باقی – سمندر

1385 سنبله

اگست 2006-08-19

 

 

هنوز ماه اسد  و یا سنبله است و سخن گفتن  از استقلال افغانستان جایگاه ویژه خود را بایست داشته باشد. بسیاری از نویسنده ها و صاحبنظران در این چند روز گذشته در مورد استقلال نوشته اند ولی من بازهم میکوشم از انیس سنه 15 قوس 1306 برابر به 7 دسامبر 1927 مطلبی رابرای شما دوباره تایپ نموده و پیش چشمان شما بگذارم تا آنهائیکه به جریده انیس دوران شاه امان الله دسترسی نداشته باشند ، یکبار به دیدگاه های آنزمان آشنا شوند.

   زیر نام وداع متن جالبی را در انیس خواندم که اینک شمارا به خواندن آن دعوت مینمایم. بگذار دشمنان استقلال افغانستان به طور عام و دشمنان نهضت امانی بطور خاص از من بیشتر متنفر گردند.

 

              "وداع "

روز سه شنبه قرار پروغرام معهود در میدان قصر دلکشا مامورین واهالی کابل و اطراف آن که بالغ بر 12 هزار نفر میشدند جمع آمده منتظر شنیدن کلمات ونطق های وداعیه بودند. و امری که بیشتر جلب نظر میشد همانا تاثر این جمع غفیر بود که سیماهای هریک کلمه وداع را با جمیع معانی آن تفسیر میکرد، و همه گی منتظر بودند تا اعلیحضرت زینت بخش مجمع گردیده و قلوب حاضرین را به لقای مبارک خود از آنهمه تاثرات برهاند ، تا اینکه ذات شاهانه ورود نموده و بر منبر خطابه قرار گرفتند. در اینوقت نطق هائیرا که برای وداعیه مرتب نموده بودند اول وکیل همایونی و فرد اول مملکت ع، ج ، س،ا، ا   آقای محمد ولی خان به لهجه موثری القا نموده سپس از طرف ملت بزبان وکلای آن آقای فیض محمد خان وکیل ( مشهور ) و از جانب اهالی کابل جناب رئیس صاحب بلدیه وداعیه  قرائت فرمودند.

  در اینجا اگر نقل آن خطابه ها رابرای خوانندگان خود بنمائیم طبعا مقام مساعد نخواهد بود . لذا بهتر است نظریات ومشهودات از این جمع خفیر را استخلاص کنیم. چه برای شخصیکه آینده مملکت را فهمیدن میخواهد بعبارت دیگر مقدار علاقمندی ملت رابشاه خود و یا محور ترقیات خود بداند بهتر است از این محفلی نخواهد یافت . چه روح اساسی که بر این محفل سایه داشت " کلمه وداع بود " و رقت آور تر از وداع کلمهء نیست.

گویا در این محفل هرچه صادر شد مصدر آن عواطف و احساسات باطنی افراد بوده است که تحلیلات ذیل بعضی از مشهودات آن محفل بود :

1-     علاقمندی ملت بشاه خود :

ملت افغان که امروز مراحل ترقی را پیموده و آیندهء قریب را در مقابل آرزو های خود میبیند همان آینده بسته است بمقدار علاقمندی او بشاه خودش که محور ترقیات ملت است  والحمد لله که مظاهر این علاقمندی را همیشه مشهود می بینیم. و از همه بیشتر در این روزوداع ظاهر شد. اهمترین علامات این علاقمندی بی تابی بعضی افراد بود ، مجردیکه کلمهء وداع را از دهان اعلیحضرت میشنیدند گویا در اعماق روح شان یک انعکاس غمگین میانداخت که بی اختیار ناله نموده و اشک شان سرازیر میشد. و در اثنای خطابه بهر فردی از افراد ملت که نظر کرده میشد اوضاع پریش و سیمای حزین شان گواهی بر بیتابی شان داده و علامات تحسر و کدورت از بشرهء هر کس محقق می گشت که اینها همه دلیل علاقمندی و محبت افراد بشاه جوان خود بود. وبرای آیندهء درخشان از این مژده چه دلیل خواهیم داشت ؟

اعلیحضرت و ملت : 

تا امروز اعلیحضرت مواقف خطبه ها بسیار داشتند و در همه مواقف خود مرشد و ناصح بودند. ولی شاید ر قمیت تر و موثر تر از همه آن ارشادات و نصایح روز وداع شان بود. چه روح اصلی و عواطف مفرطیکه نسبت به ملت خود دارند هر کس میدید که بی اختیار صادر میشود.

