ناتور رحمانی

17.08.06

 

 

سرآب دموکراسی يا موريانه های فساد ؟؟

 

من از افغانستان ميگويم . از زادگاه خويش . از سرزمينی که با ناهنجاری ها به نفرينش بستند و بخاک و خونش کشيدند !؟

در بيگاهی ماسيده از زنگار بعد تيره گی های ظلمتبار و غلام گردشی ها وقتی آواز های تکبير و صلوات در محراب بنيادگرايی کتيبه گرديد و نفير ناقوس های کليسايی از آنطرف ديوار برلين برای يک ملت اسير و بخون نشسته آزادی و دموکراسی را بشارت داد هيچ افغان درد رسيده انديشه نداشت که در کوتاه مدت حاميان تمدن و دموکراسی گوسفند خودرا به آستان فناتيسم ذبح نمايد و با جاری ساختن آب به همان آسياب کهنه قرون ملت هميشه بد ديده را مجبور به عبادت جباريتی گرداند که خون شان را قبلاً به شيشه کرده اند !!

گرچه ماهيت حاميان دموکراسی و نوعيت دروغ پردازانه ارباب زور و سرمايه ازهمان اول معلوم بود ....

سياست ششلول بند ، متجاوز ، فتنه انگيز ، خون آشام و زورگوی قصرسفيد زيربنای محکم و دژ مستحکم تربه جز ازبنيادگرايی و فاشيزم مذهبی برای تجاوز و تطاول کشورهای خرد و ريزه ندارد . او بسيار شيادانه در ممالک اسلامی جهان سوم چهره های ابليس نما را شمايل قدسی می بخشد و با پوشاندن عبا و قبا در سلک رهبان مذهبی درآورده آنها را به معراج خواست اسلام گرايان سنتی و توده های پاک طنيت مذهب باور نشانده فرمان رهبری و پيامبری بدست شان ميدهد تا نامی بهم زنند مثل ( اسامه ) و دههای دگر . مگر دراصل خواست سرمايهء آلوده باخون و کثافت بهانه است .

بلی . تا در پگاهی دگر و زمان دگر با بهانه سرکوب بنياد گرايی ، مبارزه با تروريزم و ستم افراط گرايی چهره ها  تبارها را بخاک و خون بکشاند و سرزمين ها را بخاطر خاسته و داشته اش اشغال نمايد ... چنانچه در سرزمين من چنين کرد .  اسامه ای ساخت او را حامی و ناجی دين ودولت افغان ها خواند و برکرسی امامت  طالب های بربری نشاند . در دوردگر و زمان دگر با بهانه رفع ستم و افراط گرايی طالبی از افغان و افغانستان بنام مبارزه با تروريزم دست به تجاوز زد . بی دفاع را کشت و بيگناه را زندانی نمود . قساوت و بيداد بگونه ای شد که قصه رسوايی آن از حصار سنگی ، ديوارهای بلند ، زنجيرو ميله وسيم های خاردار ابوغريب ، بگرام ، گوانتانامو و... گزشته گوش جان دنيای متمدن و انسان گرا را سخت متأثر نمود . مگرماشه کش گاوسوار را خط برجبين و گره به ابرو نيافتاد !!

بالاتر از بدمعاشی و رسوايی دولت ارادت مند خويش را در کابل وادار ميسازد تا نهاد بد نام ، سرتا پا سياه ، تاريک و ستمگستر پليس مذهبی را دوباره احيا نمايد ؟!!

اين چيزی به جز گنده گی و فساد دولت خودکامه نيست که برای بقای حيات خويش موريانه های آهن خور پليس مذهبی ( امربالمعروف و نهی از منکر ) را بجان ملت بپا خاسته بياندازد تا درگير جفای بزرگی گرديده فراموش کنند که بی سرپناه ، بيکار ، بی سواد ، مريض ، فقير ، شکسته ، درمانده و بربادرفته اند . آنهای را ميخواهند به تيغ ستم ببندند که هميشه در سنگر مبارزه با بيگانه ها و بيگانه پرست ها رزميده اند و با غرور آهنين برفرق آنها کوبيده اند . « اين درس و کتاب هنوزهم در مکتب وطنپرستان افغانستان قابل خوانش است »

