دوکتور سيد موسی صميمی

 11.07.2006 

 

 همآیش اجتماعی جهانی در رویارویی با همآیش اقتصادی جهانی - بخش دوم 

 

 2. نيازتاريخي وبازتاب ساختاري همآيشهاي اجتماعي  

 

 فروپاشي امپراتوري اتحادشوروي درپايان سالهاي هشتاد سدهء بيستم ، انتباه يک قطبي بودن جهان را به وجود آورد وموازي به آن نظرياتي مانند: " برخورد تمدنها" ، " پايان تاريخ"، " پايان ايدئولوژي" وحتا نفي اختلافات طبقاتي درجوامع ؛ حاميان وطرفداران تازه يافتند.

 

ازجانب ديگر پياده کردن خط فکري نئولبراليسم که درفرآيند جهاني شدن نقش تعيين کننده دارد، منجربه عدم توازن اقتصادي ، عميق گردانيدن شگاف اجتماعي ، بيکاري روزافزون وبالاخره موجب بروزنارضايتيهاي اجتماعي گسترده گرديده است. روشن است که زيرهمچو شرايط غيرعادلانه که محصول فکرالتزامات تاريخي ، و اجباراقتصادي خوانده مي شود؛ تلاشهاي همه جانبه اي درراستاي راهيافتهاي بديل به وجود آمده اند. ازآنجايي که درآغازاين تلاشها تک تک ، حوزه اي ، ملي وقاره اي بوده اند؛ اثربخشي آنها درسطوح تصميم گيري سياسي وبسيج گروههاي فشارناچيز بوده اند. ازاين رو ، زمان زيادي را دربرگرفت تا اولين همايش اجتماعي جهاني دراوايل سال 2001 دربرازيل سروسامان يابد.

 

بزرگ ترين دستاورد نخستين همآيش اجتماعي را مي توان درتدوين

 

" منشوراساسات "ملاحظه نمود که درجون سال 2001 توسط "شوراي بين المللي " همآيش مورد تائيد قرارگرفت .

 

نکات مهم " منشوراساسات "(3):

 

اساسات همآيش اجتماعي به مثابه بيانگر ارزيابيهاي بانيان وحاميان اين همآيش ، دردوصفحه و 14 نکته تدوين گرديده است. مطابق به اين منشوراساسات ، همايش اجتماعي جهاني نقش زمينه ساز تبادل افکار را درپيوند با مباحثات دموکراتيک وپيآمد هاي جهاني شدن دارد.

 

دراين منشور " همآيش اجتماعي " يک فرآيند بين المللي خوانده شده است وبنابراين تمام گردهمآييها، نشستها وکنفرانسهايي که دررابطه با اين همآيش صورت مي گيرند، داراي بعد جهاني خوانده شده است.درهمين رابطه بديلهايي که همآيش اجتماعي جهاني ارائه مي کند، به حيث اپوزسيون با فرآيند " جهاني شدن " تلقي مي گردد. درينجا منظورجهاني شدن بنگاه هاي چندين مليتي ، وظهور حکومتهاي با مرزهاي ملي  وبنياد هاي بين المللي به حيث حافظ  منافع کانسرنهاي جهاني مي باشد.

 

همآيش اجتماعي جهاني ازيک سو خود را درمخالفت با هرگونه تمامتگرايي وپرخاش جويي معرفي نموده وازسوي ديگر به صبغه کثرت گرايي خود اهميت به سزايي قايل است.

 

با توجه به همين اساسات است که همآيش اجتماعي جهاني خود را به رعايت حقوق بشر، دموکراسي مشارکتي ، همزيستي صلح آميز ، اصل برابري وهمبستگي همه انسانها مکلف دانسته ودرنتيجه هرگونه ستم انسان را برانسان ديگرمحکوم مي نمايد(4).

