باقی سمندر

سنبله 1358

اول رمضان

سپتامبر

2006-09-23

 

   دست جنایت کاران  از افغانستان کوتاه باد !

 

خبربسیار فشرده است !

 

« 'شورشيان' ۱۹ کارگر افغان را به رگبار بستند»

(بی بی سی)

 

روزی نیست که جنایت کاران ای طالب و شرکای جرم ای داخلی- منطقوی و بین المللی  شان  در افغانستان انسانی را توسط بم یا گلوله یا مین ها نکشند.

بخاط داریم که در مساجد بم گذاشتند و نمازگزاران رابه شها دت رسانیدند. در جریان جنازه و فاتحه بم گذاشتند و بازهم مردم را بخاک وخون کشانیدند و عده ای را زخمی ساختند. تا حال بیشتر از صد مکتب را سوختانده اند و از چپ راستی تا معلم را کشته اند. به مراکز صحی بم گزاری کرده اند و مراکز صحی را به آتش و باروت وسرب گداخته ار میان برده اند. از داکترو یا پزشک  تا  والی تا قاضی و افراد پولیس را کشته اند. اگر در لست کشته شده گان یا در لست زخمی ها و معلولین نگاه کنید ، میبینید که عده ای زیادی از شهدا و معلولین شهروندان افغانستان بوده اندو در افغانستان زاده شده و مصروف کار و رنج کشیدن در افغانستان بوده اند. کسانیکه با داشتن معاش ناچیز میخواهند زندگی آبرومندانه داشته و خرچ ومصرف همسر و فرزندان خود را بدست بیاورند ، همین نوع انسانها در قدم اول در شهر ها و دهات به قتل میرسند و یا زخمی میشوند.

  در همین یکسال  گذشته و در همین ماه های اخیر تا هنوز بیشتر از صد ها زن بیوه شده اند و صد ها کودک یتیم و یسیر.

چرا؟

انها ئی که دست به قتل و جنایت می زنند ، خود را« تیکه داران بهشت » معرفی کرده و برای افراد ی که در بدل پول و مغز شوئی در صفوف طالبان ، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار  و القاعده  و شرکای انترناسیونالیستی شان قرار گرفته اند ، بهشت برین و هفت حو رو غلمان و باغهای همیشه بهار و جویهای روان را وعده میدهند و تکت دو طرفه شهادت را به گردن شان می آویزند. اگر کشته شدند گویا در بهشت برین میروند و اگر کشتند بازهم جایگاه شان در بهشت برین  خواهد بودو در هر دو صورت چشم جوانان را سرمه کرده و آماده قربانی میسازند. این مغز شوئی در سنین کودکی در مدارس ای که ادامه دهندگان مدارس دیو بندی اند در پاکستان امروزی ومناطق سرحدی افغانستان آغاز یافته است و تا هنوز ادامه دارد. کودکان یتیم و غریب و فقیر در مدارس جلب و جذب شدند و میشندوخواهند شد.

باری مصارف این مدارس را سی آی ای و سازمان جاسوسی عربستان سعودی و شیوخ عربی و انتلجنت سرویس انگلستان  میداد و حتی بعضی از اعضای سرشناس پارلمان ایالات متحده امریکا در سر وسامان دادن گرو های تروریستی بویژه القاعده نقش برجسته داشته است.

 و قاضی حسین احمد ها و ادامه دهندگان مفتی محمود و مودودی وشرکا مصروف مغز شوئی یا آماده سازی کودکان برای قربانگاه در جنگ میان" کفر و اسلام " بودند و میباشند. سازمان آی – اس – آی  یا سازمان جاسوسی نظامیان پاکستان رهبری رهبران مدارس طالب سازی و گروهای طرفدار خشونت و جنایت را دارند.

گروه های القاعده ومتحدین شا ن تجارب عراق و بغداد را در بین آموزگاران طا لبان و اعضای حزب گلبد ین حکمتیار و شرکا دوباره آموزش میدهند و در افغانستان بکار میبندند.

