باقی- سمندر

 

سنبله 1385

اگست 2006-08-28

 

نامه سر گشاده به مسؤول ،دست اندرکاران و نویسند ه گان وخواننده گان گفتمان

  

 

 دوستان !

 

امیدوارم که صحت همه شما خوب باشد. تا نبشتن این نامه من دارم نفس میکشم . گرچه من بخاطر دلایلی شخصی نمیتوانم  تمام نشرات را بطور پیگیر مطالعه نمایم ویا ببینم یا بشنوم ولی خود را مکلف به خواندن  صفحه ای گفتمان احساس میکنم. .

 من نامه سر گشاده ای  دوست دیرینه ام  معراج جان امیری راخواندم . از شما چه پنهان که دوستی من با معراج امیری از سی وسه سال به اینطرف تا هنوز خوشبختانه خدشه دار نگردیده است وامیدوارم که نبشتن این نامه به گفتمان، باعث ملال خاطر وی نگردد. نگرانی های او برایم قابل دقت اند اما و صد اما و صد افسوس که جامعه افغانستان و پیشتر از آن خراسان وووو..... همیشه جامعه استبدادی بوده و است و آزادی گفتار و بیا ن در آن جامعه همیشه با چون وچرا همراه شده و بارها فدای مصلحت های رنگارنگ گردیده است.

  به فکر و عقل قاصر من این میرسد که ما نباید به هیچ عنوان وهیچ دلیلی مانع انتشار افکار دگر اندیشان و حتی از دشمنان سوگند خورده مردم افغانستان در صفحه وزین گفتمان گردیم و شویم.

بگذاریم افکار دیگران مطرح شوند و دیگران به صفحه گفتمان اعتماد داشته باشند و گفتمان به معنی اصلی کلمه گفتمان دیموکراسی برای افغانستان گردد نه گفتمان برای انتشار افکار موافق نظر من یا  موافق نظر مای که خوشبختانه مای رنگارنگ است.

اعتماد به  صفحه گفتمان را زیر سوال بردن کار آسان است ولی تلاشهای چند ساله و تجارب شما همه به هدر خواهندرفت.

افغانستان و جامعه ما درتب بحران عدم اعتماد میسوزد. اگر چند نویسنده تند ترین مطالب را برضد وزیر خارجه و یا کدام وزیر یا حامد کرزی و یا کدام جنرال و یا کدام رئیس و یا قاضی و یا مفتی  و یا عمرو و زید مینویسند باید همه مطالب در رسانه های عمومی مطرح شوند و یکبار برای همیشه این طلسم ای تابو ساختن و ممنوع قرار دادن نشر افکار دگر اندیشان  بشکندو فقط پخش افکار دیکته شده و یا موافق به خودی اجازه نشر نداشته باشند ، این تابو باید بشکند وهرچه زود تر توسط گفتمان بشکند.

بنا بر برداشت من گفتمان صفحه مستقلیست و به هیچ مرجع ومقام و یا شخص یا ارگان ای دولتی و حکومتی یا استخباراتی یا  کدام   حزب و یا تنظیم در پوزسیون و یا در اپوزسیون کدام تعهد رسمی و یا غیر رسمی ندارد.

حفظ نمودن این استقلال در فکر وعمل سعه صدر بیشتر میخواهد و با برده باری و حوصله فراخ میتوان ناگفته  هارا گفت ونا نوشته ها را نوشت و نا شنیده هارا شنید و فکر کرد که حقیقت در چه ساحه وسیع پخش شده است و چه کسانی تا کجا چه بخش از حقیقت را بیان میدارندو بویژه بخاطر جاه ومقام و چوکی های ریز و درشت و یا،  خرد و بزرگ چگونه مفاهیم به بازی گرفته میشوند و مردم باید بتوانند با خواندن ، شنیدن و یا دیدن افکار متنوع و حتی متضاد به درک حقیقت نسبی برسند و هرگز خوش باور نباشند و شک نمایند. شک نمایند و به همه گفتار و همه کردار شک نمایندو خوشباوری را بدور بیاندازند. با شک و داشتن توانائی شک کردن یک گام بسوی کشف حقیقت نزدیک خواهیم شدو این جز الفبای دیالکتیک است تا همه جرئت کنند و بخود و نفس خود اعتماد بیابند و آنچه را میخواهند مطرح سازند.

مردم در مورد هزار ها مسا ئل فکر میکنند و باید بتوانند بنویسند.

بنظر من با عدم نشر مقالات دیگران -  گفتمان اعتماد خود را از دست میدهد و این سلب اعتماد بزرگترین ضربه ایست که بر پیکر تفکر و نیروهای ملی- دیموکرات میخورد.

هنوز  دیر نشده است. میتوانیم در مورد آزادی گفتار و بیان زیاد بنویسیم، اما به هیچ بهانه ای و بخاطر هیچ کسی و مقامی نباید  گام در راه سانسور عقیده دیگران بگذاریم و یا مانع نشر افکار دیگران گردیم.

من برای کشف حقیقت خود را مسئول میدانم نه برای احترام گذاشتن به کدام نفر در کدام مقام ویا کرسی و چوکی یا کدام مرجع معلوم ونامعلوم.

برای رسیدن به حقیقت و جستجوی حقیقت بیشتر از چهل ویک سال عمرم را  آگاهانه  سرمایه گذاری کرده ام و  هنوز در خم یک کوچه هم نرسیده ام .

شرمم باد  اگر در این پیرانه سری بخاطر گل روی کدام نفر مانع کشف حقیقت گردم. من برای شما چند مقاله را که  همین امروزدر پیمان ملی کابل و صبح بخیر کابل و نشرات باختر آژانس در کابل نوشته ونشر شده اند ، اینک میفرستم.

در پایان دست تان را سخت میفشارم . پناه به خدا. خدا یار ومددگار تان.

باقی سمندر