نویسنده: یورگن واگنر

برگرداننده به دری: معراج امیری

Blätter für Deutsche und Internationale Politik 9/ 2006      

       

      

(1)

 

امپریالیسم دیموکراتیک

جیوپولیتیک ایالات متحده بخاطر مستعمره سازی جهان

 

 جورج دبلیو بوش رئیس جمهور ایالات متحده امریکا در یکی از سخنرانی های خود اظهارداشت, که کشورش هیچگاهی یک امپراتوری نبوده و در نظر هم ندارد, یک امپراتوری باشد. اما باوجود آنهم واشنگتن از مدتی بدینسو زیر نام " صدور ثبات سیاسی" و " ملت سازی", " کشورهای ناموفق " را اشغال نموده و اقدام به تغییر ساختار های بنیادی این کشور ها می نماید.

به همین منظور وزارت دفاع ایالات متحده " پنتاگون", وزارت خارجه و موسسات کمکهای انکشافی اقدام به یک بازسازی جدید ساختاری  در شیوه کار خود نموده اند, که بر اساس آن " جنگ ضد ترور" همزمان وسیله ای است برای گسترش هرچه بیشتر سیاست اقتصادی  لیبرالیسم نو در سطح جهانی که به تدریج شکل استعمار کلاسیک را بخود میگیرد.

از مدتهاست که محافظه کاران نو ایالات متحده بالاخره هر نوع فروتنی را کنار گذاشته و بصورت علنی از سیاست ایجاد یک امپراتوری جانبداری میکنند که ایجاد چنین امپراتوری از طرف تعداد زیاد منسوبین قشر حاکم و مرفع نظام موجود بخصوص سازمان امنیت این کشور تبلیغ میگردد. نظریکه اکنون مورد تایید اداره بوش نیز بوده  و زمان کنار گذاشتن سیاست ایجاد یک امپراتوری عملا" پایان می یابد.(1)

پایه استدلال این تغییر سیاست که بنیاد های اولی آن در زمان بیل کلنتن گذاشته شده و در این چند سال اخیر بشکل دراماتیک توسعه پیدا کرد, ادعای مبارزه موثر علیه تروریسم است. حکومت ایالات متحده برای موجه جلوه دادن این نظر موسسات مختلفی را موظف ساخت تا تحقیقاتی در این زمینه انجام دهند. در کل  تمام این تحقیقات به این نتیجه رسیدند که استفاده از زور و خشونت و اشغال کشور های "نا موفق" باید به وظیفه اساسی سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل گردد. برعلاوه دونالد رامسفلد وزیر دفاع ایالات متحده یکی از موسسات نامدار تحقیقات علمی و مشورتی این  کشور راDefense Scienc Board) ( برهبری ویلیام شنایدرموظف ساخت تا جواب این سوال را روشن سازد که آیا از جانب " کشور های نا موفق "  خطراتی متوجه ایالات متحده است؟  از نتیجه این تحقیقات این جواب ارائه گردید:

" اگر تحولات تاریخی را در این اواخر در نظر بگیریم و همچنان نتایج ارزیابی های که در قسمت دوباره سازی و ایجاد ثبات در" کشور های ناموفق" صورت گرفته, مورد مطالعه قراردهیم(....)  کشور های " نا موفق" و بحران زده به آشیانه و جایگاه تربیه تروریسم تبدیل شده اند." ( 2 ) به اساس همین تحلیل چنین نتیجه گیری میشود که برای ایالات متحده راهی جز این وجود ندارد که وظیفه یک امپراتوری را بدوش بگیرد. " از سودان تا افغانستان , سیرالیون و سومالی. اگر چنین خلای قدرت در گذشته برای قدرتهای بزرگ خطری ایجاد میکردند, راه حل عاجل و آماده امپریالیسم بود(....) اما منطق امپریالیسم نو برای اداره بوش بسیار قناعتبخشتر است. زیرا ار دید این سیاست نوین نباید خطرات ناشی از درهمی و برهمی را در سطح جهانی نادیده گرفت و یا در برابر ان از خود بی تفاوتی نشان داد." (3)

این استدلال زیبای " امپریالیسم پسا مدرن" (4) از جانب حکومت بوش بخوشی مورد استفاده قرار گرفت و مطابق آن

استفان کراسنر Stephan Krasner آمر بخش برنامه های سیاسی در وزارت خارجه ایالات متحده چنین ابراز نظر میکند: " اصل عدم مداخله در امور داخلی یک کشور اکنون فاقد اعتبار است(....) کشور های قوی نمیتوانند تماشاچی باشند و شرایط  کشور های را نادیده بگیرند که با وضع ناهنجار مواجه اند, زیرا امنیت و منافع اقتصادی آنها توسط چنین کشور ها به خطر مواجه میگردد. ار همین رو بهترین راه,  ودیعه داری و یاتحت حمایت گرفتن این کشور هاست." این سیاست  در پرتو مبارزه علیه تروریسم مشروعیت خود را بدست  آوردا و از جانب کمسیون روابط خارجی      Council of Foreign Relation  ایالات متحده مورد تائید بوده و بصورت علنی حتی آوردن تغییر" رژیم سیاسی "  در یک کشور را نیز جانبداری میکند. " هدف موکد سیاست خارجی امریکا اینست که ما قدرت یگانه خود را, در صورت لزوم, بخاطر دیموکراسی و اقتصاد بازار آزاد در سطح جهانی گسترش دهیم. این یگانه راهیست که ایالات متحده میتواند دراز مدت در برابر عوامل تروریسم مبارزه کند. (5) 

