باقی سمندر

عقرب 1385

نوامبر

 2006-11-17

 

 

 

 دعوت به خواندن  دو معاهده :

 معا هده گندگ و معاهده دیورند  !

تازه ترین خبر حاکیست که :

 "شوراي قبايلي مرزي آغاز به كار كرد

با امضاي يادداشت تفاهم همكاري ميان پاكستان و افغانستان، شوراي قبايلي مرزي براي حل مسايل مورد اختلاف دو كشور آغاز به كار كرد.
سرتاج احمدخان شهردار بخش چترال در شمال غربي پاكستان و لالي امير عضو مجلس ايالتي افغانستان به عنوان رييسان هياتهاي مذاكره‌ كننده ، اين يادداشت تفاهم را امضا كردند.
اين شورا، به مسايل مورد اختلاف، ترددهاي غيرمجاز مرزي و مسايل مربوط به آن رسيدگي خواهد كرد.
اين گزارش حاكي است كه هياتهاي يادشده در مرز دو كشور ديدار و درباره بررسي قوانين مرزي تبادل نظر كردند.
با امضا اين يادداشت تفاهم يك كميته تشكيل خواهد شد تا هر دو ماه يك بار روابط و امور مشترك مورد علاقه دوكشور را بررسي كند.
در بخشي از اين يادداشت تفاهم آمده است : مهاجران افغان كه قصد عبور از مرز را دارند، قبل از ورود به خاك پاكستان كارت شناسايي دريافت خواهند كرد.
همچنين توافق شد كه قبل از هر گونه عمليات و اقدامي عليه عبوركنندگان غيرقانوني از مرز ، به يكديگر اطلاع‌رساني شود.
دو طرف توافق كردند كه براي ساماندهي مرزها اقدامات لازم صورت گيرد.
سرتاج احمدخان شهردار بخش چيترال در اين مورد گفت: هر دو كشور فرهنگ و تاريخ مشترك دارند و براي برقراري امنيت در منطقه نبايد به تروريست‌ها اجازه استفاده از خاك يكديگر را بدهند.
وي تصريح كرد كه اين يادداشت تفاهم براي برقراري امنيت در شهرهاي مرزي حائز اهميت است" ( افغان نامه – 17 نوامبر 2006-11-17 )

من تبصره بر خبر بالائی را بر آینده می گذارم و شمارا به خواندن پیش دو معاهده یکی گندمگ و دیگری دیورند دعوت مینمایم .تا باخواندن دومعاهده بتوانیم در مورد صحبت های روان ای کنونی نظری نسبتا دقیق تر داشته باشیم.

در این شب وروز گپ در مورد خط دیورند در تمام محافل سیاسی افغانستان و پاکستان  سر زبانهاست.

من میکوشم با انتشارمجدد معاهده گندمگ و دیورند توجه همه مورخین ، فرزانگان وفرهیختگان ا فغانستان را جلب نمایم و آرزو مندم تا در جریان برگزاری جلسه میان قبائل دو طرف دیورند و تداوم  جلسه میان افغانستان – ناتو و پاکستان این مسا له یکبار دیگر آنطوریکه در خط ونوشت بوده است، مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد تا بسیاری از صا حبنظران ونمایندگان در جلسات با داشتن اسناد موثق بتوانند ابراز نظر نمایند .

همچنان خواندن یک اثر مهم بنام " افغانستان در راه آزادی " را که ترتیب کنندگان اش نجیب الله تورویانا و عبد الشکور حکم بوده و این اثر در بر گیرنده مقالات :

محمد نجیم آریا

احمد علی کهزاد

م. ع. م

محمد هاشم میوند وال

عبد الروف بینوا

احمد علی کهزاد و سیدال یوسف زائی

میر غلام محمد غبار

میر محمد صدیق فرهنگ

و عبد الهادی داوی

میباشد و در 392 صفحه توسط کتابفروشی فضل در سال 1378 در یک هزار نسخه بچاپ رسیده است ، به همه عزیزان علاقمند این بحث پیشنهاد مینمایم.

 امیدوارم که ناشرین ارجمند ما یکبار دیگر این کتاب گرانمایه را بازهم تجدید چاپ نمایند تا تمام بحث های رسمی افغانستان و پاکستان پیرامون خط دیورند برهمه علاقمندان روشن گردد.