 

تداوم کاربه مثابه يکي دستاوردهاي همايش اجتماعي ؛

 

درنکته دوم منشور، همايش پورت الگر به مثابهء يک روند هميشگي تلاش براي ارائه نمودن بديلهاي اقتصادي واجتماعي معرفي مي شود.با پيروي ازچنين اصلي بود که دومين همآيش اجتماعي از 31 جنوري تا 5 فبروري سال 2002 وسومين همآيش اجتماعي از از 24 تا 29 جنوري سال 2003 بازهم درهمان کشورامريکاي لاتين برگذارشد.

 

دردومين همآيش حدود 600.00 نفر ودرسومين همآيش بيشتراز 180.000نفر در800 سمينار، کارگاه ( ورکشاپ) وکنفرانس حضوربه هم رسانده بودند. بدين ترتيب جهانيان براي دومين وسومين بارشاهد پويايي يک جنبش جهاني انتقادي درپورت الگربودند(5).

 

مطابق به فيصله نخستين همآيش اجتماعي جهاني درامريکاي لاتين ، جهارمين نشست اين جنبش درشهرمومبئي ( بمبئي قبلي ) درکشورهند برگذارگرديد. دراين همآيش بيش از 155.000 نفرشرکت نموده بودند.

 

شرکت کنندگان درهمآيش مومبئي به اين نتيجه رسيدند که حال همآيش اجتماعي جهاني به شکل واقعي به قطب مخالف سياست نئولبرال تحول نموده ودرنتيجه به يک نيروي قابل ملاحظه اي تبديل شده است.

 

درفراخوان هندوستان ؛ برخصلت جنبش اجتماعي وتوده اي بودن همآيش صحه گذاشته شد وتائيد گرديد که همآيش به مبارزه اش عليه جهاني شدن نئولبراليسم ، نژادپرستي ، امپرياليسم فرهنگي ، فقر، پدرسالاري وتمام انواع تبعيض ادامه مي دهد.

 

همآيش اجتماعي جهاني درسال 2005 دوباره به سرزمين امريکاي لاتين برگشته وردآن بيشتراز155.000 نفرشرکت ورزيده بودند.

 

برخلاف سنت برگذاري مرکزي همايش ؛ درسال 2006 همآيش جهاني درسه قاره برگذارگرديد- کارکاس ( ونزويلا/ امريکاي لاتين) ، باماکو( مالي / افريقا) وکراچي ( پاکستان / آسيا).

 

هدف ازبرگذاري همايش درسه نقطه جهان آن بود، تاروحيه اين جنبش بزرگ جهاني دراين حوزه ها نيز که درهمآيشهاي قبلي نمايندگان کمتري فرستاده بودند رسوخ يابد.(6)

 

قراراست که هفتمين گردهمآيي اجتماعي جهان از20-25 جنوري سال 2007 درنايروبي پايتخت کنيا درافريقا برگذارگردد.

 

اين همآيش که درمارچ 2006 درنايروبي جلسه نموده است ، درنظردارد تا با برگذاري همآيش درافريقا؛ توجه جهانيان را هرچه بيشتربه اين قاره جلب نمايد.

 

اين همآيش بايد درنوع خويش به بزرگترين گردهمآيي جنبشهاي اجتماعي مبدل گردد. درنقطه مقابل همآيش ، آن نيروهاي بومي وخارجي قرادارند که منافع خويش را برکرامت انساني ترجيح مي دهند.

 

درهمآيش نايروبي مسائل مطروحه درمحور چهارعنوان ذيل   مورد مباحثه وتصميم گيري  قرارخواهند گرفت :

 

1.    دگرگونيهاي اجتماعي درپيوند با گروههاي به حاشيه رانده شده مانند بيماران ايدز و زاغه نشينان

 

2.    انتقاد برنئولبراليسم وبديلهاي انسان گراي آن

 

3.    برآمدهاي جهاني

 

4.    گفتگو روشن نمودن اختلاف نظرها .