   _______________________________________________

1- R. Rilling,Outbreak,Let`s Tak Over. American empire als Wille und Vorstellung, 2004, S. 134 

2-Defense Science Board,2004,Summer Study on Transition To the from Hostilities,Supporting papers.Januar 2005, S. 83

3-Sebastian Mallaby, The Reluctant Imperialist: Terrorism, Failed States, and The Case for American Empire, in “ Foreign Affairs” 2/2002, S.2-7, hier S, 2,6

4-James Fearon und David Laitin, Neotrusteeshipand the Problem of weakStates, in “International Security” 4/2004, S. 5-43, hier S. 7

5- Stephan D. Krasner, Alternativ zur Souveränität in: “ Internationale Politik” 9/2005, S. 44-53 hier, S.44-46;

Council on Foreign Relation, A New National Security Strategy in an Age of Terrorist, Tyrants, and Weapons of MassDestruktion, New York 2003, S. 6

 

 

 

 

ایالات متحده امریکا " حافظ جهانی شدن"

 

 توماس    Thomas P.M. Barnett که یکی از مشاوران مهم سیاست خارجی ایالات متحده امریکا و معتبرترین نطریه پرداز سیاست" جیوپولیتیک لیبرالیزم نو" است.6 چنین ابراز نظر میکند که ایالات متحده باید بعنوان " حافظ جهانی شدن" نتنها نظم اقتصاد جهانی را تضمین نماید بلکه این نظام را باید تا آخرین زوایای جهان امروز گسترش دهد. در غیر آن در این مناطق " که جدا از گسترش اقتصاد جهانی و قوانین بازی های آن قرار دارند"7 دولتها از هم میپاشند و بدینصورت کانونهای تروریسم ایجاد میگردد. " همین انزوای آنها از اقتصاد جهانیست که ما میتوانیم در پرتو آن مفهوم خطر را تعریف کنیم." (...) بدینترتیب نابودی این جدایی مرکز ثقل سیاست امنیتی زمان حاضر مارا میسازد" برنت در این زمینه  هر نوع شک و تردید را نفیه نموده و تاکید میکند که ایالات متحده باید سیاست جهانی شدن اقتصاد لیبرال نو را تعقیب نموده و با تائید آن " نقش اداره چی این نظام را در رابطه جهانی شدن" بعنوان یک اصل قبول نماید. " هدفم اینست که ایالات متحده باید نقش پیام آور این نظام همه جانبه و قانونمند اقتصادی را بعهده گرفته و یدنترتیب تداوم پیشرفت جهانی شدن را که در دهه 90 آغاز گردیده  و بنام" توافق واشنگتن" معروف است, تضمین نماید. ایالات متحده مجبور است که این راه را طی کرده و نقش مشابه یک اداره چی این نظام را در بخش امنیتی بازی نماید. 8

این نظر در طرح استراتیژی امنیتی ایالات متحده در سپتمبر 2002 مورد تائید قرار گرفته و در طرح تازه مارچ 2006 بر آن صحه گذاشته شد.9 واقعا" در این " نظام اداری" برعلاوه کنترول منابع نفتی, اساسات استراتیژی ایالات متحده  بعنوان قدرت تک تاز و دایمی, گذاشته شده است. امروز دنیا ناظر آنست که در پرتو همین سیاست لیبرال نو و جهانی شدن, بخشهای بیشتر جهان بطرف غربت میرود ولی همزمان به آن ایالات متحده بعنوان ترغیب کننده مهم این فرآیند بزرگترین سود برنده این نظام است .10

در این زمینه " تنها" علاقمندی بدست آوردن سود توسط کنسرن های بزرگ مطرح نیست بلکه هدف ایجاد یک بنیاد اقتصاد جهانی غیر عادلانه است که قدرت نظامی باید انرا تضمین کند. " نظام اقتصاد ازاد قرن 19مورد حمایت نیروی دریایی بریتانیا بود که توسعه آن تداوم پیدا کرد. یگانه قدرتی که در حال حاضر میتواند  نقش مشابه را بازی کند,  ایالات متحده امریکاست." مطابق همین سیاست کولین گرای Colin S.Gray یکی از نخبگان جیوپولیتیک تقاضا میکند تا ایالات متحده نقش پولیس جهانی را به عهده بگیرد. "از یک نظم بین المللی, هر کشوری به سهم خود نفع میبرد, از همین سبب تضمین آن یک ضرورت است." 11

