پیکار پامیر

17-12-2010

 

سرمای زمستان و گرمای انتخابات  در افغانستان

 در همین شب و روز در سر زمین بلا دیده ی ما افغانستان، علاوه از سایرمصیبت های عذاب دهنده ، سردی زمستان هم به بیدادگری خود آغازیده است . این، درحالیست که  ملیونها انسان دچار کمبود غذا، لباس، سرپناه و وسایل گرم کننده هستند، درعین حالیکه جهان غرب، پیوسته از کمکهای ملیارد دالری به افغانستان حرف میزنند.     

موازی بدان،  از مدتی است باز و بار دگر، بازار به اصطلاح انتخابات پارلمانی در افغانستان بسیار گرم است . نه تنها این بازار گرم است ، بلکه  سر و صدا ها، مخالفت ها و بگو مگو ها تا سطح رسانه ها بالا گرفته و واکنشهای بازنده گان انتخابات تا  راه اندازی  تظاهرات خیابانی و  مسدود ساختن راه عبور و مرور عامه و وسایل ترانسپورتی در نقاط مختلف شهر کابل هم کشانده شد.                       

علاوه از آنهمه سر و صدا ها که در واقع، همه  شخصی و غیرضروری اند ، منفعت ها و ملاحظات عمدتاً مالی، سیاسی و جانبدارانه، موج مخالفتها را میان  سه ارگان دولتی ( کمسیون به اصطلاح مستقل انتخابات – لوی سارنوال یا  دادستان کُل و اداره ی ریاست جمهوری ) تقسیم کرد . بخصوص، اختلاف نظر میان لوی سارنوالی و کمسیون انتخابات  شدید تر به نظر میرسد.       

کسانی که پیروزی شان در به اصطلاح انتخابات از سوی کمسیون انتخابات تأیید شده ، نه تنها شاد و خوشحال اند، بلکه هر لحظه، بخاطر تصاحب کرسی پارلمان در آتش التهاب میسوزند . ولی آنانیکه این کرسی و این موقعیت را از کف داده اند، نه تنها سخت نا آرام و عصبانی هستند ، بلکه یک مبارزه ی مرگ و زنده گی را در این راه به کار گرفته اند.  این مبارزه ی مرگ و زنده گی، حتا وکلای جناح پرچم  و قلدران خلقی و قبایلی ومافیای مواد مخدر و آدمکشان حرفه یی را هم به تظاهرات خیابانی و حدیث گویی و مظلوم نمایی  وادار ساخته است .     

 ما، طی تبصره های گذشته، پروسه ی انتخاباتی ریاست جمهوری و فعالیتهای پارلمانی را مضحکه یی بیش نخواندیم . همچنان علاوه کرده بودیم که این سر وصدا ها، در حقیقت ، خاکی است که به چشم مردم مظلوم افغانستان میزنند. دلیل این گفته ها را هم در اسارت سیاسی- اقتصادی  و نظامی افغانستان دانستیم که از ده سال به اینسو عملاً در اشغال نظامی و در دا م استعمارجهانی قرار گرفته است .     

تعامل و تجارب  افغانی و جهانی ثابت کرده که وقتی یک کشور با شهروندان آن در اشغال نظامی نیرو های خارجی قرار میگیرد،  درواقع، همه ارگان های رسمی و دولتی  کشور اشغال شده  از آزادی سیاسی و اراده ی مستقل  ملی محروم میشود. زیرا، اصل اراده و تصمیم در دست نیرو هایی تمرکز میکند که با قدرت کافی نظامی دران خطه حضور دارند. چنانکه همین نیرو های نظامی اشغالگر، هیچ نوع مخالفت، اعتراض و مقاومت سیاسی یا نظامی افراد بومی را در برابر خودشان بر نمی تابند و جواب  افراد و تشکلات معترض را با برچه و گلوله ی تفنگ میدهند.     