این شما را به خواندن معاهده گندمگ جلب مینمایم :

معاهده گندمگ

"این عهد نامه مبتنی بر شرایط ذیل بین حکومت برتانیه ووالاحضرت محمد یعقوب خان امیر افغانستان و متعلقات آن بغرض اقامه روابط صلح ودوستی منعقد گردید.

" 1- از روزیکه این عهد نامه به تصدیق طرفین میرسد ، بین حکومت برتانیه ووالاحضرت امیر افغانستان و متعلقات آن و جانشینان امیر ، صلح ودوستی دایمی برقرار خواهد بود .

2 – والاحضرت امیر افغانستان و ملحقات آن متعهد میشود که بعد از تصدیق این معاهده اعلان عفو عمومی تمام آن کسانیرا صادر مینماید که در دوران جنگ  به طرفداری اردوی انگلیس کار کرده اند . و اینها در هر درجه ومراتبی که باشند از مجازات و مصادمات محفوظ خواهند بود.( امثال سردار ولی محمد خان لاتی وغیره ).

3- امیر افغانستان و ملحقات آن متعهد است که در روابط با حکومت های خارجی پابند مشوره با حکومت برتانیه بوده و با این حکومات عهدی نبندد و سلاح برضد شان نبردارد ، و در صورت حمله خارجی ، امداد نظامی و اسلحه و پول انگلیسی بغرض دفاع طوریکه انگلیس مناسب داند استعمال خواهد شد.

سپاه انگلیسی بعد از انجام کار دفاع ، از افغانستان به قلمرو برتانوی مراجعت خواهد نمود.

4_ برای حفظ ارتباط نزدیک بین حکومت برتانیه ووالاحضرت و هم بغرض حفظ سرحدات مقبوضات والاحضرت ، طرفین متعهد میشوند که در کابل یک نماینده انگلیسی با دسته نظامی محافظ در منزل شایان شان خود مقیم خواهند شد. در صورت یک معامله مهم خارجی ، برتانیه حق دارد که در سرحدات افغانستان نمایندگان انگلیسی و عساکر محافظ اعزام نماید. در موقع ضروری که مفاد طرفین متصور باشد ، والاحضرت امیر افغانستان هم میتواند نماینده ئی بدربار گورنر جنرال مقیم نماید ، همچنین در سایر جاهای هند که رضای طرفین باشد.

5- حفاظت نمایندگان انگلیسی به عهده والاحضرت امیر افغانستان و ملحقات آنست . حکومت انگلیس متعهد است که نمایندگان اودر امور داخلی افغانستان مداخله ننمایند.

6- والاحضرت امیر افغانستان و ملحقات آن از طرف خود و جانشینان خود متعهد میشودکه برای رفت و آمد اتباع برتانیه در افغانستان مشکل تراشی ننماید تا محفوظ بوده و تجارت نمایند.

7- چون تجارت بین طرفین بطور مسلسل جاریست ، والاحضرت امیر افغانستان تعهد میکندکه برای حفظ تجارو تسهیل مال التجاره در شاهراه های عمومی ، سعی بلیغ بکار برد و در حفظ راه ها بکوشد . برای ترقی تجارت وانتظام  راه ها  و مالیات تجارتی و غیره ، یک قرارداد تجارتی جداگانه در طول یکسال بسته خواهد شد.

8- بغرض تسهیل در روابط تجارتی و آمد ورفت ، طرفین متعهد هستند که از کرم تا کابل یک خط تیلیگراف بمصرف برتانیه کشیده شده و امیر افغانستان آن را حفاظت نماید.

9- چون بین هر دو حکومت طبق این معاهده دوستی برقرار شده است ، حکومت برتانیه شهرهای قندهار و جلال آباد و علاقه هائی را که اکنون تحت اشغال قشون برتانوی قرار دارد تخلیه کرده وواپس میسپارد ، به استثنای کرم ، پشین وسیبی _ ( طبق نقشه ملحقه ) که تحت تسلط و انتظام برتانیه است ، اما این سلطه دایمی نبوده . مالیات آن بعد از وضع مصارف داخلی ، سالانه به امیر افغانستان پرداخته خواهد شد.  حکومت برتانیه انتظام میچینی و خیبر را که بین پشاور و جلال آباد واقع است ، در دست خود میگیرد. و هم انتظام امور رفت و آمد قبایلی را که در این منطقه تعلق دارند  ، برتانیه بدست خود خواهد داشت.