اگر یک چلی به کودک ای قاعده بغدادی را می آموزاند ، یک فرد نظامی برای او تعلیمات نظامی میدهد و یک روان شناس برایش درس آماده گی برای خود کشی رامیدهد. استفاده از قاعده بغدادی تا وسایل و ابزار پیشرفته الکترونیک و کیمیاوی برای تهیه بم ها و استفاده از آن ها وهمچنان تبلیغ و ترویج به سطح اعلان ها و اشتهارات پیشرفته بازارجهانی در سطح انترنیت ، سی دی ها و فیلم ها  همه کار و تلاش یک مجموعه ای از انسانهای نخبه ای است که دین ومذهب و عقیده و ایمان و تخنیک پیشرفته سده بیست ویکم را در خدمت منافع استراتیژیک و تاکتیکی یک کشور و بسیاری از کشور ها قرارداده اندو از آن سوء استفاده میکنند.

پاکستان خواهان کنترول برافغانستان ودارای داشتن حق معیین در منطقه است و رقبای منطقوی اش از هند گرفته وتا سایرین چه در مورد افغانستان و چه شبه جزیره هند و چه آسیای میانه و یا پار دریا هم منافع وعلایق کوتاه مدت و دراز مدت حود را در منطقه دارند.

ایالات متحده امریکا و شرکای غربی و ناتو و موئتلفین شان هم خواستار بازی دو گانه و چند گانه با افغانستان و پاکستان اند.

 دولت های چین و روسیه و متحدین شان در گروه شانگهای نمیتوانند دندان روی دندان بازهم بگذارند  و شاهد پیشروی ایالات متحده امریکا در افغانستان و آسیای میانه و تا کسپین و قفقاز باشند.

  در آغاز سده بیست ویک  بازهم افغانستان در گیردر میدان بازی بزرگ  شده است ودر این بازی بزرگ جدید و بسیار خطر ناک  از رشوه و تهدید و ارعاب گرفته تا انواع رنگارنگ تفتین را به مثابه ابزارموثر برای پیش روی و اقامت و یا ثبات از یک جانب و برهم زدن ثبات واشاعه بی باوری و بی اعتمادی و تفرقه افگنی از سوی دیگر شاهدیم.

دولت نا توان و ضعیف و نحیف افغانستان نه قدرت دفاع از والی خود را دارد و نه از قاضی و ملای خود را . قدرت دفاع از زندگی کارگران و زندگی بهتر برای کارگران را که بدون چون و چرا ندارند.

و نیک میدانیم که در قانون بازار آزاد و نیو لیبرالیسم - گوشت وپوست و استخوان و شیره جان کارگران  و زحمتکشان هم مورد بهره کشی برای اشتهای سیری ناپذیر سرمایه قرار میگیرد. سرمایه برای تامین حد اکثر سود تلاش میورزد و در زمان گلوبالیسم و یا جهانی شدن نظام و حاکمیت سرمایه موجودیت بهره کشی ، بیکاری ، بیگاری ، فقرو آواره گی از شهر به شهر و از قاره به قاره امر عادی و پیش پای افتاده محسوب میگردد.

از سال 1352 به اینطرف یرای تیوری سین های اخوان المسلمین والقاعده و شرکای بین المللی شان افغانستان منطقه « دار الحرب » بوده و پاکستان را « دار الاسلام » می خوانند. صدور جنگ ، کشتار ووحشت از پاکستان در افغانستان برضد « کفار»  در افغانستان یکی از اصلی ترین اصول « جهاد مقدس » برضد « کفار نامقدس » شمرده میشود.

هر که در افغانستان به اقتدار رسیده است ، از دیدگاه پیروان مفتی محمود و مودودی و شرکای بین المللی شان از زمره کافران شمرده شده اند. این وجه ایدولوژیک ساختن دین و کسانی که دین را به خاطر امیال دنیائی خود ایدولوژیک ساخته اند و میسازند جز ای از استراتیژی و فلسفه وجودی پاکستان است.

