05.09.2006
داکترسید موسی صمیمی
گروه هشت G8 ( The Group of Eight ) – بخش يکم
نشستهاي بي تکلف سران شش کشورغربي که ازميانه سالهاي 70 سده ي بيستم به اينسو آغازشده بود، درواقع به همايش غيررسمي سران هشت کشوربزرگ جهان – به مثابه " مديران عامل " نظام بين المللي به حيث " تصدي جهاني" تبديل شده است .
1. پيشدرآمد: بحران ارزي ( اسعاري ) ونفت به حيث زمينه ساز گروه هشت
فروپاشي نظام ارزي ( اسعاري ) بريتن وودBretton Wood ازيکسو وبحران نفت دراوايل سالهاي 70 سده بيستم ازسوي ديگر منجر به بحران گسترده اقتصادي گرديده وبه ويژه درسالهاي 1973-1974 دامنگير کشورهاي بزرگ صنعتي جهان غرب گرديد.
با درنظرداشت بحران اقتصادي سالهاي 1929-1930 – به مثابه مثال مشخص تاريخي – خطرآن وجود داشت که کشورهاي بحران زده هريک براي پيشگيري ازپيامدهاي ناگوار اين بحران اقتصادي دست به چنان تصاميمي بزنند که به زيان کشورهاي ديگر تمام شود ودرنتيجه دامنه بحران حاکم گسترده تر وعمق آن بيشترگردد.
با تأسي ازهمين اجبار، ژسکاردستن Giscard d’Estaing رئيس جمهورفرانسه و هلموت شميت Helmut Schmidt صدراعظم آلمان فدرال ؛ ازسران کشورهاي بريتانيا ي کبير، ايتاليا ، جاپان وايالات متحده امريکا دعوت نمودند تا دريک فضاي آرام وبدون تکلفهاي دپلوماتيک وحتا بدون آنکه جزئيات موضوع دردستورکارمطرح شود؛ تنها وتنها با هم تبادل نظرنمايند.
پرواضح است که هدف ژسکاردستن و هلموت شميت بيشتر روي اين محورمي چرخيد که ازطريق افهام وتفهيم اقتصادي جلو تکرويها گرفته شده وبا پيروي ازيک مشي روشن سياستهاي اقتصادي ، تصاميم گروهي گرفته شود.
دراين زمان سران کشورهاي غربي با دومشکل اساسي روبروبودند: نخست اينکه درمورد بيرون رفت ازاين بحران ديدگاههاي مختلف وحتا متضاد اقتصادي باهم دررقابت قرارداشتند؛ يعني سياستهاي اقتصادي مطابق با خط فکري نئولبراليسم – درنطفه – با سياستهاي اقتصادي کنزيانيسم درجدال علني ديده مي شدند. دوم اينکه ؛ جنگ سرد با نظام سوسياليسم ديوان سالارانه اش – که يک التزام تاريخي پنداشته مي شد- زمينه هاي پياده کردن تدابيرجديدي اقتصادي را که پيامدهاي آن گنگ خوانده مي شد؛ محدود مي ساخت .
پس ازفروپاشي اتحاد شوروي – به مثابه يک ابرقدرت – و " يک قطبي " شدن جهان ، به ويژه با پيشرفت " جهاني شدن " ؛ " التزامات ساختاري " جهاني ، فدراسيون روسيه را به حيث وارث اصلي امپراتوري اتحاد شوروي درحلقه برگزيدگان وسران کشورهاي بزرگ درآورد.
ازآغازسده 21 بدينسو سران کشورهاي هشتگانه - گروه هشت- نه تنها سالانه روي مسائل حاد اقتصادي باهم افهام وتفهيم مي نمايند، بلکه درعين زمان حيطه صلاحيتهاي شان را برمعضلات سياسي ، اجتماعي وحفظ محيط زيستي گسترش داده وگويا درمورد سرنوشت جهانيان به مذاکره مي نشينند.ازهمين نگاه هست که گروه هشت به مثابه آن " مديران عامل " پنداشته شده اند که بر سرنوشت " تصدي جهاني " حکمفرمايي مي نمايند.
دراين جستارنخست نظري به پس منظر وايجابات تاريخي گروه هشت انداخته ، بعد ترنقش اقتصادي آن را بررسي کرده ودراخير به ارزيابي انتقادي اين گروه پرداخته مي شود.