داکتر سپنتا و منتقدان

 

یاسین رسولی

28.08.06

 

صد روز از به دست گرفتن سکان وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی کشور توسط داکتر رنگین دادفر سپنتا می‌گذرد و بنا بر سنت حسنه‌یی که در کشورهای پیش‌رفته معمول است، پس از صد روز آغاز کار، مسوولان گزارش عمل‌کرد، پیشرفت‌ها و موانع کاری حوزه مسووليت را ارايه کرده و در معرض قضاوت افکارعمومی می‌گذارند؛ داکتر سپنتا نیز در صدمین روز کاری خود چنین کرد و در برابر خبرنگاران و گزارش‌گران از آنچه در صد روز گذشته در وزارت امور خارجه افغانستان گذشته است و برنامه‌هایی که روی دست دارد سخن گفت که در بازتاب رسانه‌یی آن هر کسی بر نکته‌یی انگشت گزارده و به نقد و نظر پرداختند و نگارنده هم خواستم در این وادی بنا بر آنچه دیده، شنیده و یا خوانده‌ام با یادآوری نکاتی که فراتر از غلط‌های املایی، آماری و گفتاری منتقدان است در بنای این گفتمان که با خوشبینی آن را گفتمان اصلاح وزارت امور خارجه می‌دانم سهمی بگیرم و از این زاویه در بلند بردن ادبیات مدرن اصلاحات با سایر دانشوران همراه باشم.

 

وزارت امور خارجه یک نهاد حاکمیتی است که بعد خارجی حاکمیت ملی را تمثیل می‌کند در کنار نهادهایی حکومتی مانند قوه قضايیه، وزارت دفاع و داخله و ریاست امنیت ملی که حكومت را در داخل مرزها تثبیت می‌کنند؛ بنابراین وزارت امور خارجه نقش محوری در تدوین سیاست خارجی و اداره دستگاه دیپلماسی کشور را برعهده دارد و دفاع از منافع ملی، ارتقای پرستیژ و حیثیت ملی و حمايت از منافع شهروندان افغانستان در خارج از کشور از وظايف عمده آن است. در شرايط فعلي پيش‌برد بازسازي، ديپلماسي براي حمايت از امنيت ملي، ترتيبات همكاري‌هاي منطقه‌يي در دستور كاري اين وزارت است و  پرسش اینجاست که وزارت امور خارجه چگونه از عهده‌یی این نقش های مهم برآمده می‌تواند؟  

 

در گذشته محدودیت کاری دیپلماسی سبب بی‌تحرکي، انفعال و خواب آلودگي ديپلمات‌هاي افغان شده بود و کسی هم خبردار نمي شد و احساس نمي کرد که چرا؟ اما افغانستان كه هیچ گاهی پس از استرداد استقلال در 1919 در حد این روزها مناسبات گسترده خارجی نداشته است در دوره جدید اولین اداره‌یی که پس‌ماندگی‌اش آشكار شد و از تصدی وظایف قانونی خود و مسوولیت‌ها خود به خود سبکدوش گردید وزارت امور خارجه بود، وزارت‌ها سعی کردند امور خارجی خود را مستقلانه پیش برند و رییس جمهور مجبور شد بدون اين اداره عریض و طویل، خود و تعدادی اندک از همراهان سر رشته سیاست خارجی و دیپلماسی را به دست گیرد و از وزارت خارجه همین ماند که تعدادی به عنوان دیپلمات در بیش از 60 نمایندگی افغانستان بی‌توجه به آنچه در افغانستان می‌گذرد فقط به معاش‌های دالری و سکونت در خارج و ضیافت‌های دیپلماتیک دلخوش کنند. وزیر خارجه وقت با توجه به سفارشی که از این و یا آن صاحب قدرت دریافت می‌کرد، پست‌هاي دیپلماتیک را می‌بخشید و نتیجه روشن است با توجه به رویه قوم محور احزاب سیاسی، اکثریت ماموران این وزارت در مركز و خارج از یک منطقه، یک گرایش سیاسی و حول محور شخص وزیر وقت شکل يافته بود. به طور كلي وزارت امور خارجه به سمتي مي رفت كه راه رييس جمهور كرزي نبود.