 پاکستان دولت ایدو لوژیک دارد و بقای آن در « جهاد » ممکن است . گسیل کردن و انتقال دادن اختلافات و بحرانات در افغانستان ارزان ترین راه دفاع از حاکمیت در اسلام آباد است. آرامی پاکستان در نا آرامی افغانستان نهفته است. پاکستان برای منافع ملی دراز مدت خود در افغانستان تلاش ورزیده است و می ورزد و همین اکنون شبکه های در هم پیچیده آی اس ای و گروه های ایدولوژیک آن در همه ساحات دولتی و غیر دولتی افغانستان فعالیت دارند.

کشتن 19 کارگر یا سر بریدن کارگران و زحمتکشان اگر از یک طرف نشانه دهشت و خشونت است از طرف دیگر اعلام  بربادی بیشتر افغانستان است.

 شعار ها و امیال دولت پاکستان و شرکای علنی و پنهانی شان بایست  چنین  فهمیده شوند :

افغانستان باید آباد نگردد  !

افغانستان باد صوبه پنجم پاکستان باشد !

تفرقه باید در افغانستان بیداد کند !

تفرقه زبانی، قومی ، منطقوی و مذهبی را هر چر بیشتر دامن بزنید و گسترش بدهید !

مکتب ها را بسوزانید !

بیمارستان ها ومراکز صحی را به آتش بکشید !

همه شهر های افغانستات را بغداد بسازید !

کودکان را اختطاف نمائید و ارگانهایش را بفروش برسانید !

مزارع را به کشتزارهای کوکنار و خشخاش تبدیل نمائید و تولیدات تریاک و تجارت وترافیک هیروهین ومورفین را گسترش دهید !

سرک ها و کارخانه ها خراب کنید !

اسلحه را از مراکز دولتی دزدی نمائید و یا با قوماندانها و یا عساکر بسازید و اسلحه را به اختیار طالبان و حزب اسلامی حکمتیار قرار دهید!

ترس و لرز را از کران تا کران افغانستان گسترش بدهید !

  تا که دولت مداران افغانستان در سطح کشور ومنطقه بیشتر از حالا منزوی شده و راه را برای طالبان و حزب گلبدین حکمتیار و شرکا باز سازید و یکبار دیگر امارت اسلامی افغانستان را برپا سازید !

ملا محمد عمر بایست دوباره امیر صوبه پنجم باشد ! وافغانستان را رسما به قرون وسطا برگردانید !

  اما بیاد داریم که به شکل سیستماتیک اقتصاد زراعتی و صنعتی افغانستان را به خاک وخون کشیدند و کارگران زراعتی و صنعتی و هزارها هزار دهقان و زحمتکش ترک خانه و کاشا نه کرده و راهی دیار مهاجرت و غربت شدند.

کسبه کاران از رنگریز گرفته تا آهنگر و مسگر و نجار و گلکار و کفاش و حتی پینه دوز و خیاط و سلمان و دلاک  و حمامی و گلخن حمام هم از افغانستان فرار کردند.

دروازه کودکستان ها، مکاتب و فاکولته ها و دانشگاه ها و پوهنتون ها همچنان دروازه های مساجد بسته گردید.

به تعداد قبرستان ها افزوده گشت و خانه و کاشانه و باغ و راغ مردم به خاک وخون برابر شد.

 در حدود هفتصد هزار زن را بیوه ساختندو بیشتر ازیک ملیون نفر کودک را یتیم و یسیرگردانیدند.

بیشتر از پنج ملیون انسان از افغانستان آواره شد و راهی پاکستان و ایران گردیدو هزار ها کودک و پیر و جوان وزن ومرد تلاش ورزیدند تا در اروپا و امریکا و آسترالیا برسندو.

اینکه صد ها نفر درراه ها کشته شدند ، در راه ها مردند و در دریا ها غرق شدند و یا نفس شان در زیر بار موتر های قاچاقبران انسانها برآمد ، همه هنوز بخاطرماست و هر پناهنده افغان در هر گوشه دنیا دها کتابِ نا نوشته در مورد فرار و غربت و آوارگی است.