10- حکومت برتانیه بغرض امداد به والاحضرت امیر- تا اختیارات حقه خود را حاصل نماید – و هم در مقابل شرایط قبول شده این قرار داد تعهد میکند که سالانه  ششصد هزار روپیه به امیرو جانشینان  او بپردازد.

   این عهد نامه در گندمگ بتاریخ 26 می 1879 مطابق 4 جمادی الثانی 1296 هجری منعقد گردید.

امضا امیر محمد یعقوب خان . امضای میجران  کیوناری افسر سیاسی در امور مخصوص امضای لیتین ( گورنر جنرال هند ) .

این عهد نامه بروز جمعه 30 می 1879 در سمله از طرف وایسرای و گورنر جنرال هندوستان تصدیق شد . امضای ای. سی . لیال سکرتری خارجه حکومت هند . "

برگرفته شده از صفحه 610 و 611 کتاب افغانستان در مسیر تاریخ اثر شادروان  میر غلام محمد غبار.. جلد یک .

 

تبصره غبار براین معاهده :

 "بدینطریق امیر محمد یعقوب خان یک سلسله جبال صعب العبور را با ساکنین دلیر آن که سپر افغانستان در شرق کشور بمقابل هجوم استعمار بود ، با علاقه کرم تا ابتدای جاجی ، دره هیبتناک خیبر تا کناره شرقی هفت چاه ، لندی کوتل و سیبی و پشین را تا کوه کوژک و استقلال کشور افغانستان یکجاو رسما به دشمن تسلیم نمود و دست اجنبی را در داخل افغانستان آزاد گذاشت.

کیوناری مغرورانه به لیتن نوشت که :

این معاهده را طوری با امیر یعقوب خان انجام داده است  ، گویا اینکه بایک قبیله ئی در سرحد انجام گرفته است. لیتن در هند و کابینه دیز رایلی در لندن از شادی این فتح عظیم وسهل الحصول که شاهرگهای حیاتی سوق الجیشی افغانستان _( بولان ، پیوار و خیبر )  در دسترس انگلیس گذاشته بود ، جشن گرفتند. دیزرائیلی که بعد از امر مارش در افغانستان در پارلمان لندن اظهار کرده بود :

مقصد از جنگ و هجوم انگلیس در افغانستان تصحیح سرحدات است. اینک بمقصد رسیده بود " _ ( صفحه 611 افغانستان در مسیر تاریخ – جلد یک نوشته میر غلام محمد غبار )

 

معاهده دیورند

 

معاهده اول_:

" معا هده مابین جناب امیر عبد الرحمن خان جی، سی ، اس ، ای – امیر افغانستان و حدود متعلقه آن در یک طرف و سر هنری مارتیمر دیورند کی ، سی ، ائی ، ای ، سی ، ای فارن سکرتری دولت عالیه هند و نایب ووکیل از جانب دولت عالیه طرف دیگر.

" از انجائیکه بعضی مساله ها به نسبت سرحد افغانستان بطرف هندوستان برپا شده اند ولی چنانچه هم جناب امیر صاحب و هم دولت عالیه هند خواهش انفصال این مسئله بطریق اتفاق دوستانه دارند و خواهش تقرر و تعیین حدود دایره تسلط و اقتدار خود شان دارند تا که در آینده هیچ اختلاف رای وخیال در امر مزبور بین این دو دولت هم عهد و هم پیمان وقوع نیابد ، پس بوسیله این نوشته معاهده حسب ذیل نموده شد.

" 1- حد شرقی و جنوبی مملکت جناب امیر صاحب از واخان تا سرحد ایرانی به درازی خط که در نقشه کشیده شده و آن نقشه همراه عهد نامه ملحق است ، خواهد رفت.