 

اكنون وزير روشنفكر، دانش آموخته و استاد علم سياست وزير امور خارجه است و همه چشم به راه اصلاحات او هستند. در گزارش صد روزه داکتر سپنتا از آمارهایی که پاره‌یی از واقعیت‌هایی تلخ را نشان می‌داد پرده برداشت که این وزارت تا چه حدی قومی شده و تا چه حدی از یک منطقه تمام امتیازات مادی و معنوی آنرا در انحصار گرفته و تا چه حدی مردسالارانه است و زنان از ايفاي نقش محروم‌اند و نهایت این که این وزارت تا چه حدی نتوانسته است چهره متکثر ملی مردم افغانستان را بازتاب دهد.

 

در پارلمان سپنتا از سياست نابرابری و تبعیض و بی‌عدالتی در وزارت خارجه به صراحت انتقاد کرد و تدوين دكترين سياست خارجي و حمايت نمايندگي هاي افغانستان در خارج از منافع فرد فرد شهروندان افغانستان را به عنوان اولويت كاري وعده داد و باور به همين ايده‌ها از او چهره‌يي در برابر نمایندگان پارلمان و افكار عمومي ساخت كه مي تواند تغييري در وزارت خارجه بياورد.

 

در صد روزي كه گذشت وزیر خارجه در حال اصلاحاتي براي بازيابي جايگاه این اداره در روند سياست خارجي كشور و دستگاه ديپلماسي بوده است. كرزي با انتخاب داكتر سپنتا٬ وزارت خارجه را به تيم دولت باز گرداند و نقطه قوت داكتر سپنتا هم اعتماد رييس جمهور كرزي به او و برنامه‌ها و رويه ديپلماتيك اش است. بر خلاف منتقدین، به عقیده نگارنده صراحت بیان و موضع صریح داكترسپنتا پس از تصدي كرسي وزارت در مناسبات خارجی با همسایه‌ها سبب انسجام گفتمان سیاست خارجی شده است. ابتکارات وزیر امور خارجه در اشاره صريح به منابع و پایگاه تمویل کننده گروههای تروریستی در کشور همسایه در عرصه داخلی به اجماع نظر و بسیج عمومی و در عرصه بین‌المللی به درک حقانیت موضع افغانستان و همسویی در اتخاذ تصامیم لازم در پاسخ به معضلات موجود امنیتی یاری رسانده است.

 

دیگر افغانستان مانند گذشته تنها نیست، دنیا از راه افغانستان حمایت می‌کند و اگر قرار باشد افغانستان از کشوری یاغی و لانه تروریسم به الگویی از جامعه دموکراتیک در حال پیشرفت باشد ارزش هر نوع سرمایه‌گذاری و هزینه را دارد. در تعهدنامه افغانستان Afghanistan Compact با جامعه جهانی در کنفرانس لندن  (30-31 Jun 2006)بر تعهد نسبت به دموکراسی، حقوق بشر و حکومت قانون تاکید گزارده است و براي رسيدن اهداف ميعاد‌هايی مشخص كرده است. اگر در واقع چنان باشد که افغانستان به جامعه اسلامی دموکراتیک تحول یابد و الگویی در جهان اسلام شود این راه براي دنيا ارزش آن را خواهد داشت که بیش از پیش مورد حمایت قرار گیرد و شرط‌ اش هم این است که افغان‌ها برنامه‌های اعلان شده را تنها صرف پروپازل جذب کمک نبیند بلكه ایده‌ها و ارزش‌هایی که به راستي مي‌خواهند این کشور بر اساس آن ساخته شود و در غیر آن نظام سیاسی ما بر ارزش‌های دروغین در گفتار و دلبستگی به سنت‌های واپس‌گرایانه بنا مي‌گردد در نتيجه دوگانگی ارزشی از اساس جامعه را از توسعه سیاسی دور می‌سازد.

 

در عين حال سياست اداري وزارت امور خارجه بايسته است از حزب محوري، قوم و خويش گرايي به سمت ملي شدن كه همان رعايت تعادل و تكثر قومي و منطقه‌يي است تغيير كند.  خواست هر افغان است كه  نمايند‌گي‌هاي افغانستان بتواند چهره تمامي مردم افغانستان را منعكس سازد. چرا اصلاحات ميهن گرايانه در وزارت خارجه مورد هجمه قرار مي‌گيرد خود قصه‌يي فراتر از اين مقال است كه هر خواننده منصفي به ريشه‌هاي فكري و سياسي آن واقف است و سخن‌گويان آن را مي‌شناسند هر چند ممكن است گفتارشان در پس چند كلمه تيوري ناپخته كاپي‌كاري از اين و آن كتاب پنهان باشد و يا سعي در روشنفكر نمايي داشته باشند اما از رتبه "لمپن‌‌ها" جايگاه رفيع‌تري نمي يابند.

