سالار عزیزپور

06.11.6     

 

امریکا هنوز هم در خواب رویا ی امپراتوری سنتی است !

                      

   امریکا هنوز هم در خواب رویای امپراتوری سنتی است با وجودی که  امپراتوری ها ی سنتی پایه های اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی اش را در جهان امروز از دست داده است وشرایط استقرارمجددآن به هیچ وجه ممکن و میسر نیست ؛ چسپیدن به آن را جز دشمنی با جوامع انسانی  و دامن زدن به بحران نظم جهانی و پر وبال دادن به پسمانده ترین نیرو هایی تمامیت خواه قبایلی فرهنگ ستیز و تمدن گریز چیزی دیگری  نمی توان تعبیر کرد  که در نتیجه، پیامد آن دامنگیر امریکا خواهد شد . 

  تاریخ امپراتوری ها، حتا امپراتوری هایی که آفتاب در قلمروشان  غروب نمی کرد . نمایانگر این امر است که هر فرازی را فرودی است و کشورانگلستان نمونه یی زنده این ادعا است . کشوری که روزگاری آفتاب در قلمروش غروب نمی کرد . امروز به مجمع الاجزایری می ماند که حتا در جزایرش دچار نابسامانی وپراگنده گی است .وامروز نوبت امریکا است که این فراز و فرود را چه گونه طی طریق می کند. چراکه سیاست توسعه طلبانه  امریکا ادامه همان سیاست هایی توسعه طلبانه امپراتوری انگلیس است منتها در زمان دیگر وباشیوه هایی دیگر و در مرحله دیگری از همان نظام سرمایه داری که بر نظم جهانی نظارت می کند و نام سرمایه ی چندین ملیتی بر خود نهاده است .    

 امپراتوری امریکا پس از آن که از خاکستر جنگ دوم جهانی سربلند کرد و یگانه رقیب همطرازش را یعنی روسیه شوروی رابزانو در آورد .در  صدد هژمونی  و تحکیم منافع انحصاری خود در جهان بر آمد . این هژمونی طلبی که تمامیت جهان را تهدید می کرد بدون دست اندازی هایی نظامی میسر نبود . چراکه نظم جهانی مراکز متعدد اقتصادی وپولی می خواست  و از سال« 1960» به بعد است که پایه های این اقتصاد پولی ریخته می شود . ازآن تاریخ به بعد است که قیمت ها در بازار جهانی تعین می شود نه در حوزه ی کشور خاصی و رابطه دلار و پول جهانی بر هم می خورد .جهان بسوی می رود که دیگر عوامل هژمونی طلبی را برنمی تابد .اما آن گونه که ما شاهد هستیم امریکا از هژمونی طلبی و تمامیت خواهی دست بر نمی دارد . با وجودی که این کشورترکیبی از نژاد ها، زبان ها، تبار ها و فرهنگ هایی مختلف می باشد و یکی از مراکز عمده ی سرمایه ی چندین ملیتی، بآنهم لایه های بیشتر حاکمیت و فرهنگ در اختیار نژاد انگلوساکسون ها می باشد نژادی که بخشی از مردمان اروپایی را می سازد .   

 اروپاییان مهاجری که در برپایی این کشور نقش اساسی داشتند در آغاز ساکنان بومی این ایالات را از میان برداشتند و نواحی و ایالات مجاور را به تصرف در آوردند . بسیاری از ایالات که امروز بخشی از ایالات متحده امریکا می باشند از جمله ایالات متصرفه و در اشغال در آمده اند.    امریکا می خواهد با چنین تجربه بر تمامی اهداف راهبردی اش دست یابد ،آن هم از طریق زور وزر . در حالی که برای امریکا این امر دشوار است که در شرایط امروزی به چنین ا مری توفیق یابد .    

  به ویژه در شرایطی که ادعای سرمایه جهانی، پلورالیسم ، دموکراسی و کثرت گرایی می باشد که بازتاب آن بر تنوع فرهنگی و نژادی تکیه می دارد و جوامع انسانی را بر گفتمان هایی فرامی خواندکه در آن جایی برای انحصار و تمامیت خواهی نمی گذارد بخصوص در عصری که حقیقت در انحصار هیچ تمدنی و حوزه ی فرهنگی نیست !                       ومبارزه سیاسی واجتماعی تمرکز آن نوع نیرو را می خواهد که در برابر نظم حاکم برمی آشوبد و صدا هایی مختلف را هم نوا می سازد .با چنین راهبردی است که سمت و سوی مبازره آینده نشانی می شود .