20 میزان 1389 (10 اکتوبر2010)

 

          محراب خونین تالقان ؛

        سکوت سنگین علمای دینی و گروه های مدنی

 

                                                   محمد اکرام اندیشمند

 

قتل محمدعمر والی ولایت قندز در مسجد تالقان همراه با قتل امام  نماز در محراب مسجد با جمعی از نماز گزاران دیگر (18 میزان 1389) جنایت هولناک و خیانت نابخشودنی علیه اسلام و مقدسات اسلامی است . این قتل در یک زمام واحد عملکرد مر تکبین و فتوا دهندگان آنرا در شکستاندن حرمت مسجد به عنوان خانه خدا ، در زیر پا گذاشتن حکم قرآن  و در نادیده گرفتن  عنعنات اجتماعی و انسانی مروج در جامعه ی مسلمان ما به نمایش میگذارد . 

مسجد حتی در باور های سنتی و عنعنوی مردم افغانستان پناگاه امن و آرامش محسوب می شود . حرمت مسجد که در اعتقادات و احکام اسلامی روشن است .  قتل عمدی مسلمان از منظر احکام  دینی  در هر مکانی مذموم  تلقی می شود . اما زشتی این قتل در مسجد ، مذمومیت قتل را مضاعف می کند .

هر مسلمان به خصوص علمای دینی مسلمانان در افغانستان از  طالب ابتدایی در مدرسه تا ملا و مولوی که امامت نماز و رهبری امور دینی مسلمانان را بدوش دارند این آیه 93 سوره النساء را در مورد قتل عمد مسلمان به خوبی میدانند :

من یقتل مومنا متعمدا فجزاؤ ه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و أعد له عذابا عظیما (کسی فرد مؤمنی را از روی عمد به قتل برساند ، جزای او دوزخ است که در آن جا (دوزخ) دایم و جاویدان باقی میماند و خداوند بر او غضب می کند و از رحمتش او را دور میسازد و عذاب بزرگی برای او مهیا ساخته است .)

حرام بودن قتل عمدی آدم مؤمن و مسلمان بر مبنای این آیه ی قرآن پاک یک امر بدیهی و روشن است . تمام گروه ها و طوایف مسلمانان حتی طالبان که حرمت محراب مسجد را روز جمعه در تالقان شکستاندند به عدم جواز قتل مسلمان مطابق به این آیه باور دارند .

مجازاتی که قرآن برای مرتکب قتل عمدی مسلمان تعیین می کند مجازات بسیار سنگین است . چنین مجازات در قرآن تنها برای کافران تعین می شود که بار ها از جاویدان بودن آنها در آتش جهنم سخن میرود . اما یگانه فرد و طایفه ای از مسلمانان که در قرآن به جزای مشابه جزای نامسلمانان تهدید می شود و مانند کافران از  عذاب دایمی شان در آتش دوزخ سخن میرود ، قاتلان عمدی مسلمان است . این را نیز تمام مسلمانان به خصوص ملا امامان مساجد و مولوی صاحبان که پیشوای دینی مردم مسلمان افغانستان هستند به خوبی می فهمند . این را نیز آنها می فهمند که هیچ برهان و دلیل شرعی نمیتوان برای نامسلمان بودن والی قندز و سایر نماز گزارانی که در مسجد کشته شدند ارائه کرد .

اما پرسش اصلی این جا است که چرا در قدم اول این علمای دینی کشور ما در برابر چنین صراحتی که قرآن مبارک در مورد قتل مسلمان دارد از پهلوی قتل والی قندز و مسلمانان دیگر در خانه ی خدا با نوعی از سکوت میگذرند ؟ چرا آنها و آنچی که جامعه ی مدنی خوانده می شود برای حر مت شکنی طالبان در برابر مسجد و قرآن  خاموشی اختیار می کنند ؟

آیا قتل مسلمانان افغانستان توسط سربازان خارجی امریکایی و اروپایی ناروا ، بر خلاف اسلام و قابل مذمت  است اما توسط طالبان مشروع و جایز ؟