 

چالش در برابر اصلاحات از اينجا آغاز شده است كه بر اساس سنت و مقرره اداري داخلي وزارت خارجه، ماموران اين وزارت بايست سه سال در داخل و سه سال در نمايندگي‌هاي خارج ايفاي وظيفه ‌كنند، اما در دوره‌يي كه ديپلمات شدن امتياز سياسي بود و نه بخشي از كار نوبتي، تعداد زيادي از ديپلمات‌ها كه به وزير نزديك بودند و يا از ارباب قدرت حمايت مي‌شدند حتي بيش از 10 سال امتياز ديپلماتيك در خارج بهره‌مند بودند، درحالي كه تعداد زياد كارمندان وزارت خارجه همچنان حتي بيش 15 سال در داخل وزارت ماندند و شانس خدمت در خارج را نيافتند چرا كه هيچ معرف با نفوذي نداشتند كه نزد وزیر از آنان حمايت مي‌نمود.

 

سپنتا اين رويه ناعادلانه را شكسته است و اعلان كرد كه هيچ سفارشي از اهل قدرت در مورد تقرر ديپلمات‌ها را نمي‌پذيرد، پر واضح است كه اجراي اين امر و شكستن سنت غلط رايج تا چه حدي دشوار و چالش انگيز است. همان ديپلمات‌هايي كه بيش از سه سال را گذرانده‌اند و بنا به درخواست وزارت براي سپري كردن دوره خدمت در داخل فرا خوانده شده‌اند، اكنون نه تنها ميل به بازگشت به وطن و خدمت در مركز ندارند بلكه موضع منتقدانه گرفته و در مقالاتی در رسانه ها اصلاحات را با انواع بحث‌هاي حاشيه‌يي مورد سوال قرار مي‌دهند. تبديلي كارمندان وزارت امور خارجه در تمامي كشورها يك امر رايج اداري است و اين كه چرا در افغانستان اين دستور اداري يك تغيير راديكالي توصيف مي‌شود بيشتر به خاطر آن است كه كساني از اين سفيران و ديپلمات‌ها خود را فراتر از ماموران اداري كشور خود دانسته و حفظ پست ديپلماتيك را امتياز مي‌پندارند، اكثر اينان حتي يك روز در وزارت به عنوان كارمند دوسيه ندارند.

 

اما ماموران وزارت خارجه چشم به راه اصلاحات‌اند و براي اجراي سريع آن لحظه شماري مي كنند، چراكه همه‌شان مي‌دانند كه روند اصلاحات نه تصفيه جهت‌مدارانه بلكه صرف اجراي عدالت اداري براي ايفاي حقوق مسلم ماموران با سابقه است. در ابتداي اصلاحات كساني از ديپلمات‌هاي "دانه درشت" فراخوانده شده‌اند كه بيش از 10 سال در خارج به عنوان نماينده افغانستان روزگار گذرانده‌اند و بيشترين نارضايتي افغانها از همين‌ قماش آدم‌هاست اما انتظار است که مدیران جديد كه وارد هيات رهبري وزارت می شوند و سفيراني كه قرار است سفارت‌هاي افغانستان را بر عهده بگيرند از ماموران با سابقه و با كفايت وزارت و به نيك نامي و پاك نفسي شهره‌ باشند و يا از شخصيت‌هاي علمي و فرهنگي برجسته كشورما كه بتوانند عزت و اعتبار افغانستان را در جوامع بين‌المللي تمثیل نمایند.  

 

وزارت خارجه با قريب يك صد سال سابقه گرچه به عنوان يك نهاد مهم جايگاه يگانه و برجسته‌يي در اداره افغانستان كسب نموده است اما سياست‌هاي تحميلي به اندازه يك قرن اين وزارت را از پيشرفت دور نگه داشته است و اصلاحاتي كه بار عقب افتادگي يك قرن را يكباره حل كرده بتواند در آينده نزديك عملي به نظر نمي رسد و انتظار هم نيست كه داكتر سپنتا معجزه كند اما او مي تواند با ياري از دانش سياسي و تجربه‌ همكاران دموكرات وزارت خارجه دستگاه ديپلماسي كشور را در راه مدرن شدن قرار دهد كه راهي‌ ست دشوار، تدريجي و مستلزم زمان.