2- دولت عالیه هند در ملک های که آنطرف این خط به جانب افغانستان واقع میباشد هیچ وقت مداخله و دست اندازی نخواهند کرد و جناب امیر صاحب نیز در ملک های که  بیرون این خط بطرف هندوستان واقع میباشند ، هیچوقت مداخله و دست اندازی نخواهند نمود.

3- پس دولت بهیه برتانیه متعهد میشوند که جناب امیر صاحب اسمار ووادی بالای آنرا تا  چنگ در قبضه خود بدارند و طرف دیگرجناب امیر صاحب متعهد میشوند که هیچ وقت در سوات و باجور و چترال معه وادی ارنوی یا با شکل مداخلت و دست اندازی نخواهند کرد . دولت بهیه برتانیه نیز متعهد میشوند که ملک برمل را چنانکه در نقشه مفصل که به جناب امیر صاحب واگذار نموده شود . جناب امیر صاحب دستبردار از ادعای خود به باقی ملت وزیری و داور میباشند ونیز دستبردار از ادعای خود به چاگی میباشند.

4- این خط سرحد بندی بعد از این به تفصیل نهاده و نشان کاری آن هرجاکه ممکن و مطلوب باشد بتوسط  برتش و افغانی کمشنران کرده خواهد شد ومراد ومقصد کمشنران مذکور این خواهد بود که به اتفاق یکدیگر بیک سرحد موافقت نمایند و آن سرحد حتی الا مکان بعینه مطابق حد بندی  که در نقشه که همراه این معاهده ملحق است باید بشود. لیکن محلیه حقوق موجوده دهات که بقرب سرحدی میباشند در مد نظر داشته شوند.

5- به نسبت مسئله چمن جناب امیر صاحب از اغراض خود بر چهاونی جدید انگریزی دستبردار میباشند  وحقوق خود را که دراب سرکی تلری بذریعه خرید حاصل نموده اند بدولت برتانیه تسلیم مینمایند. برین حصه سرحد حد بندی به حسب ذیل کشیده خواهد شد :

خط سرحد بندی از سر کوه سلسله خواجه عمران نزدیک پشا کوتل که در حد ملک انگریزی میباشد این طور میرود که مرغه چمن نو و تهانه  افغانی مشهور در آنجا بنام لشکر دند میگذرد. بعد از اینکه این خط حد عدل مابین ریلوی ستیشن و کوهچه بمیان بلاک میرود و بطرف جنوب گشته شامل سلسله کوه خواجه عمران میشود وتهانه گواشه را در ملک انگریزی میگذارد و راه را که بطرف شوراوک از جانب مغرب و جنوب گواشه میرود بتعلق افغانستان میگذارد ، دولت بهیه برتانیه هیچ مداخلت تا به فاصله نصف از راه مزبور نخواهد نمود.

6- شرایط مزبوره این عهد نامه را دولت عالیه هند و جناب امیر صاحب افغانستان اینطور تصور میکنند که این یک کامل و خاطر خواه فیصله جمیع اصل اختلاف رای و خیال که در بین ایشان به نسبت سرحد مذکور بوده اند، میباشد. و هم دولت عالیه هند و هم جناب امیر صاحب بر ذمه خود میگیرند که انفصال هر اختلافات فقرات جزئی به مثال آن نوع اختلافات که برآن در آینده افسر های مقرره جهت علامت نهی خط حد بندی غور و فکر خواهند نمود، بطریق دوستانه نموده خواهد شد تا که برای آینده حتی الامکان جمیع اسباب شک و شبهه و غلط فهمی ما بین دو دولت برداشته و دور کرده شود.

7- چونکه دولت عالیه هند از نیک نیتی جناب امیر صاحب به نسبت دولت بهیه برطانیه تشفی و اطمینان خاطر بطور کمال دارند و خواهش دارند که افغانستان را در حالت خود مختاری و استقلال و قوت ببینند لهذا دولت مومی الیه هیج ایراد و اعتراض بر امیر صاحب در باب خریدن و اوردن اسباب جنگ در ملک خود نخواهند کرد و خود دولت موصوف چیزی معاونت و امداد بعطیه ء اسباب جنگ خواهند نمود. علاوه براین جهت اظهار اعتراف خود شان نسبت به طریقه دوستانه که جناب امیر صاحب در این گفتگو و معامله ظاهر ساخته اند ، دولت عالیه هند قرار میدهند که بران وجه عطیه سالانه دوازده لک روپیه که الان بجناب ممدوح داده میشود، شش لک روپیه سالانه مزید نموده شود. المرقوم 12 نوامبر 1893 مطابق 2 جمادی الاول 1311 هجری."

