سالار عزیزپور

 

 01-03-2011

 

نگاهی به «زبان پارسی آماج تهاجم واژه های بیگانه»

 

«زبان پارسی آماج تهاجم واژه های بیگانه» سر آغاز خبری است از گزارش های «بی،بی، سی»که « ستار سعیدی» آن را به قلم آورده است.در آغاز بایدگفت: که منظور« ستار سعیدی» از تهاجم واژه های بیگانه به مفهوم تاریخی وجغرافیای زبانی آن نیست، بلکه رویکرد ی است انتقادی در گسترۀ بی توجهی مطبوعات و اولیای اموردولت افغانستان و گوینده گان این زبان درکاربرد واژه های پارسی و هم چنان نام گذاری فروشگاه ها و مهمانسرا هاوسایر مسایل .

به گونه یی که می نویسد : « تیم فوتبال ستریت افغانستان عازم آلمان شد».سپس می افزاید:این عنوان یک خبر به نقل از خبر گزاری رسمی افغانستان است: اگر با خواندن این عنوان، می اندیشید که « ستریت» باید نام ولایت یا منطقه یی از افغانستان باشد و یانام باشگاه فوتبال که رهسپار آلمان شده است.

شما هم مانند من، در اشتباهید.نویسنده خبر شاید هم به نقل از مقامات ورزشی کشور ،عبارت انگلیسی « فوتبال خیابانی» را پیش روی خود گذاشته و بدون این که احتمال دهد که خواننده گان کم سوادی مانند من ، شاید معنی ستریت تلفظ ناقص انگلیسی آن را ندانند، نوشته است « ستریت فوتبال» . به همین گونه در سرلوحه یکی از موء سسات آموزشی به جای « مؤسسه آموزش زبان انگلیسی و دانش کامپیوتر» نوشته اند: «انگلیش لنگویچ انستیتوت کمپیوتر»و هم چنان در یکی از مهمانسراها به جای آش و یا شوربا و یا سوپ مرغ نوشته اند:« چیکن کارن سوپ

پیش از آن که به این گونه مسایل از زاویای دیگر بپردازیم . از گزارشگر « بی، بی، سی» سپاسگزاریم که اقبال پخش و بازتاب این گونه مسایل را از طریق «بی،بی، سی» تدارک دیده اند.

این تعریف برای زبان اگر برایمان قابل پذیرش باشد که گفته اند:زبان نظامی است متشکل از دستگاه های آوایی«صوتی»، واژه گانی، و دستوری. در آن صورت واژه ها زنجیره های آوایی ای هستند که در هر زبان معینی طبق قواعد خاصی آن زبان ساخته می شوند و طبق قرار داد بر معانی ذهنی و اعیان خارجی دلالت می کنند.

آشنایان با زبان شناسی می دانند که واژه ها عناصر منفردی هستندکه بر عکس عناصر دستوری به طور اساسی دارای نظام نیستند و افزودن یا کاستن شمار از آن ها دگرگونی در چارچوپ ساختار زبان ایجاد نمی کند.اما دستگاه واژه گانی هر زبانی قواعد خود را دارد که واژه ها بر بنیاد آن قواعد گردان می شوند و صورت دیگر به خود می گیرند.و این گنجینۀ واژه گانی یک زبان است که نمایانگر تمدن و بازتابندۀ فرهنگ گوینده گان آن زبان است.

و این در حالی است که هیچ تمدن و فرهنگی کامل نیست و از همین روست که ما نیاز به داد و ستد اندیشه و تجارب اقتصادی،سیاسی، علمی و فرهنگی داریم و این تبادل و داد و ستد بدون داد و ستد و وامگیری واژه ها ممکن و میسر نیست. به شرطی که این داد و ستد روشمند و طبق نیاز و ضرورت ما باشد. در غیر آن انتظار عکس آن را داشته باشیم.

با این مختصر بر می گردیم بر سر موضوع بحث مان و نتیجه گیری از آن: در صورتی که ما واژه هایی، چون: آش، شوربا و... داشته باشیم و یا واژه هایی،چون: خیابان،جاده،کوچه و.... چه نیازی به واژه هایی، چون ستریت داریم به همین سان واژه هایی، چون: لنگویچ که برابر آن سدها سال است که در زبان ما وجود دارد.

در پایان و به گونه یی فشرده باید گفت: اگر در برابر واژه هایی که در زبان فارسی وجود ندارند،برابر هایی پشنهاد نمی کنیم، حداقل از گنجینۀ واژه گانی خود به گونۀ درست استفاده کنیم. تا کم و بیش مانع دست یابی واژه های بیگانه شده باشیم و این کمترین مسؤولیتی است که می توان در برابر زبان وفرهنگ در نظر داشت!