اینکه در داخل افغانستان کودکان ما در جستجوی پالیدن پوست پیاز و کچالو و یا مواد اضافی خوراکی از زاله دان ها بودند و هستند، این امر برکسی پوشیده نیست.

اینکه کودکان ما از رفتن به مکتب و تعلیم وتربیت محروم شدند، این هم پوشیده نیست.

 اینکه ریشه درختان پسته و تاک ما به فروش رسیدند تا به معنی کلمه فلج ساخته شویم این هم برما پوشیده نیست.

اینکه کودکان و بزرگ سالان ما را در کاویدن قبرستان ها  تشویق کردند ومشغول ساختندو استخوان مرده های مارا هم به پاکستان میبردند، این هم برما و انسانهائی بسیاری پوشیده نیست . اینکه از دستک خانه تا چوکات دروازه وکلکین واز سیم برق تا میتر برق و همه دار وندار و زیرساخت اقتصادی ما را چپاول کردند و کتابخانه ها را سوختاندند و موزیم را به لیلام گذاشتند و مجسمه های بامیان و مینار چکری را منفجر ساختند تا نامش در گهنامه افغانستان و جهان نباشد ، هیچ یک بر اهل وجدان ملی افغانستان پوشیده نیست ونخواهد بود.

اگر من از آنچه برما رفت سخن بگویم و یا بنویسم ، باور کنید صد ها و هزار ها صفحه کاغذ برای یاد آوری شان باز کم است.

من به همین نکات به مثابه مشت نمونه خروار اکتفا مینمایم و در اخیر مینویسم که :

نزده کارگر یاد تان گرامی باد. صد ها کارگرای که تاحالا بخاک و خون کشیده شده اید ، یاد همه شما گرامی باد.

به گمانم که در افغانستان شوراهای سراسری کارگران افغانستان تا حال کدام اعلامیه ای برای محکوم نمودن قتل نزده کارگر بیرون نداده باشد. بهتر خواهد شد تا شوراهای سراسری کارگران افغانستان با محکوم نمودن این جنایت صفوف اعضای شوراهای کارگری افغانستان را فشرده ساخته و نه تنها به دفاع از حقوق سیاسی و اقتصادی کارگران و مطالبات روز مره شان دفاع نمایند ؛بلکه در نخستین گامها از حق زندگی نمودن وحیات کارگران دفاع ای عملی نمایند و راه های دفاع عملی را با همدیگر بسنجند.

تا امروز بیشتر از هفتاد حزب رسما ثبت شده در افغانستان وجود دارد ، اگر این احزاب رسما ثبت شده قتل و کشتار 19 کارگر و دها انسان را محکوم نمایند، وظیفه اخلاقی خود را انجام خواهند داد.

اگر شوراهای سراسری کارگران افغانستان با سازمان بین المللی کار و صد ها حزب و سازمان کارگری در دنیا تماس برقرار سازند و همه را مطلع سازند که چگونه جنایت کاران دست به جنایت زدند و 19 کارگرا را کشتند ، بسیار خوب خواهد شد.

اگر جنایت کاران به سطح جهانی وگلوبال متشکل اند و در اتحاد عمل دهشت افگنان و تروریست ها  نزده تن کارگر در افغانستان کشته شدند ، بایست کارگران افغانستان هم صدای خود را به سطح بین المللی- جهانی و یا گلوبال بلند نمایند و از زندگی خود ومنافع کوتاه مدت و دراز مدت خود دفاع نمایند.

  اگر تعداد زیادی از نویسنده های کشور بخاک و خون کشیده شده ای افغانستان برای چند هفته قلم های شانرا در مبارزه برضد دهشت افگنی، تروریسم و طالبان و نقش پاکستان و متحدین علنی وپشت پرده شان بکار برند وروشنگری را در این ساحه جز از وظائف و رسالت قلم بدانند ، ممکن صد ها اثر بکر و نغز تولید شوند.