دوام استقلال اولین آرزوی اعلیحضرت است

چنانچه تمهید اولین خطبه شان در وداع بیان       بود که یگانگی و انفاق ملت بسته به انها است. و مجمل آن بیان همین عبارت است:

هندو ، هزاره ، شیعه ، سنی، احمد زئی و پوپل زئی نداریم . بل همه یک ملت هستیم و آن افغان . این جمله حکمت را اساس حمایت استقلال افغانستا ن میشمارند ، چه وصیه بزرگی که همیشه داشتند و دراین انجمن وداع ملحق به تمهید فوق فرمودند همه راجع به حمایت استقلال بود. که روح آن بیانرا در این جمله مختصر نمودیم " اولین نعمتیکه افغانستان نائل است استقلال میباشد ، پس استقلال خود را همیشه حمایت کنید و برای حفاظت آن بیدار باشید ، چه دشمن ای استقلال تان همیشه از آن راهیکه شمارا از طرف آن بیخبر میدانند بشما پیش خواهند آمد".

اعلیحضرت اولین معلم دموقراطیت در افغانستان است

بلی اعلیحضرت غم ملت را بالاتر از همه چیز میدانند و در این نقطه که رسیدیم قلم از وصف یا ادای تعبیر عاجز میماند. اداره ملت و اداره دولت هر چند که یکی  شان برای دیگر است ولی در عین زمان نقیض موافق اعتبار میشوند. ملت افغانستان مغضوب خارج وداخل بود و این اولین دفعه است که ملت افغان از پادشاهان خود درس های حقوق و دموقراطی را می شنود. اعلیحضرت در این نطق خود فرمودند :

ملت عزیز من !

من برای شما قانون ترتیب دادم. ما ملت قانونی هستیم. جز مطابق قانون دیگر حکمیرابرخود قبول نکنید.

اعلیحضرت در حضورو یا غیاب یا حاضر و مستقبل تنها فکر ملت را دارد 

بلی بهر حالیکه باشد آیندهء ملت را میخواهد و بس. چه نطق شان با اینجا که رسید تکان وتهیج

مدهش را در مستمعین خود سبب شدند. معلوم میشود  اعلیحضرت آیندهء ملت یگانه نصب العین اوست. چه وقتیکه خواستند و صایا ویا نصایح خود را به عموم بگویند این جمله را ایراد فرمودند :

حیات امر غیر معین است. ولی بهر حال میخواهم چند نصیحتی بشما بگویم تا آنها را همیشه مد نظر داشته باشید. بلی این کلمه بهترین معیار علاقمندی شاه نوجوان بملت محبوب افغان است.  این آخرین درجات عواطف است که فرد تخت وسلطنت نسبت به رعایای خود بپروراند.

اعلیحضرتا !

توکه حیات را برای ملت خود دوست داری تو که در غیاب و حضور تنها آیندهء این ملت رامی خواهی ، تو که جانفشان اول این مملکت هستی بل تو که نمونه طالع این ملت هستی ، ما اجر این نیات مقدس ترا اداء نمیتوانیم. بل اجرای این خدمات و جانفشانی های که برای ترقی ملت افغان مینمائی از درگاه خالق عظیم و توانا میخواهیم.

اعلیحضرتا :

ما ترا وداع میگوئیم ، ولی وداع ما وداع طفلیست که پدرش بتاسیس و تامین مستقبلش سفر میرود بل، وداع  ملتیست که حیات و استقبال خود را بسته بحیات و جدیت تو میداند. نه بل وداع جسم است که روح وعقلش برای کشف اسرارو حقایق پرواز کرده باشد.

انیس برای خوانندگان وعده میدهد خبر های تلگرافی موثوق این سفر مسعود راهمیشه جمع کرده نشر نماید ." 1

رویکرد :

انیس – سال اول- شماره 15 – 15 قوس 1306-صفحه های 1و2و3 – 7 دسامبر 1927

2-         در این نبشته و نبشته های دیگر از شادروان محی الدین انیس متوجه میشویم که " دموکراسی" را آنروز ها "دیموقراطی " میگفتند و انیس و امان الله شاه  از دیموکراسی سخن میگفتند.

3-         مقوله دولت – ملت برای شان مطرح بود

4-         مساله قانون برایشان مطرح بود.

5-         به استقلال ارج میگذاشتند و....

6-         به ترقی و تعالی ملت افغانستان می اندیشیدندو.....

7-         امیدوارم که در آینده بتوانیم مقوله یا مولف ها یا دیفنی سیون هارا بیشتر از حال مورد ارزیابی قرار دهیم و روشن سازیم.

8-         انیس در سال 1927 از دیموکراسی وملت و قانون سخن میگفت ولی تاحال عده زیادی دشمن مولفه های دیموکراسی، قانون و ملت اند .