( معاهده دوم )

" مابین جناب  امیرعبدالرحمن خان جی، سی ، اس، ای امیر افغانستان و حدود متعلقه آن در یکطرف ، سر هنری مارتیمر دیورند کی، سی، آی ،ای، سِ ، اس، ای فارن سکرتری دولت عالیه هند ونایب ووکیل از جانب دولت عالیه طرف دیگر . از آنجاکه دولت بهیه برتانیه به جناب امیر صاحب اظهار داشته اند که دولت روس اصرار میکنند از برای ایفای کامل عهدنامه 1873 مابین روس و انگلند که  بواسطه آن قرارداد انفصال یافته بود که رود اکسوس یعنی دریای آمو از لیک ویکتوریه ( مشهور به سرکول ) به طرف مشرق تا ملحق گاه رود کوکچه با رود اکسوس باید سرحد شمالی افغانستان باشد و چنانچه دولت بهیه برطانیه تصور مینماید که بر خود شان واجب است که عمل موافق شرایط این عهد نامه نمایند ، هرگاه دولت روس نیز بقرار شرایط مذکور عمل کنند، لهذا جناب امیر عبدالرحمن خان جی ، سی ، اس ، ای امیر افغانستان و حدود متعلقه آن از برای اظهار دوستی خود با دولت بهیه برطانیه در اموراتیکه داخل تعلقات خود با دولت های خارجه دارند ،بوسیله این نوشته قبول مینمایند و راضی میباشند که ممدوح تمام علاقه جاتیکه طرف شمالی این حصه رود اکسوس که در قبضه خود دارند تخلیه نمایند ، براین فهمیدگی و دانستگی صریح که تمام علاقه جات  طرف جنوب این حصه رود اکسوس میباشند و الان در قبضه و تصرف  جناب ممدوح نیستند ، جناب محتشم الیه را در عوض داده و تسلیم نموده شوند .

" و سر هنری مارتیمر دیورند ، کی ، سی ، ای ، سی ، اس ، ای فارن سکرتری دولت عالیه هند بواسطه این نوشته از جانب دولت بهیه برطانیه اقرار و اعتراف مینمایند که تحویل و تسلیم نمودن علاقه جات مذبوره واقع طرف جنوب رود اکسوس بجناب امیر صاحب یک شرط واجب واصلی این تدبیرو معامله میباشد ومتعهد میشوند که بندو بست ها همراه دولت روس جهت تحویل و تسلیم نمودن علاقه جات مذکور شمالی و جنوبی دریای آمویه ( یعنی اکسوس ) کرده خواهند شد . فقط المرقوم 12 ماه نوامبر 1893 عیسوی مطابق2 جمادی الاول 1311 هجری " _(  اقتباس از کتاب افغانستان در مسیر تاریخ جلد یک – اثر میر غلام محمد غبار- صفحه 690 و 691 و 692 )

 

تبصره غبار : "

انگلیسها قبل از آنکه معاهده دیورند را پیش کشید، اوضاع را به نفع خود در طول سرحدات افغانستان مغشوش ساخته و باعث خونریزی های بسیاری بین اهالی گردیده بودند، و سعی میکردند که در اصلاح این فتنه ها بیشتر خود شانرامرجع مصلح و خیر خواه مردم نشان دهند ، چنانکه قسمتی از مردم توری را واداشتند تا جوی جدیدی درزمین دیگران ( زمین پتالا) حفر کردند و مردم بدفاع برخاستند و زد وخوردهای بسیاری واقع شد . در جبهه شرق نیز انگلیسها اعلاناتی منتشر ساختند که به معاش خواران  سرحدی افغانستان ، دولت انگلیس دوچند معاش میپردازد  بشرطیکه اطاعت نامه ئی بنام دولت انگلیس بنویسند. وقتیکه امیر عبدالرحمن خان این اعلانات را بخواند فقط به سپهسالار خود در ننگرهار نوشت که اگر انگلیس ها به فسانه و فسون و زر پاشی در بین ملت اسلام نفاق نمی انداخت چگونه میتوانست ممالک اسلامی کشور هند را گرفته از نهر سند  که سرحد ذاتی افغانستان است  پیش آمده پشاور و دیره جات و سند را بگیرد و اراضی افغانستان را با دولت افغانستان تقسیم نماید.