 مگر وظیفه روشنفکر تولید فکر نیست ؟

 اگر جنایت کاران جنگ و وحشت و فلاکت و بربادی خانه وکاشانه توو من و آینده مردم افغانستان را به سر میپرورانند ، بایست افرادی که در برابر خدا، وطن ومردم افغانستان احساس مسئولیت میکنند ، یا افرادی خود را در بربر وجدان خود مسئول میدانند ، این ماه را که  ماه مبارک رمضان هم است ، به کارزار مبارزه برضد طالبان و شرکای بین المللی شان تبدیل نمایند و تا روزی به معنی اصلی کلمه عید و خوشی وجشن مردم خود را شاهد باشیم.

این کارزار را برپا داریم و به دشمنان مردم افغانستان ثابت سازیم که قلم ما به زبان های مختلف مینویسد و هدف ما ایجاد افغانستان مستقل – آزاد – آباد شگوفان دیموکراتیک ومترقی است.

صاحبان قلم !

فرزندان مردم غیور افغانستان !

همانطوریکه افغانستان جمهوری شانزدهم شوروی نگردید ، بایست صوبه پنجم اسلام آباد نیز نگردد !

صاحبان قلم و اندیشه !

برای افغانستان فردا بایست امروز بیشتر از پیشتر با درایت و پشتکار بنویسیم.

من ای ناتوان با صد ها اشتباه املائی و انشائی و دیدگاهی این نوشته ناتراش وناخراش را به شما تقدیم میدارم تا باشد که با نقد ازمن و نقد از همه اشتباهات و نارسائی ها برای افغانستان و مردم شرافتند افغانستان مصدر خدمت نیک گردیم.

نزده کارگرا را کشتند - یادشان گرامی باد !

نگزاریم که باز گلهای جامعه افغانستان را پر پر سازند !

نزده کارگر به نزده خانواده نان و عذا و نوشیدنی و پوشیدنی تهیه میکردند واینکه نزده زن بون و اقلا صد کودک وپیر وجوان حیران به درگاه خدا اند که چگونه یک لقمه نان بخور ونمیر بیابند !

خواننده های ارجمند !

قلمبدستان شرافتمند !

امیدوارم بر من ببخشائید که شما را به درد سر آوردم.

اینک شما را به خواندن خبر دعوت مینمایم.

یار زنده و صحبت باقی.

 

 

14:35 گرينويچ - جمعه 22 سپتامبر 2006 - 31 شهریور 1385

'شورشيان' ۱۹ کارگر افغان را به رگبار بستند

نوزده کارگر افغان، با رگبار گلوله مردان مسلح در جنوب افغانستان کشته شدند.

گزارش شده است که اين کارگران، با اتوبوس (سرويس) در حال بازگشت از محل کارشان بودند، ابتدا اتوبوس حامل آنها با مين برخورد کرد و سپس توسط شورشيان مظنون گلوله باران شدند.

وزارت داخله (کشور) افغانستان می گويد در اين حمله که در ولايت ناآرام قندهار روی داد، سه کارگر ديگر نيز زخمی شده اند.

اين حادثه، در ولسوالی شورابک ولايت قندهار روی داده است که هم مرز پاکستان است.

مقامات محلی می گويند که کشته شدگان، کارگران يک شرکت ساختمانی شخصی بودند و هيچ ارتباطی با دولت نداشتند.

در همين حال، پليس افغانستان از کشتن بيست شورشی مظنون در مناطق مرکزی ولايت ارزگان خبر می دهد.

يک سرباز پليس هم در اين ميان کشته شده است.

اما يک سخنگوی طالبان گفت که جنگجويان آنها، چهارده سرباز پليس را کشته اند. او تلفات طالبان را رد کرد.

اين حوادث در حالی روی می دهد که حامد کرزی رييس جمهور افغانستان، سرگرم ديدار از کانادا است تا حمايت مالی و نظامی بيشتر آن کشور را جلب کند.

در خشونتهای يک سال اخير در افغانستان، صدها تن کشته شده اند.