دولت آقای کرزی که بسيار متاسفانه نگزشته از دهليز دموکراسی با فرق به منجلاب فساد سقوط کرد بايد بخاطر داشته باشند که هنگام زمزمه کردن آهنگ دموکراسی و با وعده رهايی ملت از يوغ ستم و استبداد بويژه زنان %40 آرای خود را از همان زنان بدست آوردند . پس چگونه شد که در فرار از ناتوانی و ندانم کاری همان  قشر ظريف کشته دست مرد سالار را دوباره بدست جلاد مذهبی ، چشم سرمه يی های بی باور به انسانيت و شرافت ميدهند تا باز پرستوهای نوپر را بال وپر کنند و خينه بريش زعمای خويش بمالند تا اندازه ريش مردان موازی به ضخامت حجاب زنان سبب خشنودی کرکسان و جشن لاشخوران بی فرهنگ گردد . اينست ناسپاسی به زن افغان و فراموشکاری يک مديريت ضعيف و از حال رفته ....

اگر مرام از جلوگيری فساد ، ارتشاء ، فحشا ، قاچاق ، آدم ربايی ، دزدی ، قمار و غيره اعمال غير اخلاقی و انسانی باشد بايد رخ به آنهای نمايد که با پا گزاشتن بخاک افغانها اين همه آلوده گی فرهنگ به اصطلاح متمدن مگر در اصل لجام گسسته خويش را به ارمغان آوردند . اين همان فرهنگ بی لگام است که در دورترين روستای ديارما پيرمرد فروشندهء که دکان ندارد مگر قطی بير را برای عرضه از شاخه درخت آويزان نموده است . « چشم ديد يک هموطن از زيستبوم خودش » چنين وضع در ديار ما سابقه نداشته است .

موريانه های فساد در کجا تخم گزاری مينمايند ؟

هردولت ضعيف يا خود کامه به يک حامی و پشتیبان نياز دارد . حالا اين حامی ازنوع کارتلها باشد يا سندکا حزبی باشد يا مذهبی ، سياسی يا سياست زده فرق نمی کند . زيرا پشنهاد وعده يا اعطای هرنوع امتياز مادی بطور مستقيم يا از طريق واسطه و معامله گر در پی ريزی و ساختار دولت های دست نشانده توسط مقام های رسمی و دولتی بيگانه گان متجاوز ، استعمارگر و کودتاچی به قصد دادن سرير و اورنگ شاهی منطبق با مفهوم فساد فعال است که مستلزم شاريده گی اداره ، گنديده گی مديريت و فرسوده گی سيستم می گردد .  افراد خود رأی و وابسته به دولت دست نشانده صيادان ماهری اند که ماهی از آب خيت می گيرند . باسوء استفاده از منابع ملی و بين المللی ، رشوه دهی و رشوه ستانی ، حيف وميل دارای های عامه ، پول های امدادی و خيرخواهانه ، احتکار و تقلب در داد و ستد مواد اوليه و حياتی ، قاچاق ترياک و تفنگ ، دست بازی های سياسی در امر پارلمانی و جعل آرای مردم ، فروش منابع زيرزمينی ، موزه ها و آرشيف های ملی ، همدست دزد و همراه طرار شدن زمينه و بساط تخم گزاری موريانه های فساد اداره يا سيستم را مهيا ميسازد .

مبرهن است که درچنين هنگامه ناهنجار مردم تاراج شده و داغديده لب به اعتراض گشوده و در مقام پرخاش می برآيند ... چاره چيست و دولت ها بايد چه بکنند ؟

همان کار قديم و اجرای دستور يار نديم ( اگر دولت دست نشانده باشد ) يعنی بلای بايد ساخت و بجان مردم بپا خاسته بايد انداخت تا کسی را جرات نباشد از آزادی و دموکراسی دم زند .

اما اگر آواز اعتراض دگرانديشان دموکرات افغان خاصه زنان ، مجامع بين الملل ، نهاد های مترقی و بشردوست در ضديت با اين طرح نابکار و نا صواب يعنی احيای مجدد تفتش عقايد و بلند شدن چماق پليس مذهبی همه گر نشود زود باشد که افغانستان عزيز . زادگاه و سرزمين افغانهای آزاده به گورستان و ماتمکده ساکت ، سرد ، ظلمتبار و عقبگرا تبديل گرديد و يکبار دگر نسل از پری ، پرنده و پروانه در آتش بيداد و ستم بنياد گرايی بسوزد .