این ، یک قضاوت مغرضانه  ویا احساساتی نیست ، بلکه عین واقعیت است که عملاً در افغانستان امروزی بملاحظه میرسد. 

شماهموطنان گرامی خود قضاوت فرمایید که  ظرف چهارسال گذشته ، چند صد نفر وکیل در پارلمان افغانستان تجمع کردند ، در عین حالیکه از معاشات هنگفت ، امتیازات سیاسی، بادیگارد های متعدد و عزت و احترام ظاهری برخورد ار بودند،  آیا توانستند اندکترین درد بی درمان مردم  ما را درمان کنند؟ آیا شمه یی از فقر و محرومیت و نیاز های مردم ما را رفع کرده توانستند؟  آیا اندکترین بهبود درسیستم اداری، و قضایی و اجرایی کشور پدید آوردند؟ آیا توانستند قانونی را بمیان آورند که انعکاس دهنده ی اعتراض علیه زور گویی ها،  خود سری ها و قتل و کشتار بیگناهان توسط نیرو های اشغالگردر کشور باشد؟  آیا حتا یکروزهم بر ضد گروه های فروخته شده ی تروریستی و خونریزی های بیرحمانه که در هر قدم از جان و مال شهروندان میهن ما قربانی میگیرد، اعلامیه یا اعتراضیه یی به نشر رسا نیدند؟  و صد ها سوال دیگر که در این بخش مطرح هستند و پاسخ می طلبند. حال ، بازهم قرار است به تعداد چند صد  تن به اصطلاح نماینده های ملت در زیرهمان سقف پارلمان تجمع کنند و بازهم از معاشات هنگفت و امتیازات دیگربرخوردار گردند و ملت هم انتظار آنرا داشته باشد تا نماینده های شان مشکلات و مصایبی را که ازمدتها  دامنگیرشان است ، یا رفع کنند ویا لا اقل کاهش دهند.        

آیا این انتظار و توقع در چهار سال آینده ، آنهم از نماینده گانی که هرگز قادر نخواهند بود، به دشمنان ملت بگویند بالای چشم تا ن ابروست، بجا و بمورد خواهد بود ؟  اگرپاسخ این سوال ( نی) است ، پس چرا دل به امید واهی بست ؟  چرا با گوش دادن و پرداختن به مسایل غیرضروری  و بگو مگو های درامه ساز میان نهاد های غیر ملی و غیر مردمی ، وقت گرانبها را هدر داد؟            

متأسفانه ملاحظه میشود که تعدادی از رسانه های نوشتاری و تصویری و گفتاری، هنوز هم بخش عمده ی کارنشراتی شان را بهمین موضوع اختصاص داده و به زعم خودشان، گویا به مسأله " مهم ملی " می پردازند. درحالیکه چنین نیست و بُرد وباخت نامزدان، نشستن آنان به کرسی های پارلمان وفعالیتهای پارلمانی دراوضاع و احوال کنونی میهن مان ، هیچ تأثیر مثبتی برحال زار اکثریت محروم افغانستان نخواهد شد.   

مادامکه وکلای اعتراض کننده  که بخاطر رسیدن به امتیاز های شخصی دست به تظاهرات میزنند و راه عام را می بندند و نظم عادی روزانه ی کسب کاران و اهل حرفه و بازار را برهم می زنند، آیا یکروز هم بخاطر تأمین منافع ملی و به منظور بدست آوردن خواستهای زنده گی اکثریت مردم ما چنین اعتراض و تظاهرات خیابانی را به راه انداختند؟             

باید بار دگر مؤکداً گفت که مردم افغانستان وقتی یک پارلمان مردمی و دلسوز و کار آ و مورد قبول خواهند داشت که کشور شان در قید تسلط نیرو های خارجی و گروه های تروریستی و مافیایی نبوده از حاکمیت یک نظام مردم سالار ، مستقل و  دموکراتیک  برخورد باشند.                                                                                       

به آرزوی رسیدن به چنین آرزوی مردمی.