    همچنین انگلیس ها در سرحد ننگرهار نیز مردم را تحریک به حفر جوی جدیدی در موضع موچنی نموده و " گل رابه آب دادند " و آتش عدوان را بین مردم برافروختند . این فتنه انگیزی نیز دوامدار بود و سعی میکرد بین افغانهای دو طرف حدود توسط خائنین اجیر خود زد و خورد تولید و امیر عبد الرحمن خان را بدفاع از افغانان علاقه مجبور سازد ، تا به تدریج نفوذ او در ماورای سرحد کاسته گردد . چنانکه در بین مردم شنوار و اتمان زائی دو طرفه حدود ، جنگی مشتعل ساخته شد و امیر بناچار امر هجوم به متجاوزین آن طرف حدود صادر کرد . انگلیسها داره های بواسطه دادن پول و تفنگ و جبا خانه در آن طرف سرحد تشکیل و به حمله در اینطرف خط اتصالا پرداخته میرفتند و در نتیجه کشت و خون و استخوان شکنی بین برادران هموطن ایجاد میکردند، و آنگاه فهرست های از اموال تلف شده مردم آنطرف حدود ترتیب کرده به حیث " وکیل  خیر خواه مردم "  از حکومت افغانستان طالب غرامات میشدند. انگلیسها بعد از تحمیل خط دیورند هم عامدا به حفظ سرحد اعتنا نکرده راه هارا باز میگذاشتند تا بسهولت بتوانند به تولید زد وخورد های برادران افغانی موفق شوند ووقایع ناگوار مجددا تکرار گردد.

  انگلیسها با چنین دسایسی چند خطی از چند نفر بیوطن اجیر حاصل کرده و بطور سند و قباله به دیورند دادند که آنرا بکابل بنام سند اطاعت خانهای مردم بونیر و سوات و باجور ووزیری و غیره گفته به امیر عبد الرحمن خان پیش کند . عین این دسایس و اعلانات و رشوه دهی و جعل اسناد را حکومت انگلیس در طول سرحدات شرقی و جنوبی کشور عملی کرد. ولی توده های مردم در هر جا وعده های انگلیس را رد کردند و بعد از معاهده دیورند هم عملا نشان دادند که ایشان حب وطن وآزادی را برجان و مال خود ترجیح میدهند.

     دیورند با شش نفر افسر ( کلنل الیس ، دکتر فن، لفتننت سمت ، لفتننت مکمهان ، مستر دانالد و مستر کلارک ) و 463 حیوان باربر و 324 نفر عمله براه خیبر داخل افغانستان شده و متعاقبا در کابل رسید . او در بگرامی از طرف یک کرنیل و یک تولی سواره و پنج کالسکه استقبال و در قصر چهلستون جاداده شد . شب از طرف شهزاده حبیب الله خان در مهمانی مدعو گردید و یکروز بعد در باغ حشمت خان منزل ییلاقی امیر عبد الرحمن خان به نزد امیر پیش شد.  مقرر شده بود که دیورند با شش نفر اعضای هیئات در دربار امیر روی کرسی نشینند و سا یر اعضا و مترجمین هندی بپای ایستاده مانند. هیئت انگلیسی بعد از مختصر معرفی شدند و در روز های آینده مذاکرات شروع گردید.

      مدت اقامت این هیئات در کابل متجاوز از  چهل روز طول کشید و مذاکرات غیر دوستانه به سردی و کندی پیش رفت در حالیکه سپاه انگلیسی مقابل سرحد افغانستان تیارسی بود. پیشنهاد انگلیس اینطور خلاصه میشد :

" یا برعهد نامه مرتبه انگلیسی و نقشه مدونه انگلیس امضا گذاشته شود ، و یا مناسبات دولتین منقطع و به عبارت اصلی جنگ طرفین مشتعل خواهد شد، شق سوم وجود نداشت.

