد وهمکاری تمامی گروه های تباری، نژادی  وفرهنگی می باشد و ایجاد ساختار هایی که این تفاهم را در داربست دولت ملی  جامه عمل می بخشد  . تفاهمی که نه تنهابر منافع تمامی گروه های تباری و طبقاتی  استوار است بلکه خواهان در نظر داشت هویت تمامی کتله های انسانی این سر زمین می باشد .   نکات آمده در دیباچه این نوشته  سر خط  طرح بسیاری   از  سازمان ها و گروه های سیاسی دراختلافات مرزی می   باشد و تکرار وتفصیل آن  به شیوه دیگر مناسب نمی باشد اما چیزی را که ما بر آن می افزایم دو نکته زیر می باشد: نخست؛ ایجاد ساختار هایی که زمینه ی تمامت خواهی ،انحصار طلبی قبایلی و نژادی را در داخل کشور پیش از پیش می  بندد. و بر  عوامل فشار ودست اندازی هایی نیروهای داخلی وبیرون مرزی سد ومانع ایجاد می کند.     دو دیگر :پروسه گذشتن از تقابل وستیز را بسوی همبستگی و همنوایی ملی فرامی خواند . این به آن مفهوم است که همبستگی ملی و طرح و ایجاد دولت ملی را نباید قربانی منافع قبیله یی و سازمانی ومحلی  خودکرد و یا بر عکس در بازی های بیرون مرزی ظاهرأ به دفاع از منافع تمامی اقوام و ملیت ها برخاست . اما در عمل به تحکیم منافع گروهی خاصی مبادرت ورزید . می دانیم که چنین توطیه ها و ترفند ها ره بجای نخواهد برد . مثلی که در گذشته ها نبرده است .بآنهم تذکر آن دور از سود وثمر نخواهد بود .خلاصه وبه گونه ی فشرده باید گفت :  دولتی که هیچ نوع برنامه ملی ندارد . نه در گستره ی اجتماعی ونه در عرصه اقتصادی و همبستگی ملی و نیاز  و آرزوهای مردمش.چه رسد به این که این دولت به پیوند های مشترک وهمسویش با کشورهایی هم تبار وهم فرهنگش توجه داشته باشد .چنین دولتی بایستی خواسته ویا نا خواسته  درگردابی از امواج  بحران مرزی ، چنین سر خورده وآشفته بنماید!