در شرایط کنونی با در نظرداشت تجارب اقغانستان و عراق باید به این نتیجه رسید که قوای نظامی ایالات متحده  ناگزیرا" باید  دردو جهت دوباره سازی گردد. رئیس جمهور بوش در ماه اپریل 2004  طرح تازه مستقر شدن قوای نظامی کشور خود را اعلام کرد که به اساس آن در آینده باید فعالتر و سریعتر عمل نمایند. 12  این بهبود بخشیدن توانمندی های عملیاتی در حال حاضر از جانب برنت Barnett نیز جدا" پشتیبانی میگردد تا جهت دیگر نیز تکمیل گردد. او نظر [1]خود را از این آگاهی استنتاج میکند که امروز تداوم " استقرار" که بزبان دیگر چیزی جز کنترول نیست, به همان پیمانه قابل اهمیت است که یک پیروزی نظامی.  " اژدهای چند سر( طیاره های جنگی و راکتها و بمب های رهبری شده) ترس و واهمه ایجاد میکند, چنانکه در اقغانستان و عراق ایجاد کرد و به تعقیب آن گروه های اداری این نظام ( ارتش, پولیس, کمکهای انسانی و غیره) به این کشور ها وارد میشود. با در نظرداشت اینکه در عراق به شکست مواجه شدیم" 13از اهمیت این استزاتیژی کاسته نمیشود

مطابق این طرح هیئت تحقیقاتی بورد مشورتی        Defense Science Bord  که از جانب رامسفیلد وزیر دفاع موظف شده بود, چنین نظر میدهد: " ثبات و کارنامه های بازسازی  باید مرکز ثقل وظایف وزارت دفاع و خارجه را بسازد."14

این پیشنهاد در حال حاضر از طرف پنتاگون مطابق هدایت نامه شماره 3000,05 مورخه 28 نومبر 2005 رسمیت یافته که به اساس آن در سلسله مراتب وظایف مسئولین این بخشها تغییرات اساسی رونما گردیده است: " عملیات ثبات آور نقطه اساسی وظایف ارتش ایالات متحده را میسازد(...) برعلاوه به آنها صلاحیتهای عملیات جنگی جدیدی نیز محول گردیده است. " 15 حدود و ثغور این هدایتنامه زمانی وضاحت پیدا میکند که تغییرات اساسی تشکیلاتی در پنتاگون مدنظر گرفته شود. پی آمد این تغییرات, تحولاتیست که در میتود های جدید تعلیمات نظامی, شیوه های تربیتی و همچنان " چگونگی ارتقا به مقامات بالایی" ایجاد گردیده است. (نوسازی همه جانبه اداره و

 6-Th. P.Barnett, Die neue Weltkarte des Pentagon. Mit einer Liste künftiger Konflikterde und Interventionpunkte, in: „Blätter“ 5/2003 s. 554-564

7-Th. P. M. Barnett und Henry H. Gaffney, Jr., Globaliztion Gets a Bodyguard, in US Naval Institute Proceeding,127.no.11Nov.2001

s. 50-538- Th.P.M. Barnett, The pentagons News Map,New York 2004,S 8 , 168

گزارش ماه فبروری مجله Quadrennial Defense Review Report  روی این مسئله تاکید میکند که امکانات پولی باید بخاطر عملی شدن این برنامه بطور قابل ملاحظه باید به اختیار گذاشته شود. جای تعجب نیست که  توماس برنت با هدایت نامه شماره 3000.05 را با علاقمندی خاصی, صفحه تازه ای در " خط و مشی نظام اداری جدید پنتاگون" ارزیابی میکند. 16

 

 

  

 

_______________________________________________

9- Vgl. Dokumentation in „Blätter“ 12/2002,S. 1505-1511, sowie Nat. Security Strategie of  the US, March 2006

10- Vgl. Birgit Mahnkopf, Globalisierung,Armut u. Gewalt, in Blätter 7/ 2006 S. 817-927; Albert Schrenberg und Oliver Schmidtke, Das ende der Politik? Globalisierung und Strukturwandel des Politischen, Münster 2003; Joseph Stiglitz, Die Schatten der Globalisierun  Berlin 2002

11-Max Boot, The Svage Wars of Peace, New York 2003, S. 349; Collin S. Gray, The Sheriff, America’s Defense of the New World Order, Lexington 2004, S.4; vgl. Auch Frank Unger, Freihandels-Imperialismus. Von der Pax Britanica zur Pax Americana, in “Blätter” 10/2004, S. 1186-1196.

12- Vgl.Jürgen Wagner, Afrika in Fadenkreuz, in : „Blätter „ 6/2004,S.703-711

13-ThomasP.M. Barnett, zit. Nach Michael Baron, Thomas Barnett’s Blueprint for Action, USNEWS 15.11.2005

14-Defense Science Board 2004 Summer Study on Transition To and Hostilities, Dec. 2004, S.VI.

15-Department of Defense, Military Support for  Stability, Security, Transition, and Reconstruction (SSTR) operations, Directivee Nimber 3000.05, Nov. 28.2005 S.2.

16- vgl. www.thomaspmbarnett.com/weblog/arcives 2/002754.htmla