اینجا بود که امیر عبد الرحمن خان در معرض امتحان سختی واقع گردید  و در نتیجه نشان داد که او طوریکه مردم افغانستان انتظار داشتند شخصیت آهنین و از خودگذری نیست . امیر عبدالرحمن  در طی مذاکراتی که با دیورند نمودو در افغانستان منتشر نگردید ، بلغزید و یکبار دیگر در تاریخ مسئولیت بزرگی بر دوش گرفت.

او طیق معمول بدون رای گیری از مردم افغانستان و یا نمایندگان آنها و حتی بدون مشوره با مامورین و دربار خود بر این معاهده امضاء گذاشت.  او چون مجلس مشوره خصوصی و یا جرگه عمومی تشکیل نکرده بود که نمایندگی از آرای مردم کند ، لهذا بعد از امضای معاهده دربار بزرگی تشکیل نمود و حضار را در برابر یک امر واقع شده قرار داد. دیورند بسیار تر به تشکیل چنین یک دربار بزرگ و هم طبع و نشر فبصله نهائی مجلس مذاکرات خود در افغانستان اصرار داشت تا بر تصدیق این معاهده زهر دار و شوم صبغه قانونی دهد.

    امیر عبد الرحمن خان در این دربار که هیئات انگلیس نیز حاضر بود نطق مفصلی ایراد کرد و در ضمن گفت :

"  سایر ملل امور خود را منظم کردند الا افغانستان ، چهارده سال است که من مصروف اصلاحاتم ، هر ملتی در مقابل دشمنان خود دوستانی دارد مگر افغانستان امروز ما نیز دوست لایق و شریک در سود و زیان خود یافتیم ( ! ) و لازم دیدم که حدود بین طرفیین معیین و اختلافات جزئی رفع گردد ، من با دولت انگلیس سخن گفتم و حدود شمالی مملکت شمارا بواسطه او با دولت روس تعیین نمودم ، همچنین حد بندی مغرب مملکت شمارا با دولت ایران نمودم واندک اشتراک سرحدی که با دولت ختای ( چین ) داشتیم بنامه وپیام معین گردید. در عهد سلطنت پادشاهان سابق خواه از عدم قابلیت سرکردگان افغانستان و خواه بواسطه خبط و خطای انگلیسها جنگهای واقع شد. ولی بعد از این ترک کینه دیرینه کرده باهم دوست شدیم ، برای مبدل نشدن این دوستی به دشمنی لازم بود که حدود دولتین معیین گردد ، پس بدون واسطه غیر در خانه خود دوستانه حدود خود را معیین نمودیم . دیورند وعده داده که در شمال کشور متصرفات ما در آنروی جیحون و متصرفات روسیه در این روی جیحون بهم معاوضه شده حق به حقدار برسد ، همچنین از موضع جنگ به این سوی را که کافرستان نیز داخل آنست تا حد اسمار و حدیکه آب کنر از آنجا برمیخیزد تا کوهیکه سلسله آن جانب شرتن و مردم مهمند ممتد است و هکذا تا حد سیستان موسوم به کوه ملک سیاه – همه را  روی نقشه معین نموده – بمن سپردند ( !) و من از قوم وزیری که سخن شنو نبودند دست برداشتم(!؟ ) و مردم فرمل را که با جدران پشت درپشت هم سکنا دارند به افغانستان گذاشتند و به این صورت تا سیستان تقسیم و تعیین وحدود امضا ء یافته  و بعد از این کمیشن های طرفین مامور خواهند شد که قطعات زمین مشترک رعایای طرفین را از هم جدا کرده برنقاط فاصل مناره ها خواهند افراشت ، دیورند در این مورد عهد نامه ئی به خط خود امضا کرده و بمن داده است که دولت انگلیس هیچگاه از خط فاصل سرحد به اینسو تخطی نخواهد کرد ، منهم وثیقه ئی به او دادم که از جانب دولت علیه مستقله افغانستان تجاوز متصرفانه بعمل نخواهد آمد..."

در پایان نطق امیر یک جوابیه فرمایشی که قبلا تهییه شده بودبنام شاملین دربار بدست امیر داده شد که شخصا قرائت کرد . در این جوابیه نخست یک مقدمه مذهبی مبنی بر وجوب اطاعت امر امیر نوشته شده و در فقره چهارم « چنین گفته شده بود :

 " اعلیحضرت دوستی را به ملاحظه خیر ما ملت با دو دولت بزرگ بیگانه از کیش و آئین که در یسار و یمین مملکت ما جدید جا گزیده اند ، اختیار نموده ، فراخور حال با هریکی از هر دو رشته وداد و اتحاد را چنان منعقد فرمود که در هیچ آن و زمان از جانب ایشان تکلیف ملکی و ملتی برما نباشد و علاوه برهمه این تقسیم و تعیین حدود را که رواج عالم است و مجمل و مهمل گذاشتن آن باعث نزاع و لجاج امم ، بواسطه شایسته بنیاد نهاده در عهد نامه ها نگار داد که در هیچ وقت غم شریکی ما مردم ودولت انگلیسی منجر به نزاع نخواهد گشت ..."

در خاتمه این نوشته بنام مردم افغانستان سخن پردازی شده بود که :

" مردم علی الدوام مطیع امرو نهی پادشاه خود امیر عبدالرحمن خان بوده و هر بندو بست و پیوند و شکستی که با دول خارجه جهت اصلاح کار فرموده باشد سمعا و طاعتا و طوعاو لاکرها  پذیراستند ..."

دیورند نیز بایستاد و چنین گفت :

" امیر صاحب فرمودند که در نفع و ضرر ما و شما شریکیم. این سخن سراپا حقیقت است که در سود و زیان باهم شریکیم . اکنون که امر سرحد فصل شد امیدوارم که روز بروز دوستی و دلگرمی زیاد خواهد شد، ویسرا طبق خبر تلگرافی از این فیصله اظهار خشنودی نموده و گفته است که امروز دوستی افغان و انگلیسی پخته و مشید گردیده و آینده پخته ترخواهد شد ، همچنین پارلمنت انگلیس از تحکیم این دوستی اظهار بشاشت کرده است. ( سراج التواریخ جلد سه – از صفحه 946 تا 950 .)

( افغانستان در مسیر تاریخ جلد یک – نوشته میر غلام محمد غبار از صفحه 687 تا 690 )  

امیدوارم همه آنهائیکه خودرا دارای صلاحیت در علم تاریخ میدانند و همه ای اهل سیاست در این شب و روز بسیار حساس و خطیر با مطالعه اسناد  بکوشند تا راه های حل دقیق و تاریخی را بر مبنی اسناد مطرح سازند و در همه پیشنهادها منافع ملی – دموکراتیک مردم افغانستان را در حال و آینده دور و نزدیک مد نظر داشته باشند تا اینکه دولتمداران افغانستان فردا مانند امیر عبدالرحمن به فیصله فردی نرسند و یک مشت افراد ی که به مداحی عادت کرده اند ؛ بازهم بنام مردم گویا از مردم نمایندگی نکرده و بر فیصله های خطیر تاریخی بخاطر یک شکم نان و یک مشت سیم وزر نتوانند صحه گذارند و نواسه ها و کواسه هاو نبیره های مردم افغانستان را بازهم به جار وجنجال گرفتار نسازند.

درست در همین ماه نوامبر یکصدو سه سال و چهار روز پیش از امروز معاهده دیورند در قصر چهلستون کابل امضا گردید و تاحال در یکصدو سه سال همه در پیرامون این معاهده سخن میگویند. همین حالا کهمن این جملات را مینویسم بازصحبت در دوطرف خط دیورند رسما ادامه دارد.

با انتشار مجدد معاهده گندمگ و دیورند خواستم تا رشته گسسته بحث تاریخی میان  مردم ما یویژه جوانان کشورما دوباره رونق بیابد و با پیشنهاد های دقیق و اصولی و سازنده از موضع منافع مردم  بحث نمایندگان قبایل دوطرف خط تحمیلی دیورند در روشنی هر چه بیشتر قرار گیرد.

یار زنده و صحبت باقی